eitaa logo
کنگره ملی سرداران و۱۲۰۰۰شهیداستان تهران
376 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
274 ویدیو
29 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت، مزار عاشقان و عارفان و دل سوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود. (امام خمینی ره) خدایی سلام الله علیها دارالشفاست حس وحال گلزار شهدای تهران عصرهای پنجشنبه وشب های جمعه قابل وصف نیست باید توی این سرزمین قرار بگیری تا حالش رو ببری در یک جا آرمیده و محل نزول رحمت الهی است حال و هوای جبهه رو اونجا میتونی استشمام کنی همه هستند مگر نه اینکه شهیدان زنده هستند .. یعنی اینکه ما پیش زنده ها میریم. از لحظه ای که وارد حریم شهدا میشی انگار آغوش باز میکنند و تو رو در آغوش میکشند. اصلا طول زمان تا وقتی که میونشون هستی معنی نداره مخلص کلام اینکه تعالی در چند دقیقه ای ماست و یه عده دارند از تشنگی تلف میشند. اوج لذت شبهای جمعه گلزار شهدای تهران موقع نماز مغرب و عشاست.چون همه از گوشه و کنار جمع میشوند و در یک صف به نماز می ایستند. و بعد از نماز و تا پاسی از شب ، شب های دوکوهه قابل تکرار است. هر قطعه ی شهدا جای جنگ شده دل دنیاگرفته ی ماهم بهردیدار یار تنگ شده 🌹 🌹🌹 🌹🌹🌹@alvaresinchannel
سیده رقیه سادات مادر شهیدان سید صاحب وسید مهدی محمدی به دیارباقی شتافت ومیهمان فرزندان شهیدش شد. (سید صاحب درعملیات دفاع سراسری جمعی تیپ حصرت زهرا لشکر۱۰ وسید مهدی درعملیات مرصاد جمعی لشکر۲۷ به فاصله سه روز به شهادت رسیدند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 سخنان تکان دهندهِ قبل از شهادت: خطر فرهنگی را جدی بگیریم/ دشمن بعثی و آمریکایی نیست/ دشمن خودمان هستیم | حتماً این فیلم کوتاه را ببینیم | 🔹️ این سخنرانی شهید بهروز مردای برای ساعاتی قبل از شهادتش در شلمچه هست ... ◇ ولی انگار نه انگار که چهل سال گذشته، انگار برای همین امروزه... 🔻 شهید بهروز مرادی از بازماندگان فتح خرمشهر بود که در چهارم خرداد سال ۱۳۶۷ در شلمچه آسمانی شد و قبل از آن پدر و یکی از برادرهایش در دفاع مقدس به شهادت رسیده بودند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴اگه امام خمینی زنده بود...! ✅درخواست فرزند شهید مدافع حرم از رهبر انقلاب التماس دعا @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 و راوی :جعفرطهماسبی دشمن تحرکاتش رو شروع کرده بود و ما توی تهرون پیگیر دوا و درمان مصدومیت شیمیایی بودیم. از یک طرف هم که اون روزها توی تهرون راه افتاده بود و یه عده هم به عنوان مجمع روحانیون علم به دست گرفته بودند و به قول بچه های جبهه دعوا بین "یت و یون " بود. یه عده طرفدار جامعه روحانیت بودند و از منش سیاسی اونها پیروی میکردند و یه عده هم هواخواه مجمع روحانیون بودند. تقریبا حرف از مسئله ی اصلی که جنگ بود کمتر زده میشد. عمده رزمندگان لشگر سیدالشهداء علیه السلام یا در مرخصی بودند یا گرفتار دوا و دکتر. فرمانده ما حاج آقا فضلی هم به علت شدت مجروحیتش در عملیات بیت المقدس 4 دوره درمانش رو میگذروند. از جبهه هم فقط خبرهای تلخ میومد ... اواخر فروردین 67 بود که برای عیادت یه تعداد از بچه های تخریب که توی بیمارستان لقمان بستری بودند رفته بودم که خبر اومد فاو رو دشمن گرفته.. اونقدر این خبر برای بچه ها درد آور بود که سوزش طاول هاشون رو فراموش کردند . همون روزها هم سکوهای ما رو آمریکایی ها توی خلیج فارس زدند . اون موقع عقبه گردان ها و واحدهای لشگر10 درحاشیه شهرستان میاندوآب بود. ماه رمضان شروع شده بود و با تعدادی از بچه های تخریب که یک مقدار سر پا بودند و امکان ادامه درمان در جبهه وجود داشت خودمون رو به میاندوآب رسوندیم. به محض رسیدن آماده شدیم برای ماموریت مین گذاری و تله گذاری مقابل دشمن در منطقه عملیاتی ماووت ... هنوز شهرماووت دست خودمون بود و بچه های رزمنده روی ارتفاعات مشرف به شهر ماووت مقابل داشمن خط پدافندی داشتند... چند روزی اونجا بودیم... شبها توی چادروقت خواب سمفونی سرفه داشتیم..بچه هایی که شیمیایی خورده بودن و ریه هاشون آسیب دیده بود سرفه شون شروع میشد و دیگران را از خواب محروم میکردند. روزهای آخر خرداد ماه 67 بود که گفت: گفتند بیایید جنوب.. ما هم یاد گرفته بودیم که درجواب حرف فرمانده چرا نگیم.. من هم وسایلم رو جمع کردم و با تعدادی از بچه ها روانه جنوب شدیم. رفتیم و اونجا گفت باید بریم و چند دست لباس غواصی برداشتیم و همراه برادر وحید بهاری و چند نفر دیگه عازم جزیره شدیم. خط پدافندی لشگر10 در در کنار جاده خندق بود. ساعت 10 شب به سنگر مسوول محور رسیدیم. هوا خیلی گرم بود و به شدت هم دم داشت. شام رو خوردیم و برای استراحت به سنگربچه های تخریب رفتیم... سنگر بچه های تخریب خیلی گرم بود شهید ناصر یه پتو زیر سرش لوله کرد و خوابید و من هم از ترس موش های جزیره که گربه رو فراری میدادند توی اون گرما رفتم توی کیسه خواب و زیپش رو تا خرخره بالا کشیدم.. هنوز چشممون گرم نشده بود که سرفه های حاج ناصر شروع شد. من هم سرفه میکردم . سرفه هام خیلی خفیف بود اما حاج ناصر با سرو صدا و خلط سرفه میکرد. اون شب تا صبح خواب نرفتیم و بعد از نماز صبح که یک مقدار هوا روشن شد با قایق رفتیم برای سرکشی به موانع مقابل دشمن.. در مسیر که میرفتیم به حاج ناصر گفتم : حاج ناصرغلط نکنم یه خبرهایی هست. نگاه کن آب خیلی بالا اومده. دفعه قبل که اینجا اومدیم پاسگاه های شناور، داخل نیزارها کاملا استتار شده بود اما الان قشنگ با بالا اومدن آب در تیر رس دشمن هستند. به یکی از پاسگاهها که از همه به خط دشمن نزدیک بود رسیدیم. قایق پهلو گرفت و پیاده شدیم. فرمانده پاسگاه منتظرمون بود. بلا فاصله رفتیم سراغ موانع... سیم خاردار و مین هایی که چند ماه قبل کار گذاشته بودیم بیش از یک متر زیر آب رفته بود و براحتی با قایق میشد از روی اون عبور کرد. فرمانده پاسگاه نگران بود. میگفت شبها از سمت دشمن سر و صدا زیاد میاد. حاج ناصر یه خورده دلداریش داد و رو به من کرد و گفت : جعفرلباس غواصی بپوش و یه سری به مین ها و موانع بزن. من هم با اکراه لباس پوشیدم.. چون تازه طاول ها ی روی بدنم رو چرب کرده بودم و مضافا میدونستم آب جزیره خیلی شوره و به محض رسیدن به زخم ها اذیتم میکنه. پریدم توی آب و یه مقدار بدنم خیس شد و از آب بالا اومدم و لباس غواصی رو تنم کردم و وارد آب شدم. با احتیاط بالای سر موانع رفتم و از داخل عینک غواصی اطراف مین های کار گذاشته شده داخل آب رو چک کردم. سیم تله ها تکون نخورده بود و آماده انفجار بود اما سطح آب ، همه ی موانع رو پوشونده بود. چند تا پاسگاه دیگه رو هم رفتیم و نتیجه این شد که بایستی دوردیف سیم خاردارتوپی به موانع اضافه بشه و یک ردیف مین جهنده M16 هم با ارتفاع آب، روی دستک های بلند کار بگذاریم. ادامه دارد............. حتما دنبال کنید @alvaresinchannel
همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت، مزار عاشقان و عارفان و دل سوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود. (امام خمینی ره) خدایی سلام الله علیها دارالشفاست حس وحال گلزار شهدای تهران عصرهای پنجشنبه وشب های جمعه قابل وصف نیست باید توی این سرزمین قرار بگیری تا حالش رو ببری در یک جا آرمیده و محل نزول رحمت الهی است حال و هوای جبهه رو اونجا میتونی استشمام کنی همه هستند مگر نه اینکه شهیدان زنده هستند .. یعنی اینکه ما پیش زنده ها میریم. از لحظه ای که وارد حریم شهدا میشی انگار آغوش باز میکنند و تو رو در آغوش میکشند. اصلا طول زمان تا وقتی که میونشون هستی معنی نداره مخلص کلام اینکه تعالی در چند دقیقه ای ماست و یه عده دارند از تشنگی تلف میشند. اوج لذت شبهای جمعه گلزار شهدای تهران موقع نماز مغرب و عشاست.چون همه از گوشه و کنار جمع میشوند و در یک صف به نماز می ایستند. و بعد از نماز و تا پاسی از شب ، شب های دوکوهه قابل تکرار است. هر قطعه ی شهدا جای جنگ شده دل دنیاگرفته ی ماهم بهردیدار یار تنگ شده 🌹 🌹🌹 🌹🌹🌹@alvaresinchannel
قبل از سقوط در اواخر خردادماه 1367 با سردار شهید حاج ناصر اربابیان معاون گردان تخریب لشگر10 تازه از بستر بیماری جدا شده بودیم و حال وروز خوشی هم نداشتیم…خبر دارشدیم که دشمن داره توی جزیره مجنون تحرکاتی انجام میده خودمون رو رسوندیم تا مقابل دشمن و داخل آب مین گذاری کنیم… هردوی ما بدنمون پر بود از طاول و آب تلخ وشور جزیره هم سم مهلکی برای زخم های ما بود…. با حاج ناصر رفتیم داخل کمین های توی خط مقدم…. وحید بهاری هم همراه ما بود و دوربین هم برده بودیم و آخرین عکس رو با هم به یادگار گرفتیم… عینک برای خوش تیپی به چشم نزدیم عینک دودی برای اینه که آفتاب چشم های ما رو اذیت نکنه…شهید اربابیان اهل شلوارکردی پوشیدن نبود و همیشه از جهت ظاهری آراسته بود…شلوار گشاد رو برای این پوشیده که طاول ها پاهاش اذیتش نکنه…یادش بخیر (جعفرطهماسبی) @alvaresinchannel
🟢 جلسه تدوین حماسه رزم (ع) با حضور فرماندهان گردان ها و واحدهای این یگان در سالن همایش های برگزار شد. در ابتدا سردار سادات حسینی فرمانده تیپ حضرت عبدالعظیم(ع) در بیاناتی به اهداف تشکیل قرارگاه فرهنگی و پژوهشی تیپ اشاره داشت و اینکه بعد از 40 سال پرداختن به حماسه رزم رزمندگان تیپ عبدالعظیم (ع) با عنایت شهدا صورت میگیرد و ابراز امیدواری کرد که به مدد شهدا با همه ی سختی ها و همراهی رزمندگان و پیشکسوتان ثبت و جمع آوری خاطرات و اسناد دلاوری رزمندگان و شهدای مظلوم انجام خواهد شد و انشاءالله این سرمایه برای آیندگان ذخیره خواهد شد. در این مراسم حاضرین با معرفی خود و مسولیتشان در تیپ حضرت عبدالعظیم(ع) قول همکاری در تدوین حماسه رزم این یگان را تسریع نمودند... سردار عامری معاون فرهنگی و تبلیغات تیپ در خصوص اهمیت تدوین حماسه رزم تیپ دیگر سخنران این مراسم بود و مقرر شد تا زمان سالگرد تاسیس تیپ حضرت عبدالعظیم در دیماه بخشی از اسناد و مدارک و دست نوشته های جمع آوری شده رونمایی شود. ✅ تیپ حضرت عبدالعظیم علیه السلام متشکل از رزمندگان شهرستان های استان تهران خصوصا شهرستان ری ، ورامین و شمیرانات در دیماه سال 1362 با 4 گردان به عنوان پشتیبان تیپ سیدالشهداء(ع) تشکیل شد و در عملیات خیبر و در روزهای سخت جزیره مجنون توسط تیپ سیدالشهداء(ع) به فرماندهی شهید حاج کاظه رستکار به کار گرفته شد و حماسه رزمندگان این یگان در روزهای 16 و 17 و 18 اسفند در پد شرقی جزیره مجنون به ثبت رسید. 🔷 تیپ حضرت عبدالعظیم در عملیات خیبر بیش از 250 شهید و صدها جانباز تقدیم نموده است @alvaresi
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 🌾 🍂🍂 سالروز تشکیل به فرمان بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت (ره) گرامی باد 🌹 @alvaresinchannel
بیست و هفتم خرداد در این روز فرمانده دوست داشتنی و یادگار شهدا فرماندهی را عهده دار شد. 38 سال قبل در چنین روزی بود که حاج علی 24 ساله با حکم فرمانده یپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان فرمانده لشگر10 معرفی شد.حاج علی قبل از فرماندهی تیپ سیدالشهداء(ع) فرماندهی تیپ المهدی(ع) در عملیات های فتح المبین و بیت المقدس و لشگر27 حضرت رسول(ص) در عملیات های والفجر مقدماتی را عهده دار بود.. ✅ اولین عملیات با هدایت فرمانده جدید در روز 25 مرداد ماه 1364 و در منطقه عمومی فکه با نام انجام شد. 🔷 حکم تاسیس تیپ سیدالشهداء(ع) قبل از عملیات بیت المقدس به نام شهید محسن وزوایی زده شد و بعد از شهادت این شهید ، سردار شهید حاج علیرضا موحد دانش و شهید حاج کاظم رستگار و برادر محمد خزاعی فرماندهی این تیپ را عهده دار بودند و از خرداد سال 1364تا پایان دفاع مقدس و حتی سال های بعد از جنگ نیز یردار حاج علی فضلی سکاندار لشگر10 بود یاد و خاطره این چهره ماندگار مردانگی و غیرت گرامیباد و خدا سایه او را مستدام بدارد. @alvaresinchannel