eitaa logo
لحظه‌ای باشهدا
3.4هزار دنبال‌کننده
33.4هزار عکس
19.9هزار ویدیو
857 فایل
ݪحظه‌ا؁باشھدا امروزفضݪیٺ‌زنده‌نگھداشتن‌یادوخاطره‌شھدا کمترازشھادٺ‌نیسٺ، امام‌خامنه‌ای کاناݪ‌بہ‌معرفےشھدا،جانبازاטּ،آزادگاטּ،ایثارگراטּ وبصیرٺ‌دینی‌درپیرو؎ازامام‌خامنه‌ا؎می‌‌‌‌پردازد یاد شهدا باذکرصلوات اللهم‌صل‌علی‌محمدوال‌محمدوعجل‌فرجهم ۱۳۹۷/۱/۱۱
مشاهده در ایتا
دانلود
6.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 | مدیحه‌سرایی شهید حاج قاسم سلیمانی درباره حضرت علی اکبر (ع) اکبرم در راه دین جان می‌دهد رونقی بر دین و قرآن می‌دهد 🚩 بِأَبی أَنتَ وَ أُمّی مِن مَذبُوح وَ مَقتُولٍ مِن غَیرِ جُرمٍ بِأَبی.... 🏴 🇮🇷 ای با شهدا @lahzaei_ba_sh
6.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 | مدیحه‌سرایی حاج مهدی سلحشور در مراسم شب گذشته حسینیه امام خمینی که به روح شهید سلیمانی تقدیم شد 🌷با سَربندِ یا زهرا به میدون رفتند تو خون غلطیدند امّا چه خندون رفتند 🇮🇷 ای با شهدا @lahzaei_ba_sh
▪️حضرت علی اکبر را شاهزاده علی اکبر صدا می کرد و علاقه ی ویژه ای به ایشان داشت ▪️در هیئت حضرت علی اکبر فعالیت می کرد و حتی گروهان خودش در جبهه های مقاومت را به نام ایشان نام گذاری کرد 👈در وصیت نامه اش هم نوشته بود: رسیدن به سی سال بعد از آقا علی اکبر برایم تنگ است تن و بدن سالم داشتن بعد از آقا علی اکبر را نمی توانم تصور کنم فرق سالم را بعد آقا علی اکبر نمی خواهم... 🇮🇷 ای با شهدا @lahzaei_ba_sh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂ریــزش گناهـان با نمـــاز 🌿 بوعثمان مى گوید: من با سلمان فارسى زیر درختى نشسته بودم، او شاخه خشكى را گرفت و تكان داد همه برگهایش فرو ریخت. 🌿 آنگاه به من گفت: نمى پرسى چرا چنین كردم؟ 🌿 گفتم: چرا این كار را كردى؟ 🌿 در پاسخ گفت: یك وقت زیر درختى در محضر پیامبر (ص) نشسته بودم، حضرت شاخه خشك درخت را گرفت و تكان داد تمام برگهایش فرو ریخت. سپس فرمود: سلمان ! سۆال نكردى چرا این كار را انجام دادم؟ 🌿گفتم: منظورتان از این كار چه بود؟ 🌿 فرمود: وقتى كه مسلمان وضویش را به خوبى گرفت، سپس نمازهاى پنچگانه را بجا آورد، گناهان او فرو مى ریزد، همچنان كه برگهاى این درخت فرو ریخت. 📗بحارالانوار، ج۸۲ ، ص۳۱۹ 🇮🇷 ای با شهدا @lahzaei_ba_sh
شب عاشورا بود، از مراسم که برگشتیم به سید گفتم با رفقا امشب به منزل ما بیایند، آن شب کسی منزل ما نبود، خیلی خسته شده بودیم به محض آنکه وارد خانه شدیم، خیلی سریع خوابمان برد، ساعت سه یا چهار صبح احساس کردم صدایی از راهرو می آید، ترسیدم، آرام رفتم تا ببینم صدای چیست؟ با تعجب دیدم سید مشغول خواندن نماز شب است، به حال او خیلی غبطه خوردم او آن روز از همه ما خسته تر بود، کار و مداحی در چند هیئت و… رمق برایش باقی نگذاشته بود اما خلوت با خدا صفایی داشت که حاضر نبود به این راحتی ها آن را از دست دهد، آن هم در شب عاشورا… 🌱 🇮🇷 ای با شهدا @lahzaei_ba_sh
می ز مینای بلا جام شهادت پر ز گل موسم عیش است و می درساغر و عهد شباب! شام هجران طی شد اندرکربلابرتشنگان صبح دولت می دمد کوجام همچون آفتاب 🌹شهیدعباس_بابایی 🕊 وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🇮🇷 ای با شهدا @lahzaei_ba_sh
همیشه لباس کهنه می‌پوشید. سرآخر اسمش پای لیست دانش‌آموزان کم بضاعت رفت. مدیر مدرسه دایی‌اش بود. همان روز عصبانی به خانه خواهرش رفت‌. مادر عباس بابایی، برادرش را پای کمد برد و ردیف لباس‌ها و کفش‌های نو را نشانش داد. گفت عباس می‌گوید دلش را ندارد پیش دوستان نیازمندش اینها را بپوشد امیر سرافراز ♥:) دسته گلی ازجنس صلوات نثارشان وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🇮🇷 ای با شهدا @lahzaei_ba_sh
هدایت شده از لحظه‌ای باشهدا
☀️ سفارش سرلشگر خلبان شهید عباس بابایی ، قبل از شهادت مواظب آقای خامنه ای باش ۰۰۰ این سید اولاد پیغمبر را تنها نگذار ۰۰۰ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🇮🇷 ای با شهدا @lahzaei_ba_sh
📢 عباس بابایی؛ جوان حزب‌اللهی که مخالفان انقلاب را هم جذب میکرد 🔻رهبر انقلاب: سال ۶۱ شهید بابایی را گذاشتیم فرمانده پایگاه هشتم شکاری اصفهان. درجه‌ی این سرگردی بود، که او را به سرهنگ تمامی ارتقاء دادیم. آن‌وقت آخرین درجه‌ی ما سرهنگ تمامی بود. مرحوم بابایی سرش را می‌تراشید و ریش می‌گذاشت. بنا بود او این پایگاه را اداره کند. کار سختی بود. دل همه می‌لرزید؛ دل خود من هم که اصرار داشتم، می‌لرزید، که آیا می‌تواند؟ اما توانست. ⛔️ وقتی فرمانده بود، کار مشکل‌تر بود. افرادی بودند که دل صافی نداشتند و ناسازگاری و اذیت می‌کردند؛ حرف می‌زدند، اما کار نمی‌کردند؛ اما او توانست همان‌ها را هم جذب کند. خودش پیش من آمد و نمونه‌یی از این قضایا را نقل کرد. 🔹 خلبانی بود که رفت در بمباران مراکز بغداد شرکت کرد، بعد هم شد. او جزو همان خلبان‌هایی بود که از اول با نظام داشت. 🔹 شهید عباس بابایی با او گرم گرفت و کرد؛ حتی یک شب او را با خود به مراسم دعای کمیل برده بود؛ با این‌که نسبت به خودش ارشد هم بود. شهید بابایی تازه سرهنگ شده بود، اما او سرهنگ تمامِ چند ساله بود؛ سن و سابقه‌ی خدمتش هم بیشتر بود. در میان نظامی‌ها این چیزها خیلی مهم است. یک روز ارشدیت تأثیر دارد؛ اما او قلباً و روحاً تسلیم بابایی شده بود. 🔹 شهید بابایی می‌گفت دیدم در دعای کمیل شانه‌هایش از گریه می‌لرزد و اشک می‌ریزد. بعد رو کرد به من و گفت: عباس! ! این را بابایی پس ازشهادت آن خلبان به من گفت و گریه کرد. ۸۳/۱۰/۲۳ 🌷 سالگرد شهادت 🇮🇷 ای با شهدا @lahzaei_ba_sh
10.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید | من آن خاکم که همواره در اوج آسمان هستم / پر از «» پر از «» 🔹 شعرخوانی سیدحمیدرضا برقعی در با رهبر انقلاب 🗓 سالگرد شهادت 🇮🇷 ای با شهدا @lahzaei_ba_sh