دیروز دوساعت برقمون قطع شد
گوشیمم شارژ نداشت.
تو این دوساعت چیزای زیادی
فهمیدم
فهمیدم یه هفتس داریم خونه رو نقاشی میکنیم
بابام چهار ماهه بازنشسته شد
خواهر کوچیکم نامزد کرده
و جالبتر اینکه یه داداش دوساله دارم که اسمشو رامین گذاشتن !!!
😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
وقتی میرم رو ترازو حس میکنم چون پا گذاشتم رو پشتش ناراحت میشه
چون این عددی که نشون میده اصلا منطقی نیست😂😬😑
هدایت شده از سابقه گسترده تاج👑
جکهای خفن مادر شوهر و عروس👿👻
آخ دلممممممم 🤣🤣🤣
ترکیدمممممم از خنده😂
😹👇
https://eitaa.com/joinchat/2651193420Cb5d4844596
https://eitaa.com/joinchat/2651193420Cb5d4844596
بپا جاریِ کنجکاوت اطراف گوشی نباشه👹
هدایت شده از عجایب جهان
🤪انقــد بخنـــــدی کــه... 😂
👻اشـــک💦 #چشـــــات دربیــاد😁
😅😂🤣
😅😂🤣😂🤣
😅😂🤣😅😂🤣😅
😅😂🤣😅😂🤣😅😂🤣
🤣😂😅🤣😂😅🤣😂😅
😅😂🤣😅🤣😅😂😅😂
🤣😂😅🤣😂😅🤣
🤣😂😅🤣😅
🤣😅😂
💯کانال برگزیده #طنز ایتــــا 🏆🎖👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بگیر این گل از من یادبودی
که تنها لایق این گل تو بودی
فراوان آمدند این گل بگیرند
ندادم چون عزیز من تو بودی
"تقدیم به شما دوستان خوبم"
هدایت شده از عجایب جهان
داستان واقعی از یک وکیل!
روزی که زودتر به منزل برگشتم، مردی غریبه را در اتاق همسرم دیدم... می دانستم که اگر آن مرد را بکشم هیچ شاهدی ندارم و مجازات میشوم! فقط به او گفتم از خانه من برو بیرون!
آن مرد رفت و به بی غیرتی من خندید، ولی خبر نداشت که چه کاری با او خواهم کرد!!
به زنم گفتم وسایلت را جمع کن، تو را به خانه پدرت ببرم ، در طول مسیر بغض گلویم را گرفته بود و هیچی نمی گفتم...
ادامه این ماجرای عجیب باز شود...👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1980432395Cf692b1e675
یه بار مامان بزرگم براے من و داداشم نیم ساعت لالایے خوند آخرش خیلے آروم پرسید خوابیدید؟
مام با صداے بلند گفتیم نَنَخیییر
پا شد رفت دمپایے رو آورد سیاه و کبودمون کرد😢😂😂
ﺯﻥ ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮﺵ میگه
ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺍﻳﻦ ﻣﺎﻣﺎﻧﺖ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﻡ ،
ﺑﻬﻢ ﺗﻮﻫﻴﻦ ﻛﺮﺩ ...😡
ﺷﻮﻫﺮه میگه ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﻛﻪ ٣ ﻣﺎﻫﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺗﻪ ،
ﭼﻄﻮﺭ ﺗﻮﻫﻴﻦ ﻛﺮﺩﻩ؟ !
ﺯﻥ : پستچى واست ﻧﺎﻣﻪ ﺁﻭﺭﺩ .✉️
ﻣﻨﻢ ﺧﻮﻧﺪﻡ ، ﺧﻮﻧﺪﻡ ، ﺧﻮﻧﺪﻡ ،👀
ﺗﻬﺶ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ،📈
ﻓﻀﻮﻝ ﺧﺎﻧﻢ ،😳
ﺍﮔﻪ ﺳﻴﺮﺧﻮﻧﺪﻳﺶ ،
ﺑﺪﻩ ﭘﺴﺮﻡ ﺑﺨﻮنه🙃😅☝️
با توجه به شانسم،
ایمان دارم که اگه خارجم به دنیا میومدم
ایران ابرقدرت اول جهان بود👌😂
یه بار بابام زنگ زد گفت شام میای خونه؟
گفتم نه و بعدش برای اینکه غافلگیرش کنم رفتم خونه.
از در که اومدم تو، بابام سیخ کبابو
انداخت زیر کابینت؛
گفت دروغگو دشمن خداست؛ بعدش پا شد پنیرو از یخچال برداشت.😐😂😂
هدایت شده از گسترده چمران
دیشب خونه مادرشوهرم دعوت بودیم گفت زود بیا کمکم کن😑
موقع درست کردن غذا گفت گوشت چرخکده بیار رفتم کشو فریزشو باز کنم دهنم ۳ متر باز شد😲
#چ_سلیقه_ای😳
دوروزه گوشی لمسی نگرفته کلی ایده رو یخچالش پیاده کرده😅😜
یواشکی رفتم تو ایتاش فقط این کانال بود👇
https://eitaa.com/joinchat/1300103172C8e745f750f
https://eitaa.com/joinchat/1300103172C8e745f750f