هدایت شده از لنزِ سرگردان
https://www.aparat.com/v/EjF7d
چهار قسمت مستند کمیته در یک فایل
🔹خودش گفته "یَداللَهِ فَوقَ أَیْدِیهِم"
یعنی بندهی من نگران فردایت نباش
از اَفعال آدمها دلگیر نشو
کاری از آنها برنمیآید
دستت را به من بده
تا من نخواهم
برگی از درخت نمیافتد🍃
🍃 ذڪر نٻڪ❤️
@zekrenik
للحق
چرا عموم یا قشر خاکستری مردم با روحانیت درست و حسابی ارتباط برقرار نمیکنند؟ یا یک فاصله ای بینشون احساس میشه؟
که اختلاف نظرها و فاصله ها در دیگر اقشار جامعه هست، یک موردش امروز به چشمم آمد.
عموم مردم، حتی فرهیختگان در حال حاضر یک شخصیت روحانی و طلبه را معمولا در مراسمات تشییع و ختم میبینند!
خب در تشییع که فقط نماز میت است و بس. و تدفین را سپرده اند به یکسری کارمند که در ده دقیقه بدون توصیه و موعظه و سفارشی برای میت قضیه را تمام میکنند. همه عجله دارند انگار. بگذریم که این مسئله خودش داستان مفصلی است.
اثرات منفی اینکه روحانی طلبه فقط در مراسم ختم دیده میشود به دو بخش تقسیم میشود.
اول اینکه کلا این مراسمات اگر از نکته و پند و اندرز و نصیحت تهی باشند فقط بار منفی دارند. یعنی اگر طلاب علوم دینی فقط در مراسم ختم حضور داشته باشند، خوب نیست.
دوم اینکه در اکثر مراسمات ختم که رفتم بی سوادی واعظ و عدم تعهد موج میزند. به این مسئله از نوجوانی حساس بودم و در خاطرم هست در ختم ها زمان های مفید و غیره را اندازه گیری میکردم. مثلا در یک منبر ۴۵ دقیقه ای حدودا پانزده شانزده دقیقه حدیث و محتوا بود. الباقی هرچه بود آورده ای برای مخاطب نداشت.
خلاصه به نظرم آمد بد نباشد گاهی لابلای پیگیری خرید خودرو و فوتبال و وام بانک، به اینها هم فکر کنیم. هم مایی که منبری و روحانی برای مراسمات دعوت میکنیم. هم وعاظ محترمی که در مراسمات دعوت شده شرکت میکنند.
تا بعد.
للحق
برای تولیدات اعم از فرهنگی و غیره، درآمد زا و رایگان و هر آنچه که با مخاطب طرف است، یک وجه مشترک داریم، یک جمله کاربردی.
« باید به گوش مخاطب برسد »
حالا پول خرج کن، حالا مراسم بگیر، سخنرانی کن، وقت صرف کن، فیلم بساز و ...
اصلا مخاطب برای دوستان کمترین اولویت و ارزش را دارد.
مثال خیلی زیاد است، خیلی.
از فیلم های مستندی که پول خرج شده، وقت صرف شده، مخاطب نداشته، فقط عنوانی از تخته وایت برد دغدغه ها پاک شده!!!
البته که گاهی مخاطب دارد، مثلا دوستداران و علاقه مندان به موضوعی مشاهده میکنند. دریغ از مخاطبی جدید.
حالا چه شد که نوشتم؟! گاهی که نماز مغرب در حرم حضرت معصومه س هستم. توفیق میشود و سخنرانی بعد نماز را مینشینم. مکان عالی، سخنرانان مطرح، مخاطب حداقل هزار نفر... اما دریغ از صوت مناسب. از هر ده جمله یکی دو جمله را میشنیدم.
خلاصه که حیف است.
اگر بخش خصوصی گرداننده بود به راحتی این حجم از مخاطب را به راحتی از دست نمیداد.
« باید به گوش مخاطب برسد »
« باید به چشم مخاطب برسد »
« باید به دست مخاطب برسد »
یاعلی
📚کیفیت زندگی شما را دو چیز تعیین می کند: کتابهایی که می خوانید و انسانهایی که ملاقات می کنید📚
مک لوهان
هدایت شده از شیخ اسماعیل رمضانی