🔻زبان بدن فقط این
🔸 حقیر در کاخ ریاست جمهوری خودش ایستاده پای ارباب دست به سینه تمنای امنیت میکند.
🔹سگ های پاسبان نظم آمریکایی، اصلاح طلبان و براندازان بی هویت چنین تصویری را برای ایران آینده می خواهند: ایرانی درهم شکسته، ویران و زانو زده در برابر ارباب آمریکایی برای تکه استخوانی..
@makshufateita
📰 نشریه اخبار و تحلیلهای سهشنبه دوم اسفند ۱۴۰۱
🔗ادامه مطلب در لینک زیر
https://basirat.ir/fa/news/344589/
📌#نشریه_اخبار_و_تحلیل_ها
┄┅┅┅┅♦️BASIRAT♦️┅┅┅┅┄
🇮🇷| basirat.ir
🇮🇷| @basirat_fa
💢دو راهی اصلاحطلبان
🔹این روزها و پس از اغتشاشات اخیر بحث پیرامون چگونه کنشگری اصلاحطلبان شدت یافته است. طیف اول در تلاش برای بازی در میدان رقابت انتخاباتی هستند که سال آینده برگزار خواهد شد. آنان به بازگشت به قدرت میاندیشند و این راه را راهبرد مناسب برای شرایط موجود میدانند. در میان آنان میتوان از جریان نزدیک به رئیسجمهور سابق یاد کرد که هم اعتقاد به اصلاحات قانونی دارند و هم قدم فرا نهاده و از کسب صندلی قدرت سخن میگویند.
🔸طیف دیگر چندان آمادگی لازم برای حضور در انتخابات ندارند و حضور آن را بدون تحولی اساسی در حکمرانی ممکن نمیدانند. آنان البته همچنان تلاش دارند تا خود را در درون نظام تعریف کنند، به همین خاطر است که از اصلاحات بنیادین در کشور و تلاش برای تحقق تمام و کمال قانون اساسی موجود سخن میراند و عمل به قانون را راهگشا میدانند.
🔹دسته سومی آنهایی هستند که سرانجام از اصلاحطلبی عبور کرده و در میانه براندازان قرار گرفتهاند. این دسته از این جریان امروز به طور رسمی از کنار گذاشتن قانون اساسی جدید سخن میگویند و پیشنهاد تدوین قانون اساسی جدید میدهند! در رأس این جریان میرحسین موسوی قرار دارد که سیزده سال پیش در فتنهای که به بهانه دورغین تقلب در انتخابات به راه انداخت، از اجرای کامل قانون اساسی سخن میگفت، اما امروز تحت تأثیر مشاورینش، از عبور از قانون اساسی و به نوعی براندازی جمهوری اسلامی سخن میگوید. قابل تأمل آنکه حتی این موضوعگیری براندارانه چندان هم با استقبال ضدانقلاب اعم از سلطنتطلبان و منافقین و... قرار نگرفته است و با هجمهها و توهینهای فراوانی مواجه گردیده است.
🔸این اختلافات در حالی است که اردوگاه آشفته اصلاحطلبان در طول سالهای اخیر به شدت آسیبپذیر بوده و مرجعی برای ایجاد انسجام و گریز از واگرایی وجود ندارد و فصلالخطابی امثال خاتمی نیز از بین رفته است! مرزهای بیدروپیکر این اردوگاه با اپوزیسیون و براندازان نیز موجب شده کسانی در این اردوگاه مدعی گردند که قدر مشترکی با طیفهای دیگر ندارند!
🔹اصلاحطلبان روزگاری خود را خط امام معرفی میکردند و هنوز هم به ظاهر در در دهه فجر برای بیعت با امام در حرم مطهر ایشان جمع میآیند. اما اگر قرار باشد هویت جریان اصلاحطلبی همچنان باقی بماند، باید تکلیف خود را با رادیکالها مشخص نمایند و مطالباتشان را در چارچوب قانون اساسی مدنظر امام دنبال کنند وگرنه خواسته یا ناخواسته از دایره جریانهای صاحب صلاحیت حذف خواهند گردید.
✍🏻مهدی سعیدی
#حرفروز
┄┅┅┅┅♦️BASIRAT♦️┅┅┅┅┄
🇮🇷| basirat.ir
🇮🇷| @basirat_fa
🔻عادیسازها فریاد میزنند!
🔹روزنامه اصلاح طلب اعتماد در یادداشتی دست به تطهیر جنایات و خباثتهای رژیم صهیونیستی زده و اولویت سیاستخارجی جمهوری اسلامی را کنار نهادن دشمنی با رژیم اشغالگر عنوان کرد!
🔹این روزنامه که مسبوق به سابقه در جهت تطهیر جناینکاران است، در ایام اغتشاشات نیز با رپرتاژ برای قاتلین شهید روح الله عجمیان سعی در بیگناه و مظلوم جلوه دادن قاتلین آن شهید مظلوم داشت
🔹شایان ذکر است در روزهای اوج اغتشاشات و خرابکاری ضدانقلاب، مهدی بیک دبیر سرویس سیاسی این روزنامهی اصلاحطلب به دلایل امنیتی، توسط وزارت اطلاعات بازداشت شده بود.
✅ @Rajanews
🔴 معمای پر رمز و راز «رجفۀ» در فتنه شام قبل از ظهور
✍️مصطفی امیری
▪️آیا زلزله سوریه زلزله با بیش از صدهزار کشته در سوریه قبل ظهور، صحت دارد؟
▪️بخش #چهارم
✅ «وحدت محتوایی» حدیث تمهید مباشر با حدیث رجفه الشام:
▪️ثابت و یقینی است که «خسف حرستا»، قبل از سفیانی است:
خَسْفَ قَرْيَةٍ مِنْ دِمَشْقَ يُقَالُ لَهَا حَرَسْتَا فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ خَرَجَ ابْنُ آكِلَةِالْأَكْبَاد[1]
يُخْسَفُ بِقَرْيَةٍ يُقَالُ لَهَا حَرَسْتَا ثُمَّ يَخْرُجُ عِنْدَ ذَلِكَ السُّفْيَانِيُّ[2]
▪️«خسف جابیه» هم در زمره نشانههای ظهور است اما تصریح نشده قبل از سفیانی است یا بعد از سفیانی؟
تُخْسَفُ قَرْيَةٌ مِنْ قُرَى الشَّامِ تُسَمَّى الْجَابِيَةَ وَ تَسْقُطُ طَائِفَةٌ مِنْ مَسْجِدِ دِمَشْقَ الْأَيْمَنِ وَ مَارِقَةٌ تَمْرُقُ مِنْ نَاحِيَةِ التُّرْكِ وَ يَعْقُبُهَا هَرْجُ الرُّوم[3]
▪️اما قرائنی وجود دارد که خسف جابیه و حرستا، «خسف واحد» است و ناشی از لرزش زمین خواهد بود.
▪️توضیح اینکه: در منابع اهلسنت، ذکر شده، زمین میلرزد و سمت غرب مسجد دمشق در زمین فرو میرود و منطقه حرستا، خسف میشود و سپس سفیانی خروج میکند:
رَجَفَتِ الأَرْضُ فَانْقَعَرَ غَرْبِيُّ مَسْجِدِهَا وَ يُخْسَفُ بِقَرْيَةٍ يُقَالُ لَهَا حَرَسْتَا ثُمَّ يَخْرُجُ عِنْدَ ذَلِكَ السُّفْيَانِيُّ[4]
▪️مضمون حدیث فوق در روایات معتبر شیعی در الغیبۀ نعمانی و الغیبة طوسی نیز ذکر شده است:
بِدِمَشْق خُسِفَ بِقَرْيَةٍ مِنْ قُرَاهَا وَ يَسْقُطُ طَائِفَةٌ مِنْ مَسْجِدِهَا...[5]؛ يُخْسَفُ بِغَرْبِيِّ مَسْجِدِهَا حَتَّى يَخِرَّ حَائِطُهَا[6]؛ خَسْفَ قَرْيَةٍ مِنْ دِمَشْقَ يُقَالُ لَهَا حَرَسْتَا فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ خَرَجَ ابْنُ آكِلَةِالْأَكْبَاد[7]
▪️در واقع مقارنه و مقایسه احادیث چنین است:
رَجَفَتِ الأَرْضُ = خُسِفَ بِقَرْيَةٍ مِنْ قُرَاهَا
فَانْقَعَرَ غَرْبِيُّ مَسْجِدِهَا = يُخْسَفُ بِغَرْبِيِّ مَسْجِدِهَا حَتَّى يَخِرَّ حَائِطُهَا
يُخْسَفُ بِقَرْيَةٍ يُقَالُ لَهَا حَرَسْتَا = خَسْفَ قَرْيَةٍ مِنْ دِمَشْقَ يُقَالُ لَهَا حَرَسْتَا
ثُمَّ يَخْرُجُ عِنْدَ ذَلِكَ السُّفْيَانِيُّ = فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ خَرَجَ ابْنُ آكِلَةِالْأَكْبَاد
▪️از مقارنه احادیث فوق، چنین نتیجه میشود که: خسف «واحد» و احتمالا ناشی از لرزش زمین خواهد بود. به عبارت دیگر، از جمله حوادث قبل خروج سفیانی (حاکم آینده منطقه شام در عصر ظهور)، زلزله دمشق در محور «جابیه-حرستا» خواهد بود که منجر به خسف در این مناطق نیز خواهد گردید و نشانه بارز آن، تخریب بخشهایی از مسجد اموی دمشق است.
▪️در واقع، «وحدت محتوایی» حدیث تمهید مباشر با حدیث رجفه الشام، اثبات میشود.
▪️و چون، خسف حرستا، قبل از سفیانی است و از آنجا که بیان گردید در دمشق، خسف «واحد» است؛ درنتیجه خسف جابیه نیز قبل از سفیانی است و به این قرینه، سایر حوادث ذکر شده در حدیث تمهید مباشر (از خسف جابیه تا هرج الروم) همگی قبل از سفیانی خواهد بود.
✅ «رجفه» الشام با «خسف» دمشق فرق دارد
▪️لازم به ذکر است، رجفۀ با خسف، علاوه بر تفاوت در جوهره معنایی از لحاظ زمانی، نیز فرق دارد. زیرا مطابق آنچه در «ترتیب» حوادث فتنه شام بیان گردید، رجفۀ الشام، قبل از خسف حرستای دمشق است و حوادث متعددی بین این دو رخداد، وجود دارد:
▪️إذا اختلف الرمحان بالشام لم تنجل إلا عن آية من آيات الله قيل و ما هي يا أمير المؤمنين قال رجفة تكون بالشام يهلك فيها أكثر من مائة ألف يجعلها الله رحمة للمؤمنين و عذابا على الكافرين فإذا كان ذلك فانظروا إلى أصحاب البراذين الشهب المحذوفة و الرايات الصفر تقبل من المغرب حتى تحل بالشام و ذلك عند الجزع الأكبر و الموت الأحمر فإذا كان ذلك فانظروا خسف قرية من دمشق يقال لها حرستا[8]
✅ «شواهد و مباحث کلیدی» در اتخاذ مبنا در تفسیر «رجفه الشام»
▪️برای اینکه تشخیص داده شود که کدام دیدگاه در تفسیر رجفه الشام، صحیح است؟ مبتنی برای اتخاذ مبنا و آشکار شدن عبارات مبهم در این گزاره آخرالزمانی است:
▫️معنا و ترجمه «اختلف الرمحان»
▫️عبارت «لم تنجل»
▫️عبارت «صوت من ناحیه دمشق بالفتح»
▫️«وحدت محتوایی» حدیث تمهید مباشر با حدیث رجفه الشام؟
▫️چرایی رجفه، آیة من آیات الله
▫️چرایی رجفه، رحمت برای مومنین و عذاب برای کافرین
▫️«الرایات الصفر» تقبل من «المغرب» حتی تحل بالشام
▫️ورود الرایات الصفر هنگام الجزع الاکبر و «الموت الاحمر»
✅ پینوشت:
1. نعمانی، الغیبۀ، ص۳۰۶. طوسی، الغیبۀ، ص۴۶۱.
2 و 4. ابنحمّاد، الفتن، ص۱۸۱. مقدسی شافعی، عقد الدرر، ص۸۴. کورانی، معجم الاحادیث الامام المهدی، ج۲، ص۲۴۵.
3. نعمانی، الغیبة، ص۲۸۰.
5. عیاشی، التفسیر، ج۱، ص۶۴.
6. طوسی، الغیبۀ، ص۴۶۳.
7. نعمانی، الغیبۀ، ص۳۰۶. طوسی، الغیبۀ، ص۴۶۱.
8. نعمانی، الغیبة، ص۳۰۵.
➖➖➖➖➖
⏰@shomareshmakooszohor
🔴 معمای پر رمز و راز «رجفۀ» در فتنه شام قبل از ظهور
✍️مصطفی امیری
▪️آیا زلزله سوریه زلزله با بیش از صدهزار کشته در سوریه قبل ظهور، صحت دارد؟
▪️بخش #پنجم
▪️بیان گردید برای اینکه تشخیص داده شود که کدام دیدگاه در تفسیر رجفه الشام، صحیح است؟ مبتنی برای اتخاذ مبنا و آشکار شدن عبارات مبهم در این گزاره آخرالزمانی است. به چند مورد از مهمترین آنها، خواهیم پرداخت:
✅ عبارت «اختلف الرمحان»: معنای ظاهری یا مصطلح؟
▪️اولین و مهمترین فاکتور در تشخیص معنای رجفه الشام، شناخت و فهم عبارت «اختلف الرمحان» است. دو دیدگاه، مطرح است:
▫️اختلاف به معنای همان «اختلاف». در این صورت اختلاف الرمحان به معنای تقابل و اختلاف دو جبهه مقابل هم است.
▫️اختلاف به معنای «رفت و آمد». در این صورت اختلاف رمحان، به معنای رفت و آمد و درگیری نیزه ها و در اینصورت، اصطلاح است و کنایه از جنگ.
▪️کدام صحیح است: اختلاف یا جنگ؟
▪️اگر عبارت «اختلف الرمحان»، مصطلح باشد، کنایه از جنگ است، آنگاه دیدگاه آقای کورانی، تقویت میشود که رجفه را به زلزله، تفسیر کرده است.
✅ عبارت «لم تنجل»: بکسر لام یا سکون لام؟
▪️ریشه فعل «لم تنجل» چیست؟ از ریشه «نجل» یا «انجلی»؟ زیرا معنای این دو با هم فرق دارند.
▪️همچنین به کسر لام است: «لَمْ تَنْجَلِ» یا بسکون لام: «لَمْ تَنْجَلْ»؟
▪️اگر از ریشه «نجل» باشد، به سکون لام تلفظ خواهد شد زیرا: «نجل، تنجل، لَمْ تَنْجَلْ».
▪️اگر از ریشه «انجلی» باشد، به کسر لام تلفظ خواهد شد. زیرا: «انجلی، تنجلی، لَمْ تَنْجَلِ».
▪️تجزیه صرفی و ترکیب نحوی این فقره از حدیث، چیست؟
▪️زیرا همه موارد فوق، در معنای حدیث و اتخاذ مبنا در تفسیر رجفه الشام، اثرگذار خواهند بود: «إِذَا اخْتَلَفَ الرُّمْحَانِ بِالشَّامِ لم تنجل إِلَّا عَنْ آيَةٍ مِنْ آيَاتِ اللَّه» (نعمانی، الغیب، صص۳۰۵).
▫️معنای عبارت بکسر اللام: هرگاه اختلاف رمحان بشود، آشکار نمیشود (بکسر اللام از ریشه انجلی) جز اینکه آیهای از آیات الله، رخ بدهد.
▫️معنای عبارت بسکون اللام: هرگاه اختلاف رمحان بشود، نمیزنند، تنازع نمیکنند، رمح را بر زمین نمیگذارند (بسکون اللام از ریشه نجل) جز اینکه آیهای از آیات الله، رخ بدهد.
▪️کدام صحیح است؟ بهنظر میرسد بکسر لام، اصح است: «لَمْ تَنْجَلِ». زیرا حرف «عن» ذکر شده، که با فعل «انجلی» به کار میرود. اما با فحص و جستجو در نرم افزار قاموس لغت عربی، فعل «نجل»، با حرف «عن»، استعمال نمیشود.
✅ ترجمه حدیث رجفه الشام
▪️«اخْتَلَفَ الرُّمْحَانِ»: مصطلح است و کنایه از درگیری و جنگ بین دو جبهه مخالف.
▪️«لَمْ تَنْجَلِ إِلَّا عَن»: بکسر لام و از ریشه «جلو، جلا، انجلی» و معنای آن چنین است: آشکار نمیشود و نشان نمیدهد تا اینکه. و معادل عربی آن چنین است: لم تنکشف الا عن ... .
▪️«آيَةٍ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ»: خود این جنگ و اختلاف رمحان، آیه است و نشانهای از نشانههای خداوند است. زیرا در ادامه، امام معصوم میفرماید موجب رحمت برای مومنین است.
▪️«قِيلَ وَ مَا هِيَ يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ قَالَ رَجْفَةٌ تَكُونُ بِالشَّامِ يَهْلِكُ فِيهَا أَكْثَرُ مِنْ مِائَةِ أَلْفٍ يَجْعَلُهَا اللَّهُ رَحْمَةً لِلْمُؤْمِنِينَ وَ عَذَاباً عَلَى الْكَافِرِين»: که آشکار نمیشود و نشان نمیدهد الا اینکه موجب رجفه -اضطراب شدید، فتنه و قتل- در منطقه شام میشود و البته رحمتی برای مومنین و عذابی برای کافران است.
✅ مثال
▪️ابر، منجلی نمیشود و نشان نمیدهد الا اینکه موجب باران شدید است.
▪️اختلاف رمحان، منجلی نمیشود و نشان نمیدهد الا اینکه موجب رجفه با بیش از صد هزار کشته است.
✅ جمعبندی
▪️بنابراین، مطابق دیدگاه سوم، تفسیر رجفه به زلزله، تضعیف میشود. زیرا کل اختلاف الرمحان (جنگ)، خود آیه و نشانهای از آیات الهی است که موجب رجفه -اضطراب شدید، فتنه و قتل- در منطقه شام است و موجب رحمت برای مومنین و عذاب برای کافران است (کید و مکر کافران به خودشان برمیگردد و مومنان، محفوظ میمانند). و البته در این رجفه، خواه ناخواه انسانهای بیشماری هم کشته میشوند.
▪️بنابراین، رجفه به معنای جنگ در سرزمین شام که در واقع «تحقق عینیِ» اختلاف رمحان در فتنه شام میباشد. موید این دیدگاه، حدیثی از امام باقر است:
▪️«إِذَا سَمِعْتُمْ بِاخْتِلَافِ الشَّامِ فِيمَا بَيْنَهُمْ فَالْهَرَبَ مِنَ الشَّامِ فَإِنَّ الْقَتْلَ بِهَا وَ الْفِتْنَةَ» (نیلی نجفی، سرور اهل الایمان فی علامات الظهور، ص۴۴).
▪️البته در بخش پایانی، «نتیجه نهایی» سلسله مقالات رجفه الشام، بیان خواهد شد.
✅ ادامه دارد
➖ ➖ ➖ ➖ ➖
⏰ @shomareshmakooszohor
🔰صدای واقعی ملت/ بخش دوم
🔸تحلیلی اجتماعی از شنبه تاریخی ملت ایران/ تجلّی «باطن انقلابی» در «اجتماع خیابانی»
✍مهدی جمشیدی
🔻معناهای راهپیمایی بیستودوّم بهمن
1⃣ «نشاط و اعتمادبهنفس انقلابی مردم». گفته میشد که جامعۀ ایران، دستخوش افسردگی و سرخوردگی شده و حرارت و هیجان انقلابی، از دست رفته است؛ چنانکه جامعه به ترکیبی از «خشم» و «نومیدی» تبدیل شده است و از درون و در نسبت با حاکمیّت، وارد مرحلۀ بیهنجاری شده است. این راهپیمایی نشان داد که انقلاب، یک تب اجتماعی نیست که پس از مدّتی سرد شود، بلکه گرمابخش آن، ایمان قدسی است که ریشههای فطری دارد. ازاینرو، به چشم خویش دیدیم که پس از چهلوچهار سال، همچنان تودههای مردم غرق در «هیجان» و «شور» و «طراوت» هستند و حسشان نسبت به انقلاب، گرفتار سردی و خموشی نشده است.
2⃣ «تنوّع حامیان مردمی انقلاب». برخلاف این تصوّر که حامیان انقلاب، یک «اقلّیّت حزباللهی» در معنای محدود و تنگدامنهاش هستند، مشاهده کردیم که انقلاب در میان لایههای مختلفی از جامعه، هوادار سرسخت و جدّی دارد و همچون یک چتر فراگیر و گسترده، طبقههای گوناگونی را پوشش میدهد. انقلاب، جذابیّتهای ناچیز ندارد که بدنۀ اجتماعیاش اقلّی باشد تا بتوان گفت که ارادۀ «اقلّیّت» به دیگران تحمیل میشود. حامیان انقلاب، از متعهدان به معیارهای اقلّی آغاز میشوند و تا کسانی که تعهد حداکثری دارند را شامل میگردد. این «طیف» و «پیوستار»، همان تکثّر ایمانی و چهارچوبمند است که هم نافی انحصار و تنگنظری است و هم نمایشگر انسجام اجتماعی.
3⃣ «گستردگی بدنۀ اجتماعی آیتالله خامنهای». عدّهای بر این باور بودند که «تفکّر انقلابی» از نظر اجتماعی دچار زوال یا حاشیهنشینی شده است و دیگر نمیتوان توقع داشت که انقلاب بتواند همانند دهۀ شصت، تمام نیروها و لایههای اجتماعی در درون خود تعریف کند و به آنها معنا بدهد. برخلاف کسانی که معتقدند انقلاب، ظرفیّت اجتماعی خود را از دست داده و عناصر دیگری همچون ایران باید جایگزین آن شوند، به عیان دیدیم که حتّی لایههایی از جامعه که ظواهر آنچنان متدینانه نیز ندارند، با صراحت و شوق فراوان، معتقد حقّانیّت و فضیلت «آیتالله خامنهای» هستند و ایشان را از عمق دل، «ولیّ» و «امامِ» جامعه میدانند. باورمندی به «ایران» نیز در چهارچوب «روایت انقلابی» از آن قرار گرفته است و روایتهای «سکولار» و «خنثی» و «غیرانقلابی» از ایران، به حاشیه رفتهاند. به تعبیر آیتالله خامنهای، عناصر هویّت ملّی ما عبارتند از: «عقبۀ تاریخی»، «اسلام» و «انقلاب».
4⃣ «جدّیشدن جبهۀ انقلاب». از تأثیرهای عَرَضی اغتشاش این بود که نیروهای جبهۀ انقلاب را «متنبّه» و «مصمّم» کرد و آنها را به «همگرایی بیشتر» و «واکنشهای قاطعانهتر» واداشت. جبهۀ انقلاب احساس کرد که انقلاب از نظر روایتی در معرض خطر قرار دارد و دشمن در قالب جنگ ترکیبی، بنا دارد بدنۀ اجتماعیِ انقلاب را دچار تردید نماید. ازاینرو، بهشدّت منسجم و همگرا شد و حملههایش را متمرکز و صریح کرد.
5⃣ «آشکارشدگی پلیدی دیگریِ انقلاب». جریان اغتشاش که خود را «دیگریِ انقلاب» و یک «جایگزین مطلوب» قلمداد میکرد، در عمل و به سرعت نشان داد که چه بسیار، «مخرّب» است و با تمام زیرساختهای فرهنگی و هویّتی جامعۀ ایران، سرِ ستیز دارد. مردم با مشاهدۀ چنین وضعی، بیدرنگ و قاطع، این جریان را در میدان مواجهه، تنها نهادند تا حاکمیّت با برچیدنشان، قوام و دوام نظم اجتماعی را فراهم آورد. این جریان با شتاب، «ریزش» کرد و مردم را به دفاع فوری و تحلیلمند از انقلاب برانگیخت.
6⃣ «بازتولید ارزشها در دهۀ هشتادیها». نظریۀ «گسست نسلی»، نخستین بار دربارۀ نسل سوّم انقلاب مطرح شد و امروز هم دربارۀ دهۀ هشتادیها از آن سخن به میان آمده است. امّا واقعیّتهای عینیِ راهپیمایی نشان دادند که بریدگی و انقطاع نسلی، توهم است و مخالفانی داخلیِ انقلاب، بُرش نسلی ندارند. ما با یک «طبقۀ اجتماعی» مواجه هستیم نه یک «نسل». این طبقۀ اجتماعی، ذهنیّت متجدّدانه دارند و با وجود در اقلیّت بودن، صدای رواییِ بلند دارند و میکوشد خواست جامعه را به نفع خود، مصادره به مطلوب کنند.
7⃣ «غلبۀ مطلق پوشش چادر». اینکه چادریها کمتر در «خیابان» هستند و «ظهور بیرونی» و «نمود عمومیِ» کمتری دارند، سبب شده بود که گمان برود دورۀ چادر به سر آمده است و این نوع پوشش - که مطلوب اصیل انقلاب است – دیگر هواداری ندارد. در این راهپیمایی مشاهده کردیم که انبوه زنان حاضر، پوشش چادر داشتند و «اکثریّت مطلق» را تشکیل میدادند. پس از تجربۀ تلخ ماههای اخیر، مشاهده این حجم فراوان از پوشش چادر، هم دلنواز و امیدبخش بود و هم شگفتیساز و تعجببرانگیز.
👈 ادامه در بخش سوم
🔺به کانال هفتهنامه ۹دی بپیوندید🔻
http://eitaa.com/joinchat/389742592Cfbd77cc21a
🔰صدای واقعی ملت/ بخش اول
🔸تحلیلی اجتماعی از شنبه تاریخی ملت ایران/ تجلّی «باطن انقلابی» در «اجتماع خیابانی»
✍مهدی جمشیدی
🔻حجّیّت واقعیّت اجتماعی، شکنندگی روایت رسانهای
1⃣ باید واقعیّت اجتماعی را در «متن جامعه» و در نسبت با واقعیّتهای اجتماعی دیگر دید و دچار «جزءنگری» و «تقلیلگرایی» نشد. این راهیپمایی را نیز باید در ظرف شرایطی فهمید و خواند که آن را در بر گرفتهاند. از جمله شرایطی که باید به آن اشاره کرد، تصویری است که در طول ماههای گذشته از «انقلاب» ارائه شد. در این تصویر، انقلاب دارای دو خصوصیّت است: نخست اینکه «ظالم» است؛ چراکه «دیکتاتور» است و نظر و خواست مردم را برنمیتابد و ارادۀ مردم را سرکوب میکند، دیگر اینکه در آستانۀ «فروپاشی» است؛ چون بهشدّت «ضعیف» و «نحیف» شده و دیگر نمیتواند وجود خویش را ادامه بدهد. در اینجا، دو تصویر در کنار یکدیگر نشانده شدهاند: «ظلم» و «ضعف». از آنجا که نظام، ظالم است باید از آن فاصله گرفت و آن را مردمی ندانست و در برابر آن ایستاد، و به دلیل اینکه نسبت به گذشته، سست و زبون شده است، بهراحتی میتوان آن را برچید و «انقلاب در برابر انقلاب»، ممکن است. این «تصویرسازیهای تحریفآلود» و «روایتپردازیهای وارونه»، جمعی را برانگیخت که برآشوبند و اغتشاش به راه اندازند و بهغلط، آن را انقلاب را بخوانند. اینک پس از گذشت چندین ماه و روشنشدن لایههای ناپیدای این جریان، میتوان به طور قاطع گفت که تمام محاسبهها و معادلهها، ناروا و نابجا بودند.
2⃣ دربارۀ «جامعه» نیز ادّعا میشد که بهشدّت «معترض» و «مخالف» است و سطح نزاعش از انتقادهای جزئی و گلایههای موردی، بسیار فراتر رفته و دیگر اصل نظام را برنمیتابد؛ چنانکه مردم، از انقلاب و ایدئولوژی انقلابی عبور کردهاند و جز جمع ناچیزی، همۀ مردم را باید در صف ساختارشکنان گنجانید و کار نظام را تمامشده دانست. اگر در گذشته میشد با ترمیمهای سطحی و موردی، از تنش جلوگیری کرد و آرامش و اطمینان را به جامعه بازگرداند، امّا اینک جامعه به «نقطۀ جوش» رسیده است و «در آستانۀ انفجار» است. دیگر هیچ وعدهای پذیرفته نیست و جامعه نمیخواهد به سخن حاکمیّت گوش بدهد و استدلالهای آن را بشنود، بلکه کار به مرحلهای رسیده که جز عصیان و سرکشی، راهی نمانده است.
3⃣ گذشته از انقلابخواهی، راهحلی نیز که پیش روی این کلانمسأله نهاده میشد «تکثّر» بود؛ یعنی نظام باید از معیارها و خطوط قرمز خویش دست بکشد و تنوّع اجتماعی را بپذیرد و جامعه را که خصوصیّت پیوستاری دارد، همانگونه که هست بپذیرد، نه اینکه در آن تصرّف کند و بکوشد وضع هویّتیِ دیگری را پدید بیاورد. ایجاد دگرگونی اجتماعی در راستای غایات ایدئولوژیک، یک آرمان متوهمانه است که جز برانگیختن و عصبیکردن جامعه، هیچ حاصلی ندارد. نظام باید از گذشته خویش عبور کند و آرمانهای انقلابی را از دستور کار خود خارج گرداند و جامعه را به حال خود واگذارد. اصرار بر تصرّف و دستکاری، مخالفتها را بیشتر و متراکمتر میکند و شوق و عطش عبور از نظام را برمیانگیزد. اگر تاکنون بر «انحصارگرایی» تأکید میشد و بخشهای عمدهای از جامعه، «دیگری» و «غیرخودی» قلمداد میشدند، اینک باید همۀ جریانها و نیروها و رگههای اجتماعی را در قالب تکثّر، به رسمیّت شناخت.
4⃣ در اینجا، «جامعه» و ارادۀ واقعی آن به کانون اختلاف تبدیل شده بود. مسأله این بود که در «باطن جامعۀ ایران» چه میگذرد و مردم چه میخواهند و نسبت به انقلاب، چه موضعی دارند؟ آیا تعلّقات انقلابیِ مردم، همچنان تداوم یافته است یا بدنۀ اجتماعیِ انقلاب، افول کرده است و امروز جز اندکی در کنار انقلاب نماندهاند؟ در مقابل، کسانی میکوشیدند همچنان به «گذشته» ارجاع بدهند و اکنون را تداوم گذشته بشمارند، و کسانی نیز در قالب «رویکرد قیاسی»، تفسیرهای ذهنی و فلسفی از ماهیّت جامعۀ ایران ارائه مینموند، و کسانی نیز به «خُردهواقعیّتهای اجتماعی» استناد میکردند و از آنها نتایج عام و کلّی میگرفتند. در این میان، چاره این بود که یک «رویداد بزرگ»، شکل بگیرد تا به واسطۀ عظمت وجودیاش، روایتگر ماهیّت جامعۀ ایران به شمار آید. فقط یک «واقعیّت اجتماعیِ کلان» است که میتواند همچون یک رویداد آشکارکننده، لایههای ناپیدا و نهفتۀ جامعۀ ایران را عیان کند و هویّتش را بیان نماید. چنین واقعیّتی، قدرت کاشفیّت دارد و میتواند در برابر هر روایتی، مقاومت بورزد. در این حال، فقط باید اینچنین واقعیّت اجتماعیِ پهندامنهای را «ترجمه» و «معنایابی» کرد. اگر خودِ واقعیّت اجتماعی در گسترۀ وسیع، زبان بگشاید، از «صندوق صوّر» خارج خواهیم شد. این «واقعیّتِ مجتمع»، دیگر صامت نیست، بلکه ناطق است و اسرار و ضمایر را روایت میکند.
👈 ادامه در بخش دوم
🔺به کانال هفتهنامه ۹دی بپیوندید🔻
http://eitaa.com/joinchat/389742592Cfbd77cc21a
🔰صدای واقعی ملت/ بخش سوم و پایانی
🔸تحلیلی اجتماعی از شنبه تاریخی ملت ایران/ تجلّی «باطن انقلابی» در «اجتماع خیابانی»
✍مهدی جمشیدی
🔻تداوم وفاداری بدنۀ اجتماعیِ انقلاب
1⃣ رهبر انقلاب تصریح کردند که پیام حضور مردم در راهپیمایی بیستودوّم بهمن، «حمایت کامل از انقلاب» بود و و «عموم مردم»، گرایش انقلابی دارند. این در حالی است که در روایتپردازیهای ماههای گذشته، ادّعا میشد که مردم در برابر قرار گرفتهاند و انقلاب، بدنۀ اجتماعی خودش را از دست داده است. این حضور، نقیض آن مدّعا بود. اگر اسطورۀ مردم ایران، شهید سلیمانی است، پس منطق آنها نیز همان منطق اوست که میگفت «جمهوری اسلامی، حرم است». حرم یعنی جانِ جانان که «گسستن» و «بریدن» از آن معنا ندارد. حرمانگاشتن نظام یعنی وجود نوعی «رابطۀ عاطفی» و «اتّصال معنوی» میان نظام و مردم که بسیار عمیق و ریشهدار است. چنین نسبتی میان مردم و حاکمیّت، یک «نسبت خاص» است که در دولتهای تجدّدی، نظیر و شبیه ندارد.
🔹 در اینجا، «تعلّق ایمانی» و «پیوند صمیمانه» وجود دارد که فراتر از «منطق شهروندی» و «مناسبات خشک و بیروح سیاسی» است. ازاینرو، مردم ایران با انقلاب خو گرفتهاند و هیچ گزینۀ دیگر و دوّمی در ذهن مردم نیست. مردم، گلایه دارند امّا «گلایهداشتن» به معنی «گسستن» نیست. مردم، همۀ خواستههایشان را در درون همین ساختار تعریف کردهاند و انتقادها و اعتراضهایشان نیز «درونساختاری» است، نه «ساختارشکنانه». پس هویّت انقلابی در گذشته جا نمانده است و اکنون ما، سرشار از اوست. این وضع اجتماعی بر «استقامتِ هویّتیِ جامعۀ ایران» دلالت دارد.
2⃣ به باور رهبر انقلاب، آمدن مردم به راهپیمایی بیستودوّم بهمن، همراه با «تحلیل» بود و آن تحلیل، عبارت از این بود که مردم در «لجاجت» با دشمن که فضا را بر نیامدن مردم فراهم کرده بود و در انتظار مشاهدۀ این نیامدن بود، آمدند. دشمن بر روی نیامدن مردم، حساب باز کرده بود و نیامدنشان را پیشاپیش، معنا کرده بود. پس آمدن مردم، «معنای تشدیدشده» و «سخن دوچندان» داشت. ازاینرو با تعبیر «لجاجت» از آن یاد شده است.
🔹این معنای حاد و مضاعف میگوید مردم اینچنین محاسبه کردند که نباید عروسکهای خیمهشببازی دشمن باشیم و آنها حقّ ندارند برای ما تعیین تکلیف کنند. دشمن در پی این بود که مردم را از حضور و همراهی، منصرف و سرد کند، امّا در عمل، آنها را تهییج و مصمّم کرد. منطق درونیِ جامعۀ ایران در دورۀ پساانقلاب این است که در هر جا، انگشت اشارۀ دشمن به سمتی بچرخد و او امری را بطلبد، جامعۀ ایران را هرچه بیشتر برای مخالفت و لجاجت، تحریک خواهد کرد.
3⃣ دیگر اینکه رهبر انقلاب، «اتّحاد ملّی» را مایۀ قویشدن دانستند و «منازعه» بر سرِ اختلاف سلیقهها را ناصواب و «مباحثه» را معقول شمردند. اتّحاد به معنی «حذف سلیقههای مختلف» نیست و بر «یکسانسازی» دلالت ندارد، بلکه به این معنی است که باید تفاوتهای برخاسته از تنوّع سلیقهها را در مجرا و مدار «گفتگوی جمعی» و «هماندیشی ملّی» افکند. اگر «منازعۀ ملّی»، شکافساز و مخرّب است، «مباحثۀ ملّی»، روشنگر و پیشبرنده است و چهبسا تفاهمساز نیز باشد. نه راه گفتگو، مسدود است و نه اختلافنظر، جُرم است. مناظره، نیاز «همۀ فصلها» است، نه یک مُسکن موقتیِ تنشسوز. باید مناظره و مباحثه را به «سنّت رایج» و «قاعدۀ برقرار» تبدیل کرد، نه اینکه فقط در هنگامۀ تلاطمها و تکانهها، باب آن را گشود. در عین حال، هنر نیز این است که با وجود تنوّع اجتماعی، انسجام اجتماعی حفظ شود. البتّه این تنوّع، حداقلهایی نیز دارد و بیقاعده و بدون خطّ قرمز نیست. کسانی که بخواهند «شرع» و «قانون» را زیر پا بگذارند و در برابر انقلاب، شمشیر معارضه از نیام برآورند و به دنبالۀ داخلی دشمن تبدیل بشوند را نباید صاحبان یک «سلیقه» تصوّر کرد و آنها را به «رسمیّت» شناخت.
🔹در اینجا سخن از برتابیدن اختلاف سلیقه گفتن، به معنی رها کردن کسانی است که تبر در دست گرفتهاند و به ریشهها ضربه میزنند. اتّحاد، مدار و محور دارد که همان «هویّت اصیلِ تاریخی» ماست و تنوّعگرایی نیز تنها در درون همین چهارچوب، موجّه و معقول است، نه به طور مطلق و بیقاعده. در جامعۀ ایران از لحاظ تاریخی، بر روی مجموعهای از «حداقلها» و «حدنصابها»، توافق جمعی صورت گرفته و مردم، خودشان را بر اساس همین «معیارهای بدیهیشده»، تعریف و معنا میکنند. آنان که این «چهارچوبهای هویّتی» را نمیپذیرند، نیروهای ساختارستیز هستند نه یک سلیقۀ اجتماعی. نه تنگنظری صواب است نه گشادهدستی. نه باید همگان را دیگری دانست و نه باید دیگری را به سلیقه فروکاهید.
👈 پایان
🔺به کانال هفتهنامه ۹دی بپیوندید🔻
http://eitaa.com/joinchat/389742592Cfbd77cc21a
انسان شناسی ۲۱۶.mp3
11.77M
#انسان_شناسی ۲۱۶
#آیتالله_فاطمینیا
#استاد_شجاعی
- من باید حتماً روزی یک جزء قرآن بخونم!
- من باید حتماً روزی یک بار زیارت عاشورا بخونم!
- من باید حتماً هر روز برم زیارت!
هر جوری هست ...
و به هر قیمتی باید این کارها رو انجام بدم.
💥 شما سخت در اشتباهید!
@Ostad_Shojae
📣 پوتین: زمین را پایگاههای آمریکا فراگرفته است
رئیسجمهور روسیه:
🔺درهای روسیه برای گفتگو با غرب در زمینه امنیت باز بود، اما در مقابل واکنش ریاکارانه و گسترش ناتو را دریافت کرد.
🔺کشورهای غربی افسران گردانهای ملی اوکراین را آموزش داده و تسلیحات را تامین کردهاند. در عین حال، کییف مشکلات دونباس را حل نکرد، بلکه صرفاً زمان خرید، مرتکب ترورهای سیاسی شد.
🔺ما از خانه و جان مردم محافظت میکنیم اما هدف غرب قدرت نامحدود است.
https://eitaa.com/joinchat/820051968C2b85dac984
📣 بزرگترین کانال خبری پیامرسان ایتا👆
♦️ گستاخی علیف باکویی در مونیخ علیه ایران
🔸 آقای پاشینیان الهام باکو را بی آبرو کرد، تلویزیون باکو هم سخنرانی پاشینیان را قطع کرد
🔸 باکو قصد دارد تمام پل های دیپلماسی را پشت سر خراب کند؟
#شبنامه
۱۴۰۱/۱۲/۱
🔺 کنفرانس مونیخ به اعتراف دوست و دشمن با سیاه نمایی تمام عیار علیه ایران و تخریب این کشور از سوی چند بازیگر پیگیری شد. یکی از این بازیگران که در این نشست به اظهار نظر علیه ایران پرداخته و سعی کرده نقش خود در ایران هراسی را تمام و کمال ایفا کند، رئیس کشورهمسایه ی ما، الهام باکو بوده است.
در بخشی از این نشست به درخواست وزیر امورخارجه آمریکا در کنار هم قرار گرفتند.
علیف باکویی به خیال خودش در این لحظه از فرصت استفاده میکند و از نبود دموکراسی در ارمنستان میگوید.
فرصت به آقای نیکول پاشینیان رئیس جمهور ارمنستان که میرسد او در پاسخ میگوید: ما در همین مدت در کشور خود چند انتخابات آزاد برگزار کرده ایم اما در کشور همسایه ی ما خبری از انتخابات نیست و خانواده ی علیف به عنوان یک رشوه بگیر بزرگ در این کشور تمام مخالفین خود را به زندان انداخته و مردم معنی انتخابات آزاد را نمی دانند.
🔺 صحبت های آقای پاشینیان در این نشست آن قدر برای تلویزیون حکومتیِ علیفِ بادکوبه سنگین تمام میشود که مجری در هنگام پخش زنده ی اظهارات او فوراً با توقف برنامه تاکید میکند که او حرف هایی دارد میزند که ارزش شنیدن ندارد...
مجری بی راه هم نمیگوید و مردم باکو اگر فرصت پیدا کنند به آنچه آقای پاشینیان میگوید فکر کنند قطعا و یقینا این به نفع الهام باکو نخواهد بود....
گرفتن پاچه ی ارمنستان به عنوان همسایه همهی داستان نیست و در بخش دیگری از این کنفرانس الهام باکو اقدام به بدگویی از همسایه ی خود ایران میکند.
او در صحبت هایش ایران را متهم به تروریسم دولتی کرده و تاکید میکند آنچه در سفارت باکو رخ داده بخشی از یک عملیات سازماندهی شده بوده است.
علیف در حالی چنین ادعایی را درباره ایران مطرح میکند که همین حالا نه خودش نه بزرگترش و نه تیم های رسانه ای آنها پاسخی برای این سوال ساده ندارند: ایران از عملیات در پایتخت خود علیه یک کشور دیگر آن هم در حالی که چنین چیزی میتواند این پیام را به سفارتخانه ها منتقل کند که ایران نا امن است چه سودی میتواند برده باشد.
🔺 فارغ از همه این بحث ها البته مسئله ی مهم تر اینجاست: وقتی یک بی آبروی بی همه چیزِ دزد به نام رضا ربع پهلوی قوانین دشمنی کردن و رعایتِ اصولِ حفظِ منافع کشور در زمانِ دشمنی با نظام حاکم بر ایران را رعایت نکرده و در یک نشست، بدِ ایران را می گوید. یک بی پدر و مادر تر از رضا هم پیدا میشود و با خودش میگوید: وقتی این پادشاهِ بی تاج و تخت این چنین حرف میزند ، خب منی که یک کشورک برای خودم دارم چرا لگدی به سمت ایران نزنم؟
از طرف دیگر الهام باکو وقتی سیاست مدارای حداکثری جمهوری اسلامی را می بیند با خودش میگوید :وقتی پس از هر گستاخی رفتار ایران با من جز همراهی و مدارا نبوده از چه باید نگران باشم؟
پر واضح است که جمهوری اسلامی باید متوجه این حقیقت باشد که سیاست "مدارا با همسایه" در قبال علیف باکویی رسما شکست خورده است.
🔺 وقتی ما با یک نمک به حرام طرف هستیم که هست و نیستش را در جوانی در قمارخانه های اروپا باخته و سیاست را هم مثل قماری می بیند که نهایتش قرار است یک باخت به ایران باشد (که بعدش میتواند به اروپا یا آمریکا پناه ببرد) مشخص است که باید سیاست مدارا با همسایه را کنار گذاشت.
اظهارات ورشکسته ی باکویی علیه ایران در حالی است که همه میدانند دشمنی با ایران آن هم از سوی انسان های حقیر دست نشانده هرگز نتیجه ی خوبی نداشته است.
ما هیچ وقت نمیتوانیم از وضعیت مردم افغانستان خوشحال باشیم اما زمانی که اشرف غنی علیه ایران نعره میکشید که "آب مفت برای ایران نداریم" تصور نمیکرد یک ماه بعد پایتخت را به طالبان واگذار کند.
این سرنوشت دیر یا زود در انتظار استاندار بی کفایت ما در باکو خواهد بود....
#آقای_تحلیلگر
#استاندار_بیکفایت_آذربایجان_شمالی
#شبنامه
🇮🇷 تحلیل سیاسی و جنگ نرم
http://eitaa.com/joinchat/1560084480C6ad9c44032