نوع جارو كردنش كمى ناشيانه بود ؛ تا حالا ، در طى صدها روز ده ها پاكبان رو ديدم و حاليم بود كه اين يارو اين كاره نيست ؛
بنا بر شمّ پليسيم ، رفتم تو نخش ؛
كم كم اين مشكوك بودنش رفت رو مخم ، در كيوسک رو باز كردم و صداش كردم «عزيز ، خوبى ؟ يه لحظه تشريف بيار» ...
خيلى شق و رق ، اومد جلو و از پشت عينك ظريف و نيم فريمش ، خيلى شسته رفته جواب داد : «سلام ، در خدمتم سركار ، مشكلى پيش اومده ؟»
از لحن و نوع برخوردش جا خوردم ، نفس هاش تو سرماى سحرگاه ابر مي شد ؛ به ذهنم رسيد دعوتش كنم داخل ...
لحنمو كمى دوستانه تر كردم : «خسته نباشى ، بيا داخل يه چايى با هم بزنيم »...
بعد تكه پاره كردن يه چندتا تعارف ، اومد داخل و نشست ، اون يكى هدفون هم از گوشش درآورد . دنباله سيم هدفون رو با نگاهم دنبال كردم كه ميرفت تو يقه ش و زير لباس نارنجى شهرداريش محو مي شد .
پرسيدم «چى گوش ميدى ؟» گفت : «يه كتاب صوتى به زبان انگليسيه» ...
كنجكاوتر شدم : «انگليسى ؟! موضوعش چيه ؟» گردنشو كج كرد و گفت : «در زمينه اقتصادسنجى» ...
شكّم ديگه داشت سر ريز مي شد !
«فضولى نباشه ؛ واسه چى يه همچه چيزى رو مى خونى ؟». با يه حالت نيم خنده تو چهره ش گفت : «چيه ؟ به يه پاكبان نمياد كه مطالعه داشته باشه ؟ ... به خاطر شغلمه» ...
استكانى رو كه داشتم بالا مى بردم وسط راه متوقف كردم و با حالت متعجب تر پرسيدم : «متوجه نميشم ، اين اقتصاد و سنجش و اين داستان ها چه ربطي به كار شما داره ؟».
نگاشو يه لحظه برگردوند و بعد دوباره به سمت من نگاه كرد و گفت : «من استاد هستم تو دانشگاه».
قبل از اينكه بخوام چيزي بپرسم انگار خودش فهميد گيج شدم و ادامه داد : «من پدرم پاكبان اين منطقه است . آقاى عزيزى ، در مورد شما و دو تا دختر باهوش شما هم براى ما خيلى تعريف كرده جناب حيدرى پور ...
من دكتراى اقتصاد دارم و دو تا داداشم يكي مهندسه و اون يكى هم داره دكتراشو مي گيره. هرچى بش ميگيم زير بار نمى ره بازخريد شه ؛ ما هم هر ماه روزايي رو به جاى پدرمون ميايم كار مى كنيم كه استراحت كنه ، هم كمكش كرده باشيم هم يادمون نره با چه زحمتى و چطورى پدرمون ما رو به اينجا رسوند ».
چند لحظه سكوت فضاى كيوسك رو گرفت و نگاه مون تو هم قفل بود. استكان رو گذاشتم رو ميز و بلند شدم رفتم سمتش ، بغلش كردم و گفتم درود به شرفت مرد ، قدر باباتم بدون ، خيلى آدم درست و مهربونيه ...
بر اساس داستانى واقعى ،
به قلم على رضوى پور ، روانشناس و مربى زندگى
#داستان_کوتاه
👈 به #مصباح_خانواده_1 بپیوندید:👇
🆔 t.me/mesbahfamily | تلگرام
🆔http://eitaa.com/m_family | ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا ارتشی ها کلاهشون را میزارن روی ابرو هاشون؟
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#ارتش_انقلابی
#ارتش_مقتدر
👈 به #مصباح_خانواده_۱ بپیوندید:👇
🆔 t.me/mesbahfamily | تلگرام
🆔http://eitaa.com/m_family | ایتا
راه اگر سخت ، اگر تلخ ولی میدانم
آخرش لذت نابی ست، اگر صبر کنم🌹
شب بخیر 🌟
#شبتون_در_پناه_خدا
یاعلی ❣
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
👈 به #مصباح_خانواده_۱ بپیوندید:👇
🆔 t.me/mesbahfamily | تلگرام
🆔http://eitaa.com/m_family | ایتا
چِــقَدَر نـام تــو زیبـاست اَبــا عَبـــــدالله
چَشــم تـو خــالق دُنیـــاست اَبــاعَبـــدالله
هرکسی داد سَلامی به تو و اَشکَش ریخت
او نَظـَرکَــرده ی زَهــراست اَبـاعبـــدالله
سلام ارباب 🤚♥️
🌱 السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ،
🌱 🤍اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
🌱🤍 وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
🌱🤍 وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
🌱🤍 وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن
#قرار_روزانمون
#سلام_بر_حسین
👈 به #مصباح_خانواده_1 بپیوندید:👇
🆔 t.me/mesbahfamily | تلگرام
🆔http://eitaa.com/m_family | ایتا
امام کاظم علیه السلام:
اَلْمُؤْمِنُ قَلیلُ الْکَلامِ کَثیرُ الْعَمَلِ، وَ الْمُنافِقُ کَثیرُ الْکَلامِ قَلیلُ الْعَمَلِ
مؤمن کم حرف و پر کار است و منافق پر حرف و کم کار
تحف العقول صفحه۳۹۷
#حدیث_روز
🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼
👈 به #مصباح_خانواده_۱ بپیوندید:👇
🆔 t.me/mesbahfamily | تلگرام
🆔http://eitaa.com/m_family | ایتا
سلام صبحتون بخیردوستان با صفا
بفرمایید صبحانه عزیزان 😊
اول هفته بخیر و خوشی 🌹 🌹 🌹
👈 به #مصباح_خانواده_۱ بپیوندید:👇
🆔 t.me/mesbahfamily | تلگرام
🆔http://eitaa.com/m_family | ایتا
#تربیتی
⁉️کودکان چگونه بد آموز می شوند؟
🔺وقتی والدین، خواسته یا ناخواسته، بر کودکانی که چیزی را خراب میکنند، جیغ میزنند، کودکان یاد میگیرند که «جیغ» بزنند.
🔺وقتی کودکان به این نتیجه میرسند که با جیغزدن به «خواست هایشان دست مییابند، این کار را ادامه میدهند.
🔺وقتی والدین چیزی را به زور از دست کودک میگیرند، کودک «زورگیری» را یاد میگیرد.
🔺برخی از والدین به کودک بیاشتها میگویند: «اگر غذا نخوری، آن را به فلانی میدهیم!»، اینگونه، کودک «خسیس بودن» را میآموزد.
🔺وقتی والدین، برای آرامش کوتاهمدت خودشان، به کودکان وعدههایی میدهند، کودک «دروغگویی» را میآموزد.
🔺وقتی والدین، برای آرامش کودکِ آسیبدیده، دیوار یا اسباب بازی را با سیلی میزنند و میگویند: «اینو زدمش، دیگر گریه نکن»، کودک «انتقامگیری» را میآموزد.
#تربیت_فرزند
🧒 🧒 🧒 🧒 🧒 🧒 🧒
👈 به #مصباح_خانواده_۱ بپیوندید:👇
🆔 t.me/mesbahfamily | تلگرام
🆔http://eitaa.com/m_family | ایتا
🔶️دومین جشنواره عکس قاب اقتدار آغاز شد
🔺️به همت معاونت روابط عمومی و رسانه اداره عقیدتی سیاسی نزاجا دومین جشنواره قاب اقتدار به مناسبت ۲۹ فروردین گرامیداشت روز ارتش و حماسه آفرینی های نیروی زمینی آغاز شد.
🔺️این جشنواره ویژه کارکنان پایور، وظیفه و خانواده های نیروی زمینی ارتش بوده و شرکت کنندگان می توانند با تکمیل فرم مربوطه، آثار خود را به نشانی الکترونیکی kanunfilm.ax@gmail.com ارسال نموده و پس از مراحل بررسی و ثبت، کد پیگیری دریافت نماید.
🔺️برای اطلاع از جزئیات نحوه ارسال، تقویم و سایر جزییات در کتابچه الکترونیک جشنواره، با اسکن نمایه در گوشه پوستر جشنواره مراجعه کنید.
💠کانال خبری نزاجا
@Zolfagharnezaja
instagram.com/Zolfagharnezaja