8.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍الهی ! اگر جز سوختگان را به ضیافت عنداللهی نمی خوانی ؛ ما را بسوز آنچنان که هیچ کس را آنگونه نسوخته باشی...
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅تو از تبار بارانی و من...
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
.
16.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بَلبَشو
🎤 یاسر رزاقی - حامد منتظر
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
.
9.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لحظه رسیدن به قبردخترسه ساله
حضرت رقیه سلام الله علیها
شهادت حضرت رقیه تسلیت
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ
وَعَجِّلْفَرَجَهُم
#شاهچراغ🏴
#امام_زمان
#حاجــت گـرفتن از بی بی رقــیه (س)🌹🏴📿
◼️باب الحـوائج بودن بانوی سـه ساله، حـضرت رقیه (سلام الله علیها) بنت الحسین (علیه السلام) گره گشای عجیبی است به ظاهر کوچک بود اما برای حاجت های بزرگ او را واسطه قرار می دهند و نتیجه می گیرند
🌹والد معظم حاج شیخ مرتضی انصاری وائظ رحمه الله علیه علاوه بر آنکه خود هنگام برخورد با مشکلی به این بانوی سه ساله متوسل می شد،دیگران را هم به این امر توصیه می نمودند.و تذکر می فرمودند هنگامی که حضرت رقیه سلام الله علیها را واسطه برآورده شدن حاجت قرار می دهید⬅️عدد 14 را در نظر بگیرید. مثلا بگویید چنانچه ان شاءالله مشکلم برطرف شد چهارده صلوات بر محمد وآل محمد و یا 14000 هزار تومان و ... به نیت آن بانوی مکرمه به فلان امر خیر اختصاص دهم. و براستی که ثمرات توسل به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام برکسی پوشیده نیست.
#امام_زمان
🔴 ترس خود از هنجارشکنان و رسانه های دشمن را به نام تدبیر و عقلانیت به خورد ما ندهید
🔹در میان مسئولین و خواص، کسانی هستند که اهل هزینه دادن در #جنگ_ترکیبی دشمن نیستند و از داد و فریاد هنجارشکنان کف خیابان و هیاهوی رسانه های دشمن می ترسند.
👈 #ترسو بودن این افراد یک درد است، اینکه بعضاً ترس و انفعال خود را به نام #تدبیر و #عقلانیت به خورد ما می دهند، خود، درد دیگری است!
.
5.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یکسر تا روبه روی گنبد حضرت رقیه بریم ؟
سلام خانوم
#دختر_ریحانه_است_سرش_داد_نزنید😢
🏴 فرا رسیدن پنجم صفر سالروز شهادت دختر سه ساله امام حسین حضرت رقیه تسلیت ...😭😭
57.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ برای سفر اربعین چی برداریم؟!
🔺توی این کلیپ چیزهای ضروری که باید توی کولهات بذاری تا انشاءالله با سلامت کامل به سفر معنوی اربعین بری و برگردی رو کامل توضیح دادم برات پس تا آخرش ببین رفیق!
⚠️تو هم در ثواب زیارت دوستانت سهیم شو و تا میتونی این پست رو بفرست برای دوستانت تا اونا هم یاد بگیرن و با آمادگی بیشتری به سفر سراسر نور اربعین مشرف بشن!
🔹با خودت نگی این همه چیز رو چطور ببرم چون قراره از هر کدوم یه کوچولو برداری و وزن همه شون با همدیگه یک کیلو هم نمیشه!
#شکستن_نفس
باران شدیدی در تهران باریده بود. خیابان 17 شهریور را آب گرفته بود. چند پیرمرد می خواستند به سمت دیگر خیابان بروند مانده بودند چه کنند. همان موقع ابراهیم از راه رسید. پاچه شلوار را بالا زد. با کول کردن پیرمردها، آن ها را به طرف دیگر خیابان برد.
ابراهیم از این کارها زیاد انجام می داد. هدفی جز شکستن نفس خودش نداشت. مخصوصا زمانی که خیلی بین بچه ها مطرح بود!
راوی: جمعی از دوستان شهید
🎐 نشر دهید و همراه ما باشید
سرباز #امام_زمان(عج) باشید
🕊 کانال شهیدابراهیم هادی 🕊
🏴••@m_kanalekomeil ••🏴
࿐ᭂ⸙🍃🇮🇷🍃⸙ᭂ࿐
#نارنجک
قبل از عملیات مطلع الفجر بود. جهت هماهنگی بهتر، بین فرماندهان سپاه و ارتش جلسه ای در محل گروه اندرزگو برگزار شد.
من و ابراهیم و سه نفر از فرماندهان ارتش و سه نفر از فرماندهان سپاه در جلسه حضور داشتند. تعدادی از بچه ها هم در داخل حیاط مشغول آموزش نظامی بودند. اواسط جلسه بود، همه مشغول صحبت بودند که ناگهان از پنجره اتاق یک نارجک به داخل پرت شد!
دقیقا وسط اتاق افتاد. از ترس رنگم پرید. همینطور که کنار اتاق نشسته بودم سرم را در بین دستانم قرار دادم و به سمت دیوار چمباتمه زدم!
برای لحظاتی نفس در سینه ام حبس شد! بقیه هم مانند من، هر یک به گوشه ای خزیدند.
لحظات به سختی می گذشت، اما صدای انفجار نیامد! خیلی آرام چشمانم را باز کردم. از لابه لای دستانم به وسط اتاق نگاه کردم.
صحنه ای که می دیدم باورکردنی نبود! خیلی آرام چشمانم را باز کردم. از لابه لای دستانم به وسط اتاق نگاه کردم.
صحنه ای که دیدم باورکردنی نبود! آرام دستانم را از روی سرم برداشتم. سرم را بالا آوردم و با چشمانی که از تعجب بزرگ شده بود گفتم: آقا ابرام ...!
بقیه هم یک یک از گوشه و کنار اتاق سرهایشان را بلند کردند. همه با رنگ پریده وسط اتاق را نگاه می کردند.
صحنه بسیار عجیبی بود. در حالی که همه ما در گوشه و کنار اتاق خزیده بودیم، ابراهیم روی نارنجک خوابید بود!
در همین حین مسول آموزش وارد اتاق شد. با کلی معذرت خواهی گفت: خیلی شرمنده ام، این نارنجک آموزشی بود، اشتباه افتاد داخل اتاق!
ابراهیم از روی نارنجک بلند شد، در حالی که تا آن موقع که سال اول جنگ بود، چنین اتفاقی برای هیچ یک از بجه ها نیفتاده بود.
گویی این نارنجک آمده بود تا مردانگی ما را بسنجد.
بعد از آن، ماجرای نارنجک زبان به زبان بین بچه ها می چرخید.
راوی: علی مقدم
🎐 نشر دهید و همراه ما باشید
سرباز #امام_زمان(عج) باشید
🕊 کانال شهیدابراهیم هادی 🕊
🏴••@m_kanalekomeil ••🏴
࿐ᭂ⸙🍃🇮🇷🍃⸙ᭂ࿐