eitaa logo
حیات وحش
45.5هزار دنبال‌کننده
13.3هزار عکس
4.5هزار ویدیو
42 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
🐺گرگ اولین نکته این است که گرگ جد وحشی سگ است، یعنی سگها از نسل نوعی گرگ هستند که بین ۱۸ تا 32 هزار یال پیش اهلی شدند. گرگها میتوانند در یک جهش ۵ متر را افقی بپرند! آنها میتوانند دستکم ۲۰ دقیقه به تعقیب سریع ادامه دهند. حس بویایی گرگ ها در مقایسه با سگ شکاری ضعیف تر است، اما دقت شنوایی شان برای شنیدن صداهایی با فرکانس ۲۶ مگاهرتز کفایت میکند که برای شنیدن افتادن یک برگ پاییزی کافی است! گرگ ها معمولا شکارهای پیر یا حتی جوانی را ترجیح میدهند که ضعیف و ناتوان باشند. یکی از دلایل این مسئله صرف نکردن انرژی مازاد است. شکارهای جوان و قوی چابک اند و احتمال فرار آنها زیاد است. 🆔 @Lifevahsh1
📚 🌟عنوان:سقای آب و ادب🌟 ✍به قلم:سید مهدی شجاعی 🖨ناشر:انتشارات نیستان هنر 📜✍📜✍📜✍📜✍📜✍ سقای آب و ادب، داستانی با درونمایه تاریخی و مذهبی است و روایتی است از شجاعت و فداکاری مردی که تا آخرین لحظه، شجاعانه در برابر باطل ایستادگی کرد و امام حسین (ع) را تنها نگذاشت. این داستان که از شجاعت و دلاوری‌های حضرت عباس (ع) می‌گوید، زبان به ستایش این شخصیت بزرگ گشوده است و همچنین واقعه عاشورا را نیز توصیف می‌کند. واقعه‌ای که بعد از گذشت هزار سال، همچنان دل عاشقانش را خون می‌کند و به یادشان می‌آورد که آزادگی و آزادی را فراموش نکنند. سید مهدی شجاعی در این اثر نگاهی به واقعه عاشورا انداخته است و نقش حضرت ابوالفضل را هم از دیدگاه منطقی و هم از دیدگاه احساسی، بررسی کرده است. کتاب سقای آب و ادب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم خواندن کتاب سقای آب و ادب را به تمام دوست‌داران کتاب‌های مذهبی و عاشقان امام حسین (ع)، حضرت ابوالفضل (ع) و واقعه عاشورا پیشنهاد می‌کنیم. 📜✍📜✍📜✍📜✍📜✍ 📚 @ketab_Et
🦎 وقتی خداوند دست به قلم میشود... 🆔 @Lifevahsh1
🕯 عزا خانه ما را دریابید! ☑️ استاد مجاهدی نقل ‌می‌کنند: ▪️ خانه اجدادی مرحوم حجت الاسلام برقعی محل آمد و شد علمای ربانی و دوستان آل الله در قم بود و خود ایشان نیز در اقامه عزاداری برای سالار شهیدان سعی بلیغی داشتند و معمولاً در دهه اول محرم هر سال پر رونق ترین مجالس عزاداری اباعبدالله الحسین (علیه السلام) در منزل ایشان برگزار ‌می‌شد. روزهای تاسوعا و عاشورا شخصیت‌های بزرگی همانند مرحوم علامه طباطبایی (رحمت الله) - صاحب تفسیر المیزان – در این مجالس عزاداری شرکت ‌می‌کردند و اغلب به صورت ناشناس در میان مردم عزادار ‌می‌نشستند بر مصائب سالار شهیدان اشک ‌می‌ریختند. بارها شخصاً آن مرحوم را ‌می‌دیدم که با حضور در آن مجالس، غمگینانه در گوشه ای نشسته و بی تابانه برای جد بزرگوار خود و مصائب آل الله ‌می‌گریستند و در این حالت سعی ‌می‌کردند که با گوشه عبا چهره خود را بپوشانند. مرحوم برقعی (رحمت الله) برای من این قضیه را با انقلاب حال تعریف ‌می‌کردند و ‌می‌گریستند: ▫️ هر سال در روز پایان عزاداری، پاکت حق الزحمه واعظان و ذاکران حسینی را پس از ختم جلسه به آنان تقدیم ‌می‌کردم. سالی، روز عاشورا با روز جمعه مصادف شده بود و من پس از نماز صبح وقتی که خواستم پاکت‌ها را آماده کنم، دیدم که چهل هزار تومان کم دارم! پول به اندازه نیاز در حساب بانکی داشتم ولی چون روز جمعه بود نمی‌توانستم از آن استفاده کنم، و از طرفی با مولای خود امام حسین (علیه السلام) عهد کرده بودم که از بابت هزینه مجالس عزاداری شخصاً از کسی وجهی مطالبه نکنم ولو به صورت قرض الحسنه! لذا برای اولین بار در طول سال‌ها عزاداری، خود را با مشکلی رو به رو ‌می‌دیدم که ظاهراً حاصلی جز شرمساری برای من نداشت! مغموم و افسرده، سماور را روشن کردم و قلباً به آقا امام حسین (علیه السلام) متوسل شدم که آبروی مرا بخر و نگذار شرمنده ذاکران تو باشم. هنوز چند دقیقه ای از دم کردن چای نگذشته بود که شنیدم در ‌می‌زنند! برخاستم و در خانه را باز کردم. دیدم دو نفر ناشناس (یا سه نفر، تردید از نویسنده است) و آذری زبان پشت در ایستاده اند. پس از سلام و احوالپرسی، گفتند: 🔹 از طرف جعفر آقا حامل پیغامی برای شما هستیم! ▫️ آنان را به درون خانه راهنمایی کردم و پس از صرف چای، بسته ای را به من دادند و گفتند: 🔹 ساعتی پیش در خدمت جعفر آقای مجتهدی بودیم. در اثنای صحبت، ایشان چند لحظه سکوت کرده و به ما گفتند: 🔸 آقا امام حسین (علیه السلام) ‌می‌فرمایند: 🔶 عزا خانه ما را دریابید! 🔹 بعد چند بسته اسکناس را داخل روزنامه پیچیدند و گفتند: 🔸 آقا جان! این بسته را به حاج آقا مصطفی برقعی برسانید! منزل ایشان در گذرخان، کوچه معروف به کلاه فرنگی است! 🔹 از خدمت شان مرخص شدیم و پرس و جو کنان آمدیم و خدا را شکر که این توفیق نصیب ما در این روز عزیز شد! ▫️ بسته پول را باز کردم و در نهایت تعجب دیدم که جعفر آقا چهار بسته ده هزار تومانی برای من فرستاده اند! بغض گلویم را فشرد و بی آن که بتوانم با آنان سخنی بگویم با من خداحافظی کردند و رفتند! ⬅️ در محضر لاهوتیان، جلد۱، صفحه ۱۱۶ و ۱۱۷ 🏷 علیه السلام (ره)
الله اکبر حضرت اصغر به میدان آمده- مهدی رسولی(1).mp3
7.43M
🏴 الله اکبر حضرت اصغر به میدان آمده در پاسخ «هل من معین» با سر به میدان آمده 🎤 مهدی رسولی 🗓 شب هفتم محرم 🏷
صبح بخیر 🆔 @Lifevahsh1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☯️آفتاب پرست پلنگ مارمولک های روزانه هستند که در مناطق مرطوب ساحلی با آب و هوای گرم زندگی می کنند. آنها در ماداگاسکار و همچنین در نزدیکترین جزایر Nosy Be زندگی می کنند. 🆔 @Lifevahsh1
⭕️بستن آب بر سپاه امام حسین در کربلا 🔺نامه ابن زیاد در هفتم محرم سال ۶۱ هجرى به عمر بن سعد رسید و به وی دستور داد که بر امام حسین علیه‌السلام سخت گیرد و میان او و آب فرات حایل گردد و نگذارد که آن حضرت و یارانش از رود فرات استفاده کنند تا در فشار قرار گرفته و تسلیم گردند. 🔻عمر بن سعد که به خاطر دلبستگی به حکومت "ری" حاضر به انجام هر کاری شده بود، فرمان عبیدالله را بی‌درنگ به اجرا درآورد و عمرو بن حجاج زبیدی را با پانصد سواره نظام، موکل آب فرات نمود تا از دسترسی یاران امام حسین‌ علیه‌السلام به شریعه فرات جلوگیری نماید. 🔹 سپاهیان عمر بن سعد از روز هفتم محرم با شدت تمام از آب فرات مراقبت کرده و مانع دستیابی یاران امام حسین علیه‌السلام به آن شدند لیکن علیرغم سخت‌گیری و تلاش پی‌گیر آنان، یاران امام حسین ع تا شب عاشورا از تاریکی شب استفاده کرده و خود را به رود فرات رسانیده و آب خیمه‌ها را تأمین می‌کردند.
هدایت شده از قاصدک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زردی دندان های این خانم دردسرساز شد❗️🤦🏻‍♀️ خبر خوش برای افرادی که می خواهند بی دردسر دندان های خود را سفید کنند😍 برای اطلاعات بیشتر و دریافت این پک سفیدکننده ی دندان گیاهی با 60% تخفیف روی لینک زیر بزنید👇🏻 https://landing.saamim.com/gnioZ https://landing.saamim.com/gnioZ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*زنبور عسلی که از فرط خستگی درون یک گل خوابش برده!!!* 🐝🥰🐝 🆔 @Lifevahsh1
⭕️السَّلام عَلی الطِفل الرَضیع الشَهید 🔻چون امام حسین علیه‌السّلام در عصر عاشورا خویشتن را تنها و بی یاور دید، آخرین حجت را بر مردم تمام کرد و برای هدایت آنان بانگ برآورد: «آیا مدافعی هست که از حریم رسول خدا دفاع کند؟ آیا یکتاپرستی هست که از خدا بترسد و ما را یاری دهد؟ آیا فریادرسی هست که به خاطر خدا ما را یاری رساند؟ 🔺صدای این کمک خواهی امام که به خیمه ها رسید و بانوان دریافتند که امام دیگر یاوری ندارد، صدایشان به شیون و گریه بلند شد. امام به سوی خیمه ها رفت، تا برای آخرین بار اهل خیمه را ببیند و با آنان وداع کند. امام صدای فرزند شش ماهه اش علی اصغر را شنید که از شدت تشنگی و گرسنگی می گریست. ♦️پس فرمود: پسر کوچکم علی را به من دهید تا برای آخرین بار او را ببینم و با او وداع کنم. سپس او را در آغوش گرفت و به بیرون خیمه آورد و به سوی دشمن رفت و در مقابل لشکر یزید ایستاد و فرمود: « ای مردم! اگر به من رحم نمی کنید بر این طفل ترحم نمایید. او از تشنگی می‌سوزد در حالی‌که هیچ گناهی ندارد. او را با جرعه‌ای آب سیراب سازید.» 🔹اما گویی تمامی رذالت دنیا در اعماق وجودشان ریشه دوانده بود؛ زیرا به جای آنکه فرزند رسول خدا ص را به مشتی آب میهمان کنند، «حرمله بن کاهل» تیری در کمان نهاد و گلوی طفل را نشانه گرفت. امام کف دست خود را از خون گلوی علی پر کرد و به سوی آسمان‌ پاشید و فرمود: «خدایا بین ما و مردمی که ما را دعوت کرده‌اند تا یاریمان کنند، امّا ما را می‌کشند، خودت داوری کن»