جزوه *درهجوم فرصتها*
توسط مدرسه سیاست پژوهی تم #منتشر_شد
💡ترسیمی پیشدستانه از اوضاع جهان، نقشها و فرصتهای جمهوری اسلامی ایران
🎙گفتاری از آقایان *صابر میرزایی* و *مسعود براتی*
💬 در این جزوه میخوانید:
ایران در نقطهای ایستاده است که اگر تغییرات را خوب درک کند و بتواند بهخوبی برنامهریزی کند، علاوه بر اینکه میتواند مشکلات اقتصادیاش را تا حد خوبی برطرف کند؛ میتواند یک جایگاه جدی و مؤثر در آن نظمی که در حال شکلگیری است، پیدا کند و جانمایی جدیدی داشته باشد
🔗 [هماکنون این جزوه رو از سایت گام تهیه کنید](https://www.gamcenter.ir/product/در-هجوم-فرصت-ها/)
@gamcenter_ir
هدایت شده از تداوم انقلاب اسلامی
25.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 چرا دهه ۹۰ را از دست دادیم؟ / جریان انقلابی متوجه تحولات بینالملل نبود
مسعود براتی، کارشناس ارشد مسائل بینالملل توضیح میدهد
🆔 @ensanenghelabeslami
🆔 @tadavom57
ترامپ چه اثری روی زندگی مردم ایران دارد؟ تقریبا هیچ.
طبیعی است که مردم ایران با توجه به تجربه سال ۹۷ و ۹۸ از ترامپ تصویر نگران کنندهای در ذهن داشته باشند.
ترامپ با خروج از برجام و اعمال سیاست فشار حداکثری علیه ایران فشار زیادی بر اقتصاد ایران وارد کرد و در سال ۹۸ نیز به دستور او شهید حاج قاسم سلیمانی در عراق ترور شد.
اما برای پاسخ دقیق به سوال مطرح شده نیازمند بررسی وضعیت فعلی و مقایسه با سالهای ۹۷ و ۹۸ هستیم تا بتوانیم اثر حضور احتمالی ترامپ در کاخ سفید را ارزیابی کنیم.
در موضوع تحریم دو طرف وجود دارد یکی سمت تحریم کننده و دیگری سمت تحریم شده. در سمت آمریکا به عنوان تحریم کننده ابزار جدید قابل تصوری وجود ندارد.
از سال ۹۸ ، اوج کارزار فشار حداکثری تا اکنون تحریمها به صورت حداکثری علیه ایران اعمال شده است تا بایدن نیز به طور کامل سیاست ترامپ را دنبال کرده است.
جعبه ابزار تحریم آمریکا علیه ایران ابزار جدیدی ندارد همان سخنی که منوچین وزیر وقت خزانهداری آمریکا بیان کرد. ترامپ هم نمیتواند چیزی جدیدی به آن اضافه کند و رفتاری متفاوت از بایدن داشته باشد.
در سمت تحریم شده یعنی ایران تفاوت مهم سیاستها و برنامههای دولت مستقر است. در سال ۹۷ دولت وقت با تکیه بر توافق برجام رفتارهای کاملاً آسیبپذیر در قبال تحریمها در حوزه روابط اقتصادی خارجی داشت.
در نتیجه با بازگشت تحریمها و شدت یافتن آنها این روابط کاملاً دچار چالش شد و مدت زمانی طول کشید تا بخشی از آن احیا شود. برای مثال فروش نفت کاملاً در مسیر آسیب پذیر نسبت به تحریم صورت میگرفت.
و بخش زیادی از درآمدهای نفتی در کشورهای خریدار نفت مسدود شد. انتظار یک ساله برای فعال شدن کشورهای اروپایی نیز موجب رفتار انفعالی دولت وقت در مواجهه با تحریمها شد.
اکنون وضعیت به طور جدی متفاوت از قبل بوده و تمامی روابط اقتصادی خارجی در شرایط تحریم توسعه یافته است مانند فروش نفت، در نتیجه در برابر اعمال تحریم تاب آوری بسیار بالایی دارد.
متغیر دیگر وضعیت بین المللی است که کاملاً نسبت به دوره قبل متفاوت است. ترامپ بدون همکاری و همراهی بازیگران خارج از متحدین آمریکا نمیتواند علیه ایران فشاری ایجاد بکند.
اما این بازیگران همچون چین و روسیه به دلیل تنشهای افزایش یافته در سالهای اخیر با آمریکا برای اعمال فشار بر ایران همراهی نخواهند کرد.
در مجموع حضور ترامپ تغییری در وضعیت تحریمها و اعمال آنها علیه ایران نخواهد داشت حتی این احتمال وجود دارد که افزایش اختلافات میان آمریکا و متحدانش نظام تحریمی را بیشتر تضعیف کند.
مسعود براتی
رهبر انقلاب در بیانات روز گذشته با اشاره به روابط اقتصادی خارجی به نوعی از وضعیت موجود انتقاد کرده و از دولتمردان میخواهند تفاهمنامههای اقتصادی را که بدون تاثیر هستند به قراردادهای حقوقی و موثر تبدیل کنند.
"ما البتّه در زمینهی اقتصاد، تحرّک خارجی و بینالمللی هم داریم و باید داشته باشیم و بدون آن، کار اقتصاد پیش نخواهد رفت. مخاطب من در اینجا دیگر مسئولین محترم دولتی هستند؛ در زمینهی مسائل خارجی بایستی با کشورهایی که ارتباط اقتصادی داریم، این تفاهمنامههایی را که امضا میشود و چندان تأثیری ندارد، تبدیل کنند به قراردادهای حقوقی قابل عمل و قابل اجرا که در عمل، اثری داشته باشد؛ باید این را به طور جد دنبال کنند."
این انتقاد در حالی مطرح شده است که دولت سیزدهم در حوزه روابط اقتصادی خارجی فعالیتهای بسیاری داشته است که بیشتر آن متمرکز بر توسعه صادرات و تعاملات تجاری با بازیگران خارجی بوده و در این زمینه نیز توفیقات خوبی به دست آورده است.
اما در سطح همکاریهای بزرگ اقتصادی با بازیگران خارجی کماکان وضعیت مطلوبی مشاهده نمیشود. برخی در کشور بر این باورند که تا زمان وجود تحریمهای آمریکا علیه ایران اینگونه همکاریهای اقتصادی محقق نخواهد شد. لذا برای تحقق آن باید ایران مذاکره برای رفع تحریمها را به طور جدی دنبال کند.
این ایده با توجه به تجربه مذاکرات دولت روحانی و حصول توافق برجام و اجرای آن توافق که در نهایت نجر به افزایش فشارها و تحریمها از سوی آمریکا علیه ایران گردید و آسیب پذیری اقتصاد ایران در مقابل تحریمها را افزایش داد، مردود است.
ایده دیگر که در دولت سیزدهم نیز دنبال شده است استفاده از معافیتهای تحریمی آمریکا به عنوان زمینه اصلی تعریف همکاری اقتصادی بلند مدت است. توافقنامه توسعه چابهار با کشور هند در این چهارچوب تعریف شده است که البته تجربه ناموفق گذشته در همین موضوع نشان میدهد همکاری موثر در ظرف تحریمی آمریکا علیه ایران امکانپذیر نیست.
اما سوال این است که آیا میشود در زمان تحریم همکاریهای اقتصادی راهبردی با بازیگران خارجی داشت؟
پاسخ این سوال مثبت است اما مشروط به رعایت لوازم آن، که به نظر میرسد ضعف دولت در همین قضیه است.
برای ایجاد همکاری راهبردی اقتصادی با دولتهای خارجی که زمینه و ظرفیت نادیده گرفتن تحریمها را دارند باید به نیازهای راهبردی آنها توجه کرد و آن بخش که با منافع ملی ما همپوشانی دارد را به عنوان سکوی تعریف همکاری انتخاب کرد.
نکته اصلی توجه به این موضوع است که بازیگران خارجی در صورتی حاضر به پذیرش مواجهه با مخاطرات دیده گرفتن تحریمها میشوند که در همکاری با ایران نیازهای راهبردی خود را برطرف نمایند.
برای مثال خرید نفت ایران توسط چین علی رغم وجود تحریمهای آمریکا به دلیل نیاز راهبردی چین برای تامین امنیت انرژی و لزوم متنوع سازی مبادی وارداتی نفت از سوی چین است. لذا علی رغم فشارهای مستمر دولت آمریکا علیه چین خصوصاً در اواخر سال ۱۴۰۰ و نیمه ابتدایی ۱۴۰۱ این خرید قطع نشد.
برای آنکه همکاریهای موثر خارجی در بخشهای مهم اقتصادی صورت بگیرد باید بازیگران خارجی که در آن بخشها منافع مشترک با ما دارند شناسایی شوند و برای تعریف همکاری و اجرای آن وارد دیپلماسی اقتصادی فعال با آن بازیگر شد.
برای نمونه در حال حاضر کشور روسیه به دلیل مشکلات امنیتی متعدد در دریای سیاه، نیاز راهبردی برای دسترسی به بازارهای خود برای صادرات غله دارد. کریدور شمال جنوب میتواند این نیاز را پاسخ دهد. این موضوع چندین بار از سوی رئیس جمهور روسیه نیز بیان شده است.
اما در داخل کشور نگاه غالب صرفاً تهیه بخشی از اقلام اساسی از روسیه بوده (که در جای خود کار خوبی است) و تاکنون پیگیری قابل توجهی برای تعریف همکاری جهت رفع این نیاز راهبردی روسیه که لازمه آن توسعه کریدور شمال جنوب به عنوان منافع راهبردی ایران است، مشاهده نشده است.
لازمه دیگر تحقق همکاریهای اقتصادی با بازیگران خارجی جود یک انسجام و هماهنگی در دستگاههای اجرایی داخلی است. متاسفانه نگاه بخشی در داخل ایران به شدت پررنگ است. که در کنار فقدان مدیریت فرابخشی که فهم مناسب در این زمینه داشته باشد و بتواند همگرایی و همافزایی در داخل ایجاد بکند، مانع مهمی در این موضوع به شمار میرود.
دو نهاد در حال حاضر ظرفیت مدیریت فرابخشی را دارا هستند. معاونت اول در دولت و نیز دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی ه یک نهاد حاکمیتی محسوب میشود. امید است که این موضوع در اولویت یکی از این دو نهاد قرار گیرد.
مسعود براتی
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=55731#
درسی که از تعامل با FATF در ۱۴۰۲ آموختیم
- یکی از موضوعات که در سال ۱۴۰۲ به تجربهای مهم تبدیل شد، موضوع تعامل ج.ا.ا با FATF بود. طبق اعلان FATF در پایان نشست اکتبر (مهر) دولت ایران در جولای ۲۰۲۳ (تیر یا مرداد ۱۴۰۲) گزارشی به این نهاد ارایه کرده است که بدون تغییر اساسی در وضعیت «برنامه اقدام» آن بوده است.
https://www.fatf-gafi.org/en/publications/High-risk-and-other-monitored-jurisdictions/Call-for-action-october-2023.html
- این عبارت در پایان نشست فوریه (اسفند) نیز با اشاره به گزارش ایران در ماه ژانویه تکرار شده است. یعنی گزارش فاقد تغییر اساسی در وضعیت «برنامه اقدام» ایران بوده است.
https://www.fatf-gafi.org/en/publications/High-risk-and-other-monitored-jurisdictions/Call-for-action-february-2024.html
- این گزاره در نشستهای قبل از مهر FATF نیامده است و معنای آن این است که دولت ایران امسال اولین گزارش خود را بعد از حدود سه و سال نیم (از اسفند ۱۳۹۸) به این نهاد ارایه کرده است که البته نتوانسته تغییری در وضعیت ایران ایجاد کند چرا که از نظر FATF فاقد تغییر اساسی در وضعیت برنامه اقدام بوده است.
- چرا ایران بعد از سه سال و نیم تصمیم به ارایه گزارش به FATF گرفت؟ در ایران تصوری وجود دارد که تعامل فنی با FATF در قالب ارایه گزارش پیشرفت را مفید میداند. این تصور معتقد است که اگر گزارش فنی و رو به جلو از پیشرفتهای ایران در مقابله با پولشویی و تامین مالی تروریسم به این نهاد ارایه شود، ایران در موضع طلبکار قرارگرفته و میتواند شرایط را تغییر دهد.
- تصور مذکور غیرواقعی است. FATF یک نهاد به ظاهر فنی اما در اصل مکمل و نگهبان نظام مالی بینالملل مبتنی بر نظم برتونوودزی (آمریکایی) است. در قضیه روسیه به خوبی این موضوع آشکار شد. تعلیق عضویت روسیه در FATFو اعمال محدودیت علیه آن شبیه آنچه در توصیه ۱۹ آمده است.
- یکی از مهمترین فصل مشترکها میان FATF و نظام مالی بینالملل آمریکایی، موضوع تحریمهای مالی آمریکا است. سلاحسازی آمریکا از ابزار مالی که در قرن جدید صورت گرفت و به اولین ابزار در سیاست خارجی این کشور تبدیل شد. استانداردهای FATF اثرگذاری این سلاح را افزایش میدهد.
- در مورد ایران نیز شواهد بسیاری برای اثبات این موضوع وجود دارد که FATF رفتار غیرفنی داشته و در تلاش برای موثرکردن بیشتر نظام تحریمی آمریکا علیه ایران است. مهمترین شاهد مثال آن را در بیانیه نشست اسفند ۱۳۹۸ میتوان دید.
- در آنجا اعلام میکند که تا زمانی که ایران دو معاهده پالرمو و مقابله با تامین مالی تروریسم را تصویب نکند، هیچ تصمیم جدیدی درباره ایران نخواهد گرفت. در حالیکه عضویت در این دو معاهده از فرعیات نظام مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم است.
و اصل بر وجود قوانین داخلی و سازوکارهای موثر در داخل کشور برای این موضوع است که ایران دارای با کیفیتترین قانون در این زمینه است. ویرایش جدید قانون مبارزه با پولشویی در سال ۱۳۹۷ از جامعترین و قویترین قوانین موجود در میان کشورهاست.
- اینکه تصور کنیم بدون تغییر در وضعیت تحریمها میتوان با FATF به نقطه تفاهم رسید، آن هم بدون آسیب خوردن از محل تحریمها، تصوری غیرواقعی و غیرکارشناسی است. این نوع تعاملات بدون پشتوانه نظری محکم، صرفا موجب افزایش انتظارات شده و دولت را در مسیر غلط گذشته قرار میدهد.
- اعلان FATF مبنی بر اینکه تغییر اساسی در وضعیت برنامه اقدام ایران آن هم بعد از ارایه گزارش عملکرد سه و سال نیمه به خوبی روشن میکند که رویکرد این نهاد در قبال ایران سیاسی و غیرفنی بوده و مبتنی بر بیانیه اسفند ۱۳۹۸ است که به دنبال تکمیل جورچین نظام تحریمی آمریکا علیه ایران است.
- امیدوارم در سال جدید دولت سیزدهم با نگاهی واقعبینانهتر در این موضوع گام بردارد و از تجربه کردن مسیرهای انحرافی دوری کند و تمرکز خود را بر موضوعات واقعی و موثر بر منافع ملی حفظ کند. هرچند مقابله با وسوسههای نادرست منتقدان دولت که همه چیز را در مذاکره و FATF میبینند کار سختی است.
مسعود براتی
radio-eghtesad-03_01_04-13_30.mp3
14.4M
روز گذشته در گفتگو با رادیو اقتصاد درباره لوازم تحقق شعار سال و تجربه خصوصیسازی در دو دهه گذشته صحبت کردم.
از دقیقه ۱۰ تا انتها.
صندلی خیلی داغ!!!
در مطلب قبلی درباره روابط اقتصادی خارجی به نقش مهم دو نهاد که میتوانند در این زمینه نقش آفرینی کنند اشاره کردم. اینجا میخواهم تغییرات زیاد معاون بینالملل معاون اول رئیس جمهور در دو سال گذشته را مرور کنم. این معاونت در صورت فعال بودن میتوانست در همگرا کردن بخشهای مختلف دولت موثر باشد. اما نبود. چرا؟ دلیل آن را در تغییرات پیاپی متولی آن میتوان جستجو کرد. چهار متولی در عرض دوسال!!!
در بهمن ۱۴۰۰ آقای کاظمی قمی به عنوان معاون بینالملل معاون اول انتخاب شد.
https://fvpresident.ir/fa/news/8726
او در مهر همان سال به عنوان نماینده ویژه رییس جمهور در امور افغانستان انتخاب شده بود و مشغلههای دیگری نیز داشت که در نتیجه آن میزان تمرکز و رسیدگی به امور روابط اقتصادی خارجی که درجه پیچیدگی آن فراتر از مسایل عادی است، تحت تاثیر قرار میگرفت.
آذر ماه ۱۴۰۱ کاظمی قمی به عنوان سفیر ایران در افغانستان انتخاب شد و جایگاه معاون بینالملل را ترک کرد.
بعد از او حجت عبدالملکی وزیر سابق کار و رفاه اجتماعی به این سمت انتخاب شد و در سفر معاون اول به روسیه در مهر ۱۴۰۱ نیز به عنوان معاون بینالملل حضور داشت.
کمتر از یک ماه از این انتصاب نگذشته بود که عبدالملکی به عنوان دبیر مناطق آزاد انتخاب شد و جایگاه معاون بینالملل معاون اول را ترک کرد.
https://www.irna.ir/news/84933728
این جایگاه تا چند ماه متولی نداشت و در اردیبهشت ۱۴۰۲ آقای دکتر ابراهیمی اصل به سمت معاون بینالملل معاونت اول انتخاب شد.
https://www.naftema.com/news/154784
اما حضور ایشان نیز خیلی دوام نیاورد و در نهایت در آذر ۱۴۰۲ آقای ولیزاده به این سمت منصوب شدند.
https://www.irna.ir/news/85309124
تغییرات متولی این جایگاه در معاونت اول نشان دهنده عدم اهمیت این حوزه در آنجا و گویای آن است که چرا معاون اول نتوانسته در روابط اقتصادی خارجی آنچنان که باید، نقش موثر خود را ایفا کند.
مسأله شناسی چیزی وابسته به زمان است. مسأله ایران بعد از #وعده_صادق توافق هستهای با غرب نیست و گل برای ما نیست شاید گل برای غرب باشد.