روح القرآن را برای دست نوشته ها و دقت های قرآنی که گاها به ذهن می آید به صورت جداگانه تاسیس کردیم تا هم آرشیو یکدستی از پرداختن به ایات باشد هم دسترسی راحت تری برای علاقه مندان به مباحث قرآنی.
التزامی نداریم همه اش را اینجا قرار بدهیم.
اگر علاقه مند بودید عضو بشوید.
@ruho_alquran
♦️السلام علیک یابن سدره المنتهی♦️
سید الکونین صلوات الله و سلامه علیه:
حسین منی و انا من حسین
این جمله بر سر در ورودی حرم سیدالشهداء نوشته شده است و نقشی عمیق بر قلب ها حک میکند.
شاید شعبه ای از بی نهایت معنای نهفته در این کلام این باشد که باطن توجه به سیدالشهداء به شهود نشستن حقیقت سدره المنتهی ،خاتم انبیاء را در بر دارد.
امشب شب جمعه و شب زیارتی سیدالشهدا و شب ولادت پادشاه مملکت رسالت و ولایت حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله و سلّم دریچه ای از قلبمان با توجه به مقام نورانیت سیدالشهداء به سوی این اعجوبه ی خلقت باز کنیم تا که حسین ِعاشورا و کربلای فردایمان به نور سیدالکونین از گودال هایی که دیروز با دستِ اعمالمان برای حسین دیروزمان در سرزمین کربلای وجودمان حفر کرده ایم فاصله بگیرد و نزدیک تر و نزدیک تر گردد به حقیقت رجعت و تجلی اش پس از آن جمعه ی مبارک با ۱۲ هزار تن از یاورانش در طلیعه ی ظهور موفور السرور امام اباصالح المهدی ارواحنا له الفداء.
چه خوش تر آن ۱۷ ربیع الاولی که جشن میلاد پدر اکوان و مادر امکان، آن تجلی اعظم و روح قرآن را زیر سایه ی پر مهر امام رئوف و بی مثالمان طاووس اهل الجنه مهدی صاحب الزمان اروحنا له الفداء برگزار کنیم...
رسول الله و قلب درخشان و شکسته ی او فاطمه سلام الله علیها را واسطه قرار دهیم که ظهور را در دوران ما و ما را سردار سپاه حسین زمانه ی مان رقم بزند ، که روزگار در حال گذر است و عطش های ما اگر ما را موثر در ظهور سالار و سرورمان قرار ندهد تشنه کام و عطشناک از عالم دنیا به سوی برهوت تنهایی ها رخت بر خواهیم بست...
متی ننتفع من عذب مائک
فقد طال الصدی..
#کل_یوم_عاشورا
#_رجعت
#۱۷_ربیع
🔻المکتوبات فی النجف الاشرف
@sholeye_toor
♦️با توجهی به ساحت مولی الموحدین علی علیه السلام با شعر زیر و قرائت آیت الکرسی و معوذتین بازگشت امنیت به اهل عراق و علی الخصوص شیعیان نجف و کربلا و شیعیان تمام عالم را از ساحت ایشان تمنا کنیم که او روح قدسی قاهر قادر بر تغییر تقدیرات است.♦️
پر از سیاه و سپیدیم همچو عرصه شطرنج
پر از نشاط و امیدیم و پر ز غصه و از رنج
خرابه ایم و پر از مار و کژدم و اثر گنج
بیا که ساعد و بازو و روی و پنجه و آرنج
نهاده ایم چنان سگ سر مزار تو هر پنج
شکسته می دمد از من دلی که ناله ندارد
شکسته باد سری کز درت حواله ندارد
خراب باد دلی کز رخت پیاله ندارد
قلم، دوات و خط و کاتب و رساله ندارد
مگر به باد رود جمله بر نثار تو هر پنج
سکوت محض دویده است در خیال تبسم
تبسمی که رسد خنده بر کمال تبسم
نداد جاه تو بر عاشقان مجال تبسم
حواس جمع شد از لطف پایمال تبسم
حواس خمسه ما ذبح خنده دار تو هر پنج
بریز در قدحم باده ای حکومت کامل
بکش به صفحه من خطی از سلاسل باطل
مرا خلاص کن از این سلاسلم ز مراحل
وجود و نیستی و دوزخ و بهشت و منازل
اگر تو حکم کنی می شود غبار تو هر پنج
نبی نبی شده از تو ز توست مرسل مرسل
تویی مفصل خالص تویی خلاصه مفصل
چنین شده است مبرهن چنین شده است مسجل
تشیع و حنفی مالکی و شافع و حنبل
نهاده گردن خود زیر ذوالفقار تو هر پنج
نجف به رقص درآرد مرا به رغم کسالت
ز لطف کم نگذارد علی به رغم جلالت
به اختیار کشیدم ز جبر خویش خجالت
خلیل و موسی و عیسی و نوح و ختم رسالت
نشسته در علم جبر و اختیار تو هر پنج
برون علیست ز حرف و برون علیست ز اوصاف
برون ز ننگ محیط و برون ز حیطه اطراف
برون ز غیر به جز خود هم از خلائف و اسلاف
بهشت و دوزخ و دنیا و هم جهنم و اعراف
به هیچ نیز نیرزند بی کنار تو هر پنج
چو جبرئیل به شوقت شکفته آید و رقصد
چه جای عیب که چون من تو را ستاید و رقصد
فقط نه دوست به مردن غزل سراید و رقصد
به روز واقعه مرحب زره گشاید و رقصد
حواس خمسه عالم به چنگ تار تو هر پنج
درآ به مجلس ما بر خلاف رای ستیزان
نشسته اند غلامان ستاده اند کنیزان
به سلطه تا که نشستی نشست ناز عزیزان
صراط و نامه اعمال و قبر و محشر و میزان
قیام کرده تماما به افتخار تو هر پنج
به اعتبار تو منبر به اعتبار تو گنبد
به اعتبار تو آتش به اعتبار تو معبد
به اعتبار تو شد هر که شد رسول مؤید
خلیل و موسی و عیسی و نوح و حضرت احمد
گرفته اند نبوت به اعتبار تو هر پنج
اگر طهور شود منجسی به آب مضافی
رسد عدوی علی از کدورتش سوی صافی
ببند کام و مزن نزد شاه حرف اضافی
بحار و مختصر و عروه و مکاسب و کافی
عریضه ایست که افتاده در بحار تو هر پنج
بیا که خون دلم میچکد ز خنجر بالغ
به سلطه تو درآمد فلک بدون مبالغ
شدی بدون مبالغ ز دست مسئله فارغ
فقیه و صوفی و غداره بند و عام و نوابغ
بدون دام شده یک سره شکار تو هر پنج
چه لعبت است نمودی به دوستان نحیفت
چگونه بار کشم زیر عشوه های ظریفت
مرا به خواب نمیشد شوم به غصه حریفت
بیا که ابرو و خال و خط و دو چشم شریفت
هدر نموده مرا مثل خون به کار تو هر پنج
به جز تو کیست در این بزم قدس لایتغیر
به جز تو کیست به کیفیت اینقدر همه حیدر
به جز تو کیست همه فرع و اصل و جزء و کل آخر
حسین و زینب و عباس و اکبر و علی اصغر
نشسته اند همه داخل مزار تو هر پنج
#معنی
المکتوبات فی النجف الاشرف
@sholeye_toor
♦️نکته ای مهم از حقیقت معرفت النفس♦️
مَن نمی دانم کی ام مَن ، لیک یک مَن در مَن است
آن که تکلیف مَنَش با مَن مَنِ مَن ، روشن است...
در زیارت ندبه ی امام عصر ارواحنا له الفداء میخوانیم:
السلام علیک یا صاحب المرأَی و المَسمع
بحار الانوار ج۹۹ ص۹۲
سلام بر تو ای صاحب هر دیدنی و شنیدنی.
برای جویندگان طریقه ی معرفت النفس این عبارت گنجینه ای بي قيمت پر از درّ و گوهرهای لایزالی است.
المرأي و المسمع مصدر میمی و توأمان با ال تعريف،مطلق هر گونه دیدن و شنیدن است.
باید در فکری عمیق و هزار ساله فرو رفت که حقیقت دیدن و شنیدن های ما چه چیز و البته فاعل حقيقي آن کیست، علی الخصوص آن هنگام که این عبارت را کنار توصیف دیگر وجود مبارکش که "عین الله الناظره و اذن الله الواعیه" است قرار میدهیم.
چه بسا فرو رفتن در این معنا ترنم نوای
"بعد از این نور به آفاق دهیم از دل خویش
که به خورشید رسیدیم و غبار آخر شد"
برای دل بی سامان ما به ارمغان آورد.
ان شاء الله...
#امام_ابا_صالح_المهدی_علیه_السلام
#معرفت_النفس
المکتوبات فی النجف الاشرف
@sholeye_toor
♦️پیشه ی عاقلان♦️
خوشا آنان که در این جهان ،پیشه ی خویشتن را خلیفة اللهي كردن قرار دادند .
کفاش و قصاب و دکتر و مهندس و طلبه و خانه دار بودن نمی شناسد و نمی خواهد.
علوّ مقام روح الهی انسان در تجلی کردن آن حقیقت درخشانی است که پیشه ی انسان هایی بوده است که در ساحت حقیقت متصل به دریای بی کرانه ی ولایت گشته اند.
گاهی خلیفه ی خدا باش
نه مطموع نفس های هوسناک شیاطین !
انسان را خلق کرده اند که خویش را فراموش کند نه آنکه در این دنیا و کشاکش ها دنبال تثبیت تلخ خویشتنش باشد.
استعداد ما خلیفه ی خدا بودن روی زمین است
و قطعا متعلَّق حسرت در روز قیامت فهم معنای خویش است.
بر آستان لایزالی تجلی واقعیت ها ،بزرگترین رنج انسان ،ادراک عمیق ترین لایه های حقیقت،درک خویشتن و ضایع کردن آن استعداد لا یتناهی نهفته در وجود او رقم خورده است.
قبل از آنکه دیر شود باید به خود آمد و در هر لباسی که هست شغل اول و کار خویش را خلیفة اللهی کردن قرار داد.
عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید
نا خوانده نقش مقصود از کارگاه هستی
#ولایت
#خلیفه_اللهی
المکتوبات فی النجف الاشرف
@sholeye_toor
@sholeye_toor
♦️حتما خوانده شود♦️
🔻نکته ای درباره ی شب یلدا🔻
شب يلدا اگر از مصاديق صله ارحام محسوب شود و در آن گناهي صورت نگيرد بسيار عاليست
اما نكته اي در حرم به ذهنم آمد گفتم اينجا هم بنويسم شايد خالي از فايده نباشد...
تمام دلخوشي ها در اين شب اينست كه يك دقيقه از ديگر شب ها طولانی تر معنای شب بر ما می گذرد.
اما باید بدانیم اگر کسی اهل توجهات و وصول به درگاه ولایت و خصوصا ارتباط خاص الخاص با قرآن کریم گشت چه بسا برای او عبور از زمان میسر گردد و در آن هنگامه ای که دیگران محصور در قفس زمان و حدود عدمیّه هستند او در حال تفرج در حقایق آسمانی و ارتباط با هیاکل غیبی و روحانی است.
در دفترچه ی قطور تاریخچه ی اولیاء بوده اند کسانی که در شبانه روزی هفتاد هزار ختم قرآن کریم کرده اند،دیده شده اند بزرگ مردانی مانند آیت الله غروی اصفهانی(کمپانی) ،استاد آیت الله العظمی بهجت در اصول و صاحب شعر معروف سینه ای کز معرفت گنجینه ی اسرار بود... (در رثاي صدیقه ی طاهره سلام الله علیها )که هر روز دقایقی کوتاه را در مقابل ضریح مولی الموحدین می ایستاده اند و مشغول ذکر می شده اند و بعدا از آیت الله کشمیری درباره ی ایشان سوال شد و ایشان فرمودند آیت الله کمپانی در این چند لحظه 1000 مرتبه سوره ی قدر می خوانده اند و صاحب طی اللسان بوده اند...و قطعا طی اللسان از شقوق و ترشحات طی الزمان خواهد بود...
این ها برای ما شاید کمی عجیب باشد چرا که ما از ساحت تجرد درک معتنابهی نداریم اما برای آنان که در جهان بی کران ولایت قدم گزارده اند و حیاتشان به یاد و ذکر حق و اولیاءش علی الدوام مترنّم است این امور تکرار مکرّرات است...
درست است که شاید ما متوجه معنای عبور هویت انسان از ساختار زمان و پشت سر گذاشتن قیود برزخیه نشویم،اما همه این ها را نوشتم تا ما امشب در این یلدای هزار سیصد و نود و ششم بدانیم که چقدر و چقدر ما گرفتار هویت و تعین زمان هستیم... که آن را جشن می گیریم و خود را از خوردنی ها و شنیدنی ها و دیدنی های ناسوتی لبریز می کنیم كه نكند خدای نکرده نسیمی از عالم غیب بر گوش و هوش جانمان بگذرد...
خوشا به حال آنان که امشب یلدایشان با دقیقه ای بیشتر از توسل نسبت به اباعبدالله الحسین روحی له الفداء معنا می شود که در قاموس اهل توحید شب جمعه شب رهایی سالکان از قیود زمان و تعینات و غریقه گشتن در بحر بی کران مقام ولایت به دست سالار و سید و سرورشان حسین بن علی سلام الله علیه تعریف شده است.
🔻حتما حتما با گوش دادن مداحی ای که ضمیمه شده است این یک دقیقه ی اضافی امشب را یاد او باشیم تا در آن زمان که زمان بسط خواهد یافت و هر روزش پنجاه هزار سال گذر خواهد کرد این یک دقیقه ها به داد ما گرفتاران برسد...
#شب_یلدا_96
#اباعبدالله
مكتوبات طلبه ای ساکن در نجف اشرف
@sholeye_toor
بسم الله الرحمن الرحیم
♦️آفات السالکین ♦️
🔻شماره ی اول:
"چاه عمیق خلط مراتب"
از مهم ترین و اساسی ترین و همچنین مغفول عنه ترین مولفه های لازم در التزام به طریقت درک مختصات وجود خویشتن در نقشه ی سلوک الی الله است.
تمام مشکلات از آنجا آغاز می شود که ما می خواهیم ملتزم به لوازمی گردیم که مربوط به سطح ارتقای روحی ما نیست،و چه بسیارند کسانی که در این دام گرفتار می شوند و استعداد و طراوت سلوکی خویشتن را به آتش می کشند.
شاید بخش مهمی از این مشکلات ناشی از خواندن زندگی نامه های بزرگان و تطبیق آن بر احوالات خویشتن باشد.
حتی دیده شده است بعضی از به اصطلاح اساتید سلوک به شاگردان خویشتن قبل از آنکه تکمیل مراتب ما قبل در وجود آن ها مستحکم و مستقر گردد او را توجه به مراتب بالاتر می دهند،
چه بسیار سالکانی که با در نظر نگرفتن این نکته خانواده و خویشتن را به آزار و اذیت می اندازند و دچار توقف می شوند!
این مشکلات ناشی از شکل گیری حال محوری در سلوک الی الله است،
حال پیرمرد هشتاد ساله را با خود که سلوکی نیم بند و چند ماهه و چند ساله داشته است مقایسه می کند و از آنجا که ملکه ی تقوای آن درجه در وجودش فعال نگشته است دچار ادا و بازی و تحمیل اذکار و التزمات غیر متناسب نسبت به رتبه اش می گردد.
کاستی ها و تنبلی های خویش را به سلوکش و غرق در مقام فنا بودنش حواله می دهد و در بسیاری از مواقع با دلخوشی نسبت به در طریق دستورات بودن التزامات اولیه ی لازمه که توده ی مردم به آن ها ملزمند را از دست می دهد.
سلوک الی الله یعنی تقوا،خلوت،نظم،سالیان متمادی فکرو سکوت غالب بر کلام و صبر روز افزون و عمیق...
ما که هنوز نتوانسته ایم یک نماز شب خواندن را در خود درست ایجاد کنیم چرا طمع مراتب عالی تر را داریم؟
نظم مهم ترین رکن سلوک و تمام حرکات معنوی و حتی علمی است.
شیطان برای هرکس از طریق خود و شیوه ی خاص با نگاهی دقیق تر از تصورات عامی ما وارد می گردد و عمدتا در تمام مراتب اهل طریقت از عدم درک درست نسبت به به هم ریختن مختصات وجودی هر کس بهره ها می برد.
خلط مقامات نکنیم و طبق روایات انجام هر کاری را یکسال حداقل مداومت داشته باشیم .
اگر زندگی نامه ی علما را هم می خوانیم سعی کنیم روح تقوا را از مرام و منش ایشان به ارث ببریم نه اینکه نقل مجالس باشیم و خودیت خود را با بیان احوالات عرفا جلا دهیم و بعد تا نیمه شب بنشینیم و وقت سحر در خواب خرگوشی هزار ساله فرو رویم.
استقامت و نظم، از اسماء اعظم سلوک سوی خدای تبارک و تعالی است که هر حقیقتی در مکنون خویش برای رفع حجاب ها اسم اعظمی قابل استخراج دارد.
#آفات_السالکین
#خلط_مراتب
#شماره_اول
المکتوبات فی النجف الاشرف
@sholeye_toor
بسم الله القاصم الجبّارین
مدتی قبل در رویایی شفاف صحرایی عجیب و پهناور را دیدم که درآن مردمان به شکلی وسیع و متراکم تجمعی عظیم نموده بودند.
درمقابل و جلوی جمعیت سکوی بزرگی قرار داشت،
جمع زیادی روی آن ودر میان آن ها مملو از روحانیون جوان با چهره هایی پر از نور قرار گرفته بودند.
در میان آن ها سردار قاسم سلیمانی قرار گرفته بود و چون نوری عظیم می درخشید.
در آن میانه متوجه شدم که این جمعیت، مردم ایران هستند که رئیس جمهور فعلی ایران را بخاطر ناراضایتی ها از اقداماتش کنار زده اند و سردار سلیمانی را در جایگاه او نشانده اند.
منتظر تعبیر این خواب بودم و در حال رصد که چه طور امکان به دولت رسیدن سردار سلیمانی وجود دارد که خبر تلخ و بهت آور شهادت این مرد الهی و آسمانی را شنیدم.
🔻آنچه من دریافتم :
از ابتدای تاریخ بلندای مقام روح اولیاء الهی و درجات انبیاء را با شاخص های متعددی تحلیل کرده اند.
اما از مهم ترین این شاخص ها قدرت روح آن ولیّ الهی در فرو ریزاندن طاق های ظلم و مظاهر شرک به حساب می آید.
ابراهیم خلیل، لا احب الآفلین گویان کاسر اعناق بت های جبابره ی زمان خویشتن بود،
قلب نوح علیه السلام مرکز تنزیه عالم به طوفانی عظیم قرار گرفت و بساط اهل شرک و کفر را روی زمین بر هم پیچید.
آدم،شیث،موسی،عیسی،حیقوق،میشا،تورخ،
یوشع،شعیا،جرجیس،ارمیا،متی و...
تمامی انبیاء تا نبی ختمی ص قلبشان به نوعی مظهر تجلی حق و زداینده ی حقیقت شرک و کفر و جنگ باطنی و ظاهری با نماد های آن بوده است.
درشب میلاد خاتم الانبیاء ص خاموش شدن آتشکده ی فارس و فروریختن طاق کسری و در دوران ظهورش از میان رفتن ارکان بت پرستی ظاهری در قلب زمین و آبیاری درخت تنومند ولایت و مقدمه سازی برای برچیده شدن حکومت ظلم و شرک و شیاطین،ظاهرا و باطنا در مقدرات این عالم فانی.
مجاهدات و شهادات تلخ و تاریخی اهل بیت علیهم السلام درغریبانه ترین حالات و تنهایی...
تا اینکه این درخت سر به فلک کشیده ی ولایت به انقلاب ۵۷ مردم ایران به رهبری مردی ملکوتی از جنس اولیاء الهی رقم خورد و پس از اوناخدایی عظیم و خبیر و روح الهی قرن اخیر او را هدایت نمود تا رسید به بستر حیرت آور سالهای اخیر.
تمام هویت انقلاب اسلامی شرک ستیزی واستقرار حقیقت توحید در بستر نفوس بشری تعریف شده بود و هزاران هزاران مرغ ملکوتی در استقرار این هدف الهی جانفشانی کرده تا مظاهر کفر و شرک در قلوب بشر قرن بیست و یکم استیلا وحکومت نیابد.
درسالهای اخیر دست شیاطین و پروژه های نفاق در ایران آنچنان شروع به تحرکات و شیطنت نمودند که به صورت واضح حتی بسیاری از مومنین هم دچار خلط حقایق اسلام و بخاطر مسائل اقتصادی میل باطنی به سوی مظاهر شیطان، دنیا ودر رأس آن ها آمریکای کودک کش و غارتگر نمودند و فراموش کردند که راه اسلام و پیروزی آن همیشه قرار نیست در صحرای همواربدون خاروخاشاک تعریف شده باشد،اتفاقی که در زمان ظهور صاحب آن نیز به سهولت نخواهد افتاد و توأمان با جهاد سنگین و تلاش های طاقت فرساست.
لکن اتفاقی که دربستر جامعه ی ما افتاد جهت گرفتن میل قلب ها به دنیا،خوشی ها، امکانات و نا سپاسی نسبت به این درخت آبیاری شده به خون اولیاء بود که منجر به ریاست کسی بر این مردم شد که رسما در پی مذاکره با مظاهر کفر بود و خیلی ها زیر علم او رفتند و گفتند و خندیدند و رقصیدند و نوای پیروزی و حل مشکلات سردادند.
چهره ی باطن جامعه ی ایران میلی عظیم به سوی مظاهر کفر یافته بود تا اینکه خبری عجیب تمامی هویت این امیال رابه کلی تغییر و به شکلی عجیب به سوی عالم معنا متوجه ساخت.
🔻وقتی حاج قاسم به شهادت رسید تحولی عظیم در باطن انسان های جهان رخ داد.
ادراکی جدید و بهت آور و تنفری جدید از جنس لا احب الآفلین نسبت به آمریکا و اسرائیل به عنوان سرکرده های شیطان و مظاهر او و همان دشمنان حقیقت امام اباصالح المهدی ارواحناله الفداء.
گویا دوباره خون ها در گودال های وجود به جوشش در آمدند و تشنه کام حقیقت جهاد با یزیدیان زمان گشته اند و من این را معجزه ی عظیم این مرد الهی و این ثوره را امتدادی جهانگشا از آن گودال اسرار آمیز میدانم.
ملاک دربازخوانی مقامات اولیاء تحولاتی است که آن ها در نفوس بشریت درتوجه به توحید و بت شکنی نسبت به کفر ایجاد می کنند.
و حاج قاسم این طائر قدسی ملکوتی در این بحبوحه ی حکومت مذاکره گر و سازشکار حقیقتی جدید از انزجار نسبت به شیطان را در قلوب ایجاد کرد که سالهای مدید از عهده ی بسیاری از اهل معنا خارج بود.
حاج قاسم به دولت رسید، رویا تعبیر شد و او بر قلب ها حاکم گشت و به شکل تمثلی باقی از ابراهیم خلیل در قلوب مردمان قرن بیست و یکم حکاکی شد...
و من در انتظار میمانم که دوشادوش او
در رجعت مبارکش در راه استیلای توحید شمشیر برقفای دشمنان علی بن ابی طالب بزنم،که آن روز را دور نمی بینم...
المکتوبات فی النجف الاشرف
@sholeye_toor
♦️مصیر عروج یس♦️
سردار ...!
ما دانستیم که حقیقتت ربطی عمیق به قلب امام عصر صلوات الله و سلامه علیه دارد.
گویا تو تازه همچون قاضی ها و بهجت ها در عوالم مافوق عالم دنیا کارت را آغاز کرده ای...
چه بشارت ها و چه پیغام ها که برای اهلش در این چند روز کوتاه سفرت نیاوردی...
و چه خسرانی عظیم است که اگر ما این ربط ایجاد شده در قلبمان را با امام عصر که از مجلای وجودت بر طور وجود ها تجلی نمود از دست بدهیم و ارزان بفروشیم...
با تو و قلب عالم اباصالح المهدی عج پیمان می بندیم تا صبح ظهور هر روز سوره ی یس را قرائت کنیم و از دریچه یس ،قلب قرآن کریم به قلب مهدی علیه السلام توجه کنیم و مبدأ آن را طَیران تو به سمت عالم لاهوت قرار دهیم که یقینا تو و همترازان تو در مصیر فنای در قلب مهدی عج الله تا ابدیت هستی به تکاپو و صیرورتید...
قسم به آن باده های پنهانی و شهد شهود شهادت و سرمستی پرکشیدن در افلاک و سیر در چشمان ساقی ما را از قلم مینداز...
چو با حبیب نشینی و باده پیمایی
به یاد آر حریفان باده پیما را...
المکتوبات فی النجف الاشرف
@sholeye_toor
سرادار قاسم بن حسن سلیمانی!
چه حیرت انگیز است ماجرای شهادت احلی من العسل جنابت!
هر چند بدنت هزاران پاره گشت لکن،
کثرت خون خواهان و شور تشییع تو، تدفین تو را روزها پس از شهادتت پس از انتقامی سخت بر سپهر تاریخ رقم زد ،
اما در کربلا
پیکر هزار کهکشان گشته ی قاسم بن الحسن بن علی بن ابی طالب و سالار شهیدان علیهما السلام از شدت غربت و بی کسی و تنهایی پس از سه روز غریبانه بدون منتقم و خون خواهی به خاک اسرار آمیز نینوا سپرده شد...
ما در کدام پیچ عظیم تاریخ ایستاده ایم که چنین جوشش خون های کربلا گرده ی ظالمان را از درد و حیرت به هم شکسته است؟
المکتوبات فی النجف الاشرف
@sholeye_toor
هدایت شده از تذکره الاولیاء
4_5816544049988896659.mp3
23.56M
♦️شب شهادت فاطمیه ی اول ۱۴۴۱
حجت الاسلام اصفهانی
کانال تذکره الاولیاء
@tezkar
هدایت شده از تذکره الاولیاء
4_5819195131437254847.mp3
28.46M
♦️شام شهادت فاطمیه ی اول ۱۴۴۱
فاطمه ی زهرا سلام الله علیها و معدن عظمت الله...
حجت الاسلام اصفهانی
کانال تذکره الاولیاء
@tezkar
4_5870749174374336789.mp3
50.84M
♦️فاطمیه ی دوم ۱۴۴۱♦️
🔻فاطمه ی زهرا سلام الله علیها رازگشای سرّ انسان
جلسه ی اول
حجت الاسلام اصفهانی
المکتوبات فی النجف الاشرف
@sholeye_toor
4_5873000974188021858.mp3
40.55M
♦️فاطمیه ی دوم ۱۴۴۱♦️
🔻فاطمه ی زهرا سلام الله علیها رازگشای سرّ انسان
جلسه ی دوم
حجت الاسلام اصفهانی
المکتوبات فی النجف الاشرف
@sholeye_toor
4_5872725336071866082.mp3
31.64M
♦️فاطمیه ی دوم ۱۴۴۱♦️
🔻فاطمه ی زهرا سلام الله علیها رازگشای سرّ انسان
جلسه ی سوم
حجت الاسلام اصفهانی
المکتوبات فی النجف الاشرف
@sholeye_toor
♦️اقیانوس آدم ها ♦️
دیروز پنجشنبه ۱۱جمادی ۱۴۴۱ توفیق یافتم مجددا بر مزار آسمانی سید العرفا مرحوم آیت الله سید علی قاضی طباطبایی ره حاضر شوم.
نشسته بودم روی سکوی کنار آن در که منتهی می شود به اتاقکی که ایشان گاها در آنجا مشغول عبادت می شده است و چند تن از فرزندان ایشان آنجا مدفون هستند.
پیرزنی عراقی سراغم آمد و گفت شیخ من سوالی دارم ،
چون به حال خود بودم گفتم ایرانی هستم بلکه رهایم کند،
گفت ایرانی هستی لکن عربی بلدی!
تعجب کردم ،
نشست پایین پایم کف زمین،
گفتم بیا بالا بنشین و کنار رفتم ،اما محکم روی زمین نشسته بود و خاضعانه گفت ما به نشستن در مجلس علماء انس داریم.
چهره ای ساده ، پوششی ساده تر از آن اما هویتی نورانی داشت که او را احاطه کرده بود.
گفت شیخ من را راهنمایی کن من چه کنم در کارهای معنوی ام قوت بگیرم،
وادی السلام که می آیم روح علماء را می بینم
ملائک را می بینم
قرآن که می خوانم ملائک و اجنه ی مومن سراغم می آیند و نزدیکم می شوند و با وجود ناری و نوریشان انس دارم.
کتاب های مرحوم امام خمینی ره علیه را خوانده بود
علامه و آقای قاضی را خوب می شناخت،
کتاب های شهید صدر که از شاگردان گرعاوی از سلسه شاگردان سید هاشم حداد بوده است را خوانده بود و با روح شهید صدر که از عرفای نجف بوده است، مرتبط بود.
گفت من فقیرم ، در زندگی ام توسط اهلم مورد ظلم واقع شده ام ،
گویا خیابان نشین بود با این اوصاف همچنان بیش از پیش به دنبال ترقی خویشتن بود.
نگران بود که چه باید بکند که او را به مراتب عالی تر راه دهند.
می گفت گاهی نشسته ام روی زمین خود را در آسمان ها می بینم ،
اینجا نشسته ام همزمان خود را در هند می بینم که بر مزار امام زادگان آنجا در حال زیارتم.
خسته بود از باطن آدم ها و شکایت ها در این باره داشت.
می گفت این مردم شکل بوزینه ها و انواع و اقسام حیواناتند
من چه کنم
من مانده بودم باید چه بگویم به این بنده ی خدا
گفتم لابد من هم شکل بوزینه ام !
خنده ای کرد و چیزی گفت...
چهره ای داشت نورانی با زوایای عمیقی از ریاضت های شکل گرفته در خطوط روح و چهره اش که سابقه ای از استقامت را بر صحیفه ی جانش رقم زده بود.
می گفت جوان که بودم، زمان صدام میخواستم بروم ایران از طریق کردستان و در راه بعثی ها مرا گرفتند و در بیابان زندانی کردند، گشنه و تشنه و بی کس مانده بودم
ناگهان دستانی را مشاهده کردم که در آن آبی بود و صدایی که به من گفت از این آب بنوش
آب را نوشیدم ،
به خواب رفته بودم حضرت مریم سلام الله علیها را دیدم که به من گفت برگرد عراق و من به او گفتم می خواهم بروم ایران ، گفت قسمت میدهم به پسرم عیسی که برگرد عراق،برگشتم از وقتی برگشتم احوالات آسمانی برایم آغاز شد.
خرابه نشین و فقیر و در به در بود و خیلی حرف ها زد هم راجع به خودم و دیگر امور که گفتن ندارد.
و چیزی که مرا به حیرت وا داشته بود پیغام الهی این ماجرا بود،
آدم ها هر کدام اقیانوس بی کرانه ای از حقایق اند، باید آن ها را کشف کرد و از کنار احدالناسی با تبختر و اینکه من با عوالمی مرتبط هستم که تو از آنها بی خبری نباید رد شد.
حماقت است و کودکی کردن.
و اینکه
گاهی ممکن است کسی چیزی ببیند یا حالی رخ کند و یا با عوالمی مرتبط شود و او را اعجابی از خویشتن دست دهد.
خدا وند مربی نفوس است با دوستانش و سالکانش برفرق تکبر انسان می کوبد که خیالاتی نباش،
خیلی ها که خیلی چیزها داشته اند و دارند نه پوشش تو را دارند نه علم ظاهری تو را نه اوضاع مالی تو را و نه ادعای تو را ، با اینکه دستانشان پر تر و ضمیرشان صافی تر و ارتقای روحشان متعالی تر است، خاضعانه تقاضای راهنمایی از تو می کنند که خود می دانی کوچک تر از آن هستی که بخواهی جوابی برای آن ها داشته باشی اما آن ها با این پرسش سیر استکمالی خویش را تکمیل می کنند و تو را هم متوجه حقارت خویش می نمایند.
والبته نظیر این ماجرا برای شیخ مرتضی زاهد ره رخ داده بود آن هنگام که قدرت طیران پیدا نموده بود در مقابلش پیرزنی را دید که همان کار را با مرتبه ای بالاتر انجام داده بود و به او فهمانده بود که این ها مهم نیست بالاتر بیا...
اساسا این ها تماما بر می گردد به مدار وجودی آن قبر شریف در آن قبرستان اسرارآمیز که هرگاه انسان در آنجا حاضر می شود به شکلی درسی از توحید و بیداری را روزی انسان میکند و با آن قدرت لاهوتی و فانی در دست ولایت ثابت میکند که ماسوی الله بالجمله نقل و نباتی بیش نیست.
از او عجایبی دیده ام که زمان ها باید بگذرد تا از سینه بر زبانم جاری شود که اندرون پر از زخم واماندگی از خویشتن است...
مطالب نقل به مضمون است.
المکتوبات فی النجف الاشرف
@sholeye_toor