eitaa logo
شعله ی طور
11هزار دنبال‌کننده
416 عکس
170 ویدیو
118 فایل
المکتوبات فی النجف‌الاشرف محمدهادی اصفهانی آرشیو جلسات: @esfahani_archive طرح حیله های مدرن آپارات🔻 www.aparat.com/m_h_esfahani_aparat
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5828128152311826828.mp3
28.01M
شب عید فطر ۱۴۴۲/صوت لایو از کربلای معلی/توضیح چند نکته اگر فرصت داشتید کامل گوش بفرمایید @sholeye_toor
از شمار دو چشم یک تن کم وز شمار خرد هزاران بیش..‌. حاج محمد علی خلف زاده(الطائی)از آخرین بازماندگان و از قدیمی ترین شاگردان مرحوم حداد بودند. اگر مقدور بود بر بنده منت بگذارید و فاتحه ای بخوانید. @sholeye_toor
ارتحال الولي العارف الحاج محمدعلي الطائي إلى المحل الأعلى "" "" "" "" "" "" "" "" "" "" "" "" "" "" "" "" اليوم الأول من شهر شوال من سَنَة ١٤٤٢ هـ . ق الموافق ليوم الخميس ٢٠٢١/٥/١٣ م قد أرّخ نهاية الانتظار، للولي الخفي الذي أفنى أكثر من ٨٠ عاماً في الله بالله لله، وأعلن الوصول إلى حدائق ذات بهجة، وتحقّق منية الوصال الأبديّ... الّذي كان هذا الولي العظيم ينتظره طول حياته الطّيبة الّتي جاوزت التّسعين. انتظارٌ سطّر به الحاج أجمل معاني العشق الإلهي، وروى به روايةً قد ألّف صفحاتها من آيات ومناجاة، رواية العبوديّة لربّ السّماء والعشق لسيد الشهداء والإباء ابو عبدالله الحسين عليه السلام . لقد كان انتظار المقدّس الرّاحل لهذا العروج بكامل وجوده، بجسمه الذّابل النّحيف، وروحه الظمأى المكابدة، حتّى حانت لحظة الرجوع إلى الله ... ففي فجر هذا اليوم وفي كربلاء مدينة العشق كما كان يسميها فاضت نفسه الطاهره إنه بقية مدرسة ( استاذ العرفاء الحاج السيد علي القاضي) الحاج محمدعلي عبدالحسين خلف الطائي (محمد خلف زاده) ليلتحق بالملكوت الأعلى بالكل الذي هو منه ،،، فإنا لله وانا اليه راجعون يا راحِلاً وَجَميلُ الصَّبْرِ يَتْبَعُهُ هَلْ من سبيلٍ إلى لُقْياكَ يَتَّفِقُ ما أنصَفَتْكَ جُفوني وهيَ دامِيَةٌ ولا وَفى لكَ قلبي وهو يحترِقُ @sholeye_toor
به یاد حاج محمد علی الطائی(ره) که در زمان حیات جسمانی اش هم اسیر بدن نشد. ♦️اگر ممکن بود فاتحه ای با توجه به روح بلند این مرد الهی بخوانید. @sholeye_toor
حاج طائی نزدیک به ۱۰۰ سال در این دنیا عمر کرد،حدود ۱۳ سال آخر عمر روی تخت بیماری بستری بود،اما اربعین ها که می شد می فرمود مرا به موکب ببرید تا گرد زوار سیدالشهدا علیه السلام روی من بنشیند و پس از نزدیک به بیست روز در موکب بودن به کربلا می رفت. از او برای وصول الی الله سوال که می کردند می فرمود: ای کسی که عقب خدا می گردی،خدا نزد حسین علیه السلام است. عمود ۴۸۲ نجف-کربلا برای دل سوختگان همیشه ماجراهایی داشته است که در طول زمان باید نوشته شود. با فاتحه ای برای او خود را مهمان سفره اش کنید. پ ن: تصویر،روز سوم وفات ایشان ♦️المکتوبات فی النجف الاشرف @sholeye_toor
14.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توصیه ی حجت الاسلام و المسلمین حاجاقای فرحزاد به خواندن کتاب کهکشان نیستی در برنامه ی سمت خدا لینک تهیه ی کتاب از سایت سمت خدا🔻 https://b2n.ir/f77638 لینک دریافت از ناشر با ۱۵ درصد تخفیف🔻 https://b2n.ir/kahkeshan لینک خرید نسخه ی الکترونیکی از فیدیبو🔻 http://www.fidibo.com/book/view/110581 ♦️کانال نویسنده ی کتاب🔻 @sholeye_toor
4_5846040652722211230.pdf
2.56M
‍ ‌‌‌‌‌‌♦️فایل مکتوب کامل ۲۷ جلسه ی ماه رمضان، دریچه ی سلوک در طبقات وجود انسان کامل♦️ به تمام بزرگوارانی که علاقه مند به بحث نفی خواطر و کنترل خیال هستند پیشنهاد می شود این فایل را آرام آرام و سر فرصت از ابتدا بخوانند. ♦️آرشیو صوت ها🔻 t.me/esfahani_archive ♦️المکتوبات فی النجف الاشرف @sholeye_toor ♦️اینستاگرام https://b2n.ir/460822
خدا رحمت کند حاج محمد علی الطائی را که این کشف مربوط به ایشان بود. ♦️المکتوبات فی النجف الاشرف @sholeye_toor
حضرت علی علیه السلام می فرمایند: اَلعَینُ جاسُوسُ القَلبِ وَ بَرید العَقل چشم جاسوس و مأمورِ دل و نامه رسانِ عقل است. چشم آنچه قلب می خواهد را جستجو می‌کند و نامه رسان عقل است. یعنی؛ ببین به چه چیزی چشم دوخته ای، عقلت همان قدر است! ♦️ماه رمضان، دریچه ی سلوک در طبقات وجود انسان کامل. جلسه ی سیزدهم (روز سیزدهم ماه مبارک رمضان ۱۴۴۱) ‌‌‍ ‍"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنترل ورودی ها در جهان مدرن برای تصحیح خیال" @sholeye_toor
هدایت شده از شعله ی طور
هدایت شده از شعله ی طور
هدایت شده از شعله ی طور
هیچ گاه آن قدرت تصرف و تکرار این شعر با آن قوای الهی که پژواکش مهجة القلب را مبدل به دریای مواج جنون می کرد فراموش نخواهد شد: چگونه غیر تو بیند کسی که غیر تو نیست بدان سبب که تویی عین جمله ی اعیان ♦️المکتوبات فی النجف الاشرف @sholeye_toor
کثرات یعنی چیزهایی که ما را از خدای تبارک و تعالی و مقام توحیدی باز می دارند! در گذشته طوری بود که کثرات تفکیك می شد، کثرات مفاهیمی بودند که به نظر بد و شر بودند و اینها مایه ی کثرت و فکر و تشتت خاطر می شد. اما در طول زمان وقتی رسید به قرن حاضر، امروزه، کثرت زدگی و حجم اطلاعات و حجم پرداخته شدن به امیال از لایه های عَمَلی فاصله گرفته، یعنی لازم نیست از منزل خارج شوید و به منطقه ی خاصی بروید. چون امیال با دیدن و شنیدن و فکر کردن هم تحریك می شوند، منظور ما فقط یك میل خاص نیست، این حجم گسترده از اطلاعات که در موبایل و تبلت و لپ تاپ وجود دارند،حتی در کانال های مذهبی! من دنبال آرامش فکری هستم، دنبال یك رشته ی فکری در ذهن خودم هستم، یك مرتبه یك مداحی پخش می شود، یك سخنرانی از عالمی پخش می شود، اینها عیبی ندارد، "" به شرطی که در برنامه ی من باشد "" اما اگر من آمدم در فضای مجازی که مثلا پرداخت بانکی انجام بدهم، و تصادفا وارد یک کانال مذهبی هم شدم، این حالت باعث می شود که هر دو موضوع در نَفسِ من "بی اهمیت بشود" یعنی شنیدن مداحی، کلمات بزرگان، ذکر مصیبت یا روایات، برای ما مشروط به استفاده های دیگری از فضای مجازی می شود! بزرگواران تجربه کرده اند که زمانی که به مجلس سخنرانی می روند، بعد از مدت کمی احساس نیاز می کنند که موبایل را در آورده و یا عکسی بگیرند، سلفی بگیرند، لایوش را روشن کند بقیه را هم در مجلس شریك کند... "به تعبیر دیگر این انسان دیگر قرار نمی گیرد" آرامش ندارد، چون عادت کرده است به جای اینکه راهی که باید برود را خودش برای خودش بسازد و همان راه را پیش برود، "دیگران برای او راه می سازند." اینکه دیگران برای ما راه بسازند، ممکن است اوایل مداحی و سخنرانی و ذکر مصیبت و غیره باشد، ولی "به مرور مطالبی بی فایده به خورد ما داده می شود که بی ربط به برنامه ی ماست." در نتیجه نَفس عادت می کند به اینکه اطلاعاتی به درد نخور به دست بیاورد، ولی اگر خودش بسازد و پیش برود و انتخاب شده و دقیق پیش برود، خوب است. ممکن است عده ای که این فضا را دوست دارند خوششان نیاید، اما من برای عرایضم دلیل دارم، شیطان از بیرون برای این ماجرا طراحی و برنامه ریزی کرده است. درست است که شیطان نمی تواند ما را مجبور به کاری کند، ولی کار شیطان زمینه سازی است... کم کم مسیر توجه نفس به سمت و سویی می رود که فرد متوجه می شود نمی تواند بدون فضای مجازی زندگی را بگذراند، نمی تواند صبح را به شب برساند، موقع خواب باید به موبایل نگاه کند، موقع بیدار شدن هم، حتی گاهی این فضا برای انسان وظیفه تراشی می کند، مثلا من الان وظیفه دارم فلان مطلب را ارسال کنم. البته گاهی اقتضای فضای کاری شخص ایجاب می کند از موبایل و فضای مجازی استفاده کند که این بحث دیگری است باید بررسی کنیم این کاری که می خواهیم انجام دهیم بهترین هست یا نه؟ آن وقت مشکل حل می شود. اگر در رشته ی کاری بنده، این مهم ترین و اصلی ترین کار باشد، خب من باید آن را انجام بدهم، اما باید با خودم به این نتیجه برسم که این کاری که الان در حال انجام آن هستم بهترین کار هست یا خیر؟ پس این فضا باعث می شود انسان نتواند ذهن خود را دقایقی به خدا و توحید و قرآن معطوف کند، حال چه برسد بخواهیم دو دقیقه سر نماز متوجه ذات اقدس باری تعالی باشیم. در روایت آمده: التوحید نفی التوحید : یعنی شما آن حالت توحیدی که تصور می کنید عالی ست را حتی باید نفی کنید، و بالاتر بروید. چه برسد به اینکه من دو دقیقه سر نماز بنشینم و ذهنم هزار جا برود. پس نکته اینجاست که "ما باید جلوی ورودی های چشم، گوش و ... را ببندیم و آن را مدیریت کنیم." ••• یافته های چشم و گوش و چشائی به قلب وارد می شود و قلب با آن‌ها شکل می گیرد. ورودی ها، رفت و آمدها و ارتباطات باید کنترل شوند تا خیال ما آرام شود ••• ♦️ماه رمضان، دریچه ی سلوک در طبقات وجود انسان کامل. 🔻جلسه ی سیزدهم "کنترل ورودی ها در جهان مدرن برای تصحیح خیال" ♦️آرشیو صوت ها🔻 t.me/esfahani_archive ♦️المکتوبات فی النجف الاشرف @sholeye_toor ♦️اینستاگرام https://b2n.ir/460822
هدایت شده از شعله ی طور
‍ ‍ ‍ ‍ ♦️اقیانوس آدم ها ♦️ دیروز پنجشنبه ۱۱جمادی ۱۴۴۱ توفیق یافتم مجددا بر مزار آسمانی سید العرفا مرحوم آیت الله سید علی قاضی طباطبایی ره حاضر شوم. نشسته بودم روی سکوی کنار آن در که منتهی می شود به اتاقکی که ایشان گاها در آنجا مشغول عبادت می شده است و چند تن از فرزندان ایشان آنجا مدفون هستند. پیرزنی عراقی سراغم آمد و گفت شیخ من سوالی دارم ، چون به حال خود بودم گفتم ایرانی هستم بلکه رهایم کند، گفت ایرانی هستی لکن عربی بلدی! تعجب کردم ، نشست پایین پایم کف زمین، گفتم بیا بالا بنشین و کنار رفتم ،اما محکم روی زمین نشسته بود و خاضعانه گفت ما به نشستن در مجلس علماء انس داریم. چهره ای ساده ، پوششی ساده تر از آن اما هویتی نورانی داشت که او را احاطه کرده بود. گفت شیخ من را راهنمایی کن من چه کنم در کارهای معنوی ام قوت بگیرم، وادی السلام که می آیم روح علماء را می بینم ملائک را می بینم قرآن که می خوانم ملائک و اجنه ی مومن سراغم می آیند و نزدیکم می شوند و با وجود ناری و نوریشان انس دارم. کتاب های مرحوم امام خمینی ره علیه را خوانده بود علامه و آقای قاضی را خوب می شناخت، کتاب های شهید صدر که از شاگردان گرعاوی از سلسه شاگردان سید هاشم حداد بوده است را خوانده بود و با روح شهید صدر که از عرفای نجف بوده است، مرتبط بود. گفت من فقیرم ، در زندگی ام توسط اهلم مورد ظلم واقع شده ام ، گویا خیابان نشین بود با این اوصاف همچنان بیش از پیش به دنبال ترقی خویشتن بود. نگران بود که چه باید بکند که او را به مراتب عالی تر راه دهند. می گفت گاهی نشسته ام روی زمین خود را در آسمان ها می بینم ، اینجا نشسته ام همزمان خود را در هند می بینم که بر مزار امام زادگان آنجا در حال زیارتم. خسته بود از باطن آدم ها و شکایت ها در این باره داشت. می گفت این مردم شکل بوزینه ها و انواع و اقسام حیواناتند من چه کنم من مانده بودم باید چه بگویم به این بنده ی خدا گفتم لابد من هم شکل بوزینه ام ! خنده ای کرد و چیزی گفت... چهره ای داشت نورانی با زوایای عمیقی از ریاضت های شکل گرفته در خطوط روح و چهره اش که سابقه ای از استقامت را بر صحیفه ی جانش رقم زده بود. می گفت جوان که بودم، زمان صدام میخواستم بروم ایران از طریق کردستان و در راه بعثی ها مرا گرفتند و در بیابان زندانی کردند، گشنه و تشنه و بی کس مانده بودم ناگهان دستانی را مشاهده کردم که در آن آبی بود و صدایی که به من گفت از این آب بنوش آب را نوشیدم ، به خواب رفته بودم حضرت مریم سلام الله علیها را دیدم که به من گفت برگرد عراق و من به او گفتم می خواهم بروم ایران ، گفت قسمت میدهم به پسرم عیسی که برگرد عراق،برگشتم از وقتی برگشتم احوالات آسمانی برایم آغاز شد. خرابه نشین و فقیر و در به در بود و خیلی حرف ها زد هم راجع به خودم و دیگر امور که گفتن ندارد. و چیزی که مرا به حیرت وا داشته بود پیغام الهی این ماجرا بود، آدم ها هر کدام اقیانوس بی کرانه ای از حقایق اند، باید آن ها را کشف کرد و از کنار احدالناسی با تبختر و اینکه من با عوالمی مرتبط هستم که تو از آنها بی خبری نباید رد شد. حماقت است و کودکی کردن. و اینکه گاهی ممکن است کسی چیزی ببیند یا حالی رخ کند و یا با عوالمی مرتبط شود و او را اعجابی از خویشتن دست دهد. خدا وند مربی نفوس است با دوستانش و سالکانش برفرق تکبر انسان می کوبد که خیالاتی نباش، خیلی ها که خیلی چیزها داشته اند و دارند نه پوشش تو را دارند نه علم ظاهری تو را نه اوضاع مالی تو را و نه ادعای تو را ، با اینکه دستانشان پر تر و ضمیرشان صافی تر و ارتقای روحشان متعالی تر است، خاضعانه تقاضای راهنمایی از تو می کنند که خود می دانی کوچک تر از آن هستی که بخواهی جوابی برای آن ها داشته باشی اما آن ها با این پرسش سیر استکمالی خویش را تکمیل می کنند و تو را هم متوجه حقارت خویش می نمایند. والبته نظیر این ماجرا برای شیخ مرتضی زاهد ره رخ داده بود آن هنگام که قدرت طیران پیدا نموده بود در مقابلش پیرزنی را دید که همان کار را با مرتبه ای بالاتر انجام داده بود و به او فهمانده بود که این ها مهم نیست بالاتر بیا... اساسا این ها تماما بر می گردد به مدار وجودی آن قبر شریف در آن قبرستان اسرارآمیز که هرگاه انسان در آنجا حاضر می شود به شکلی درسی از توحید و بیداری را روزی انسان میکند و با آن قدرت لاهوتی و فانی در دست ولایت ثابت میکند که ماسوی الله بالجمله نقل و نباتی بیش نیست. از او عجایبی دیده ام که زمان ها باید بگذرد تا از سینه بر زبانم جاری شود که اندرون پر از زخم واماندگی از خویشتن است... مطالب نقل به مضمون است. المکتوبات فی النجف الاشرف @sholeye_toor