جهنم، واژهای است که با شنیدنش تصویر آتش و آه و فریاد در ذهن نقش میبندد و از آن بعنوان بدترین مکانها ذکر شده است.
جایی برای مجازات افراد گنهکار که میگویند عذابشان پایان ناپذیر است و در صورت اتمام عذاب مجددا مجازات میشوند.
معرفی جهنم
بر اساس باورهای اسلامی، به دوزخ ، جهنم گفته میشود. جهنم هفت طبقه دارد و هر چه پایینتر، جای افراد بدتر. عذابهای دوزخ هم روحی هستند هم جسمی. برخی جهنمیان همیشه در آنجا میمانند و برخی دیگر پس از مدتی بخشوده میشوند و به بهشت میروند.
تنها راه خلاصی از جهنم یا پایان کیفر مقرر است یا شفاعت شفیعان.
گناهان برخی کسان چنان سنگین است که در آن جاودانه میشوند.
این مطلب را از دست ندهید: علت خلق جهنم چه بود؟ / جهنم چه زمانی خلق شد؟!
جهنم جای عمل نیست و بنابر این نمیتوان در آنجا با عمل صالح خویش را از عذاب رهانید.
امام جعفر صادق (ع) در مورد جهنم چنین میگوید:
آتش دنیا یک بخش از ۷۰ بخش آتش جهنم است، آتش جهنم ۷۰ بار با آب خاموش شده سپس شعلهور گردیده تا به آتش دنیا تبدیل گشته است و اگر چنین نبود هیچ انسانی طاقت تحمل آتش را نداشت!
در روایت دیگری از امام علی نام طبقات و درهای جهنم چنین ذکر شده است:
هاویه
سعیر
جحیم
سقر
حطمه
لظی
جهنم
غم جاوید دوزخیان
یکی از ویژگیهای قیامت، جاوید و پایدار بودن نعمتها و نقمت ها، شادیها و غم هاست. در این مورد قرآن کریم دوتصویر از وضعیت روحی بهشتیان و دوزخیان ارائه داده است؛ آنجا که سخن از دوزخیان است میفرماید:
کلَّما أَرادُوا أَنْ یخْرُجُوا مِنْها مِنْ غَمٍّ أُعِیدُوا فِیها وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِیقِ
هرگاه بخواهند از دوزخ و غم و اندوهای آن خارج شوند، آنها را به آن بازمی گردانند و به آنان گفته میشود: بچشید عذاب سوزان را.
این مطلب را از دست ندهید: با این ذکر از آتش جهنم در امان بمانید!
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
مَا مِنْ هَمٍّ إِلَّا وَ لَهُ فَرَجٌ إِلَّا هَمُّ أَهْلِ النَّار
هر غصّه ای، فرج و گشایشی دارد الّا غم و غصّه اهل آتش که پایان ندارد.
برخلاف اهل بهشت که غم و رنجی ندارند و از نعمتهای بهشتی بهرهمند هستند و به عنوان سپاس از خداوند که آنها را در باغهای جاویدان بهشت وارد کرده، میگویند:
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ
حمد و ستایش برای خداوندی است که اندوه را از ما بر طرف ساخت.
ببینید: شیطان چگونه با صفات زیبای خداوند انسان را به لب پرتگاه میکشاند؟
آنها از این موهبت عظیمی که نصیبشان شده و تمام عوامل غم و اندوه به برکت لطف الهی از محیط زندگانیشان دور گشته و آسمان روحشان از لکههای ابرهای تاریک اندوه دنیا و آخرت، پاک شده، خداوند را حمد و ستایش میکنند.
معرفی ۸ عذاب روحی جهنمیان!
در قرآن کریم عذابهای روحی دوزخیان در آیات متعدد و به مناسبتهای مختلف بیان شده است که در زیر به عنوان نمونه به برخی از آنها اشاره میشود:
۱. از چشم خدا افتادن و محروم شدن از ارتباط با پروردگار: «قَالَ اخْسَۆُوا فِیهَا وَلَا تُکَلِّمُونِ»؛
(خداوند گوید) ذلیلانه در آنجا ساکت و دور گردید و هرگز با من سخن نگویید».
۲. دوری از رحمت خدا: «وَقِیلَ الْیَوْمَ نَنسَاکُمْ کَمَا نَسِیتُمْ لِقَاء یَوْمِکُمْ هَذَا وَمَأْوَاکُمْ النَّارُ وَمَا لَکُم مِّن نَّاصِرِینَ»؛ و (به آنها) گفته مى شود: امروز شما را فراموش مى کنیم (در میان عذاب رها مى کنیم) چنان که شما دیدار امروزتان را (در دنیا) فراموش کردید، و جایگاه شما آتش است و شما را هرگز یارى کنندگانى نیست.
بیشتر بدانید: جهنم ابلیس به چه صورتی خواهد بود؟
۳. مشاهده نعمتهایی که به دوستان و آشنایانشان در بهشت داده میشود: «وَنَادَى أَصْحَابُ النَّارِ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِیضُواْ عَلَیْنَا مِنَ الْمَاء أَوْ مِمَّا رَزَقَکُمُ اللّهُ قَالُواْ إِنَّ اللّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الْکَافِرِینَ»؛ و اهل آتش بهشتیان را ندا کنند که از آب یا از آنچه خدا شما را روزى کرده بر ما فرو ریزید. گویند: همانا خداوند این دو را بر کافران حرام نموده است.
۴. گفتگوهای دلخراش و جانکاهی که میان بهشتیان و دوزخیان رد و بدل میشود، و روح دوزخیان را سخت آزار میدهد: «وَنَادَى أَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابَ النَّارِ أَن قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا فَهَلْ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّکُمْ حَقًّا قَالُواْ نَعَمْ فَأَذَّنَ مُۆَذِّنٌ بَیْنَهُمْ أَن لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ»؛ و بهشتیان دوزخیان را ندا مى دهند که ما آنچه را پروردگارمان به ما وعده داده بود، درست و ثابت یافتیم، آیا شما نیز آنچه را پروردگارتان وعده داده بود حق و ثابت یافتید؟ گویند: آرى! پس آوازدهندهاى در میان آنان آواز مى دهد که لعنت خداوند بر ستمکاران باد.
بیشتر بخوانید: منطقه ای ناشناخته بین بهشت و جهنم را می شناسید؟
۵. حسرت: «.. کَذَلِکَ یُرِیهِمُ اللّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَیْهِمْ وَمَا هُم بِخَارِجِینَ مِنَ النَّارِ».
این چنین خداوند عمل هاى (دنیوى) آنها را مایه حسرتى به آنها ارائه مى دهد، و آنها هرگز از آتش بیرون آمدنى نی
ستند.
«وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا»؛ و (به یاد آر) روزى که ستمگر پشت دست هاى خود را به دندان مى گزد، مى گوید: اى کاش همراه پیامبر راهى را (به سوى خدا) پیش می گرفتم.
بیشتر بخوانید: با این ذکر در میان بالهای فرشتگان از آتش جهنم در امان باشید!
۶. تحقیر و ذلت و خواری: «ذُقْ إِنَّکَ أَنتَ الْعَزِیزُ الْکَرِیمُ»؛ (و بگویید) بچش که حقّا تو همان قدرتمند گرامى هستى
«یُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَیَخْلُدْ فِیهِ مُهَانًا»؛ (و به لحاظ تقارن گناهان اعتقادى و عملى وى) عذاب او در روز قیامت دو برابر شود و در آن عذاب همیشه به خوارى بماند.
۷. پایان ناپذیری جهنم و عذاب: «وَنَادَوْا یَا مَالِکُ لِیَقْضِ عَلَیْنَا رَبُّکَ قَالَ إِنَّکُم مَّاکِثُونَ»؛ آنها ندا در مى دهند: اى مالک (جهنم، بگو) پروردگارت ما را بمیراند و نابود سازد! گوید: بى تردید شما (در این جا) ماندگارید.
۸. راه فرار نداشتن از جهنم: «کُلَّمَا أَرَادُوا أَن یَخْرُجُوا مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِیدُوا فِیهَا وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِیقِ»؛ هر گاه اراده کنند که از (شدت) غصه از آنجا بیرون آیند (به اجبار) در آن بازگردانده مى شوند و (گفته مى شود) بچشید عذاب سوزنده را؛ و ...
انتهای پیام/
@lightofto_uptheand
✅حقیقت معنای ایمان در کلام رهبر معظم انقلاب
✍️آن کسی که مؤمن است و میخواهد مؤمن بماند و از ثمرات مؤمن بودن بهره ببرد در مقابل همه احکام خدا باید احساس تعهد کند. ایمان به پیغمبر و شهادت به اینکه من مقر به رسالت پیامبرم این تعهد را میآورد که دنبال پیامبر و در راه او حرکت بکنم.
اگر این تعهد را قبول دارم، دیگر معنا ندارد آن وقتی که مواجه میشوم با یک پدیده کوچک که بر خلاف مشی پیامبری است، بر خلاف راه پیامبر خداست، در مقابل آن رگهای گردنم را آنچنان پر کنم، مشتهایم را آنچنان گره کنم، و نمایشی از مسلمانی را به منصه ظهور بگذارم.
اما وقتی با یک پدیده بزرگتر، ولی پر دردسرتر که باز در خلاف مسیر و جهت نبوت و رسالت است روبه رو شدم، مسئولیتم را فراموش کنم. أَسَدٌ علیَّ وفی الحروب نعامة، این یک شعر عربی است که به عنوان مثل به کار میرود، میگوید به ما که میرسند شیرند، اما در جنگهایی که با دشمنهای گردن کلفت، شمشیر به دست و مسلح روبرو میشوند، شترمرغند!
📚برگرفته از کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن
باب الحوائج شد بگیرد دستهارا.....
¤اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مَوْلایَ مُوسَی بْنَ جَعْفَر..¤
شهادت #امام_کاظم علیهالسلام تسلیت باد💔
التماس دعا
مروری برزندگی شهید علی بیگی
از حضور پرشور در راهپیمایی ها تا شهادت در آوزین
سردار شهید علی بیگی از مبارزات و راهپیمایی های قبل از انقلاب تا زمان جنگ و شرکت در جبهه های حق علیه باطل حضوری چشمگیر و اثر گزار داشت.
به نقل از مطلع الفجر ،سردار شهید حشمت اله علی بیگی از جمله رزمندگان جسور و بی ادعایی بود که در اول شهریور ۱۳۳۷ در شهرستان گیلانغرب در یک خانواده مستضعف، متدین و معتقد به اسلام متولد شد و از همان اوان کودکی از هوش و ذکاوتی خاص برخوردار بود که تعجب و تحسین اعضای خانواده را برانگیخت.
این شهید والامقام در سن ۷ سالگی برای کسب علم ودانش پا به عرصه ی تحصیل گذاشت و دوران تحصیلاتش تا اخذ دیپلم را در دیارش گذراند. خمیر مایه پاک الهی، اعتقادی و احساس مسئولیتش در قبال مکتب اسلام باعث شد تا قبل از انقلاب در صفوف منسجم امت مسلمان گیلانغرب، سنگر مسجد را حفظ کند و حضوری مستمر در نمازهای جمعه و جماعت و فعالیتهای فرهنگی داشته باشد و در هر جا آوای ملکوتی قرآن طنین افکن می شد سراسیمه به آنسو می شتافت تا کویر روحش را از معرفت زلال اسلام ناب محمدی (ص )سیراب نماید.
او در بر پایی مجالس قرآن که در منازل افرادی که به صورت داوطلب خواستار برگزاری این گونه مجالس بودند، نقشی فعال و محوری داشت و از بنیان گزاران این حرکت فرهنگی بود و از این طریق ضمن رابطه دوستانه با جوان ها آنها را به طرف مسجد ترغیب و جذب می کرد و به عضویت گروه مذهبی که تشکیل داده بود در آورد و برنامه های متنوع: ورزشی، تفریحی و کتاب خوانی برای اعضای گروه اجرا می کرد.
حشمت می گفت: «قرآن فلسفه ی زندگی است، قرآن پند است، قرآن نصیحت است» وی معتقد بود هرکس با قرآن ارتباط داشته باشد، رستگار می شود.
علی بیگی در مبارزۀ با تفکرکمونیستی که آن روزها توسط یکی از معلمان انتقالی از یکی از استانهای دیگر به آموزش و پرورش گیلانغرب که در حال ترویج عقاید کمونیستی بود و چند نفر از معلمان و دانش آموزان بومی هم فریب این تفکر غلط را خورده بودند پیشتاز بود یکی از کارهای ایشان در این مقطع، سامان بخشیدن به فعالیتهای فرهنگی، تبلیغی منطقه بود که در آگاه ساختن جوانان و ایجاد شور انقلابی تأثیر بسزایی داشت.
او تلاش می کرد تا فریب خوردگان متأثر از القائات انحرافی را از کج روی برگرداند و به همین منظور با آنها وارد بحث می شد و گاه گاهی مباحثه آنها از حد اعتدال می گذشت و خیلی داغ می شد و هراز گاهی که کمونیستها در برابر منطق و استدلال او کم می آوردند با وی درگیر می شدند ولی حشمت هیچ وقت در مقابل آنها کم نیاورد و از مباحثه و مقابله با آنها دست نکشید و برای هدایت جوانان فریب خورده تلاش و کوشش مضاعف نمود و خون دل می خورد و در دلش همواره دغدغه این بود تا آنها را از اشتباهشان آگاه سازد و به آغوش مکتب اسلام برگرداند.
سال دوم تحصیلات دبیرستان حشمت مصادف با اوج گیری نهضت اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ص) بود و در این مقطع با هم کاری دوستانش به صورت مخفیانه اعلامیه های مربوط به انقلاب اسلامی و عکس های امام را از شهرهای هم جوار تهیه و در گیلا نغرب پخش می کرد، از دیگر فعالیت هایش می توان به، نوشتن شعارهای انقلابی علیه رژیم طاغوت اشاره کرد.
بعد از تشکیل سپاه یکی از جوانانی بود که بصورت داوطلب، همکاری نزدیک و تنگاتنگی با این نهاد انقلابی و جوشیده از متن مردم برقرار کردودر مأموریت های محوله سپاه برای دفاع از انقلاب نوپای اسلامی شرکت می نمود.
خرداد ۱۳۵۹ موفق به اخذ دیپلم در رشته ی فرهنگ و ادب شد و در تیر ماه همین سال به عضویت رسمی سپاه پاسداران درآمد و برای مقابله و پیکار با معارضین و حراست از مرزهای میهن اسلامیمان عازم شهرهای مرزی قصر شیرین، نفت شهر وسومار و در آن گرمای سوزان نوار مرزی زحمات قابل توجهی متحمل شد.
در حملۀ متجاوزین عراقی به شهر گیلانغرب درچهارم مهر ۱۳۵۹یکی از مدافعین اصلی بود که جانانه با پایمردی تمام در مقابل لشکر بعثیون ایستادگی کرد تا متجاوزین در پشت دروازه ی غربی شهر متوقف شوند واولین طعم تلخ شکست را بچشند واین حماسه ی ماندگار به عنوان برگ زرین وجاودانه ای در تاریخ انقلاب و دفاع مقدس به یادگار ماند.
010
حشمت مجاهدی نستوه و خستگی ناپذیر و انسانی متدین، متقی، وارسته، اهل مسجد، اهل مطالعه و روشنفکروواقع بین، عاشق و مطیع امام خمینی (ره) دوستدار ضعیفان و مستمندان، دارای اراد ه محکم و استوار و ثابت قدم در اعتقادات دینی و مذهبی و عارفی دل باخته و… بود.
مادرش می گوید: « در هنگام اوج گیری انقلاب که مردم گیلان غرب، علیه طاغوت به خیابان ها ریختند و به تظاهرات پرداختند، حشمت در صف اول تظاهر کنندگان قرار می گرفت، حضور او در راه پیمایی ها، آن هم در صف اول مرا خیلی نگران می کرد و ناراحتی من به خاطر بی
رحمی و سنگ دلی عوامل رژیم بود که بدون هیچ واهمه ای به مردم شلیک می کردند و جوانها را به خاک وخون می کشیدند لذا خیلی تلاش کردم تا مانع رفتن او شوم ولی موفق نشدم »
مادرش در خصوص حضور حشمت در دفاع مقدس می گوید:«هنگامی که ارتش عراق در ۳۱شهریور ۱۳۵۹به میهن عزیزمان تجاوز همه جانبه ای شروع کرد، فرزندم برای رفتن به جبهه، آرام وقرار نداشت، گویی چیزی آرامش او را ربوده بود، جریانی در درونش موج می زد ودریای وجودش را متلاطم کرده بود، پسرم دل بزرگی داشت وبه ندرت کم طاقت می شد ومن از این وضع او می فهمیدم ،آن چه اورا بی تاب کرده ، حادثه ی بزرگی است .
بعداز هجوم لشکریان بعثی به شهر گیلان غرب وزمین گیر شدن در پشت دروازه های شهر وشکست مفتضحانه ای که ازپاسداران بومی خوردند یقین حاصل کردم، که پسرم ،چرا آن روز در پوست خود نمی گنجید واین قدر پریشان حال بود ونگرانی او برای دفاع از انقلاب اسلامی و مردم کشور و شهرش بوده است».
1 (286)
سر انجام در شب یازدهم خرداد ۱۳۶۰ حشمت برای انجام مأموریتی از جبهه ی آوزین با یک دستگاه جیب به صورت چراغ خاموش (جبهه ی خودی فاصله ی کمی با عراقیها داشت ولازم بود رزمندگان اسلام مسائل امنیتی را رعایت نمایند) در حرکت بود که با یک دستگاه تویوتای ارتش که با همین شرایط به طرف جبهه در حال حرکت بود ، رخ به رخ برخورد کردند و حشمت از ناحیه ی جمجمه ضربه مغزی شد وبادلی آرام وقلبی مطمئن به سوی ملکوت اعلی پرواز کرد وبه آرزوی همیشگی وگمشده اش که شهادت بود رسید.
🔅 #امام_کاظم علیه السلام:
✍️ اَلْمُؤْمِنُ قَلیلُ الْکَلامِ کَثیرُ الْعَمَلِ، وَ الْمُنافِقُ کَثیرُ الْکَلامِ قَلیلُ الْعَمَلِ
🔴 مؤمن کم حرف و پر کار است و منافق پر حرف و کم کار
📚 تحف العقول، صفحه ۳۹۷
نظر امام کاظم علیه السلام در مورد دو خلیفه غاصب‼️
این روایت هم از امام کاظم (علیه السلام) است :
🛑 وهما الكافران عليهما لعنة الله والملائكة والناس أجمعين والله ما دخل قلب أحد منهما شئ من الايمان ..
🔰هردو نفر(دو خلیفه)کافرند؛ نفرین و لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آنها باد؛ به خدا سوگند هیچگاه به دل ایمان نداشتند..
📚 الکافی، ج 8 ، ص 124 ، ح 95 .
➖علامه مجلسی در شرح روایتي ديگر در مورد هما می گوید :
قوله عليهالسلام: « هما » أي أبو بكر وعمر والمراد بـ« فلان » عمر
👈مقصود از آن دو : ابو بكر و عمر هستند،
📚:مرآة العقول جلد : 26 صفحه : 488
🔴🔵 دعای امام کاظم علیه السلام برای ظهور در تعقیب نماز عصر
🌹 متاسفانه این تعقیب نماز عصر در مفاتیح الجنان نیامده است 🌹
🌕 از تعقيبات مهمّ بعد از نماز عصر، اقتدا به مولايمان حضرت #موسى_بن_جعفر امام كاظم عليه السّلام در دعا براى مولايمان حضرت مهدىّ عليه السّلام است
يحيى بن فضل نوفلى میگويد: در بغداد، بعد از فراغت حضرت ابى الحسن موسى بن جعفر عليه السّلام از نماز عصر، به خدمت آن بزرگوار وارد شدم، و ديدم كه دستهاى خويش را به سوى آسمان بلند نموده است، و شنيدم كه مى فرمود:
🔴 أَنْتَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ ، اَلْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْباطِنُ ، وَأَنْتَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ ، إِلَيْکَ زِيادَةُ الْأَشْياءِ وَنُقْصانُها ، وَأَنْتَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ ، خَلَقْتَ الْخَلْقَ بِغَيْرِ مَعُونَةٍ مِنْ غَيْرِکَ ، وَلا حاجَةٍ إِلَيْهِمْ ، أَنْتَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ ، مِنْکَ الْمَشِيَّةُ وَ إِلَيْکَ الْبَدْءُ. أَنْتَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ ، قَبْلَ الْقَبْلِ وَخالِقُ الْقَبْلِ ، أَنْتَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ ، بَعْدَ الْبَعْدِ وَخالِقُ الْبَعْدِ ، أَنْتَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ ، تَمْحُو ما تَشاءُ وَتُثْبِتُ وَعِنْدَکَ اُمُّ الْکِتابِ .أَنْتَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ ، غايَةُ کُلِّ شَيْءٍ وَوارِثُهُ ، أَنْتَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ ، لايَعْزُبُ عَنْکَ الدَّقيقُ وَلَا الْجَليلُ ، أَنْتَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ ، لايَخْفي عَلَيْکَ اللُّغاتُ ، وَلاتَتَشابَهُ عَلَيْکَ الْأَصْواتُ .کُلَّ يَوْمٍ أَنْتَ في شَأْنٍ ، لايَشْغَلُکَ شَأْنٌ عَنْ شَأْنٍ ، عالِمُ الْغَيْبِ وَأَخْفي ، دَيَّانُ الدّينِ ، مُدَبِّرُ الْاُمُورِ ، باعِثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ ، مُحْيِ الْعِظامِ وَهِيَ رَميمٌ .أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْمَکْنُونِ الْمَخْزُونِ ، اَلْحَيِّ الْقَيُّومِ ، اَلَّذي لايَخيبُ مَنْ سَأَلَکَ بِهِ ، أَنْ تُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِهِ ، وَأَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ الْمُنْتَقِمِ لَکَ مِنْ أَعْدائِکَ ، وَأَنْجِزْ لَهُ ما وَعَدْتَهُ ، يا ذَا الْجَلالِ وَالْإِکْرامِ 🔵
وى مى گويد عرض كردم: براى چه كسى دعا فرموديد؟
موسی بن جعفر علیه السلام فرمود: براى مهدى آل محمّد صلّى اللَّه عليه و آله. سپس افزود: پدرم فداى كسى كه شكمش فراخ، و ابروانش پيوسته، ساقهاى پايش باريك، فاصله ما بين دو شانهاش دور، و رنگ چهره اش گندمين و ميان سياه و سفيد است، و با وجود رنگ گندمى، زردى اى به واسطه بيدارى شب پيوسته بر او نمايان است. پدرم فداى كسى كه شبها در حالى كه در سجده و ركوع است، ستارگان را مى پايد، پدرم فداى كسى كه در راه خشنودى خدا، سرزنش هيچ سرزنشكننده اى در او اثر نمى گذارد، هم او كه روشنى بخش تاريكى است. پدرم فداى كسى كه به امر خدا قيام مى نمايد.
📚 منبع:
ترجمه فلاح السائل/ سید ابن طاووس ص ۳۵۱
ما هم به اماممان موسی ابن جعفر علیه السلام اقتدا می کنیم و عرضه می داریم :
اللهم ! أن تعجّل فرج المنتقم لك من أعدائك، و أنجز له ما وعدته