در فعالیت رسانهای اصل بر تبیین حرف حق است. روزنامه #کیهان در ایام بررسی صلاحیت وزرای معرفی شده از محدود رسانههای فعال و روشنگر بود.
هدایت شده از عصر ایرانیان
برنامه؛ شاید وقتی دیگر
▫️صفحه اول روزنامه عصر ایرانیان
▫️شنبه ۱۷ شهریور ۱۴۰۳
✅ @asreiranian_ir
هدایت شده از عصر ایرانیان
▪️یازده سپتامبر | هدف: ایران
💬 برنامه جامعه اقدام مشترک رؤسای جمهور آمریکا علیه ایران
▫️صفحه اول روزنامه عصر ایرانیان
▫️دوشنبه ۲۰ شهریور ۱۴۰۳
✅ @asreiranian_ir
هدایت شده از عصر ایرانیان
▪️یازده سپتامبر | هدف: ایران
💬 برنامه جامعه اقدام مشترک رؤسای جمهور آمریکا علیه ایران | بخش اول
🔹۲۳ سال پیش واقعهای در شهر نیویورک جهان را در شوک فروبرد. حادثه تروریستی حمله به برجهای دوقلوی تجارت جهانی، هرچند در آمریکا رخ داد و هنوز ابهامات فراوانی درباره عوامل و انگیزههای پشت آن وجود دارد، اما آثار آن بیش از هرجایی در غرب آسیا خودش را نشان داد. دولت آمریکا بلافاصله پرچم برنامه جهانی مبارزه با تروریسم را با نام «جنگ جهانی علیه تروریسم» بلند کرد و اعلام کرد «هر ملتی در هرجای دنیا باید تصمیم خود را اتخاذ نماید. یا طرف ما هستید یا طرف تروریستها».
🔹آمریکا هم در سطح قدرت سخت و نظامی اقدامات مهمی انجام داد و هم در سخت نیمه سخت و اقتصادی زیرساختهای استفاده از ابزار تحریم علیه دشمنان خود را توسعه داد. الان و بعد از گذشت بیش از دو دهه از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ میتوان ارزیابی بهتری از اهداف و سیاستهای آمریکا در منطقه غرب آسیا ارایه کرد. اهدافی که البته در ابتدا آشکار نبودند و به مرور زمان مشخص شد که امنیت رژیم صهیونیستی و مهار جمهوری اسلامی ایران اصلیترین آنها است.
اولین اقدام آمریکا در سطح نظامی حمله به افغانستان بود. ظاهر امر این بود که افغانستان در آن زمان در دست طالبان بوده و آنها از گروه القاعده میزبانی میکنند. همان گروهی که متهم اصلی حمله به برجهای دوقلو است. لذا توجیه آمریکا این بود که با حمله به افغانستان و برکناری طالبان از قدرت، گروه القاعده از بین خواهد رفت. اما نمیتوان این واقعیت را از نظر دور داشت که افغانستان همسایه شرقی ایران است که وضعیت آن به صورت مستقیم بر ایران اثر دارد. حضور نظامی آمریکا اصلیترین حامی رژیم صهیونیستی و مهمترین تهدید فرامنطقهای علیه ایران، در مرزهای شرقی تهدیدات متعددی علیه ایران ایجاد خواهد کرد. برای همین داستان از افغانستان شروع شد، دورترین کشور از اسرائیل و نزدیکترین به ایران تا آغاز زایمان خاورمیانۀ نوین با بیشترین تهدید برای ایران آغاز شود ولی کمترین پیامد را برای اسرائیل داشته باشد.
🔹گام بعدی را آمریکا در سال ۲۰۰۳ با حمله به عراق برداشت؛ همسایه غربی ایران و اینبار کمینزدیکتر اما با فاصله از رژیم صهیونیستی. آمریکا این بار حضور نظامی خود را در همسایه غربی ایران ایجاد و تثبیت کرد. رئیس جمهور آمریکا قبل از حمله به عراق بود که ایران را به همراه کره شمالی و عراق، به عنوان کشورهای «محور شرارت» نامید. بوش پسر علت این نامگذاری را «حمایت آن کشورها از تروریسم» و «تلاش آنها برای دستیابی به جنگافزار کشتارجمعی» بیان کرد. هرچند دولت وقت ایران در آن سالها تلاش داشت با سیاست تنشزدایی با غرب، روابط ایران و غرب را بهبود دهد.
🔹حمله به عراق این نگرانی را در ذهن تحلیلگران ایجاد کرد که آیا هدف بعدی آمریکا ایران است؟ خصوصا اینکه همزمان موضوع فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران نیز در فضای بینالمللی با هدایت آمریکا ضریب پیدا کرده بود و سبب ایجاد حساسیت در فضای بینالمللی شده بود. آغاز مذاکرات هستهای ایران و تروئیکای اروپا در چنین شرایطی بود. مذاکراتی که البته به نتیجه نرسید و سرآغاز یک پرونده طولانی میان ایران و غرب بود.
حضور نظامی آمریکا در شرق و غرب ایران که به دنبال منگنه کردن ایران بود، با برخی ناامنیها در شمال غرب ایران (شکلگیری پژاک و احیای گروه کوموله) و جنوب شرق (فعالیتهای تروریستی جندالشیطان) نیز همراه بود. به عبارت دیگر برنامه آمریکا علیه ایران صرفا شامل تهدید نظامی نبود و بلکه بعد ناامنی نیز داشت.
🔹در ادامه سیاست ایران با تجربه شکستخورده مذاکرات با تروئیکای اروپا تغییر کرد و در حوزه هستهای مسیر تنشزدایی یعنی اعتمادسازی و انجام تعهدات یکطرفه کنار گذاشته شد و فعالیتهای صلح آمیز هستهای از سر گرفته شد. پیشرفتهای قابل توجهی در این مسیر از جمله غنیسازی ۲۰ درصد و توسعه توان غنیسازی حاصل شد. در این دوره ایران بیشتر به دنبال تهدیدزدایی حرکت کرد.
🔹حرکت بعدی آمریکا در این مسیر فشار و جنگ علیه لبنان بود. جنگ ۳۳ روزه رژیم صهیونیستی علیه لبنان که با هدف از بین بردن توان نظامی حزب الله لبنان آغاز شد اما به سرانجام نرسید. در آنجا بود که آمریکا به طور آشکار از اهداف خود برای منطقه غرب آسیا سخن گفت. کاندولیزا رایس وزیر وقت خارجه آمریکا این چنین گفت: «جنگ لبنان درد زایمان تولد خاورمیانه جدید است.»
🔹البته خیلی قبلتر ریچارد هاس تحلیلگر برجسته آمریکایی شورای روابط خارجی در مقالهای با عنوان «پیش به سوی دموکراسی بزرگتر در دنیای اسلام» از اهداف پشت پرده اقدامات نظامی آمریکا پرده برداشته بود. آمریکا تنها دموکراسی در خاورمیانه را رژیم صهیونیستی میداند و معنای حرکت به سوی دموکراسی بزرگتر را به راحتی میتوان فهمید.
✅ @asreiranian_ir
هدایت شده از عصر ایرانیان
▪️یازده سپتامبر | هدف: ایران
💬 برنامه جامعه اقدام مشترک رؤسای جمهور آمریکا علیه ایران | بخش دوم
🔹یعنی حرکت به سمت اسرائیل بزرگتر که برای این کار باید ایران مهار شود.
بعد از لبنان نوبت به سوریه رسید و طرح پیچیده و وحشتناک آمریکا برای ناامنی در سوریه که منجر به تولد «داعش» شد. همه اینها برای مهار ایران و برای دموکراسی بزرگتر بود. ایران البته با درایت و هوشمندی با این تهدید مقابله کرد و آن را تبدیل به یک فرصت بزرگ برای خود کرد و نیروهای هم سو باخود را متشکل و منسجم کرد و جایگاه سیاسی و اجتماعی آنها به طور جدی ارتقا یافت. تشکیل بسیج مردمی در عراق، شکلگیری گروههای مختلف مقاومت در منطقه و شکست دادن پروژه پیچیده و خطرناک داعش از دستاوردهای ایران بود.
🔹همزمان با این تحولات بود که آمریکا از فتنهگران بعد از انتخابات ۸۸ ایران حمایت کرد، به این امید که بتواند مانند برخی کشورهای دیگر با انقلابهای مخملین رژیم سیاسی را تغییر دهد. بعد از ناامید شدن از این مسیر با راهاندازی جنگ اقتصادی گسترده به دنبال فلج کردن اقتصاد ایران بود. اوباما که بعد از بوش پسر در کاخ سفید مستقر شده بود، ابتدا با ژست صلح طلبی به پیش آمد و نامههایی برای رهبر معظم انقلاب فرستاد اما زمانی که بوی کباب از فتنه ۸۸ به مشامش رسید، پا در مسیر فشار حداکثری و تحریمهای فلج کننده علیه مردم ایران گذاشت.
🔹این تحریمها با هدف فشار معیشتی بر مردم ایران که اصلیترین پشتوانه نظام سیاسی ایران بودند، طراحی و اجرا شد و تا آنجا پیش رفت که مذاکره با آمریکا در داخل جامعه ایران مورد پذیرش قرار گیرد. با تغییر دولت در سال ۹۲ و ضریب گرفتن مذاکره با آمریکا برای رفع تحریم فرصت جدید برای آمریکا جهت اجرای سیاستهای خود علیه ایران شکل گرفت. آمریکا حالا مهار ایران را از طریق مذاکره و تحمیل یک توافق دنبال کرد.
🔹مذاکرات درباره برنامه صلح آمیز هستهای ایران قبل از ۹۲ هم جریان داشت اما نه روی اضطرار رفع تحریم بلکه برای دفاع از حقوق هستهای مردم ایران بود. این تغییر سبب شد که آمریکا فرصتی برای مهار ایران اینبار از مسیر توافق به دست آورد. توافق البته نتوانست اهداف ایران را محقق کند یعنی نتوانست منجر به رفع تحریم پایدار و حل مشکلات ناشی از آن شود. آمریکا که به دنبال تسری مذاکره و توافق در بستر توافق به سایر موضوعات از جمله موشکی و مسایل منطقهای بود نیز به هدف خود نرسید. ترامپ که زمینه را برای فشار بیشتر به ایران و سرعت دادن به این روند مشاهده کرد با خروج از برجام و اجرای سیاست فشار حداکثری تلاش کرد این هدف را سریعتر محقق کند. این رفتار ترامپ مورد نقد جان کری قرار گرفت و گفت: «میشد این توافق را به عنوان اهرم فشاری برای وادار کردن ایران به امتیازدهی در موضوعات دیگر از جمله مسائل موشکی و منطقهای مورد استفاده قرار داد.»
🔹ایران با درایت رهبر معظم انقلاب توانست سیاست فشار حداکثری را شکست مفتضحانه بدهد. این اعتراف را مسئولان آمریکایی کردند. هرچند در مواجهه با تحریمها، مردم ایران هزینههای زیادی دادند که البته اگر دولت دوم روحانی تدبیر و برنامه فعالانهای میداشت و همه تخممرغها را در سبد توافق نمیگذاشت، مردم ایران این میزان هزینه را مجبور نبود پرداخت کند. تدبیری که شهید رئیسی در مواجهه با تحریمها انجام داد و در حوزههایی مانند تجارت خارجی، جذب سرمایهگذاری خارجی و فروش نفت و نیز پیوستن به گروههای جدید بینالمللی مانند شانگهای و بریکس موفقیتهای قابل توجهی را به دست آورد.
🔹در یک سال گذشته و بعد از عملیات طوفان الاقصی که یک تهدید وجودی و جدی برای رژیم صهیونیستی ایجاد شد، آمریکا مجدد حضور خود در منطقه را افزایش داده است. اما این بار نه از روی یک برنامه فعالانه و برای مهار ایران بلکه از روی اضطرار و صیانت از امنیت رژیم صهیونیستی.
وقتی تحولات ۲۳ سال گذشته را در یک نگاه مشاهده میکنیم، روند افزایش قدرت جمهوری اسلامی و کاهش قدرت و نفوذ آمریکا و تضعیف رژیم صهیونیستی را به روشنی میبینیم. مشاهده میکنیم که برخی از سیاستها همانند تنشزدایی یا مذاکره برای رفع تحریم در تحقق منافع ملی ناموفق بوده و سیاستهای فعالانه مبنی بر تهدیدزدایی و خنثیسازی تحریمها هست که توانسته منافع ملی را تامین و قدرت و اقتدار ملی را افزایش دهد.
🔹حالا در دولت چهاردهم که در مواجهه با آمریکا قرار است «مدیریت تخاصم» دنبال شود، باید دید که این سیاست به کدام سیاست تجربه شده نزدیکتر است، به سیاست تنشزدایی و مذاکره برای رفع تحریم و یا سیاست تهدیدزدایی و خنثیسازی تحریمها؟
✅ @asreiranian_ir
هدایت شده از دکتر سعید جلیلی
🛑 به اتّفاق؛ بررسی مبانی نظری «اتفاق» در اندیشه سیاسی اسلام
♨️ دور جدید از سلسله جلسات دکتر سعید جلیلی نماینده مقام معظم رهبری در شورای عالی امنیت ملی با موضوع حکمت سیاسی اسلام در قرآن
⁉️ بههمراه پرسش و پاسخ
📣 همراه با شعر خوانی:
علىاكبر فرهنگیان
محمد رضا طالبی
💢 اجرای سرود توسط گروه ستارگان ولایت به مناسبت هفته وحدت
📆⏰ تاریخ و زمان:
سهشنبهها
از ۲۷ شهریور ماه ساعت ۱۶:۳۰
📌 مکان:
سالن سوره حوزه هنری انقلاب اسلامی
‼️ توجه:
حضور برای عموم آزاد است
🆔️ @SaeedJalily
🆔 @Madrese_Rah
تکرار اشتباه روحانی در FATF
پزشکیان میخواهد در موضوع FATF تجربه روحانی را در سالهای ۹۷ تا ۱۴۰۰ تکرار کند.
اتلاف انرژی به خاطر مسأله شناسی غلط و عمری که از دست میرود.
درباره خطاهای شناختی در پرونده FATF مفصل نوشتهام.
اینجا
https://mas-barati.blog.ir/post/12
و اینجا
https://mas-barati.blog.ir/post/11
و اینجا
https://mas-barati.blog.ir/post/8
هدایت شده از قرارگاه ملی مطالبه گری
30.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
• گــزارش صـــوتی
نشست مجازی قرارگاه مطالبه گری با موضوع : توطئه #افایتیاف
- تاریخچه افایتیاف
- استدلال طرفدان افایتیاف ، استدلالی سُست و بی مبنا
- افایتیاف یک مسئله سیاسی است
🎙دکتر مسعود براتی
پژوهشگر تحریم ، نویسنده کتاب جنگ اقتصادی و سراب مذاکره
☫ قرارگاه ملی مطالبه گری
ستاد امر به معروف و نهی از منکر کشور
https://eitaa.com/joinchat/3720806471Cd7292940ca
سفری برای تقریبا هیچ!
🔻سرمقاله امروز روزنامه عصر ایرانیان
روز پنجشنبه سفر رئیس جمهور پزشکیان به نیویورک به منظور شرکت در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل پایان یافت. این سفر از دو جنبه قابل توجه و ارزیابی است. جنبه اول به شروع کار دولت پزشکیان در ایران باز میگردد. دولت جدید به دنبال پیاده سازی یک سیاست خارجی متفاوت از دولت قبل یعنی دولت شهید رئیسی است. مهمترین موضوع سیاست خارجی که تغییر قرار است در آن اعمال شود، موضوع مذاکرات با کشورهای غربی برای احیای برجام و رفع تحریمها است. آقای پزشکیان معتقد است تا این موضوع حل نشود در داخل کشور نمیتوان کارهای مهم ناظر به بهبود فضای اقتصاد انجام داد. لذا مشاهده میشود که بخش مهمی از سخنان آقای پزشکیان در سفر به نیویورک مربوط به مذاکرات است.
برای مثال ایشان در سخنرانی خود در اجلاس مجمع عمومی اینگونه موضوع را مطرح میکند:
«ما آماده تعامل با اعضای برجام هستیم. اگر تعهدات برجامی به طور کامل و با حسن نیت اجرا شود، میتوان در مورد دیگر مسائل هم وارد گفتگو شد.»
پیام آقای پزشکیان به طرفهای غربی و به طور خاص دولت آمریکا این است که اگر به تعهدات خود در چارچوب برجام بازگردند فضا برای مذاکره درباره موضوعات دیگر باز خواهد شد. با توجه به سخنان سیاستمداران غربی میتوان گفت که موضوعات دیگر شامل موضوعات منطقه و موشکی است. احتمالاً آقای پزشکیان این جمله را بر اساس بیانات رهبر انقلاب در دولت اول روحانی و در زمانی که برجام در حال شکلگیری و ابتدای مسیر خود بود بیان کرده است. در حالی که الان شرایط به کلی تغییر کرده است و ایران تجربه ناموفق اجرای یک توافق را با طرفهای غربی دارد و با بدعهدی طرف آمریکایی روبرو شده است. لذا در حالی که طرف مقابل هنوز به تعهدات گذشته خود عمل نکرده و به صورت مداوم مسائل فراتر از موضوع هستهای را مطرح میکند و رویکرد زیاده خواهانه را در برابر ایران اتخاذ نموده است، این سخن به معنای پذیرفتن زیاده خواهی او تلقی خواهد شد و در ذهن دولتمردان آمریکایی تصویری اشتباه و تصوری غلط ایجاد میکند.
جالب اینجاست که آقای پزشکیان در سخنان خود به همین موضوع نیز اشاره میکند و میگوید: «پاسخ مناسب به چنین پیامی که از ایران صادر میشود، اعمال تحریمهای بیشتر نیست، بلکه اجرای تعهدات قبلی در رفع تحریمها برای بهبود واقعی شرایط اقتصادی مردم ایران است و زمینهسازی برای توافقهای بیشتر.»
اما به نظر میرسد متوجه رابطه این واقعیت با موضع اتخاذ شده از سوی خود نیست. یعنی نمیداند که در زمانی که طرفهای مقابل بدعهدی کردند و زیاده خواهی میکنند صحبت از مذاکره در سایر موضوعات به نوعی تشویق آنها به تشدید زیاده خواهی است.
اما نکته مهم دیگر که به نظر میرسد آقای پزشکیان و تیم سیاست خارجی او به آن توجه نداشته و به همین دلیل بعید به نظر میرسد این سفر توانسته باشد تغییری در وضعیت مذاکرات ایران و غرب ایجاد کرده باشد، تغییر مبنایی در تناسب زمان میان انتخابات ریاست جمهوری در ایران و انتخابات ریاست جمهوری در آمریکاست. اگر در دولت روحانی در سال ۹۲ اولین سفر به نیویورک نقش موثری در باز شدن مسیر مذاکرات داشت به این دلیل بود که انتخابات آمریکا چند ماه قبل از انتخابات ایران انجام شد. اما این نسبت تغییر کرده و به واسطه شهادت شهید رئیسی انتخابات ایران زود هنگام برگزار شد و نتیجه آن چند ماه قبل از انتخابات آمریکا مشخص گردید. در این شرایط آمریکاییها قادر به تصمیمگیری در حوزههای مهم مانند ایران نیستند و ارسال پیامهای این چنینی نمیتواند منجر به باز شدن فضای مذاکراتی شود. بلکه تصویر غلط اشتیاق فراوان ایران برای مذاکره را تشدید میکند که سبب افزایش زیاده خواهی طرف غربی خواهد شد.
وجه دوم اهمیت سفر آقای پزشکیان به موضوعات منطقهای و تحولات مهمی که در جریان است مرتبط میشود. از ابتدای رسمیت یافتن دولت آقای پزشکیان اتفاقهای مهمی رخ داده که درگیری ایران را با تحولات غزه و لبنان افزایش داده است. ترور شهید اسماعیل هنیه توسط رژیم صهیونیستی که به دعوت آقای پزشکیان برای شرکت در مراسم تحلیف به ایران آمده بود در ساعاتی پس از برگزاری مراسم اولین اتفاق مهم بود. آقای پزشکیان هنوز پرونده پاسخ به این ترور را نبسته است و از سوی افکار عمومی داخل و خارج کشور با این مطالبه روبروست که چه موقع قرار است این انتقام گرفته شود.
همچنین در روزها و هفتههای پس از استقرار آقای پزشکیان در دولت تنشها از سوی رژیم صهیونیستی افزایش یافته و تعداد مهمی از فرماندهان محور مقاومت توسط این رژیم ترور شده است و از آن مهمتر حمله گسترده و وحشیانه رژیم صهیونیستی به لبنان آغاز شده است. با توجه به نسبت حزبالله لبنان با ایران سطح درگیری ایران طبیعتاً افزایش پیدا میکند و این نیازمند سطح جدیدی از فعالیت از سوی ایران است.
آقای پزشکیان در این سفر صحبتهایی...
انجام دادند که بسیار نگران کننده بود و مورد انتقاد شدید نیز قرار گرفت. مهمترین سخن ایشان موضوع آمادگی ایران برای کنار گذاشتن سلاح خود به شرط کنار گذاشتن سلاح از سوی رژیم صهیونیستی بود. که در رسانههای غربی به عنوان آمادگی ایران برای کاهش تنش با اسرائیل بازنمایی شد. همچنین ایشان آمادگی برای پذیرش حضور نیروهای بینالمللی برای برقراری صلح در منطقه را نیز بیان کرد. البته بعید است که این صحبتها مواضع رسمی جمهوری اسلامی ایران باشد، و صرفاً برآمده از یک خطای سهوی بوده اما بالاخره این سخنان بیان شده است.
با بررسی سایر سخنان آقای پزشکیان از جمله سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل به نظر میرسد نگاه آقای پزشکیان به تحولات منطقه و سیاستی که باید در پیش گرفته شود، برآمده از چهارچوب نظری «منطقه قوی» است.
این ابتکار عمل از سوی آقای ظریف و آقای روحانی در سالهای قبل مطرح شده بود و به نوعی پاسخی به پرونده امنیتی سازی ایران بود. آقای پزشکیان نیز این را تکرار کرد و اینگونه آن را در سخنان خود پوشش داد: «ما از ضرورت اتحاد منطقه و تشکیل یک «منطقه قوی» سخن گفتهایم. «منطقه متحد و قوی» بر چند اصل استوار است:
اول اینکه بپذیریم همسایه هستیم و به لطف همسایگی همواره در کنار هم باقی خواهیم ماند. حضور قدرتهای خارجی در منطقه موقتی و منشأ بیثباتی است. توسعه و پیشرفت ما و شما به یکدیگر گره خورده است. برونسپاری امنیت به کشورهای فرامنطقهای به سود هیچیک از ما نیست.
دوم اینکه نظم جدید منطقه باید فراگیر و به سود همه همسایگان باشد. نظمی که منافع تکتک کشورهای همسایه را تامین نکند، نمیتواند پایدار باشد.
سوم اینکه کشورهای همسایه و برادر نباید منابع ارزشمند خود را در جهت رقابتهای فرسایشی و مسابقه تسلیحاتی هدر دهند. منطقه ما از جنگ، تنشهای فرقهای، تروریسم و افراطگرایی، قاچاق مواد مخدر، کمبود آب، بحران پناهندگان، تخریب محیطزیست و مداخلات خارجی رنج میبرد. ما میتوانیم با هم به این چالشهای مشترک، برای تأمین آینده بهتر نسلهای بعدی رسیدگی نماییم.»
منطقه قوی به نظر نمیرسد بتواند تامین کننده منافع ایران در منطقه باشد. خصوصاً با سخنانی که آقای پزشکیان خواسته یا ناخواسته درباره تنش زدایی با اسرائیل مطرح کرد، تردیدهای جدی در بنیانهای نظری این ابتکار عمل ایجاد کرده است که آیا این ابتکار صرفاً پوششی برای پیادهسازی پروژه آمریکایی صهیونیستی عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی در منطقه غرب آسیا نیست؟ شنیده شدن خبرهای مبنی بر حضور یک فرد دارای تابعیت رژیم صهیونیستی در برنامه رئیس جمهور نیز این ظن را تقویت میکند.
از طرف دیگر این نوع سخنان در شرایطی که رژیم صهیونیستی کشتار وحشتناکی در غزه و لبنان به پا کرده و بنایی برای توقف آن ندارد، و به عبارت دیگر ما دقیقاً در وسط یک جنگ واقعی هستیم، و جایگاه ایران به عنوان پشتیبان اصلی نیروهای درگیر در این جنگ، بسیار سخنان غلط و دارای آثار مخرب ارزیابی میشود. به نظر بسیار ضروریست که دستگاه سیاست خارجی دولت چهاردهم نسبت به ابهام زدایی و نگرانیهایی که درباره این رویکرد وجود دارد اقدام کند تا پیام نادرست به دشمنان مخابره نشود و دوستان ما نیز تصویر غیر واقعی از سیاست منطقهای ایران در ذهنشان ایجاد نشود.
در جمعبندی میتوان گفت که اهداف اعلامی از این سفر محقق نشده و البته هزینههایی نیز هرچند ناخواسته بر منافع ملی تحمیل شده است.
«تله تنش»؛ فریب آمریکایی
این روزها عبارت «تله تنش» زیاد شنیده میشود. از این عبارت چنین استفادهای میشود که ایران در پاسخ به جنایات رژیم صهیونیستی و به طور خاص ترور شهید هنیه در تهران، باید خویشتنداری کند و با این کار وارد تله تنش که از سوی صهیونیستها طراحی شده نشود. به عبارت دیگر تله تنش برای ایران طراحی شده است تا ایران نتواند از فضای دیپلماسی برای تعامل با سایر بازیگران بینالملل و خصوصاً کشورهای آمریکا و اروپایی استفاده کند. این موضوع زمانی اهمیت بیشتر پیدا میکند که دولت آقای پزشکیان که به دنبال مذاکره و توافق با کشورهای غربی است، روی کار آمده است.
اینکه چه نقدهایی به این گزاره وارد است موضوعی است که صحبت درباره آن ضروری است. اجمالا اینکه اگر یک بازیگر مانند جمهوری اسلامی ایران که در میانه یک نبرد سرنوشت ساز در منطقه غرب آسیا قرار دارد، نسبت به تصویری که از خود در ذهن دشمنان و همپیمانان میسازد توجه کافی نداشته باشد، میتواند منجر به تحمیل هزینههای بسیار گزاف برای منافع ملی شود.
تله تنش اگر منجر به تصویرسازی از ایران به عنوان یک بازیگر ترسو و نگران از قدرت دشمن شود، حتماً زمینه را برای افزایش سرعت و شدت ضربات دشمن ایجاد میکند. لذا حتماً ایران به عنوان یک بازیگر منطقهای و بازیگر اصلی شبکه مقاومت، باید نسبت به این تصویرسازی دقت نظر داشته باشد. این تصویر از رفتار، اقدامات ایران و گفتار مقامات ایرانی ساخته میشود. ما در ۶۰ روز گذشته و بعد از شهادت اسماعیل هنیه در تهران، شاهد مجموعهای از گفتارها و عدم انتقام این ترور بودیم که سبب شده است تصویر نامطلوبی از ایران در ذهن دشمنان و حتی همپیمانان ایران ایجاد شود.
اما نکته دیگر که باید به آن نیز توجه کرد و آقای مطهری در صفحه خود در فضای مجازی از آن رمزگشایی کرده است، پشت پرده شکلگیری و ضریب پیدا کردن تله تنش است. آقای مطهری گفته است:«تعلل ايران در پاسخ به ترور شهيد اسماعيل هنيه در تهران در حالی كه دنيا منتظر پاسخ ايران بود، باعث شد رژيم صهيونی جرأت پيدا كند كه سيد حسن نصرالله را هم ترور كند. ما فريب آمريكا را خورديم كه پی در پی پيام فرستاد كه نزنيد هفته ديگر آتشبس را برقرار میكنيم. «الامور مرهونة باوقاتها»»
ایشان تاکید میکند که ایران فریب آمریکا را خورده است. آمریکا به ایران پیامهای مستمر مبنی بر حصول آتش بس میداده و از این طریق اراده انتقام گیری در مسئولان ایرانی را متزلزل نموده است.
وقتی این سخن آقای مطهری را در کنار صحبت آقای دکتر ظریف در نیویورک قرار میدهیم کمی موضوع روشنتر میشود. آقای ظریف در مصاحبه با رسانه آمریکایی گفته : «پس از ترور هنیه، جامعه جهانی از ما خواست برای پایان دادن به جنگ غزه خویشتنداری کنیم، اما وعده آتشبس محقق نشد». به نظر میرسد منظور از «جامعه جهانی» که آقای ظریف به آن اشاره کرده همان آمریکا باشد که آقای مطهری بیان کرده است.
پس ماجرا به این گونه است که آمریکا با پیامهای مستمر و بیان دروغین نزدیک بودن حصول توافق آتش بس، سبب شده است تا دولت ایران در پیگیری خونخواری شهید هنیه مردد شود. این تردید سبب عقب افتادن این مهم شده است. و البته تصویر ضعف و ناتوانی از ایران در چشمان دشمنان ایجاد گردیده است. برخی نیز تلاش کردند که این واقعیت را با مفهوم تله تنش پردازش کرده و به عنوان یک امر مطلوب در ذهن مردم ترسیم کنند. شاید برخی نیز با این امید که این گامی ابتدایی اما مهم در آغاز شدن مذاکرات با آمریکا تلقی میشود بر این فضا دمیدهاند.
آقای مطهری خواسته یا ناخواسته از پشت پرده تله تنش برای مردم ایران رونمایی کرده است و الان بهتر میتوان گفت که چرا ایران پاسخ به جنایت رژیم صهیونیستی در ترور شهید هنیه در تهران را تاکنون به تاخیر انداخته است. جمله آخرین آقای مطهری جملهای دقیق است. ما فریب آمریکا را خوردیم!!! تله تنش عبارت دیگری از همان فریب آمریکا است.
https://eitaa.com/asreiranian_ir/77