سلام دوستان انشاالله فردا در کانال قرآن گذاشته میشود هدیه امام حسین و در روز عاشورا ختم میشود عزیزان شرکت کنید انشالله همگی از سقای کربلا حاجت بگیرید الهی مولا امیرالمؤمنین آمین گوی دعاهاتون باشه
🏴روضه طفلان حضرت زینب سلام الله علیها
دلها را روانه ی کربلای حسین کنیم. برای گلهای پرپر زینب اشک بریزیم. روز عاشورا وقتی زینب دید حسینش غریب و تنهاست، لباس نو بر تن بچهها کرد، صدا زد: عزیزان دلم، ببینید حسین غریب است و دیگر کسی را ندارد. ببینید تکیه بر نیزه ی غریبی زده. آياصدای «هل مِن ناصرش» را نمی شنوید؟ من دیگر نمی توانم گرد غریبی را در صورتش ببینم شمشیر به دست شان داد بچهها را آماده کرد، عزیزانش را خدمت برادر آورد، صدا زد: حسین جان، اجازه بده «عون» و «محمد» فدای تو شوند. ابی عبدالله اجازه نداد حتی فرمود: شاید همسرت عبدالله خشنود نباشد. زینب عرض کرد: چنین نیست بلکه همسرم به من سفارش کرد که اگر کار به جنگ کشید، پسرانم جلوتر از پسران برادرت به میدان بروند. سپس گریه کرد و فرمود:
مکن نامهربانی ای برادر * مسوزان این چنین تو قلب خواهر
پسرهای مرا از خود مرنجان * غلام اکبرند و عبد اصغر
برادر جان، غمی جانسوز دارم * تمام درد را امروز دارم
حلالم کن فقط در این بیابان * دو مرغ عشق دست آموز دارم
اباعبدالله با اصرار زیاد زینب اجازه داد. زینب آن دو گل سرخش را به سوی میدان بدرقه کرد. عمرسعد گفت: این خواهر عجب محبتی به برادرش دارد که دو نور دیده اش را به میدان فرستاده است!
وارد میدان شدند، به جنگ پرداختند و هر دو به شهادت رسیدند. حسین پیکر آن دو را بغل گرفت و در حالی که پاهایشان به زمین کشیده میشد آنها را به سوی خیمهها آورد. [۱] همه ی بانوان به استقبال آمدند، اما زینب دیده نشد. زینبی که همیشه پیشاپیش خانمها بود.
-مبادا حسین او را ببیند و خجالت بکشد. مبادا چشمش به پیکرهای به خون تپیده ی عزیزانش بیفتد و بی تابی کند.
اما همین زینب، هنگامی که صدای علی اکبر بلند شد، صدای گریه ی زینب هم بلند شد. وقتی به جنازه ی علی اکبر رسید بدن علی اکبر را در آغوش گرفت و با سوز دل صدا میزد: علی جان!
----------
[۱]: سوگنامه آل محمد، ص ۲۹۱.
10.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◀️ از برزیل تا کربلا
🌹مسلمان شدن زوج جوان به نام حسین لوپز از برزیل و همسرش از نیکاراگوئه
📎 #مسلمان
📎 #شیعه
📎 #محرم
https://www.adyannet.com/fa/news/42583
🌐 adyannet.com
#به_نام_خدا
اینگروهجهتِبیانِمسائلِ
گوناگونِمذهبیراهاندازیشدهو متصلبهکانالاصلیمیباشد↓
🌷 ( @lecture_rafiei )🌷
لینکِگروه👇
https://t.me/+UHruZazS9RWxfMR1
قوانینِگروه:رعایتِادبواحترام🍀 و بهاشتراکگذاشتنِلینکِکانالوگروه🌹
شانزدهمین دور ختم قرآن کریم مجموعه نسیم نور 🌹لیست شماره 2این هفته 🌹زیارت نیابتی این هفته:
1. نجف اشرف
2. حرم امام حسین علیه السلام
3. حرم باب الحوائج ابوالفضل العباس.
3. کف العباس
4. قتلگاه امام حسین
5. تل زینبیه
6.زیارت حرم آقا امام رضا
👇🌹
دومین ختم قرآن در ماه محرم را شروع میکنیم ابتدا جهت تعجیل درظهورآقا وخشنودی قلب نازنین شان و سپس هدیه میکنیم به سالار شهیدان و رقیه خاتون انشالله که آقا امام حسین و رقیه خاتون کربلای همه رو امضا کند و همگی حاجت روا
میدونی که شهید کربلا و حضرت رقیه دست خالی ردت نمیکنه پس به عشق سید الشهدا و حضرت رقیه
بزرگوارانی ک میخواهند جز بردارند جز مورد نظر رو سریع تر به آیدی زیر بفرستن تا کنار جز یاداشت شود
التماسدعا
آیدی👇
@Good13578
و در دهم محرم روز عاشورا قرآن ختم میشود انشاالله ک اول از همه از صاحب الزمان و سید الشهدا حاجت روایی بگیرید
این قرآن مشکل گشاست
بزرگواران سید الشهدا دست خالی ردتون نمیکنه مخصوصا قرآنی که میخواد هدیه بشه به مادر سه شهید واقعا ثواب بسیاری داره ان شاالله همگی عاقبت بخیر و حاجت روا بشید
اسمهای اشتراک کننده گان بعد اتمام دفترچه در چاه حاجات امام زمان عج ♥ انداخته میشود. 🦋💐 الی روزپنج شنبه جزء های تان رابخوانید. لطفا اسم و اسم فامیلی تونو لطف کنین ...!
بزرگوارانی که میخواهید در ختم قرآن شرکت کنند جز مورد نظر را همراه اسم به آیدی زیر بفرستید تا زیارت نیابتی انجام شود
آیدی 👇
@Good13578
زمان شروع قراعت یکشنبه ۱۴۰۲/۴/۱
پایان مهلت قراعت جمعه ۱۴۰۲/۵/۶
روز عاشورای حسینی
جزء 1.
جزء 2.
جزء 3.
جزء 4.
جزء 5.
جزء 6.
جزء 7.
جزء 8.
جزء 9.
جزء 10.
جزء 11.
جزء 12. فاطمه
جزء 13.
جزء 14.
جزء 15.
جزء 16.
جزء 17.
جزء 18.
جزء 19.
جزء 20.
جزء 21.
جزء 22.
جزء 23.
جزء 24.
جزء 25.
جزء 26.
جزء 27.
جزء 28.
جزء 29.
جزء 30.
بزرگواری که جز یک را انتخاب میکند لطفا زودتر از همه قراعت کنید و دعای شروع قران راهم قراعت کنند💐
اجرتان با خدا قبول باشه ان شاءالله اللهم صلی علی محمد وال محمد و عجل فرجهم
اللهم عجل لولیک الفرج و واجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و المستشهدین بین یدیه
التماس دعا
دومین ختم قرآن در ماه محرم را شروع میکنیم و در روز عاشورای حسینی ختم میشود هدیه میکنیم به سالار شهیدان آقا ابا عبدالله الحسین و رقیه خاتون انشالله که همگی حاجت بگیرید
میدونی که شهید کربلا دست خالی ردت نمیکنه پس به عشق سید الشهدا و رقیه خاتون
بزرگوارانی ک میخواهند جز بردارند جز مورد نظر رو سریع تر به آیدی زیر بفرستن تا کنار جز یاداشت شود
التماسدعا
آیدی👇
@Good13578
درضمن عزیزانی ک قران برمیدارن اسمشون توی بنر قرآن کانال به سوی روشنایی نوشته میشه اینجا فقط این علامت رو میزارم ✅ پس در جریان باشید همگی اونایی ک پیوی جز اعلام میکنند یادداشت میشه به دلیل اینکه زیاد وقت میبره ک بخوام توی بنر چند کانال اسامی رو بنویسم فقط علامت میزارم اسم ها فقط در بنر کانال به سوی روشنایی نوشته میشه و همون بنر برای زیارت نیابتی فرستاده میشه
12.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😳 زن بی حجاب اومده در هیئت
شروع کرد به دم و دستگاه امام حسین فحش دادن....
👌 فوق زیبا...فقط آخرش😭😭
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#محرم
#حجاب
#امام_حسین
کانال استاد رفیعی
شانزدهمین دور ختم قرآن کریم مجموعه نسیم نور 🌹لیست شماره 2این هفته 🌹زیارت نیابتی این هفته: 1. نجف اشر
جز های باقی مانده جز ۱۷ و ۲۳ و ۲۴
🏴 روضه قاسم ابن الحسن علیه سلام
شب عاشورا وقتی اباعبدالله خطبه خواند و مطالبش را بیان فرمود، ۔ قاسم ابن الحسن هنوز به سن بلوغ نرسیده بود. تردید برایش پیدا شد که آیا من هم فردا میتوانم به میدان بروم یا نه؟ آمد و عرضه داشت: عموجان! این سخنانی که شما فرمودید: فردا هر کس این جا باشد به شهادت میرسد و به بهشت میرود، آیا من هم جزو این شهدا هستم؟ امام خواست او را آزمایش کند، ببیند چه قدر قدرتِ جدا شدن از جان را دارد. سئوال کرد: عزیزم، مرگ نزد تو چه طور است؟
-عمو جان، شیرین تر از عسل. حضرت فرمود: حالا که این طور است، بله.
این منطق تعارف نیست. این جمله را نگفت که عمو خوشش بیاید، بلکه واقعاً اَحلى مِنَ العَسَل. [۱] رفتارش نشان میدهد که این حرف درست است. چون روز عاشورا بعد از شهادت علی اکبر، پیش اباعبدالله آمد.
[امروز این دلهای شما را روانه کنیم کربلا، کنار قبر قاسم ابن الحسن، یتیم امام حسن] عمو جان، اجازه دهید میدان بروم.
جان زهرا کربلایی کن مرا *** در ره قرآن فدایی کن مرا
عمو جان، دست رد به سینهام نزن. عمو جان، اجازه بدهید بروم جانم را فدای شما کنم. چه قدر قشنگ چه قدر زیبا! بالاتر از این سخن، خم شد لب هایش را روی پاهای اباعبدالله گذاشت: عمو، پایت را میبوسم، بگذار بروم.
عمو دستت را میبوسم، بگذار بروم. تعبير مقتل این است: فَلَم يَزَلِ الغُلامُ يُقَبِّلُ يَدَيهِ ورِجلَيهِ حَتّى أذِنَ لَهُ؛ [۱] مرتب افتاده بود رویپای عمو و التماس میکرد.
امام حسین خم شد دست هایش را زیر بغلهای قاسم برد: پاشو عمو، روی پای من نیفت. قاسم را در آغوش گرفت. سینه اش را روی سینه ی قاسم گذاشت. دو جا امام حسین سینه روی سینه ی قاسم گذاشت؛ یکی آن جایی که میخواست میدان برود، سینه روی سینه ى قاسم گذاشت. اشک در چشمان شان حلقه زد، آن قدر گریه کردند که هر دو غش کردند و روی زمین افتادند. [۲]
یک جای دیگر هم سینه روی سینه ی قاسم گذاشت. آن وقتی که آمد کنار بدن قاسم. بدن غرقه در خون مردم نگاه میکنند ببینند حسین چه میکند؟ آیا جوانها را صدا میزند؟ آیا میگوید: اهل حرم بیایید؟ اما یک وقت دیدند خم شد، دست زیر بدن قاسم برد؛ فَوَضَعَ صَدرَهُ عَلى صَدرِهِ؛ سینه روی سینه ی قاسم گذاشت.
حمید بن مسلم میگوید: من این صحنه را نگاه میکردم، دیدم اباعبدالله بدن را برداشت. پاهای این آقازاده روی زمین کشیده میشد. [۳] ساعداه قلبك يا أبا عبد الله، چگونه این بدن را پیش مادر بیاورد؟! مادر علی اکبر کربلا نبود اما مادر قاسم کربلابود. چطور این بچه را مقابل مادر بیاورد؟! نازدانه را به خیمه آورد. بعضیها گفته اند: بدن را کنار بدن علی اکبر گذاشت، یک دست به گردن علی اکبر انداخت، یک دست هم به گردن قاسم انداخت. گاهی میگفت: عزیز برادرم، بلند شو ببین حسین غریب مانده حسین تنها مانده!...
----------
[۱]: سوگنامه آل محمد، ص ۲۸۴ و ۲۸۳.
[۱]: بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۳۴.
[۲]: منتهی الامال، ص ۵۲۱: مقتل آية الله شوشتری، ص۱۶۳و۱۵۳.
[۳]: اللهوف، ص ۱۱۵؛ منتهی الامال، ص ۵۲۲ در کربلا چه گذشت، ص ۲۸۹ و ۲۸۷.
🏴 روضه علی اصغر علیه السلام
هفتم محرم است. مثل فردایی آب را به روی اباعبدالله بستند. البته گاهی غیررسمی آب به خیمهها میرسید، اما رسماً فرمان آمده بود که شریعه ی فرات را محاصره کنند و به لشکریان اباعبدالله اجازه ندهند. غالباً شب هفتم مرسوم است از علی اصغر ذکر مصیبت میشود. آن آقازاده ای که شهادتش امام حسین را خیلی متأثر کرد. من هم دلهای شما را روانه کنم کربلا.
شب هفتم است با چه حاجتی به مجلس اباعبدالله آمده ای؟ بعضی از بزرگان و علمای ما هر وقت کارشان گره میخورد، روضه خوان دعوت میکردند و میگفتند: روضه ی علی اصغر بخوان. روضه ی علی اصغر گره گشاست. شاید تنها جایی است که خداوند به اباعبدالله تسلیت گفته است؛ حسین حُسَينُ؛ فَإِنَّ لَهُ مُرضِعاً فِي الجَنَّةِ معلوم میشود که اباعبدالله خیلی از شهادت علی اصغر متأثر شد.
همه شهید شده بودند، علی اصغر آخری بود. اباعبدالله جلوی خیمه آمد: يا أختاه ناوِلینی وَلَدیَ الصَّغیرَ حَتّی اُوَدِّعه؛ خواهرم زینب، پسرم رابیاور ببینم. بعضیها میگویند: چرا مادرش را صدا نزد که فرزند را بیاورد؟ رباب که کربلا بود، چرا از مادرش نخواست بچه را بیاورد؟ من فکر میکنم اباعبدالله نمی خواست نگاهش در نگاه رباب بیفتد. نمی خواست شرمنده بشود.
بعضی از اهل ذوق میگویند: مادر دیگر نمی توانست بچه را نگه دارد، گاهی دست زینب بودگاهی دست سکینه. بچه از بس بی تابی میکرد، دست به دست میگشت آن لحظه، دست زینب کبری بود. لذا اباعبدالله بچه را از زینب
خواهرش خواست.
آنهایی که بچه ی کوچک دارند، میدانند وقتی بچه شان مریض میشود پدر و مادر چه قدر بی تابند. آدم احساس میکند که خانه خاموش میشود. حال شما ببینید بچه بغل ابی عبدالله آمده با لبهای خشکیده، صورتی که از شدت تشنگی رو به زردی نهاده، لبهایی که مثل چوب به هم میخورد و دیگر توان سخن ندارد.
یک نقل این است که امام حسین بچه را مقابل دشمن نیاورد. اباعبدالله بچه را دست خودش گرفت، لبهای مبارکش را آورد تالبهای علی اصغر را ببوسد، قبل از آن که لبهای حسین به لبهای علی اصغر برسد تیر به گلوی علی اصغر برخورد کرد و گلوی علی اصغر را شکافت.
بعضیها این طور نوشته اند: اباعبدالله، نازدانه را مقابل دشمن آورد، از دشمن آب درخواست کرد، [۱] اما همین قدر میدانم که امام حسین نتوانست بچه را داخل خیمه بیاورد. میدانست اگر این بچه را داخل خیمه بیاورد با این که علی اکبر را آورده بود، قاسم را آورده بود، اما ممکن بود دخترها، بچهها دورش حلقه بزنند مادرش جان بدهد. لذا اباعبدالله علی اصغر را داخل خيمه نياورد، همین طور قنداقه ی خونین را دور صورتش میچرخاند.
ساعَدَاللهُ قَلبكَ يا اباعبدالله. قربان دل داغدارت حسین. تو که داغ دیده بودی این هم اضافه شد. تو داغ جوان دیده بودی، داغ عباس دیده بودی، داغ پسر برادر دیده بودی. دیگر نگذاشت این جنازه داخل خيمه بماند. آمد پشت خیمه، زینب هم همراهش. چون زینب همه جا همراه اباعبدالله بود؛ حَفَرَ بِجَفن سیفه؛ شمشیر
را در آورد با نوک شمشیر یک قبر کوچک حفر کرد، نازدانه را داخل قبر گذاشت. [۱]
صلی الله عليك يا مظلوم یا ابا عبد الله، صلى الله على روحك و بدنك و جسدک و على قلبِكَ المهموم
----------
[۱]: بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۴۶: اللهوف، ص ۱۱۵؛ منتهی الامال، ص ۵۳۲: مقتل آیت الله شوشتری، ص ۱۸۱.
[۱]: منتهی الامال، ص ۵۳۲، در کربلا چه گذشت، ص ۳۱۴.