کانال استاد رفیعی
مگر کثرت دارایی، دلیل بر خوبی شان می شود؟؛ «فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُکِّرُواْ بِهِ فَتَحْنَا عَلَیْهِم
تکلیفی بر دوشت بگذارم که در توانت نباشد.
این چه حرفی است که ماشینم باید این باشد، چرا چشم و هم چشمی؟ در شهرستانی کسی پیش من آمده و می گفت: نوه ام متولد شده، هنوز دارم قسط عروسی دخترم را می دهم. ببینید! این نشان دهندۀ آن است که فرهنگ صحیح در جامعۀ ما نیست. علی جان! من از خدا شرم کردم تکلیفی گردنت بگذارم که توانش را نداشته باشی. من ملاحظۀ خودت را کردم.
خواهر من! برای خدا قناعت کن تا ثواب داشته باشد، برای خدا همسرداری کن تا اجر ببری. جوان! برای خدا به همسرت لبخند بزن تا ثواب ببری. در زندگی زهرا (ع) دیدید که دینداری در راستای خانواده به چه معناست. شاید دو سه روز از ازدواج علی (ع) و فاطمه (ع) نگذشته بود، رسول خدا به خانه آنها آمد تا ارزیابی انجام دهد. بزرگتر ها! در زندگی زوج های جوان ارزیابی کنید، اما دخالت نکنید. مراقبت کنید، نقطه ضعف ها را یادآور شوید، آسیب ها را گوشزد کنید. بالاخره انسان باید ببیند زندگی این دو جوان چگونه پیش می رود. پیامبر آمد به خانۀ دختر بزرگوار و داماد عزیزش، ابتدا از امیرالمؤمنین (ع) سؤال کرد که فاطمه برایت چگونه همسری است؟ امیرالمؤمنین (ع) جواب داد: یا رسول الله «نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَی طَاعَهِ اللهِ»؛ – مرحبا به خانمی که شوهرش را نماز خوان، مسجدی و اهل خمس بار بیاورد، اهل ولایت بار آورد، اهل روضه و هیئتی بار آورد، نه اینکه او را پای حرام بکشد. – فاطمه در بندگی خدا کمک من است! از فاطمه نیز پرسیده شد که علی چگونه شوهری است؟ حضرت در جواب فرمود: «خَیْرُ بَعْلٍ»[۱۹]؛ خوب همسری است. این دین شناسی را ببینید! اگر فرصت می شد، برایتان نمونه هایی از دعاهای حضرت زهرا (ع) را – که حدود هفتاد دعا از بی بی (ع) به ما رسیده – می گفتم. این دعاها تراث ارزشمندی برای ما است. کاش شرح مناسبی برایشان نوشته می شد. دعاهای بزرگ و پرمحتوایی که نشان دهندۀ توحید، دین شناسی، و ملاحظۀ رضای خدا در زندگی حضرت زهراست.
معادشناسی زهرای مرضیه (ع)
بگذارید بُعد دیگری از سخن را باز کنم. یکی از مبانی دینی ما اعتقاد به معاد است. هر چه عقیدۀ انسان به قیامت بیشتر گردد، کمتر گناه می کند. قرآن نیز می فرماید: آن هایی که کم فروشی، و معصیت می کنند، «أَلَا یَظُنُّ أُولَئِکَ أَنَّهُم مَّبْعُوثُونَ»[۲۰]؛ به خاطر آن است که فکر نمی کنند قیامتی در کار باشد. قیامت و اعتقاد به معاد، ضریب ارتکاب گناه را در انسان پایین می آورد. بدین دلیل است که فاطمه (ع) می فرماید: «اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْ مُصِیبَتِی فِی دِینِی».
دو سه نمونه از معادشناسی حضرت زهرا را برایتان یادآور می شوم، تا ببینید دغدغۀ قیامت، برزخ، قبر، به چه میزان در زندگی بی بی (ع) وجود داشته است. مرحوم شیخ صدوق (ره) کتابی دارد به نام «امالی» که کتاب بسیار زیبایی است. ایشان در مجلس چهل و ششم از امالی، نقل می کند: روزی زهرای مرضیه گریه کنان خدمت پیغمبر آمد و گفت: بابا! یا رسول الله! «أَیْنَ أَلْقَاکَ یَوْمَ الْمَوْقِفی الْأَعْظَم»؛ من روز قیامت شما را کجا پیدا کنم؟ – ببینید دغدغه و روش گفت و گوی با بابا را – پیامبر فرمود: دخترم! «عِنْدَ بَابِ الْجَنَّه»؛ کنار در بهشت ایستاده ام تا شیعیانم را شفاعت کنم. مرا آنجا خواهی دید. زهرا (ع) فرمود: بابا! اگر آنجا پیدایت نکردم؟ حضرت فرمود: «الْقَیْنِی عَلَی الْحَوْضِ وَ أَنَا أَسْقِی أُمُّتِی»؛ اگر آنجا نبودم مرا کنار حوض کوثر که دارم شیعیان و پیروانم را آب می دهم خواهی یافت. زهرا (ع) گفت: بابا! اگر آنجا نشد چه طور؟ پیامبر فرمود: «الْقَیْنِی عَلَی الصِّرَاطِ… عَلَی شَفِیرِ جَهَنَّم». زهرا (ع): بابا، در شفیر جهنم برای چه؟ پیامبر (ص): دخترم، برای آنکه گنهکارانی از اُمتم را که زمینه شفاعت برایشان وجود دارد، شفاعت کنم و بگویم خدایا! اینها امّت من هستند. «فَاسْتَبْشَرَتْ فَاطِمَهُ»[۲۱]؛ فاطمه از خبری که پیغمبر داد، لبخند زد و شاد شد.
این دغدغۀ حضرت زهرا (ع) است. من مکرّر در میان نقل ها شبیه این سؤال را که حضرت از پدر بزرگوارش پرسیده دیده ام. گاهی می آمد و می گفت: بابا جان! روز قیامت چه روزی است؟ پیامبر در جواب می گفت: «و لایَلْتَفِتْ أحَداً إلی إحَد، وَ لا وِالدٌ الی وَلَدٍ» دخترم! قیامت زمانی است که نه پدر به اولادش توجه می کند، نه دوست به دوست؛ «فلا انساب»، نسبت ها از هم می پاشد. فاطمه اشک می ریخت، و می گفت: «وَا سَوْأَتَاهْ یَوْمَئِذٍ مِنَ اللهِ»؛ پدر جان! وامصیبتا از این روز و از این حوادث!
جوان ها! برادران و خواهران! آیه ۴۳ از سورۀ حجر این است: «وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ × لَهَا سَبْعَهُ أَبْوَابٍ لِّکُلِّ بَابٍ مِّنْهُمْ جُزْءٌ مَّقْسُومٌ»[۲۲]؛ ای مجرم ها، گنهکاران و کسانی که با خدا رابطه تان خوب نیست، جهنّم در انتظار گنهکاران است، هفت در دارد، و برای هر دری معین شده که چه گروهی باید از آن وارد گردند.
کانال استاد رفیعی
تکلیفی بر دوشت بگذارم که در توانت نباشد. این چه حرفی است که ماشینم باید این باشد، چرا چشم و هم چشمی
نوشته اند وقتی این آیه نازل شد، رسول خدا بسیار گریست – پیامبری که عالم هستی به طفیل وجود اوست – خبر به زهرای مرضیه رسید، زهرا آمد، گفت: بابا جان! چه شده؟ پیامبر در جواب می فرماید: دخترم! آیۀ عذاب نازل شده است. همین که پیغمبر آیه را خواند، زهرای مرضیه فریاد زد:«ثُمَّ الْوَیْلُ لِمَنْ دَخَلَ النَّار»؛ وای به حال آن هایی که جهنّم می روند، و غش کرد.[۲۳] امیرالمؤمنین آیه را شنید، صدا زد کاش از مادر متولّد نشده بودم! و این آیه را نشنیده بودم.
نکته ای از شیخ عباس قمی (ره)
آقا زادۀ مرحوم حاج عباس قمی (ره) می فرمود که: پدرم یک شب سورۀ یس را می خواند، رسید به آیه «هٰذِهِ جَهَنَّمُ الَّتی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ»؛ این همان جهنمی است که وعده داده شده است. آن قدر بابام گریه کرد که دیگر نتوانست سورۀ یس را ادامه دهد.[۲۴] قرآن می فرماید «وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا».[۲۵]
دین شناسی مان را قوی کنیم. دین شناسی؛ یعنی باورها، عملکردها، تسلیم و رضا، باور به معاد و مبدأ و در یک کلام، دغدغه ای که همۀ ائمۀ ما روی آن تأکید داشته اند. مگر رسول خدا نفرمود: «إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمُ اسْتِخْفَافاً بِالدِّین»[۲۶]؛ من از خفیف شمردن دین بر شما می ترسم. امان از آن زمانی که دین بازیچه و ملعبه گردد؛ به تعبیر اباعبدالله (ع) که فرمود: «وَ الدِّینُ لَعِقٌ عَلَی أَلْسِنَتِهِمْ»؛[۲۷] برای بعضی ها دین لقلقۀ زبان می شود. به تعبیر زهرای مرضیه که در خطبۀ فدکیه از کهنگی و در حاشیه واقع شدن دین خبر داد. آقا! دین حیات بخش است: «لاٰ حَیَاهَ إِلاَّ بِالدِّین»؛ دین زنده کننده، احیاگر، نشاط آور و هدف دهنده است. دین موجب می شود تا انسان از پوچی، هیچی، افسردگی و نگرانی دور بماند. در یک کلمه، دین باعث می شود تا دنیای انسان نیز حفظ گردد. مگر نفرمود: «أَشْهَدُ أَنَّ الْجَنَّهَ حَقُّ وَ أَنَّ النَّارَ حَقٌّ وَ أَنَّ السَّاعَهَ آتِیَهٌ لاٰ رَیْبَ فِیهَا»[۲۸]؛ آن هایی که دین را فدای دنیا می کنند، هم دین و هم دنیایشان تباه خواهد شد. مگر این گونه نشد؟ ببینید در تاریخ، زندگی کسانی که دین را فدای دنیا کردند، چگونه از بین رفتند؟ چگونه خوار و ذلیل شدند؟
داستان
به «سعید بن مصیّب» گفتند: عبدالملک مروان لحظه ای که داشت جان می داد، از پنجرۀ قصرش به بیرون نگاه می کرده است. مثل الان که غسال خانه و این امکانات نبود، افراد را کنار رودخانه می شستند. مرده شویی مرده ای را کنار رودخانه شسته و کفن کرده بود و آماده بود که بستگان و صاحبان میت بیایند و جنازه را ببرند و مزد او را بدهند. دیر کرده بودند، خودش هم کنار این جنازه دراز کشیده بود و استراحت می کرد. عبدالملک هم از درد به خودش می پیچید. نگاهی از روزنۀ قصرش به غسال کرد و گفت: ای کاش شغل من شبیه این مرد بود، و این آرامش را داشتم. آن هایی که ظلم کردند دیگر آرامش ندارند. سعید گفت: «الحمدلله که اینها آخر عمرشان به ما و به مؤمنین غبطه می خورند!
امیرالمؤمنین فرمود: اقامۀ عدل در حکومت داری زیباست و به سیاست دولتی جهت می دهد. آقایان! برادران! و خواهران! همۀ دنیا را که روی هم بریزند، با همۀ قارّه ها، کرات و منظومۀ شمسی و…، قرآن می فرماید: قلیل و هیچ است. واقعاً قلیل است، هر چند به تعبیر قرآن در سورۀ قصص: «و لا تَنْسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُّنیا»[۲۹]؛ دنیا را فراموش نکنید، چون وسیلۀ کسب آخرت است. بنابراین، یکی از ابعاد وجودی زهرای مرضیه (ع) توجه فوق العاده به معاد و آخرت بود، و همین توجه موجب رفتارهای فوق العاده معنوی او بود.
چکیده سخن
خلاصۀ عرضم این است که باید دغدغۀ دین داشته باشیم، برای دین اهمیّت قایل شویم، و از ائمۀ معصومین (ع) و زندگی زهرای مرضیه (ع) درس دیدنداری را یاد بگیریم. فاطمه زهرا همین روزها که دارد به امیرالمؤمنین (ع) وصیت می کند، باز هم دغدغۀ قرآن دارد. می گوید: علی جان! من را تنها نگذار، کنار قبرم قرآن بخوان،[۳۰] کنار قبرم دعا بخوان. همه اش بحث بچه ها و فرزندانش را دارد. البته وصیت های شخصی و مالی هم دارد؛ اما وصیت نامه اش را که باز کنید خواهید دید که در آن نوشته شده است که: «إنَّ الجَنَّهَ حَقٌّ وَ النّارَ حَقٌّ و أنَّ الساعَهَ آتیهٌ لارَیْبَ فیها». در وصیت نامه اش سخن از قیامت است.[۳۱] در وصیت نامۀ شفاهی اش هم توصیه می کند که علی جان! میّت نیاز به مونس دارد، پس از دفن کنار قبرم بمان، من را تنها نگذار. «لاٰ یَزَالُ الْمُؤْمِنُ خَائِفاً مِنْ سُوءِ الْعَاقِبَه» آقا! همیشه از آخر کار خود بترسید؛ البته ترس ممدوح، چون خیلی ها دقایق پایانی عمر اُفت داشته اند و سقوط کرده اند. تاریخ نشان داد و نشان می دهد کسانی را در این دقایق سقوط کرده اند.
کانال استاد رفیعی
نوشته اند وقتی این آیه نازل شد، رسول خدا بسیار گریست – پیامبری که عالم هستی به طفیل وجود اوست – خبر
ابراهیم، پیامبر بزرگ خدا، پیامبری که به تنهایی خود امّت واحد بود، به بچه هایش سفارشی کرد. بچه هایش چه کسانی بودند؟ اسماعیل، اسحاق، یعقوب، نوه ها و نتیجه های آنها. به شهادت قرآن سفارش ابرایهم پیامبر به فرزندانش این بوده است: «وَ وَصیّٰ بِهٰا إِبْرٰاهیمُ بَنیهِ وَ یَعْقُوبُ»؛ ابراهیم به فرزندانش و یعقوب سفارش کرد؛ اما چه گفت؟ گفت: «یٰا بَنِیَّ إِنَّ اللهَ اصْطَفیٰ لَکُمُ الدِّینَ»، الحمدلله که دین دارید، توحید دارید، عقیده دارید، «فَلاٰ تَمُوتُنَّ إِلاّٰ وَ أَنْتُمْ مَسْلِمُونَ»[۳۲]؛ سعی کنید مسلمان و با دین بمیرید. آغاز، خوب است؛ ولی پایان از آن مهم تر است.
خدایا! به عظمت صاحب این ایّام، عاقبت همۀ ما را ختم به خیر بفرما!
روضه
«السَّلام علیکِ یا فاطمه الزهرا.»
دو سه جمله نیز در حضور برادران و خواهران و در محضر رهبر عظیم الشأن عرض ارادت داشته باشیم، ان شاءالله ثوابش به روح شهدا، اموات، گذشتگان، به ویژه شهدای فتح خرمشهر و عملیات بیت المقدس برسد و ثوابی هم به روح مرجع عالیقدر، فقید سعید حضرت آیت الله العظمی بهجت (ره)، و به روح امام و فرزندانش (ره) اهدا شود.
سادات، دربارۀ مادرتان زهرا، امام باقر (ع) فرمود: «قَدْ ذَابَتْ مِنَ الْحُزْنِ وَ ذَهَبَ لَحْمُهَا».[۳۳] نمی دانم این جمله را معنا کنم یا نه. فرمود: مادرمان زهرا، از حزن و اندوه ذوب شد، «قَدْ ذَابَتْ مِنَ الْحُزْنِ وَ ذَهَبَ لَحْمُهَا» دیگر گوشتی به تن مادرمان نماند. فرمود: آن قدر نحیف شده بود که مثل یک شبح خیالی می ماند. اگر کسی می آمد میان بستر را نگاه می کرد، «مَا زَالَتْ بَعْدَ أَبِیهَا مُعَصَّبَهَ الرَّأْسِ نَاحِلَهَ الْجِسْم»؛ روز به روز بعد از بابا لاغرتر و نحیف تر می شد، و روز به روز مصیبت های فاطمه بیشتر می گشت.
خیلی سخت است یک مادر جلوی چشم چهار کودک صغیرش، مثل یخ ذوب شود، آب گردد. دائم بچه ها نگاه کنند ببینند مادر حالش بدتر شده، ببینند، مادر نحیف و لاغرتر شده است. مخصوصاً برای دختر بچّه ها خیلی سخت است، آن هایی که دختر بچّه دارند می دانند که من چه می گویم. گاهی زینب می آمد، گاهی امام حسین و امام حسن می آمدند و دعا می کردند، ای خدا! مادر ما که مریض نبود، یک باره چه شد؟ چرا مادر ما این چنین شد؟ مادرمان در حالی از دنیا رفت که هنوز بازوانش متوّرم بود! فرمود: «فَمَاتَتْ حِینَ مَاتَتْ وَ إِنَّ فِی عَضُدِهَا مِثْلَ الدُّمْلُج».[۳۴] بمیرم برایت که روز به روز ضعیف تر و نحیف تر می شدی. بچّه ها دائم می آمدند و نگاه می کردند.
دیگر این شب های آخر مدام می رفتند کنار قبر پیغمبر و دعا می کردند. بابا! تو از خدا بخواه مادرمان خوب شود. یکی از همین شب ها آمدند و دیدند مادر خیلی حالش بد است، او حال مساعدی ندارد. امام حسن و امام حسین (ع) آمدند مسجد کنار قبر پیغمبر، صورتشان را کنار قبر رسول الله گذاشتند و دعا کردند. آقا زاده ها به طرف خانه برگشتند. نمی دانم تا حالا بیمار در بیمارستان ها داشته اید، یا نه، که رفته باشید برایش دعا کنید؛ وقتی بر می گردید، ببینید سرها پایین است. دست ها جلوی چشم ها. می فهمی که چه اتفاق افتاده است؟
همین که نزدیک در خانه رسیدند، دیدند اسماء سرش را پایین انداخته، با آستین دارد اشک هایش را پاک می کند. دیگر فهمیدند که چه شده. وارد خانه شدند امام حسن (ع) خودش را انداخت روی بدن مادر: «یَا أُمَّاهُ کَلِّمِینِی قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِی بَدَنِی»؛ مادر با من حرف بزن، الان می میرم. امام حسین (ع) صدا زد: مادر اگر با من حرف نزنی قالب تهی می کنم. خم شد، صورتش را گذاشت به کف پای مادر.
جوان ها! مادرتان را احترام کنید، بهشت زیر قدم های مادران است.[۳۵] صورتش را گذاشت به کف پای مادر، اسماء آمد حسین خردسال را ناز کرد و بلندش کرد. خدا صبرتان بدهد، بروید بابایتان را خبر کنید. مبادا علی این روز را ببیند!
دویدند آمدند به طرف مسجد، دیدند، قهرمان احد و خیبر دارد از مسجد به طرف خانه می آید. آی غیرتمندها! ای ولایی ها! تا آن روز کسی زمین خوردن علی را ندیده بود، اما همین که گفتند: «مَاتَتْ أُمُّنَا فَاطِمَهُ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیْهَا قَالَ فَوَقَعَ (ع) عَلَی وَجْهِهِ»؛ امیرالمؤمنین روی زمین افتاد، قدری آب به صورتش زدند، وقتی چشمانش را باز کرد جمله ای گفت: «بِمَنِ الْعَزَاءُ یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ»؛ فاطمه جان! دیگر با چه کسی درد دل کنم، دیگر به چه کسی حرفم را بزنم.[۳۶]
هر کجا نشسته اید، سه مرتبه بگویید: یا زهرا، یا زهرا، یا زهرا!
[۱] . توبه، ۱۱۹٫
[۲] . قال رسول الله (ص): إنَّ فاطمهَ شَجْنَهٌ مِنِّی یُؤْذیِنی ما آذاها و یَسُرِّنِی ما سَرَّها (بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۲۶، معانی الاخبار، ص ۳۰۳).
کانال استاد رفیعی
ابراهیم، پیامبر بزرگ خدا، پیامبری که به تنهایی خود امّت واحد بود، به بچه هایش سفارشی کرد. بچه هایش چ
[۳] . فَاطِمَهُ بَهْجَهُ قَلْبِی وَ ابْنَاهَا ثَمَرَهُ فُؤَادِی وَ بَعْلُهَا نُورُ بَصَرِی وَ الْأَئِمَّهُ مِنْ وُلْدِهَا أَمَانَتِی وَ الْحبْلُ الْمَمْدُودُ فَمَنِ اعْتَصَمَ بِهِمْ فَقَدْ نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُمْ فَقَدْ هَوَی (بحارالانوار، ج ۳۳، ص ۱۱۰).
[۴] . الغدیر، ج۷، ص ۲۳۲، فاطمهُ من المهد، ص ۲۷۵٫
[۵] . فَاطِمَهُ بَضْعَهٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْهَا مَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی وَ مَنْ آذَانِی فَقَدْ آذَی الله (بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۲۰۳).
فَاطِمَهُ بَضْعَهٌ مِنِّی مَنْ سَرَّهَا فَقَدْ سَرَّنِی وَ مَنْ سَاءَهَا فَقَدْ سَاءَنِی فَاطِمَهُ أَعَزُّ النَّاسِ عَلَیَّ (بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۲۳؛ امالی مفید، ص ۲۹۴).
[۶] . قال النبی (ص): الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ خَیْرُ أهْلِ الارضِ بَعْدِی وَ بَعْدَ أَبِیهِمَا وَ أُمُّهُمَا أَفْضَلُ نِسَاءِ أَهْلِ الْأَرْضِ (بحارالانوار، ج۴۳، ص ۳۰).
[۷] . فاطمهُ الزهرا، رحمانی، ص ۱۰، فرائد المسلمین، ج ۲، ص ۶۸٫
[۸] . کشف الغمه، ج۱، ص ۵۰۶٫
[۹] . بحارالانوار، ج ۸۳، ص ۸۵٫
[۱۰] . مناقب ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۲۳۷٫
[۱۱] . بحارالانوار، ج۶۶، ص ۵٫
[۱۲] . عنکبوت، ۲٫
[۱۳] . انعام، ۴۴٫
[۱۴] . فاطر، ۸٫
[۱۵] . زندگی زهرا (ع)، ص ۳۵، به نقل از: مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص ۲۴۵ (در این کتاب نوشته شده است که صد شتر با ابر پارچه و صد هزار دینار).
[۱۶] . مناقب شهر آشوب، ج۳، ص ۳۴٫
[۱۷] . قال رسول الله (ص): إِذا جَاءَکُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلُقَهُ وَ دِینَهُ فَزَوِّجُوهُ إِلّٰا تَفْعَلُوهُ تَکُنْ فِتْنَهٌ فِی الْأَرْضِ وَ فَسٰادٌ کَبِیرٌ (کافی، ج۵، ص ۳۴۷).
[۱۸] . بحارالانوار، ج ۳۷، ص ۱۰۳، و تفسیر برهان، ج ۱، ص ۲۸۲٫
[۱۹] . مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص ۳۵۵ و ۳۵۶ و بحارالانوار، ج۴۳، ص ۱۱۷٫
[۲۰] . مطففین، ۴٫
[۲۱] . یَا أَبَتَاهْ أَیْنَ ألْقَاکَ یَوْمَ الْمَوْقِفِ الْأَعْظَمِ وَ یَوْمَ الْأَهْوَالِ وَ یَوْمَ الْفَزَعِ الْأَکْبَرِ قَالَ یَا فَاطِمَهُ عِنْدَ بَابِ الْجَنَّهِ وَ مَعِی لِوَاءُ الْحَمْدُللهِ وَ أَنَا الشَّفِیعُ لِأُمتِی إِلَی رَبِّی قَالَتْ یَا أَبَتَاهْ فَإِنْ أَلْقَکَ هُنَاکَ قَالَ الْقَیْینی عَلَی الْحَوْضِ وَ أَنَا أَسْقِی أُمَّتِی قَالَتْ یَا أَبَتَاهْ فَإِنْ لَمْ أَلْقَکَ هُنَاکَ قَالَ الْقَیْنِی عَلَی الصِّرَاطِ وَ أَنَا قَائِمٌ أَقُولُ رَبِّ سَلِّمْ أُمَّتِی قَالَتْ فَإِنْ لَمْ أَلْقَکَ هُنَاکَ قَالَ الْقَیْنِی وَ أَنَا عِنْدَ الْمِیزَانِ أَقُولُ رَبِّ سَلِّمْ أُمَّتِی قَالَتْ فَإِنْ لَمْ أَلْقَکَ هُنَاکَ قَالَ الْقَیْنِی عَلَی شَفِیرِ جَهَنَّمَ أَمْنَعُ شَرَرَهَا وَ لَهَبَهَا عَنْ أُمَّتِی فَاسْتَبْشَرَتْ فَاطِمَهُ بِذَلِکَ (امالی صدوق، ص ۱۶۶؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص ۲۱).
[۲۲] . حجر، ۴۳ – ۴۴٫
[۲۳] . بحارالانوار، ج۸، ص ۳۰۳، و ج۴۳، ص ۸۷، عوالم، ج۱۱، ص ۶۳۴، ریاحین الشریعه، ج۱، ص ۱۴۸٫
[۲۴] . سیمای فرزانگان، ص ۱۲۷٫
[۲۵] . انفال، ۲٫
[۲۶] . قال رسول الله (ص): إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمُ اسْتِخْفَافاً بِالدِّین وَبَیْعَ الْحُکْم (بحارالانوار، ۷۱، ص ۹۲).
[۲۷] . قال الحسین (ع): النَّاسُ عَبِیدُ الدُّنْیَا وَ الدِّینُ لَعِقٌ عَلَی أَلْسِنَتِهِمْ یَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایِشُهُمْ فَأِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّیَّانُونَ (بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۸۲، و تحف العقول، ص ۲۴۵).
[۲۸] . قال علی (ع): إنْ جَعَلتَ دینَکَ تَبعاً لِدُنیاک أهلَکْتَ دینَکَ وَ دنیاکْ و کُنْتُ فی الآخرِهِ مِنَ الخاسرین. (غررالحکم، ص ۱۳۰، ح ۲۲۲۰).
[۲۹] . قصص، ۷۷٫
[۳۰] . بحارالانوار، ج ۷۹، ص ۲۷٫
[۳۱] . بحارالانوار، ج۴۳، ص ۲۱۴، وسائل الشیعه، ج ۱۳، ص ۳۱۱، دلائل الامامه، ص ۴۲٫
[۳۲] . بقره، ۱۳۲٫
[۳۳] . مستدرک الوسائل، ج۲، ص ۳۵۹٫
[۳۴] . بحارالانوار، ج ۲۸، ص ۲۷۰٫
[۳۵] . قال رسول الله: الجَنَّهُ تَحْتَ أقْدامِ الأمَّهات (مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص ۱۸۰).
[۳۶] . بحارالانوار، ج۴۳، ص ۱۸۶؛ بیت الحزان، ص ۲۴۹ و ۲۴۸، منتهی الامال، ص ۱۹۳٫
http://rcb.ir/%D8%B3%D8%AE%D9%86%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D9%88%D8%B6%D9%88%D8%B9-%D8%AF%D9%87%D9%87-%D9%81%D8%A7%D8%B7%D9%85%DB%8C%D9%87__c-a-0-0-86.aspx
👆👆 برخی از سخنرانی های استاد رفیعی با موضوع ایام فاطمیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زمانی میفهمیم ارزش کار در آخرت رو
که دیگه دیر شده❗
🎤 استاد رفیعی
🌱🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد
━━━💠🍃🌸🍃💠━━━ http://eitaa.com/lecture_rafiei
━━━💠🍃🌸🍃💠━━━
راهکارهایی برای ابطال سحر و طلسم
۱ ـ. پناه بردن به خداوند (گفتن اعوذ بالله من الشیطان الرجیم) و زیاد خواندن سورههای فلق و ناس؛
۲- خواندن آیه ۵۱ و ۵۲ سوره قلم (یعنی از: «و إن یکادالّذین ... تا آخر سوره») و هم چنین خواندن «آیة الکرسی».
دانلود کنید: نرم افزار پرفضلیت آیت الکرسی
۳- حاج شیخ عباس قمی در کتاب مفاتیح الجنان از امیرالمونین علی علیه السلام نقل نموده است که جهت باطل کردن سحر این جملات را بنویسید و همراه خود داشته باشید:
«بِسمِ الله وَ بِالله، بِسمِ الله وَ ما شاءَالله، بِسم الله لاحَولَ ولاقُوّه الا بالله، قالَ موسی ما جِئتُم بِه السِّحرُ اِنَّ اللهَ سَیُبطِلُهُ اِنَّ اللهَ لا یُصلِحُ عَملَ المُفسِدینَ، فَوَقَعَ الحَقُّ و بَطَلَ ما کانُوا یَعمَلونَ فَغُلِبوا هُنالِکَ وَانقَلَبُوا صاغِرینَ»
۴- همچنین از حضرت روایت شده است:
جهت محفوظ ماندن از سحر و جادو، شبها پس از نماز و روزها پیش از نماز هفت مرتبه بخوانید:
«بِسمِ الله وَ بِالله سَنشُدُّ عَضُدَکَ بِأخیک وَ نَجعَلَ لَکُما سُلطاناً فَلا یَصِلونَ إلَیکُما بِآیاتِنا أنتُما وَ مَن اتَّبَعَکُما الغالِبون».
محمد بن مسلم از امام صادق علیه السلام نقل کرده:
جهت بطلان سحر، این دعا را بنویسید و همراه خود نگه دارید:
«قالَ موسی ما جِئتُم بِهِ السِّحر إنَّ الله سَیُبطِلُه إنّ الله لا یُصلِحُ عَملَ المُفسِدین و یَحِقّ الله الحَقّ بِکلِماتِه و لَو کَرِهَ المُجرِمون اَأنتم أشَدُّ خَلقاً أمِ السماءَ بناها رَفعَ سَمکَها فَسوّاها» تا آخر آیات سوره نازعات. در ادامه: «فَوَقَعَ الحَقُّ و بَطَلَ ما کانُوا یَعمَلونَ فَغُلِبوا هُنالِکَ وَانقَلَبُوا صاغِرینَ و أُلقی السَّحرةُ ساجدین، قالوا آمَنّا بِربِّ العالَمین رَبِّ موسی وَ هارون»
۵- خواندن این آیه نیز جهت خنثی کردن اثر سحر وارد شده است:
«إنَّ ربّکم اللهُ الَذی خَلقَ السَموات وَ الأرض فی سِتةِ أیّام ثُمَّ استوی عَلی العَرش یُغشِی اللیل النَهار یَطْلبه حثیثاً و الشَّمْس وَ القَمر و النُجوم مُسخّرات بِأمره ألاَ لَه الخَلق و الأمر تَبارکَ اللهُ رَبّ العالَمین». «ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِین».
۶- در صحیفه الرضا از امام رضا علیه السلام نقل شده است:
به جهت دفع ضرر سحر و بطلان آن دستت را مقابل صورت قرار بده و بخوان:
«بِسمِ الله الْعَظیم رَبّ الْعرشِ الْعظیم إلاّ ذَهبت و انْقرضت».
۷- علامه کفعمی دعایی به عنوان حدیث قدسی نقل کرده است که خداوند به حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمود:
کسی که دوست دارد از سحر در امان باشد، بگوید:
ببینید: عجیبترین و مرموزترین جزایر جهان
«اللَّهُمَّ رَبَّ مُوسَی وَ خَاصَّهُ بِکَلَامِهِ وَ هَازِمَ مَنْ کَادَهُ بِسِحْرِهِ بِعَصَاهُ وَ مُعِیدَهَا بَعْدَ الْعَوْدِ ثُعْبَاناً وَ مُلَقِّفَهَا إِفْکَ أَهْلِ الْإِفْکِ وَ مُفْسِدَ عَمَلِ السَّاحِرِینَ وَ مُبْطِلَ کَیْدِ أَهْلِ الْفَسَادِ مَنْ کَادَنِی بِسِحْرٍ أَوْ بِضُرٍّ عَامِداً أَوْ غَیْرَ عَامِدٍ أَعْلَمُهُ أَوْ لَا أَعْلَمُهُ وَ أَخَافُهُ أَوْ لَا أَخَافُهُ فَاقْطَعْ مِنْ أَسْبَابِ السَّمَاوَاتِ عَمَلَهُ حَتَّی تُرْجِعَهُ عَنِّی غَیْرَ نَافِذٍ وَ لَا ضَارٍّ لِی وَ لَا شَامِتٍ بِی إِنِّی أَدْرَأُ بِعَظَمَتِکَ فِی نُحُورِ الْأَعْدَاءِ فَکُنْ لِی مِنْهُمْ مُدَافِعاً أَحْسَنَ مُدَافَعَةٍ وَ أَتَمَّهَا یَا کَرِیم».
۸- صدقه دادن
ان شاء الله با تداوم صدقه، تغییر محل زندگی، و تکرار سوره «یس» مشکلات و نفوس بد از اطراف شما دور خواهد شد؛ و در هر صورت به خداوند و حاکمیت اراده الهی همچنان معتقد باشید چه بسا همین فراز و نشیبها دامی از سوی شیطان باشد که ایمان شما را متزلزل کند؛ لذا با پایداری و استقامت ایمان خود را حفظ کنید تا در نتیجه آن شیطان ناامید شود و درهای رحمت الهی به سوی شما باز گردد.
سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین دکتر رفیعی با موضوع سحر در اسلام
آیه ی ۱۰۲ سوره ی بقره در مورد سحر است؛ که علامه طباطبایی فرمودند: بیش از یک میلیون و دویست هزار احتمال در تفسیر و معنای این آیه داده شده است.
در دو جای قرآن موضوع سحر آمده است.
۱ - داستان موسی که تعبیر قرآن این است که فرعون برای اینکه موسی را شکست بدهد گفت: بهترین ساحرین را بیاورید.
۲ - در آیه ی ۱۰۲ سوره ی بقره می فرماید سحر در میان یهودیان بود؛ که منبع یادگیری آنها یکی این بود که کتابهای حضرت سلیمان را پیدا کردند و دیگر اینکه دو فرشته بنام هاروت و ماروت میان مردم آمدند تا باطل کردن سحر را یاد دهند اما مردم سحر کردن را یاد گرفتند.
کارهای خارق العاده ۴ مورد است:
۱ - کارهایی که مربوط به خواص اشیاء است مثل تغییر جنسیت
۲ - کارهایی که شعبده بازی و تردستی است
۳ - امور روحی و روانی مثل هیپنوتیزم
۴ - با استفاده از عالم مجردات، جن، شیطان، اذکار و اوراد تاثیر روی افراد بگذارند که این سحر و شرک است
http://sokhanrani.iranseda.ir/detailsAlbum/?VALID=TRUE&g=288015