شماره صفحه روز⇔461
@Laylatolghadrnoor
4_5917883653014160189.mp3
1.66M
شماره صفحه روز⇔461 🍃ترجمه🍃
@Laylatolghadrnoor
اللهم انت السلام ومنک السلام
ولک السلام والیک یعود السلام
سبحان ربک رب العزه عما یصفون
وسلام علی المرسلین والحمد لله
رب العلمین
#سلام_علیکم
رحمت و خشنودی خداوند
#شامل حالتان باد
@Laylatolghadrnoor
✨زیارت روز دوشنبه✨
نَصرُو مِنَ اللهِ وَ فَتحٍ القَِریبٌ
وََبَشِِّرِالصّابِِرینٌ
✅ @Laylatolvhadrnoor⭐️🌸⭐️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 تلاوت سوره مبارکه تین
🎤 با صدای استاد مصطفی اسماعیل
✅ @Laylatolghadrnoor
صل الله علیک یا اباعبدالله الحسین
علیه السلام
امام صادق علیهالسلام فرمود:
گریه کننده جدّم ازجای خود برنمی خیزدمگر اینکه مانند
روزی که ازمادرمتولد شده
از گناهان پاک شود
📗وسائل ال
@Laylatolghadrnoor
#مرور_زندگی_امام_حسین 30
بعد از حمله اولیه، یاران امام به صورت چند نفری به میدان رفتند و جنگیدند و به شهادت رسیدند؛ مانند بشر بن عمرو حضرمی.
یاران امام همگی بطور ویژه امتحان شدند و با ماندنشان در شب و روز عاشورا سربلند بیرون آمدند. اما خدا بشر را علاوه بر این امتحان، بطور خاص مورد امتحان قرار داد. شب عاشورا یا بنابر نقل هایی صبح عاشورا پیکی به او خبر رساند که پسرش اسیر شده است!!!
او گفت: به خدا که حسین را تنها نمی گذارم.
امام که با خبر شدند، به او گفتند: برو و پسرت را نجات بده.
بشر گفت: درندگان مرا زنده زنده بخورند، اگر از شما جدا شوم! الله اکبر...
امام به پاس وفاداریش مقداری پول و جامه گران قیمت به او دادند تا آن ها را به پیک داده و او ببرد تا پسر بشر آزاد شود. بشر ماند و به شهادت رسید!
از دیگر افراد نصر بن ابی نیزر حبشی بود. او نوه نجاشی، پادشاه منصف و عادل حبشه بوده که زمان رسول خدا همراه پدرش به مدینه آمده بودند. پس از مرگ نجاشی، مردم به دنبال ابی نیزر آمدند تا در حبشه پادشاهی کند اما او گفت: ساعتی در خدمت رسول خدا بودن، برایم از یک عمر پادشاهی بهتر است و در مدینه ماند. نصر در شب عاشورا بعد از برداشتن بیعت توسط امام، گفت: نه به خدا، هرگز و هرگز... اگر رفتنی بودیم به اینجا نمی آمدیم!
بعد حمله اولیه و بنا به نقل هایی قبل آن، امام فرمود: یاوری نیست که به خاطر خدا به داد ما برسد؟
حر با شنیدن این سخن نزد عمر سعد رفت و پرسید: آیا با او می جنگی؟ عمر گفت: آری؛ جنگی که بریدن دست ها و سرها کمترین کار آن باشد. حر به کنار یارانش بازگشت در حالیکه می لرزید.
مهاجر بن اوس با دیدن حر گفت: اگر از من می پرسیدند شجاع ترین مرد کوفه کیست؟ تو را نام می بردم. چرا در این حالت هستی؟
حر گفت: خود را بین بهشت و دوزخ مردد می بینم. به خدا قسم جز بهشت را انتخاب نمی کنم حتی اگر قطعه قطعه ام کنند. حر با شرمندگی و چکمه به گردن نزد امام رفت. برخی گفته اند پسر و غلامش هم با او رفتند. حر گفت: من مانع شما شدم ولی فکر نمی کردم کار به جنگ ختم شود، اینک توبه می کنم. آیا پذیرفته می شود؟ امام گفت: آری و حر شادمان گفت: اجازه بدهید اکنون به میدان بروم. امام قبول کردند. حر جنگید تا به زمین افتاد. امام بالای سرش گفتند: تو آزاده ای، همان گونه که مادرت تو را حر و آزاده نام نهاد. بعد از جنگ افراد قبیله اش مانع بریدن سرش شدند و او را در محلی که اکنون در حاشیه کربلا قرار دارد دفن کردند.
" همچو حر چکمه سر شانه ام انداخته ام
مادرم را به عزایم بنشانید فقط "
4_5938280920854299021.mp3
3.84M
#زیارت_عاشوراهدیه_به_پیشگاه_سیدالشهدا
📌امام صادق علیهالسلام:
هرکس بمیرد و زیارت امام حسین علیهالسلام نرود، ایمانش ناتمام،دینش ناقص و از شیعیان ما نیست.
📚وسائل الشیعه،ج۱۰ص۳۳۵
@Laylatolghadrnoor
🔴منطق ابن عباسها عقل دُها=زیرک و هوشمند)و رعایت مصالح نفس خودبود؛ یعنی اگرآنها اهل جهادنیستند تو هم آنها را رها کن؟
بازی سیاسیون)؛
و منطق امام حسین علیه السلام ایثار؛ عقیده و شهادت..و
@motahari_ir