eitaa logo
لاله های ایل لری جنوب کرمان
337 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
177 ویدیو
30 فایل
شهدای ایل لری جنوب استان کرمان کانال معرفی ستارگان ایل لری دیار مالک ارتباط با ما از طریق آیدی زیر: @Mapsh66
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰زنجیرهایی به یاد امام کاظم (ع) مهدی می گفت: رفته بودم روستا. همه طرفدار سینه چاک شاه بودند و من هم طرفدار امام خمینی. بحث مان خیلی بالا گرفت تا جایی که مقابل هم ایستادیم. عصبانی شدند و با زنجیر افتادند به جان من. هر گاه یاد زنجیرهای آن روز می افتم، یاد امام موسی کاظم (ع) را برایم تداعی می کند. کاش دوباره ضرب شلاق ها تکرار می شد تا درک می کردم امام موسی کاظم (ع) چه رنج هایی کشیدند. 🗣راوی: یونس شمس الدینی 📚کتاب خاکریز هزار و یک ؛ خاطرات شهید مهدی توسن. نوشته حسین فاطمی نیا. ناشر: اداره کل حفظ و نشر ارزش های دفاع مقدس کرمان.نوبت چاپ:اول-۱۳۸۸٫ صفحه ۱۴٫ @laleha_lori_kerman
💢این ایل در دل کوههای سر به فلک کشیده رابر و بافت، در دامن صحرای اسفندقه جیرفت پا به عرصه جهان گذاشته اند و در آغوش طبیعت زندگی خود را گذرانده اند. استواری را از کوه و شجاعت را از سواران کوهستان و مردان غیور آموخته اند. این ایل مردمی مسلمان، متدین، غیور، شجاع و از بهترین پاسداران و حافظان انقلاب اسلامی خطه ی جنوب شرقی ایران می باشند. اخلاص عمل این ایل زبانزد خاص و عام است سردار سلیمانی فرمانده نیروی قدس در این زمینه می فرماید:«بارها اخلاص شما ایل لری را مشاهده کردم حاضرم پشت سر تک تک شماها نماز بخوانم.» ایل لری در جامعه ای بزرگ شده اند که احترام و وفاداری به ارزشها یک اصل محسوب شده، اهمیت خاصی را دارد و افراد جان خویش را کمتر از ارزشها می پندارند و حاضر می شوند جهت بقا و حیات جامعه و ارزشهای آن جان خویش را فدا کنند. در باور شیعه و مسلمانان دین، میهن از جمله مهمترین ارزشهاست لذا زمانی که چنین ارزشهایی دچار خطر شده و مورد تعرض قرار می گیرند افرادی حاضرند جان خویش را با توسل به سلاح شهادت در راه نجات دین، ناموس و میهن فداکاری نمایند و مردم ایل لری هم از این قائده مستثنی نبوده و با تقدیم خون 114 شهید در دوران دفاع مقدس از دین، میهن خود دفاع کردند و ایل لری نمی توانستند شاهد تطاول بیگانه بر سرزمین خویش بوده و آسوده بنشینند. هر کجا از رشادتها شجاعتها و نقش ایل لری استان کرمان در پیروزی انقلاب و در دفاع مقدس نام برده میشود نمی توان از بردن نام شهید قباد شمس الدینی امتناع کرد نمیتوان فعالیتهای مبارزاتی او را در منطقه رابر و بافت میان قشرهای محروم چه در قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب نادیده گفت. با توجه به ضرورت به صورت مختصر درباره حاج قباد شمس الدینی مطالبی را از کتاب خاطرات شهید قباد شمس الدینی بیان میکنم، قباد شمس الدینی از اوایل دهه 40 هجری شمسی به صف مبارزین علیه رژیم پهلوی پیوست و محور فعالیتهای ضد رژیم در منطقه رابر و بافت تبدیل شد در کتاب خاطرات شهید قباد شمس الدینی نوشته حسین فاطمی نیا مطالبی درباره قباد شمس الدینی بیان کرده که قسمتی از آن را بیان میکنم« جای تعجب نیست، قباد عشیر زاده که از یک منطقه محروم برخاسته، دوآتشه، مخالف رژیم شاهنشاهی باشد، زیرا جدا از آموزه های دینی که ولایت را شایسته سرپرستی انسانها و ممالکت معرفی کند، اجداد قباد ذاتا با سیستم حکومتی شاهانه مخالف بودند ایل لری با طبع غیرتمندی که دارند، در طول تاریخ گوش به فرمان رهبری دینی، و مخالف استبداد شاهانه بودند و هیچ کدام از برنامه های دیکته شده غرب را به شاه برنمی تافتند. با تبعید آیت الله طالقانی به شهر بافت، فعالیتهای مبارزاتی قباد با راهنمایی های ایشان وارد مرحله جدیدی شد سردار جبهه ها ، فرمانده لشکر ثارالله، حاج قاسم سلیمانی قباد را مسلم بن عوسجه لشکر ثارالله می نامید.» شهید قباد شمس الدینی سالها قبل از انقلاب اعلامیه ها و نوارهای حضرت امام را بین مردم منطقه پخش میکرد. رهنمودها و دستورات لازم را از بزرگانی چون آیت الله طالقانی و … میگرفتند . به اطلاع انقلابیون مردم منطقه میرساند بسیاری از مردم عشایر منطقه، رابر و بافت به واسطه شهید قباد با اهداف امام و انقلاب اسلامی آشنا شدند. منطقه رابر و بافت منطقه محروم و دور افتاده که صدها کیلومتر از مرکز قم (مرکز مبارزاتی امام) فاصله داشت و در شرایط خفقان و ظلم و ستیز شاهنشاهی آن روز را که هیچ کس جرات یارای گفتن نام امام را نداشت، مردم را از اهداف امام و انقلاب آگاه می کرد چه بسا اطلاعیه ها، نوارهای امام را بین انقلابیون منطقه توزیع می کرد. و پس از پیروزی انقلاب اسلامی با آنکه مسن بود به خاطر عشق به خدا و پیروی از ولایت در جبهه های حق علیه باطل حاضر شد و سرانجام جان خود را در راه اسلام و انقلاب فدا کرد. @laleha_lori_kerman
شهادت با چهره خندان شهید عیسی حیدری می گفت: دوست ندارم موقع شهادت چهره ام غمگین باشد مبادا دیگران با دیدن من خوفی از شهادت در دلشان ایجاد شود. می خوابید روی زمین با چشم های نیمه باز و لبخندی بر لب. می گفت: دوست دارم این طوری شهید شوم. جنازه هایی که روی آب می ماندند در کوتاه ترین زمان سیاه می شدند. عیسی شب عملیات کربلای پنج داخل آب شهید شد. بعد از چند ساعت بدنش را از آب گرفتیم طراوتش مانند کسی بود که تازه حمام کرده باشد با همان لبخند روی لبش. راویان: ابراهیم شمسی و مهدی محسنی @laleha_lori_kerman
🌺مسلم ابن عوسجه ی لشکر🌺 شهید «قباد شمس الدینی» عید نوروز سال ۱۳۰۸در آبادی روسکین از توابع بخش رابر کرمان، دیده به جهان گشود... او با شروع جنگ تحمیلی همپای جوانها تا رسیدن به آرزوی دیرینه اش شهادت، پیش رفت ، شور و شوق جهادی او اکسیری برای روحیه رزمندگان بود و با حضور اودرجبهه ها،هیچ رزمنده ای خسته نمیشد. 🌷سردار جبهه ها، فرمانده لشکرثارالله، حاج قاسم سلیمانی، قباد را مسلم ابن عوسجه لشکر می نامیدند🌷 سرانجام در سحرگاه ۲۲بهمن ماه سال ۱۳۶۴ در منطقه عملیاتی فاو عراق، به شهادت رسید... @laleha_lori_kerman
شهیدی که حاج قاسم او را حبیب ابن مظاهر لشکر ۴۱ ثارالله نامیده بود... حقوق مرا بدهید به افراد ندار و بی سرپرست!!! در وصیت نامه اش نوشته بود: «بسم الله الرحمن الرحیم. با سلام به روان پاک شهدا... من چندتا گوسفند به اندازه ای که بچه هایم شکمشان را سیر کنند دارم، حقوق مرا بدهید به افراد و ندار و بی سرپرست.» مسئولین واسطه شدند و متقاعدش کنند که این حقوق ناچیز؛ حق خودش و فرزندانش است. در جواب نوشت: «امام علی (ع) که افراد را به جنگ دعوت میکرد، یکی میگفت محصولم، یکی میگفت زن و بچه ام و... با این توجیهات علی رو تنها گذاشتن ایران کوفه نیست!» و به فرزندانش گفت: شاید بعد من سپاه نتوانست به شما کمک کنه، که با نداری بسازید از اولاد امام حسین عزیزتر نیستید که این همه مصیبت کشیدند. 🌷شهید حاج قباد شمس الدینی https://t.me/laleha_lori_kerman
شهرستان رابر 4 شهید روحانی تقدیم انقلاب اسلامی کرده است، که از این شهداء 2 شهید از ایل لری به نام های شهید جمشید (صالح ) شمس الدینی از شهدای گنجان و شهید خدابخش مطلق نژاد از شهدای سیه بنوئیه می باشد. گزیده ای از زندگینامه شهید صالح (جمشید ) شمس الدینی: شهید صالح (جمشید ) شمس الدینی در مرداد ماه سال ۱۳۴۸ دیده به جهان گشود پدرش حاج رضا و مادرش کبری بود. پدرش حاج رضا از مردان متدین و پرهیزگاربود که در سال ۱۳۸۹ از دنیا رفت . صالح در سال ۱۳۵۴ وارد دبستان عشایری شد در سال ۱۳۵۹ جهت ادامه تحصیلات دوره راهنمایی به شهر بافت عزیمت کرد ، با پایان تحصیلات راهنمایی جهت ، فراگیری علوم و معارف اسلامی وارد حوزه علمیه سجادیه بافت شد وهمزمان در دانشسرای تربیت معلم جیرفت نیز مشغول تحصیل شد. وی با شروع جنگ تحمیلی عازم جبهه ها شد و در گردان تبلیغات لشکر ۴۱ ثارالله مشغول خدمت گردید و سرانجام در صبحگاه نوزدهم دیماه سال ۱۳۶۵ در عملیات ظفرمند کربلای ۵ به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکرمطهرش در روستای نمونه و شهید پرور گنجان زیارتگاه اراتمندان و رهروان شهداست . فرازی از وصیت نامه شهید: بارالها! اینک که چند سطر را به عنوان وصیت نامه می نویسم هیچ آرزویی از درگاهت ندارم و تمامی وجودم را در راه هدف مقدس الهیت سپردم . معبودا! تو را به درگاه مهربانیت قسم می دهم که از سر تقصیرات این عاصی بگذری و بنده ای که همیشه در امواج پرشتاب نفس و خودپرستی غوطه می خورد هم اکنون با عنایت خودت به مکانی پاک از شرک و ریا و دورنگی آمده ام و از نعمت بزرگ با شهیدان و دیگر رزمندگان بودن توانسته ام این دریا را بیابیم و فریاد برآورم که الهی العفو… @laleha_lori_kerman
7.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خاطره ای از شهید قباد شمس الدینی راوی و پرده خوان : محمدحسین ناظری ۲۱بهمن بمناسبت @shohadaes @laleha_lori_kerman
شهیدی که حاج قاسم او را حبیب ابن مظاهر لشکر ۴۱ ثارالله و هم مسلم ابن عوسجه لشکر نامیده بود... حقوق مرا بدهید به افراد ندار و بی سرپرست!!! در وصیت نامه اش نوشته بود: «بسم الله الرحمن الرحیم. با سلام به روان پاک شهدا... من چندتا گوسفند به اندازه ای که بچه هایم شکمشان را سیر کنند دارم، حقوق مرا بدهید به افراد و ندار و بی سرپرستمسئولین واسطه شدند و متقاعدش کنند که این حقوق ناچیز؛ حق خودش و فرزندانش است. در جواب نوشت: «امام علی (ع) که افراد را به جنگ دعوت میکرد، یکی میگفت محصولم، یکی میگفت زن و بچه ام و... با این توجیهات علی رو تنها گذاشتن ایران کوفه نیست و به فرزندانش گفت: شاید بعد من سپاه نتوانست به شما کمک کنه، که با نداری بسازید از اولاد امام حسین عزیزتر نیستید که این همه مصیبت کشیدند. سرانجام در سحرگاه 21 بهمن ماه سال ۱۳۶۴ در منطقه عملیاتی فاو عراق، به شهادت رسید. 🌷شهید حاج قباد شمس الدینی گردان_غواص410 مناجات @Zaminanjir @laleha_lori_kerman
شهید اکبر شمس الدینی...شادی روحشون صلوات🌹 @shohadaes @laleha_lori_kerman
شهید اکبر شمس االدینی فرزند: دیدارعلی تاریخ تولد: 3/2/1322 تاریخ شهادت: 21/11/1364 محل شهادت : اروند رود اکبر، در سال 1322 در قصبه آبدر از توابع شهرستان رابُر در خانواده ای مستضعف از عشاير ايل لري واز پدر و مادري به نامهاي ديدارعلي و زينب ، ديده به جهان گشود. در 7 سالگی، خانواده اكبر او را به مکتب­خانه فرستادند تا در کنار کار و تلاش، قرآن یاد بگیرد. اکبربا عشق وپشتکاری که در یاد گیری قرآن داشت به زودی توانست كتاب هاي مرسوم آن زمان مكتبخانه ها را به پايان برده و بعد از چند سال كه تبعیض و بی عدالتی آن روز حکومت پهلوی در نبود امكانات آموزشي براي عشاير او را آزار مي داد خود مکتب خانه ای راه انداخت و به آموزش قرآن به كودكان ايل همت گماشت و تعدادي از شهدا و رزمندگان و جانبازان ايل از شاگردان درس مكتب خانه او بودند . درزمان مبارزات مردم ایران برعلیه رژیم منحوس پهلوی ،اکبر نیز همانند بسیاری ازغیورمردان ایلیاتی از حامیان جدی حضرت امام « ره» بودو در این راه ازهیچ کوششی دریغ نمی کرد این عزیز،در بهار سال 1363 به جبهه هاي جنگ اعزام شد و پس از چندين مرحله حضور در جبهه ، سرانجام در سحرگاه 21 بهمن ماه 1364 در عمليات والفجر 8 با اصابت تركش خمپاره به آرزوي ديرينه اش رسيد . از شهیداكبر ، دودختر ودو پسر به یادگار مانده است. نوع دوستی ، مهمان نوازی و توجه به انجام وظایف شرعی ازمهمترین خصوصیات اخلاقی شهید اکبرشمس الدینی بوده است . @shohadaes @laleha_lori_kerman
مهدی می گفت: رفته بودم روستا. همه طرفدار سینه چاک بودند و من هم طرفدار . بحث مان خیلی بالا گرفت تا جایی که مقابل هم ایستادیم. عصبانی شدند و با افتادند به جان من. هر گاه یاد زنجیرهای آن روز می افتم، یاد (ع) را برایم تداعی می کند. کاش دوباره ضرب شلاق ها تکرار می شد تا درک می کردم امام موسی کاظم (ع) چه رنج هایی کشیدند. راوی: یونس شمس الدینی ؛ خاطرات شهید مهدی توسن. نوشته حسین فاطمی نیا. ناشر: اداره کل حفظ و نشر ارزش های دفاع مقدس کرمان.نوبت چاپ:اول-۱۳۸۸٫ صفحه ۱۴. @laleha_lori_kerman