حجت الاسلام رفیعی بیان کرد
راه رسیدن به آرامش در هیاهوی زندگی
یک استاد اخلاق با اشاره به کاهش آرامش در زندگی ها علی رغم افزایش رفاه و آسایش، گفت: عقل انسان بدون آرامش کار نمی کند؛ رضا به قضای الهی، صبر بر بلا و آزمون الهی و شکر بر نعمت های الهی آرامش را در سبک زندگی تامین می کند.
به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: گمشده زندگی امروز بشر آرامش است. چه بسیار مردمانی که در نهایت آسایش و تنعم زندگی می کنند اما در زندگی شان هرگز طعم آرامش را نچشیده اند. به زعم صاحبنظران و کارشناسان این کمبود عوامل مختلفی دارد اما شاید یکی از مهمترین دلایل آن خلاهای معنوی است.
خلائی که باعث شده علی رغم امکانات و رفاه دیگر دل ها مثل قدیم خوش نباشد؛ در حالی که امکانات کنونی به هیچ وجه با گذشته قابل مقایسه نیست اما شاید روح توکل، ساده زیستی، عدم داشتن روحیه رفاه زدگی، چشم و همچشمی و حسد که مردمان امروز را بعضا به راه های غیرشرعی و حرام سوق می دهد، باعث می شد قدیمی ما چنان شاد و سرزنده و راضی از زندگی باشند.
مردمانی که در سایه ارتباط با آسمان آرامشی بی مثال داشتند؛ چراکه خداوند خود در قرآن کریم می فرماید: «الذَّینَ آمَنُوا وَلَمْ یَلْبِسُوا إیمانَهُمْ بِظُلْمٍ، أُولئکَ لَهُمُ الأَمْنُ؛ کسانی که ایمان آوردند و ایمان خود را به ظلم نیالودند، در آرامش و امنیت اند).
و نیز از امیرالمومنین امام علی(ع) است که فرمودند: «ذِکْرُ اللَّهِ جَلاءُ الصُّدورِ وَ طُمَأْنِینَةُ القُلُوبِ»؛ (یاد خدا، روشنی سینه ها و آرامش دل هاست).
آیات متعدد و احادیث مختلفی در رابطه با آرامش و مولفه های رسیدن به آن وجود دارد که اگر واقعا به آنها عمل کنیم، می توانیم روزگار را به آرامی سپری کنیم، حتی در شرایطی که به نظر همه چز دست به دست هم داده اند تا سبک زندگی را از حالت طبیعی خارج کرده و فضایی پیچیده به اسم زندگی ایجاد کنند.
در راستای بررسی این مباحث بخش هایی از سخنرانی حجت الاسلام «ناصر رفیعی» در مورد آرامش در زندگی مرور می شود:
حجت الاسلام «ناصر رفیعی» با بیان اینکه یکی از نیازهای بشر، نیاز به آرامش است، اظهار کرد: البته آسایش هم نیاز است اما آسایش نیاز جسم است و اکنون نیز بیشتر از گذشته در زندگی ها دیده می شود چراکه امکانات بیشتر شده است، در هر خانه ای وسایل رفاهی مختلف خانه وجود دارد، بنابر این، روشن است که امروزه زندگی از نظر وسایل نسبت به گذشته پیشرفت و تحولات بسیاری دارد.
این استاد اخلاق ادامه داد: اگرچه آرامش روان و روح نیاز ضروری بشر محسوب می شود اما در جوامع بسیار کم شده است، امروز اگر با نوجوان پانزده ساله صحبت می کنیم به شدت عصبانی می شود، مثال دیگر آمار طلاق آن هم اوایل زندگی است که حکایت از نبود آرامش دارد. اما سوال آن است که چه کنیم آرامش روحی پیدا کنیم؟
رفیعی تصریح کرد: معادل کلمه آرامش در قرآن تعبیر «سکینه» است. خداوند در آیه 26 سوره مبارکه «توبه» می فرماید: «أَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ» (آنگاه خدا آرامش خود را بر فرستاده خود و بر مؤمنان فرود آورد). نمونه دیگر از مصادیق آرامش در قرآن مربوط به مساله ازدواج است. خداوند در آیه 21 سوره مبارکه «روم» می فرماید: «وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا» (و از نشانه هاى او اينكه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدانها آرام گيريد ).
وی اضافه کرد: در تعبیر قرآن کلمه «اطمینان» نیز به معنای آرامش است؛ چنانچه خداوند در سوره مبارکه «فجر» می فرماید: «يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ»، همچنین در سوره مبارکه «رعد» می فرماید: «أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ». برای مثال زمانی که اصحاب کهف وارد غار شدند بسیار سراسیمه بوده و دغدغه داشتند، خداونددر مورد آنها فرمود: «وَرَبَطْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ» در اینجا واژه ربطنا به معنای همان آرامش است. «هلال بن نافع» نقل می کند که عصر عاشورا به قتلگاه رفتم در حالی که لحظات آخر عمر ابا عبدالله الحسین(ع) بود، به خدا سوگند هرگز داغدیده ای را ندیدم که این چنین آرام باشد با آن همه مصیبت.
حجت الاسلام رفیعی در ادامه ابراز کرد: عقل انسان بدون آرامش کار نمی کند؛ اگر انسان آرامش داشته باشد هم خوب درس می خواند، هم خوب همسرداری می کند، هم خوب کار می کند. امروز وسایل و عواملی که این آرامش را بر هم می زند، بسیار است، برای مثال در دعای هشتم صحیفه سجادیه امام سجاد(ع) چهل و هشت مورد از این عوامل ناآرامی را نام می برند که از جمله آنها می توان به حرص، عصبانیت، حسادت و...اشاره داشت.
وی ادامه داد: حضرت رسول(ص) می فرمایند: «مومن از منزل که بیرون می آید پنج دشمن دارد: (شیطان، نفس، سردمداران، منافقان مغرض، مومن حسود)». آرامش همان طور که پیش تر اشاره داشتم عوامل مختلفی دارد.
کانال استاد رفیعی
حجت الاسلام رفیعی بیان کرد راه رسیدن به آرامش در هیاهوی زندگی یک استاد اخلاق با اشاره به کاهش آرامش
آمده است که در شب معراج خداوند به پیامبر(ص) فرمود که اگر کسی این سه ویژگی را نداشته باشد به درد بندگی من نمی خورد (رضا به قضا الهی، صبر بر بلا و آزمون الهی، شکر بر نعمت های الهی). این موارد بسیار اهمیت دارد و نقطه مقابل آنها نارضایتی، ناشکیبایی و ناسپاسی است.
رفیعی در پایان خاطرنشان کرد: مشکل ما در جامعه امروز همین است که نمی توانیم ریشه مصیبت ها را از بین ببریم، کافر سر جایش است، نفس سر جایش است، شیطان هم هست، عوامل مختلف در جامعه وجود دارند، جلو درد را هم نمی شود گرفت و هر کسی در زندگی اش دردی دارد، اما این سه ویژگی که اشاره داشتم یعنی رضا به قضای الهی، صبر بر بلا و آزمون الهی و شکر بر نعمت هایش سبب می شود که انسان به آرامش برسد.
https://www.aparat.com/v/BM1m3
3.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☺️ خوش اخلاق باش....
🎙حجت الاسلام والمسلمین دکتر رفیعی
🍃❤️🍃✨•❥❥•✨🍃
━━━💠🍃🌸🍃💠━━━ http://eitaa.com/lecture_rafiei
━━━💠🍃🌸🍃💠━━━
غربت آن نیست که
ندانند کجایی
و بگیرند سراغت،
غربت آن ست که بدانند
کجایی و نگیرند سراغت...
━━━💠🍃🌸🍃💠━━━ http://eitaa.com/lecture_rafiei
━━━💠🍃🌸🍃💠━━━
پیامبراکرم صلی الله علیه و آله در حدیث قدسی از طرف خدای متعال خطاب به حضرت زهرا سلام الله علیها می فرمایند:
فَالْوَیْلُ کُلُّهُ لِمَنْ ظَلَمَکِ وَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ لِمَنْ نَصَرَک...
پس تمام بدبختی برای کسی است که به تو ظلم کند و رستگاری بزرگ برای کسی است که تو را یاری کند...
همه درگیر مشکلات زندگی خود هستیم اما نوای مظلومانه مادری در پشت درب سوخته هنوز به گوش می رسد و باید این نوا را به گوش جهانیان رسانید. امید که ما هم جزو یاران فاطمیه باشیم. ان شاء الله
با تغییر عکس پروفایل خود به عکس فوق ☝️ پیام رسان ایام مظلومیت و شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به کل دنیا باشید.
━━━💠🍃🌸🍃💠━━━ http://eitaa.com/lecture_rafiei
━━━💠🍃🌸🍃💠━━━
20.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺سخنرانی تصویری 🔻
✅ "حاج آقا رفیعی"
✨ خود فراموشی نتیجه فراموشی خدا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال استاد رفیعی
┄┅═✧🌺یازهرا🌺✧═┅┄
━━━💠🍃🌸🍃💠━━━ http://eitaa.com/lecture_rafiei
━━━💠🍃🌸🍃💠━━━
🌺 امام صادق عليه السلام
✍ أفْضَلُ مَا تُوصَلُ بِهِ اَلرَّحِمُ كَفُّ اَلْأَذَى عَنْهَا
✍ بهترين صله رحم، آزار نرساندن به خويشاوند است
📗الکافي ج2 ص151
━━━💠🍃🌸🍃💠━━━ http://eitaa.com/lecture_rafiei
━━━💠🍃🌸🍃💠━━━
「•🕊•」
+شهادَٺیعنۍ؛زندگۍڪُن،امــا
فقطبرآےخدآ..!
اگرشهآدٺمۍخوآهید،زندگۍڪنید
فقطبراۍخدا..:)!
━━━💠🍃🌸🍃💠━━━ http://eitaa.com/lecture_rafiei
━━━💠🍃🌸🍃💠━━━
دین شناسی حضرت زهرا سلام الله علیها
بسم الله الرحمن الرحیم
فیش منبر
دین شناسی
حضرت فاطمه علیهاالسلام
استاد رفیعی
دین شناسی فاطمۀ زهرا (علیها سلام)
«قَالَ اللهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَکُونُواْ مَعَ الصَّادِقِینَ.»[۱]
مقدمه
این روزها و شب ها منسوب به صدیقۀ طاهره، زهرای مرضیه (ع) است. شخصیتی که پیامبر گرامی اسلام (ص) و امیرالمؤمنین (ع) و ائمۀ معصومین زبان به مدح و ثنای او گشوده اند. کلماتی که این بزرگواران دربارۀ زهرای مرضیه به کار برده اند، بسیار قابل تأمّل و پربار است، به گونه ای که پیامبر می فرمایند:«شَجْنَهٌ مِنِّی»[۲]؛ «بَهْجَهُ قَلْبِی»[۳]؛ «مُضْغَهٌ مِنِّی»[۴] و «بَضْعَهٌ مِنِّی»[۵]، فاطمه شاخۀ بدن، گوشت تن، پارۀ تن و شادی قلب من است! «أفْضَلُ نِساءِ أهلِ الاَرْضْ»[۶]؛ بهترین خانم اهل زمین است. امیرالمؤمنین (ع) می فرماید: «لِیَ الفخرُ بفاطمهَ و ابیها» من به فاطمه و پدر بزرگوارش رسول خدا به خودم می بالم.
افتخارات اسلامی
عزیزان من! نامۀ بیست و هشتم نهج البلاغه را نگاه کنید – آن جایی که امیرالمؤمنین (ع) افتخارات اسلامی را بر می شمارد – در انجا امام می فرماید:«مِنَّا خَیْرُ نِسَاءِ الْعَالَمِین»؛ برترین زنان عالم (زهرای مرضیه) از ماست. و نیز رسول خدا فرمود: «لو کانَ الحُسْنُ شخصاً لکانت فاطمهَ بل هَی اعْظمُ»؛ اگر تمام خوبی ها را بخواهید به تصویر بکشید، فاطمه خواهد شد؛ عفاف، تقوا، کرامت و تمام واژه های مقدّس عالم را روی یک تابلو ترسیم کنید، «بَلْ هِیَ أَعْظَمُ»[۷]؛ فاطمه از آنها بزرگ تر است.
در این مجلس نورانی، در محضر رهبر معظم انقلاب، به سوگ چنین بانوی بزرگواری نشسته ایم. امیرالمؤمنین (ع) می فرماید: روزی رفتم خانه، دیدم پیامبر مهمان ماست و در منزل نشسته، امام حسن (ع) یک طرف و امام حسین (ع) طرف دیگر و زهرا (ع) هم مقابل رسول خدا (ص) نشسته اند؛ «دَخلتُ یومٌ منزلی، فاذا رسول الله جالسٌ، و الحسن عن یَمنِهِ و الحسینُ عن یَسارِهِ، و فاطمهُ بینَ یدیه» پیامبر و این سه مصداق اهل بیت در کنارش و روبه رویش نشسته اند، من هم ایستادم، سپس رسول خدا فرمود: «یا حسن! یا حسین! انتما کَفَّتَا المیزانِ و فاطمهُ لسانهُ»؛ حسن و حسینم! شما نسبت به اسلام مانند دو کفّۀ ترازو هستید، اما مادرتان، فاطمه، شاهین این ترازو است. «ولا تعِدلُ الکَفَّتان الاّ بِاللّسان»[۸]؛ شما می دانید کفۀ ترازو با شاهین معنا پیدا می کند، ارتباط نبوّت و ولایت با زهرا معنا می یابد. و در واقع، استمرار نبوّت در نسل ائمه است. زهرای مرضیه چنین شخصیتی است. حالا کسی چون من چه بگوید؟ کسی که مدح او را پیامبر و امیرالمؤمنین و ائمه معصومین (ع) بیان کرده اند.
عزیزان من! برادران و خواهران! جوانان گرامی! عمر فاطمه (ع) کوتاه بود، تراثی که به دلیل قصور تاریخ از فاطمه (ع) به ما رسیده، چیزی در حدود هفتاد دعا، دو خطبه، تعدادی حدیث و نیز تعدادی حکایت است که متخذ از سیرۀ حضرت می باشد، و برخی از این حکایات را فرزندان فاطمه (ع) نقل کرده اند. اما همین مجموعۀ ارزشمند برای ما کافی است، و ما باید آن را کارآمد و راهبردی کنیم و در جامعۀ امروزمان پیاده کنیم.
اگر ما توانستیم ازدواج، همسرداری، دفاع و توحید فاطمه (ع) و…، را برای جامعۀ امروز کاربردی و راهبردی کنیم، کاری بس دینی و هنری کرده ایم. اینکه بگوییم با حفظ وضع موجود، با حفظ تکنولوژی، با حفظ این آثار و پیشرفت هایی که در جهان می بینیم – با این شبکه های گسترده و این ارتباطات جمعی – چگونه می شود مسلمان بود؟ اینکه امروز همان الگو را بومی و در جامعه پیاده کنیم، این مسأله ای است که باید ده ها جلسه به آن پرداخته شود.
دین شناسی فاطمه (ع)
اما بحث بنده راجع به دین شناسی حضرت زهرا (ع) است. دین شناسی به معنای شناخت باورها، اعتقادات و التزامات عملی است. اما ببینیم دیدگاه مبارک صدیقۀ طاهره (ع) در بحث توحید، معاد، امامت، مباحث مختلف اعتقادی و در یک کلام، دین شناسی چیست؟ کم دیده شده است که نویسندگان، سخنرانان و مقاله نویسان به این بُعد زندگی حضرت بپردازند.
دعای حضرت زهرا (ع)
اول، دعایی را برایتان می خوانم، و بعد بحث دین شناسی را با استفاده از الگوی بیانی و رفتاری حضرت زهرا توضیح خواهم داد. یکی از دعاهای زهرای مصیبت دیده، سختی کشیده، فقر دیده و مشکل دیده، این است: «اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْ مُصِیبَتِی فِی دِینِی وَ لا تَجْعَلِ الدُّنْیَا أَکْبَرَ هِمَّتِی»[۹]؛ خدایا! کاری کم که همۀ همّ و غم من دنیا نشود – الان بعضی ها همۀ همّ و غمشان دنیا شده – خدایا! کاری کن که در اعتقاداتم، خلل وارد نشود، «وَ أَصْلِحْ لِی دِینِی»؛ دینم را اصلاح کن، «الَّذِی هُوَ عِصْمَهُ أَمْرِی» دینی که پایگاه، اساس و مبناست. آقا! دنیا با همۀ زرق و برقش می گذرد.
داستان
مؤمن بی نیاز است
کانال استاد رفیعی
دین شناسی حضرت زهرا سلام الله علیها بسم الله الرحمن الرحیم فیش منبر دین شناسی حضرت فاطمه علیهاا
شخصی نزد امام صادق (ع) آمد. امام از او پرسید: فلانی چطور است؟ – مدتی بود که او خدمت امام نیامده بود و آقا احوالش را از رفیقش پرسید – فرد مورد سؤال فکر کرد که منظور امام وضع جسمی و مالی آن فرد است. گفت: آقا! اوضاعی ندارد، وضعش خوب نیست. امام پرسید: «کَیْفَ دِینُهُ»؟ می گویم او چه طور است، نمی پرسم پول تو جیبی دارد یا نه؟ وضع مالی اش خوب است یا نه؟ می گویم دینش چه طور است؟ مرد گفت: اَلحمدُلله، دینش محفوظ و همان گونه است که شما می خواهید. اما مشکلات اقتصادی و مسایل مالی برایش پیش آمده است. امام فرمود: «هوَ وَ اللهُ الْغَنِیُ»؛ – پول ندارد، مهم نیست! – به خدا قسم که او بی نیاز است.[۱۰]
بهشت کجاست؟
شخصی خدمت امام صادق (ع) نشسته بود. گفت: کی به بهشت می رویم و بهشت کجاست؟ آقا فرمود: «انتم الْیَوْمِ فِی الْجَنَّهِ»؛ الان در بهشت هستی. حالا در بهشت دنبال چه می خواهی بگردی؟ دنبال نهر و قصر؟ کنار امام صادق نشسته ای. آیا می خواهی همۀ عالم را به تو بدهند و ولایت را از تو بگیرند؟!
توصیۀ دینی – اخلاقی
عزیزان من! دغدغۀ دینداری، دغدغۀ حفظ اعتقادات برای جوانان، دغدغۀ تربیت فرزندان براساس مبانی دینی، جنبه های سهل و آسانی دارد. گذشتگان ما فراوان دغدغۀ این امور را داشتند. عبدالعظیم حسنی، عمر بن حریث و ابی الجاروت، خدمت امام (ع) زانو می زدند و می گفتند: یابن رسول الله! آیا ما می توانیم دین مان را عرضه کنیم، تا بینید درست است یا نه؟ عمرو بن حریث خدمت امام صادق (ع) آمد، گفت: آقا! من اعتقاداتم را خدمت شما عرضه می کنم، شما ببینید درست است یا خیر؟[۱۱] چه اشکالی دارد جوان ها بیایند حمد و سورۀ خود را پیش کسی که آشنایی دارد بخوانند؟ یک بار هم شده نمازتان را پیش آقایی ارائه کنید. چه خوب است اگر میان فامیل مان شخص تحصیل کرده، عالم و روحانی ای وجود دارد، هفته ای یک بار دور او جمع شویم، ببینیم عقیده هایمان درست است یا خیر؟ سؤالات مان را بپرسیم، شبهات مان را طرح کنیم و پاسخ بگیریم.
توصیه می کنم با نهج البلاغه آشنا شوید، این تراث ارزشمند امیرالمؤمنین (ع) – که بحمدالله شرح های خوب فارسی نیز برای آن نوشته شده است، – این کتاب ارزشمند را به بوتۀ فراموشی نسپارید! امیرالمؤمنین در خطبۀ ۱۵۶ نهج البلاغه می فرماید: یک روز خدمت رسول گرامی اسلام بودم و پرسیدم: یا رسول الله! معنی آیۀ «أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَکُوا أَن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ»[۱۲] چیست؟ حضرت رسول فرمود: مضمون آیه این است که مردم! فکر نکنید وقتی گفتید ایمان آوردیم، دیگر تمام شد؛ این پندار غلط است. شما باید آزمون پس دهید، باید امتحان شوید. دقت کنید! این خطبه بیانش خیلی جالب است، حضرت علی (ع) پرسیدند: یا رسول الله! این فتنه ها چه موقع رخ خواهند داد؟ کی مردم آزموده می شوند؟ خود امیرالمؤمنین (ع) می فرماید: تا پیغمبر در جامعه بود، به هر حال خیال ها قدری راحت تر بود، همۀ گروه ها و حزب ها ملاحظۀ حضور حضرت را داشتند، کسی خیلی «انا الرجل» نمی گفت، – به این تعبیری که عرض می کنیم، نه؛ ولی شبیه این تعبیر در خطبه وجود دارد – من می دانم بیشتر این فتنه ها مربوط به بعد از پیغمبر است، ولی با این وجود از پیغمبر خدا پرسیدم. پیغمبر فرمود: علی جان! «سَیُفْتَنُونَ بَعْدِی»؛ امتحان ها، فتنه ها، آزمون ها، بعد از من آغاز می گردند.
مواردی سه گانه امتحان
برادران و خواهران گرامی! رسول خدا فرمود: بعد از من مردم با سه چیز امتحان می شوند. ببینید آیا این سه چیز مشکل جامعۀ امروز ما نیز هست یا خیر؟ پیامبر فرمود: بعد از من سه چیز در جامعه بروز می کند و مردم با آن ها امتحان می شوند و همین طور هم شد!
– یا رسول الله: این سه چیز چیست؟
۱٫ مال: پیغمبر فرمود: «سَیُفْتَنُونَ بِأَمْوَالِهِم»؛ یکی از امتحان ها به وسیلۀ مال دنیا صورت می گیرد. ملاحظه کنید! عبدالرحمن بن عوف ها وقتی از دنیا می رفتند، نوشته اند که شمش های طلایشان با تبر تقسیم می شد. مرحوم علامۀ امینی در الغدیر جلد هشتم گزارش می دهد که چگونه مال پرستی به جان جامعۀ بعد از پیامبر افتاد.
۲٫ منّت گذاری در دین: «یَمُنُّونَ بِدِینِهِمْ عَلَی رَبِّهِم»؛ مردم با منّت می خواهند دینشان را حفظ کنند، بر خدا منّت می گذارند! دینداری را وظیفه و تکلیف نمی دانند، طلبکار خدا می شوند، هنوز نیز بعضی اوقات آدمی به چنین افرادی بر می خورد.
چرا دعای ما مستجاب نمی شود؟ چرا منِ مؤمن وضعم این گونه است؟ چرا فرزند من که ایمان دارم مریض است، ولی فرزندان آن فرد کافر سالم است؟ این بدگمانی ها چیست؟ عزیز من! مگر قرار است همه مسایل در همین دنیا حل شود؟ خدا خودش می فرماید: ما گاهی آن قدر به این کافران ثروت می دهیم که خودشان هم از کثرت ثروت تعجب کنند.
کانال استاد رفیعی
شخصی نزد امام صادق (ع) آمد. امام از او پرسید: فلانی چطور است؟ – مدتی بود که او خدمت امام نیامده بود
مگر کثرت دارایی، دلیل بر خوبی شان می شود؟؛ «فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُکِّرُواْ بِهِ فَتَحْنَا عَلَیْهِمْ أَبْوَابَ کُلِّ شَیْءٍ».[۱۳] بنده خودم با کسانی که برای نماز خواندن و تدیّنشان بر خدا منّت می گذارند، برخورد کرده ام. بنابراین، خداوند به این سبب اختیار کردن اعتقاداتی افراد را امتحان می کند.
۳٫ توجیه گناه: سومین موردِ امتحان که مشکل امروز جامعۀ ما نیز هست توجیه گناه است. فرمود: «یَسْتَحِلُّونَ حَرَامَهُ بِالشُّبُهَات»؛ حرام را با شبهه مخلوط می کنند. «یَسْتَحِلُّونَ… وَ السُّحْتَ بِالْهَدِیَّه»؛ اسم رشوه را هدیه می گذارند. اسم ربا را بیع می گذارند. عناوین گناه را تغییر می دهند؛ «زُیَّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً».[۱۴] امیرالمؤمنین (ع) چه زیبا پیش بینی رسول خدا (ص) را در این خطبه گزارش می دهد. بنابراین مال گرایی، دین را با منّت حفظ کردن و توجیه گناه، بلاهایی است که پیامبر آن را به ما گوشزد می فرمایند.
تعریف دین
اجازه دهید از بحث دور نشویم، بناست بحث را دربارۀ حضرت زهرا (ع) و دین شناسی ایشان دنبال کنیم. نخست باید چیستی دین را بدانیم. دین، مجموعۀ اعتقادات و باورهاست. علی (ع) می فرماید: «اَلّدینُ شَجَرَهٌ»؛ دین درختی است دارای ریشه و اصل «اَصلُها اَلتَّسلیمُ وَالرِّضا» اصل و اساسش تسلیم و رضاست. این سخن به چه معنی است؟ یعنی پسندم آنچه را جانان پسندد. اگر درد داد، می پسندم، درمان داد می پسندم، فقر داد می پسندم. این معنای دینداری است. حالا از زندگی حضرت زهرا (ع) چند مثال برایتان بیان می کنم.
دین مداری فاطمه در انتخاب همسر
جوان ها! امیرالمؤمنین (ع) برای خواستگاری حضرت زهرا (ع) آمد؛ در حالی که فاطمه خواستگاری های متعددی داشت که یکی از آن ها عبدالرحمان بن عوف بود که مهریۀ سنگینی پیشنهاد داد.[۱۵] اما به محض اینکه امیرالمؤمنین (ع) وارد شد، رسول خدا پیشنهاد امیرالمؤمنین را برای فاطمه مطرح کرد. نخستین سؤال فاطمه که دختر جوانی بود – هر کجای این کشور که هستید و صدای من را می شنوید دقت کنید – این است که: «أرَضِیَ اللهُ لی وَ رَسولُهُ؟» بابا جان! آیا خدا راضی است؟ آیا شما راضی هستید؟ نفرمود علی (ع) چه چیزی دارد، خانه اش کجاست، وسیله اش چیه، امکاناتش چه قدر است؟ بلکه گفت: «أرَضِیَ اللهُ لی وَ رَسولُهُ؟»[۱۶] اگر خدا و رسولش راضی است، من هم راضی هستم؛ «رضیتُ بما رضی الله وَ رَسولُهُ».
چرا سن ازدواج در کشور بالا رفته است؟ من زیاد به استان ها و شهرها برای تبلیغ می روم، خدا می داند که یکی از دغدغه هایی که مکرّر به ما می گویند همین است. چرا؟ مگر نفرمود: «إذا جاءَکُمْ»[۱۷] – خواهر من! خانواده های محترم! – اگر آقا پسری برای خواستگاری آمد، و شما دیدید که دینش مورد پسند است، «فَزَوِّجوه» دخترتان، خواهرتان را به او بدهید.
باید سطح توقّعات پایین بیاید. من بارها روی منبر تذکر داده ام، بعضی از وسایل در جهیزیه ها که برای خانۀ عروس خانم ها خریداری می گردد، تا آخر عمر استفاده نمی شوند، فقط در ویترین قرار می گیرد! هزینه آنها سنگین است و کمر خانواده عروس یا داماد را می شکند. برادران، خواهران و عروس خانم ها! مقداری توقعاتتان را پایین بیاورید. مگر زهرای مرضیه (ع) با کدام جهیزیه ازدواج کرد؟ رقم جهیزیه اش را ببینید! من نمی گویم مثل ایشان باشید، اما خدا می داند که می شود سطح انتظارات را پایین آورد، مصرف را اصلاح کرد و الگو گرفت.
دین مداری در همسرداری
این نکته را بیشتر خطاب به شما خانم های محترم عرض می کنم. امیرالمؤمنین (ع) به خانه آمد، در حالی که گرسنه است – این را منابع متعدّد نوشته اند – دو روز است که فاطمه (ع) در خانه غذا ندارد. البته فقر مدینه عمومی بود. مقداد، سلمان و دیگران نیز وضع مالی مناسب نداشتند. البته بعدها وضع بهتر شد، تا زمان امام صادق (ع) که وضع بسیار تغییر کرد. اما به ویژه در صدر اسلام اوضاع اقتصادی مسلمان ها و خود پیامبر گرامی اسلام و امیرالمؤمنین در مدینه چندان خوب نبود. حضرت علی به خانه آمد، سؤال کرد، فاطمه جان! چرا به من نگفتید، تا غذایی برای بچه ها تهیه کنم؟ جواب زهرا (ع) و خطاب او را بشنوید؛ ابالحسن! یابن عم! – این احترام متقابله بین زن و شوهر است – «اِن کُنْتَ فی خَیْرٍ مَعَک ان کُنْتُ فی شَرٍّ مَعَک رُوحِی لِرُوحِکَ وِقَاءً وَ نَفْسِی لِنَفْسِکَ فِدَاء» – به به! – جانم و هستی ام به فدایت! هر کجا که بروی پشت سرت هستم.
از این ادبیات معلوم است که چرا امیرالمؤمنین در خاک سپاری زهرا (ع) صورتش را روی خاک قبر خانمش می گذارد و میگوید: «نَفْسِی عَلَی زَفَرَاتِهَا مَحْبُوسَه» چرا گریه نکند بر این فاطمه؟ چرا نگوید که کاش من هم میرفتم؟ این قدر این زندگی استوار و عمیق است که زهرا (ع) می گوید: علی جان! می دانی چرا به تو نگفتم؟ «لَأَسْتَحْیِی مِنْ إِلَهِی أَنْ تُکَلِّفَ نَفْسَکَ مَا لَا تَقْدِرُ عَلَیْه»[۱۸]؛ از خدا خجالت کشیدم.