eitaa logo
🇵🇸⚘کانال کمیل⚘🇮🇷(شهید ابراهیم هادی)🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
18هزار عکس
10.4هزار ویدیو
142 فایل
مشکل کارمااینه که برای رضای همه کارمیکنیم به جزرضای خدا⚘ حذف آی دی از روی عکس ها وطرح ها مورد رضایت نیست❌ کپی و انتشار مطالب با صلوات جهت تعجیل در فرج امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف بلا مانع هست✅ خادم کانال👇 @sh_hajahmadkazemi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴امام خمینی(ره) ♦️ما همه مکلفیم به تکلیف الهی اسلامی٬که با هم این نهضت را حفظ کنیم.و این قدرت الهی را نگذاریم تشتت پیدا بکند و دست آنهائی که می خواهند بین ما تفرقه بیندازند قطع کنیم.ما همه مؤظفیم به حسب احکام اسلامی که فتنه گران را از کشور خودمان برانیم و آنها را در بین صفوف خودمان راه ندهیم. 1358/2/1 🌍 @sardarkomil ایتا 🌍 @sardarkomilسروش
🔴امام خامنه ای : ♦️هدف کوتاه‌مدت دشمن به‌هم زدن امنیت و ایجاد آشوب و فتنه در کشور است؛ هدف از بین بردن این افتخار بزرگ جمهوری اسلامی است. ♦️ما در یک منطقه‌ی پر از ناآرامی و یک دنیای پر از تشنج، توانسته‌ایم محیط امنی به‌وجود بیاوریم؛ این را می‌خواهند از ملت بگیرند. ♦️اگر برای برخورد با این مسئله‌ی ایجاد ناامنی و ایجاد فتنه آماده باشیم، قطعاً خواهیم توانست آن را خنثی کنیم. ۹۶/۲/۲۰ 🌍 @sardarkomil ایتا 🌍 @sardarkomilسروش
💢«فتنه ها» پیداست، اما سازگاری می کنی ♦️در دلت غوغاست، اما رازداری می کنی 💢جنگِ حزبِ قاسطین و مارقین و ناکثین ♦️بزمِ آمریکاست؛ «تنها» پایداری می کنی 🌍 @sardarkomil ایتا 🌍 @sardarkomilسروش
سلام وشب بخیر به اعضای محترم کانال کمیل (شهید ابراهیم هادی) یه بنده خدایی هست که چهار قلو دارن واز نظر مالی هم درامد کمی دارن،وباتوجه به هزینه بالای شیرخشک و پوشک هرماه حداقل یه میلیونی میشه که دوستان دارن براشون هزینه جمع میکنن هرکدام از دوستان که دوست داره کمک کنه میتونه کمک های مالی رو به شماره کارت6273811047486094 بانک انصار بنام رحیم کاظمی واریز کنه وبه شماره۰۹۳۶۵۲۴۹۸۶۲اطلاع بده @sardarkomil
سهم شما تنها ۵ صلوات به نیابت از 💚شهید ابراهیم هادی اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم... ❤️شهادت زیباست... 👉 @sardarkomil 👈
🇵🇸⚘کانال کمیل⚘🇮🇷(شهید ابراهیم هادی)🇵🇸
🍃🍃🌷🍃🍃 برای عاشق، پرده‌ها کنار رفته و او از اشتیاق معشوق نسبت به خودش، خبر دارد. برای همین است که او پر از شور است و در جایی که دیگران، به‌سختی یک قدم برمی‌دارند، عاشق، سبک‌بال پرواز می‌کند. 🍃🍃🌷🍃🍃 اللهم عجل لولیک الفرج 🍃🍃🌷🍃🍃 سلام آقا جان صبحتان بخیر 👉 @sardarkomil👈
سلام بر شهیدان سلام بر یاران خوب بود خدا سلام بر برادرم ابراهیم 👉 @sardarkomil👈
🍃هر کس صادقانه و فداکارانه بمانند شهدا عبادت و خدمت کند و پا روی هوای نفسش بگذارد بمانند شهدا نزد خداوند و مردم عزیز و محبوب خواهد شد 🍃 👉 @sardarkomil👈
🇵🇸⚘کانال کمیل⚘🇮🇷(شهید ابراهیم هادی)🇵🇸
📛⇦پیروی از هوای نفس، یکی از موانع بصیرت است. ⚠️⇦هوا پرستى ابزار شناخت را از كار مى اندازد، نه چشم؛ حقيقت را مى بيند و نه گوش؛ حقّ را مى شنود و نه دل؛ درك صحيح دارد. 🔔⇦اگر هوا پرستى حاكم شد علم از كارآيى مى افتد حتّى دانشمندان و خواص را منحرف مى كند.  👉 @sardarkomil👈
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥این قسمت : شروع جنگ ۱ ✔️ راوی : تقی مسگرها 🔸صبح روز دوشنبه سي و يكم شهريور 1359 بود. و برادرش را ديدم. مشغول اثاث كشي بودند. سلام كردم وگفتم: امروز عصر قاسم با يك ماشين تداركات ميره كردستان ما هم همراهش هستيم. با تعجب پرسيد: خبريه؟! گفتم: ممكنه دوباره درگيري بشه. جواب داد: باشه اگر شد من هم مييام. 🔸ظهر همان روز با حمله هواپيماهاي عراق جنگ شروع شد. همه در خيابان به سمت آسمان نگاه ميكردند. ساعت 4 عصر، سر خيابان بوديم. قاسم تشكري با يك جيپ آهو، پر از وسايل تداركاتي آمد. علي خرّمدل هم بود. من هم سوار شدم. موقع حركت ابراهيم هم رسيد و سوار شد. گفتم: داش ابرام مگه اثاث كشي نداشتيد؟! گفت: اثاثها رو گذاشتيم خونه جديد و اومدم. روز دوم جنگ بود. قبل از ظهر با سختي بسيار و عبور از چندين جاده خاكي رسيديم سرپل ذهاب. هيچكس نميتوانست آنچه را ميبيند باور كند. مردم دست هدسته از شهر فرار ميكردند.از داخل شهر صداي گلوله هاي توپ و خمپاره شنيده ميشد. 🔸مانده بوديم چه كنيم. در ورودي شهر از يك گردنه رد شديم. از دور بچه هاي را ديديم كه دست تكان ميدادند! گفتم: قاسم، بچه ها اشاره ميكنند كه سريعتر بياييد! يكدفعه ابراهيم گفت: اونجا رو! بعد سمت مقابل را نشان داد. 🔸از پشت تپه تانكهاي عراقي كاملاً پيدا بود. مرتب شليك ميكردند. چند گلوله به اطراف ماشين اصابت كرد. ولي خدا را شكر به خير گذشت. از گردنه رد شديم. يكي از بچه هاي سپاه جلو آمد و گفت: شما كي هستيد!؟ من مرتب اشاره ميكردم كه نياييد، اما شما گاز ميداديد! قاسم پرسيد: اينجا چه خبره؟ فرمانده كيه؟! آن هم جواب داد: آقاي بروجردي تو شهر پيش بچ ههاست. امروز صبح عراقيها بيشتر شهر را گرفته بودند. اما با حمله بچه ها عقب رفتند. 🔸حركت كرديم و رفتيم داخل شهر، در يك جاي امن ماشين را پارك كرديم. قاسم، همان جا دو ركعت خواند! ابراهيم جلو رفت و باتعجب پرسيد: قاسم، اين نماز چي بود؟! قاسم هم خيلي با آرامش گفت: تو كردستان هميشه از ميخواستم كه وقتي با دشمنان و انقلاب ميجنگم اسير يا معلول نشم. اما اين دفعه از خدا خواستم كه رو نصيبم كنه! ديگه تحمل رو ندارم! 🔸ابراهيم خيلي دقيق به حرفهاي او گوش ميكرد. بعد با هم رفتيم پيش محمد بروجردي، ايشان از قبل قاسم را ميشناخت. خيلي خوشحال شد. بعد از كمي صحبت، جائي را به ما نشان داد و گفت: دو گردان سرباز آنطرف رفتند و فرمانده ندارند. قاسم جان، برو ببين ميتوني اونها رو بياري تو شهر. 🔸با هم رفتيم. آنجا پر از سرباز بود. همه مسلح و آماده، ولي خيلي ترسيده بودند. اصلاً آمادگي چنين حمله اي را از طرف عراق نداشتند.قاسم و ابراهيم جلو رفتند و شروع به صحبت كردند. طوري با آنها حرف زدند كه خيلي از آنها غيرتي شدند. آخر صحبتها هم گفتند: هر كي مَرده و داره و نميخواد دست اين بعثيها به ناموسش برسه با ما بياد. 🔸سخنان آنها باعث شد كه تقريباً همه سربازها حركت كردند.قاسم نيروها را آرايش داد و وارد شهر شديم. شروع كرديم به سنگربندي. چند نفر از سربازها گفتند: ما توپ 106 هم داريم. قاسم هم منطقه خوبي را پيدا كرد و نشان داد. توپها را به آنجا انتقال دادند و شروع به شليك کردند. با شليك چند گلوله توپ، تانكهاي عراقي عقب رفتند و پشت مواضع مستقر شدند. بچه هاي ما خيلي روحيه گرفتند. 🔸غروب روز دوم جنگ بود. قاسم خانه اي را به عنوان مقر انتخاب كرد كه به سنگر سربازها نزديكتر باشد. بعد به من گفت: برو به ابراهيم بگو بيا دعاي توسل بخوانيم. شب چهارشنبه بود. من راه افتادم و قاسم مشغول نماز مغرب شد. هنوز زياد دور نشده بودم كه يك گلوله جلوي درب همان خانه منفجر شد. گفتم: خدا رو شكر قاسم رفت تو اتاق. اما با اين حال برگشتم. ابراهيم هم كه صداي انفجار را شنيده بود سريع به طرف ما آمد. 🔸وارد اتاق شديم. چيزي كه ميديديم باورمان نميشد. يك تركش به اندازه دانه عدس از پنجره رد شده و به سينه خورده بود. قاسم در حال نماز به آرزويش رسيد! محمد بروجردي با شنيدن اين خبر خيلي ناراحت شد. آن شب كنار پيكر قاسم، دعاي را خوانديم. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉 @sardarkomil👈
🇵🇸⚘کانال کمیل⚘🇮🇷(شهید ابراهیم هادی)🇵🇸
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥این قسمت : دومین حضور ✔️ راوی : امیر منجر 🔸هشتمين روز مهرماه با بچه هاي معاونت عمليات $سپاه راهي منطقه شديم. در راه در مقر سپاه همدان توقف كوتاهي کرديم. موقع اذان ظهر بود. برادر بروجردي،كه به همراه نيروهاي سپاه راهي منطقه بود را در همان مكان ملاقات كرديم. 🔸ابراهيم مشغول گفتن اذان بود. بچه ها براي نماز آماده ميشدند. حالت معنوي عجيبي در بچه ها ايجاد شد. محمد بروجردي گفت: اميرآقا، اين بچه كجاست؟! گفتم: بچه محل خودمونه، سمت هفده شهريور و ميدان خراسان. برادر بروجردي ادامه داد: عجب صدايي داره. يكي دو بار تو منطقه ديدمش، جوان پر دل وجرأتيه. بعد ادامه داد: اگه تونستي بيارش پيش خودمون . 🔸نماز جماعت برگزار شد و حركت كرديم. بار دوم بود كه به سرپل ذهاب مي آمديم. اصغر وصالي نيروها را آرايش داده بود. بعد از آن منطقه به يك ثبات و پايداري رسيد. اصغر از فرماندهان بسيار و دلاور بود. ابراهيم بسيار به او علاقه داشت. او هميشه ميگفت: چريكي به شجاعت و ومديريت اصغر نديده ام. اصغر حتي همسرش را به جبهه آورده و با اتومبيل پيكان خودش كه شبيه انبار مهماته، به همه جبهه ها سر ميزنه. اصغر هم، چنين حالتي نسبت به ابراهيم داشت. 🔸يكبار كه قصد شناسايي و انجام عمليات داشت به ابراهيم گفت: آماده باش برويم شناسايي. اصغر وقتي از شناسايي برگشت. گفت: من قبل از انقلاب در جنگيده ام. 🔸كل درگير يهاي سال 58 كردستان را در منطقه بودم، اما اين جوان با اينكه هيچكدام از دوره هاي نظامي را نديده، هم بسيار ورزيده است هم مسائل نظامي را خيلي خوب ميفهمد. براي همين در طراحي عملياتها از ابراهيم كمك ميگرفت. 🔸آنها در يكي از حملات، بدون دادن تلفات هشت دستگاه دشمن را منهدم كردند و تعدادي از نيروهاي دشمن را اسير گرفتند. اصغر وصالي يكي از ساختمانهاي پادگان ابوذر را براي نيروهاي داوطلب و رزمنده آماده كرد و با ثبت نام و مشخصات افراد و تقسيم آنها، نظم خاصي در شهر ايجاد كرد. وقتي شهر كمي آرامش پيدا كرد، ابراهيم به همراه ديگر رزمنده ها باستاني را بر پا كرد. 🔸هر روز صبح ابراهيم با يك قابلمه ضرب ميگرفت و با صداي گرمِ خودش ميخواند. اصغر هم مياندار ورزش شده بود، اسلحه ژ 3 هم شده بود ميل! با پوكه توپ وتعدادي ديگر از سلاحها ، وسايل ورزشي را درست كرده بودند. يكي از فرماندهان ميگفت: آن روزها خيلي از مردم كه در شهر مانده بودند و پرستاران و بچه هاي رزمنده، صبحها به محل ورزش باستاني مي آمدند. ابراهيم با آن صداي رسا ميخواند و اصغر هم مياندار ورزش بود. به اين ترتيب آنها روح زندگي و را ايجاد ميكردند. راستي كه ابراهيم انسان عجيبي بود. ٭٭٭ 🔸امام صادق ميفرمايد: هركار نيكي كه بنده اي انجام ميدهد در ثوابي براي آن مشخص است؛ مگر نماز شب! زيرا آنقدر پر اهميت است كه خداوند ثواب آن را معلوم نكرده و فرموده: «پهلويشان از بسترها جدا ميشود و هيچكس نميداند به پاداش آنچه كرده اند چه چيزي براي آنها ذخيره كرده ام » همان دوران كوتاه سرپل ذهاب، ابراهيم معمولاً يكي دو ساعت مانده به صبح بيدار ميشد و به قصد سر زدن به بچه ها از محل استراحت دور ميشد. اما من شك نداشتم كه از بيداري سحر لذت ميبرد و مشغول نماز شب ميشود. يكبار ابراهيم را ديدم. يك ساعت مانده به اذان صبح، به سختي ظرف آب تهيه كرد و براي غسل و نماز شب از آن استفاده نمود. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉 @sardarkomil👈
«وَ وَجَدَکَ ضَالًّا فهدى» «و تو را گمشده یافت و هدایت کرد» ✱ تـو گمنامـے و مـن خـودم را گم ڪردم! دستـے بالا ببر . . . شاید با دعاے تو پیـدا شدم 👉 @sardarkomil👈
🇵🇸⚘کانال کمیل⚘🇮🇷(شهید ابراهیم هادی)🇵🇸
سلام مرا به رهبرم ؛ امام خامنه ‌ای برسانید و به ایشان بگویید از ایشان شرمنـده ام چون یڪ جان بیشتر نداشتم تا در راه دفاع از حریم اسلام و انقلاب تقدیم نمایم ... ۸۸ 👉 @sardarkomil👈
#قرار_شبانه سهم شما تنها ۵ صلوات به نیابت از 💚شهید ابراهیم هادی اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم... ❤️شهادت زیباست... 👉 @sardarkomil 👈
#سلام_امام_زمانم 🌸🍃گاهے مرا نگاه ڪنے رد شوے بس اسٺ آنان ڪہ بے ڪس اند بہ یڪ در زدن خوش اند🌸🍃 #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ 👉 @sardarkomil👈
#تکیه_کن_به_شهدا... شهدا تکیه شان خداست... اصلا کنار گل بنشینی بوی گل میگیری پس گلستان کن زندگیت را با یاد شهدا... #مدیونیم_به_شهدا 👉@sardarkomil👈
‼️مراقب زبانت باش زبان وزنش کم و گناهش بیشمار است چه بسا دل ها که شکست! آبروها ریخت! و زندگی ها تباه گشت پس مراقب زبانتان باشید 👉 @sardarkomil👈
🇵🇸⚘کانال کمیل⚘🇮🇷(شهید ابراهیم هادی)🇵🇸
روزهایم یک به یک می‌گذرند  حال و روزم خنده دار است ... پر شده ام از ادعا ! دم ‌از شما می‌زنم ... به‌خیال خودم شهید خواهم شد  خوشـا به حالتان  بدون ادعا شهیــد شدید  بُعد فاصله بین‌مان بیداد می‌کند !  شهداگاهی نگاهمان کنید 👉 @sardarkomil👈
🇵🇸⚘کانال کمیل⚘🇮🇷(شهید ابراهیم هادی)🇵🇸
پدرمهربانم_آقا_جان...🌼 حضور شما در زندگی ما،پر از دلگرمیست و اشتیاق به زیستن هیچگاه مایوس از زندگی نمیشود چرا که از ارزش وجود خود آگاه است... پیام امید را اینبار از خود بشنویم: ﺑﺎ ﻣﺎﺳﺖ ﻭ ﻧﻴﺎﺯﻣﻨﺪ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﻧﻴﺴﺘﻴﻢ ﺣﻖ ﺑﺎ ﻣﺎﺳﺖ ﻭ ﺑﺎﻛﻰ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﻛﺴﻰ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺭﻭﻯ ﺑﮕﺮﺩﺍند باباجان قول می‌دهم امروزم کم‌تر داشته باشم و شما هم قول بده امروز بیشتر داشته باشی. 👉 @sardarkomil👈
🌷 شهـادت . . . یعنی متفاوت به آخر رسیدن ؛ و گرنه مرگ پایان همه قصه هاست . 👉 @sardarkomil 👈
🇵🇸⚘کانال کمیل⚘🇮🇷(شهید ابراهیم هادی)🇵🇸
✳️ مهمترین اسراف ؛ ✳️ اسراف عمر است .. ✳️ نه اسراف آب و نان .. 🍃بدترین مثالِ " ان الله لایحب المسرفین" اسراف عمر است .. چون چیزی،گرانبهاتر از عمر نیست 🍃پس سعی کنید وقتتان را صرف هدر دادن آدمهای بی ارزش نکنید که چیزی جزء تباهی و نابودی برایتان ندارد 🍃و همیشه سعی تان بر این باشد که زندگی و وقتتان را رنگ و بوی شهدایی بدید تا در مسیر حق تعالی قرار بگیرید . 👉 @sardarkomil👈