امروز روز ناشنوایان
یاد شهید ناشنوایی که باامام خود هرروز حرف میزد
وهمه مسخره اش میکردند
وجای قبرش راهم آقا میگوید
@lahzaei_ba_sh
عبدالمطلب یه پسرعمو به نام«غلامرضا اکبری» داشت که شهیدشده بود.
عبدالمطلب سرقبرش نشست وبعدبازبون کرو لالی خودش باماحرف می زد.ماهم گفتیم:چی میگی؟!محلش نذاشتیم.هرچی سروصدا کرد هیچ کس محلش نذاشت.
وقتی دیدمانمی فهمیم،بغل دست قبراین شهیدباانگشتش یه چارچوب قبرکشیدوروش نوشت:شهیدعبدالمطلب اکبری.بعدبه مانگاه کردوگفت:نگاه کنید.خندید،ماهم خندیدیم.گفتیم حتماشوخیش گرفته.دید همه داریم میخندیم.طفلک هیچی نگفت؛یه نگاهی به سنگ قبرکردو بادست،نوشته شوپاک کرد.بعدسرش روپایین انداخت ورفت...
رفت جبهه...جنازه ی عبدالمطلب روآوردن.و دقیقاتوی همین جایی که باانگشت کشیده بود،خاکش کردند»
وصیت نامه:
یک عمرهرچی گفتم به من میخندیدند،یک عمرهرچی میخواستم به مردم محبت کنم فکرکردندمن آدم نیستم و مسخرهام کردند،یک عمرهرچی جدی گفتم شوخی گرفتند،یک عمرکسی رونداشتم باهاش حرف بزنم،خیلی تنها بودم.
امامردم!حالاکه مارفتیم بدونید،هرروزباآقام حرف میزدم وآقا بهم گفت:تو شهید میشی. جای قبرم روهم بهم نشون داد.این راهم گفتم اماباورنکردید.
روحش شاد و راهش پر رهرو
@lahzaei_ba_sh