♡🌸♡
اگر امروز
مواظب لقمه غذایت نباشی!
فردا مجبوری مواظب
- حجاب دخترت
- غیرت پسرت
- حیای همسرت
باشی
زیرا لُقمه حرام
شروع کننده همه مصیبت هاست.
کانال کمیل درایتا👇
👉 @m_kanalekomeil👈
واتساپ 👇
:https://chat.whatsapp.com/0RTqGq3dSKmLWz2oraWKtU
✅ #شهید_زنده_باشید
اگر میخواهید تاثیرگذار باشید
اگر میخواهید به عمر و خدمت و جایگاهتون ظلم نکرده باشید
ما راهی جز اینکه یک #شهید_زنده در این عصر باشیم نداریم
خودتونو آماده کنید ...
یعنی همت باشید...
خرازی باشید...
#قهرمان_من ؛ #شهید_احمد_کاظمی
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
کانال کمیل درایتا👇
👉 @m_kanalekomeil👈
واتساپ 👇
:https://chat.whatsapp.com/0RTqGq3dSKmLWz2oraWKtU
﷽ 💢قرار شبانه 💢
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد
دعا کبوتر عشق است و بال و پر دارد
بخوان دعای فرج را که یوسف زهرا
از پس پرده ی غیبت نظر دارد
🔔 بياد مولا به رسم هر شب 🔔
🌸✨بسم الله الرحمن الرحيم✨🌸
🌸اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ،✨
🌸 وَبَرِحَ الْخَفاءُ ،✨
🌸وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ،✨
🌸 وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ ✨
🌸وَضاقَتِ الاْرْضُ ، ✨
🌸وَمُنِعَتِ السَّماءُ ✨
🌸واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ،✨
🌸 وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ،✨
🌸 وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ؛✨
🌸اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ،✨
🌸اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا 🌸 طاعَتَهُمْ ،✨
🌸 وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم✨
🌸فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريبا✨
🌸ً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛✨
🌸يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ ✨
🌸اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ ، ✨
✨🌸وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛✨
🌸يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛✨
🌸الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، ✨
🌸اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، ✨
🌸السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،✨
🌸 الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛✨
🌸يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ،✨
🌸بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ🌸
و برای سلامتی محبوب
🎀اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِه في هذِهِ السَّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَة وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْنا حَتّى تُسْكِنَهُ اَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طویلا .🎀
🌺دعای منتظران درعصرغیبت🌺
اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسکَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى
دمتون حیدری🌺
شبتون مهدوی🌹
یا علی مدد✋
کانال کمیل درایتا👇
👉 @m_kanalekomeil👈
واتساپ 👇
:https://chat.whatsapp.com/0RTqGq3dSKmLWz2oraWKtU
💐 💐🌹💐سلام،صبح همه دوستان واعضای محترم بخیر،خوشامد عرض میکنم خدمت کسانی که تازه به جمع کانال کمیل پیوستن💐🌹💐 💐
بسم الله الرحمن الرحیم
همراهان وهمسنگران وهمشهریان عزیزی که مایل به همراهی با گروه شهید ابراهیم هادی برای کمک به مراسم وویژه برنامه روز دختر و ولادت حضرت معصومه در روز پنج شنبه۹۸/۰۴/۱۳ هستن چنانچه مایل باشید می توانید کمک های نقدی خود هرچند به مقدار کم برای برپایی ایستگاه صلواتی وگرفتن هدایای مراسم به
💳شماره کارت کمک های مردمی پویش شهید ابراهیم هادی👈 ۶۲۷۳۸۱۱۰۴۷۴۸۶۰۹۴بنام رحیم کاظمی💳 واریزکنید،همچنین کسانی که برای تهیه موارد زیرمیخواهند بانی بشن باشماره خادم برادران تماس بگیرن
🔸هدیه وشاخه گل
🔸شربت(لیوان یکبارمصرف،شکر،عرقیات)
🔸هدیه به بچه ها
🔸چاپ پوستر وکارت پستال
راه ارتباط با خادم گروه شهید هادی درایتا و واتساپ خادم برادران 👇
@Sh_hajahmadkazemi
☎️۰۹۳۶۵۲۴۹۸۶۲
خادم خواهران 👇
@Marvdashtpuyehshahidhadi1336
☎️ 09304865009
(شما هم با نشر این پیام در ثواب مراسم سهیم باشید) وآن را درگروه ها وکانال هایی که عضو هستین ارسال کنید،درنشر پیام لینک حذف نشود.
کانال کمیل درایتا👇
👉 @m_kanalekomeil👈
واتساپ 👇
:https://chat.whatsapp.com/0RTqGq3dSKmLWz2oraWKtU
6.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگر شبیه شهدا شدی😔
یه روز شهید میشی
#هادی زمان(شهید مدافع حرم محمد هادی ذوالفقاری)
کانال کمیل درایتا👇
👉 @m_kanalekomeil👈
واتساپ 👇
:https://chat.whatsapp.com/0RTqGq3dSKmLWz2oraWKtU
🇵🇸⚘کانال کمیل⚘🇮🇷(شهید ابراهیم هادی)🇵🇸
🔸ـــــــــــ قسمت پنجم ـــــــــــ🔸 ✨ ورزِشِ باستانی #کتاب_سلام_بر_ابرا
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🗣راویان: جمعی از دوستانِ شهید
اوايل دوران دبيرســتان بود كه ابراهيم با ورزش باستاني آشنا شد. او شب ها به زورخانه حاج حسن ميرفت. حاج حســن توكل معــروف به حاج حســن نجار، عارفي وارســته بود. او زورخانه اي نزديك دبيرستان ابوريحان داشت. ابراهيم هم يكي از ورزشكاران اين محيط ورزشي و معنوي شد. حاج حسن، ورزش را با يك يا چند آيه قرآن شروع ميكرد. سپس حديثي ميگفت و ترجمه ميكرد. بيشتر شب ها، ابراهيم را ميفرستاد وسط گود. او یک سوره قرآن، دعاي توسل و يا اشعاري هم در يك دور ورزش، معمولاًدر مورد اهل بيت ميخواند و به اين ترتيب به مرشد هم كمك ميكرد. از جملــه كارهاي مهم در اين مجموعه اين بود كه؛ هر زمان ورزش بچه ها به اذان مغرب ميرســيد، بچه ها ورزش را قطع ميكردند و داخل همان گود زورخانه، پشت سر حاج حسن نماز جماعت ميخواندند. به اين ترتيب حاج حسن در آن اوضاع قبل از انقلاب، درس ايمان و اخلاق را در كنار ورزش به جوان ها مي آموخت. فرامــوش نميكنم، يكبــار بچه ها پس از ورزش در حال پوشــيدن لباس و مشغول خداحافظي بودند. يكباره مردي سراسيمه وارد شد! بچه خردسالي را نيز در بغل داشت.بــا رنگي پريده و با صدائــي لرزان گفت: حاج حســن كمكم كن. بچه ام مريضه، دكترا جوابش كردند. داره از دستم ميره. نََفس شما حقه، تو رو خدا دعا كنيد. تو رو خدا... بعد شروع به گريه كرد. ابراهيم بلند شد و گفت: لباساتون رو عوض كنيد و بيائيد توي گود. خودش هم آمد وســط گود. آن شــب ابراهيم در يك دور ورزش، دعاي توسل را با بچه ها زمزمه كرد. بعد هم از سوز دل براي آن كودك دعا كرد. آن مرد هم با بچه اش در گوشه اي نشسته بود و گريه ميكرد. دو هفته بعد حاج حسن بعد از ورزش گفت:(( بچه ها روز جمعه ناهار دعوت شديد! ))با تعجب پرسيدم: كجا !؟گفت: ((بنده خدائي كه با بچه مريض آمده بود، همان آقا دعوت كرده. بعد )) ادامه داد:(( الحمدالله مشكل بچه اش برطرف شده. دكتر هم گفته بچه ات خوب شده. براي همين ناهار دعوت كرده. برگشــتم و ابراهيم را نگاه کردم. مثل کسي که چيزي نشنيده، آماده رفتن ميشد. اما من شک نداشتم، دعاي توسلي که ابراهيم با آن شور و حال عجيب خواند کار خودش را کرده.
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
بارها ميديدم ابراهيم، با بچه هائي که نه ظاهر مذهبي داشــتند و نه به دنبال مسائل ديني بودند رفيق ميشــد. آنها را جذب ورزش ميکرد و به مرور به مسجد و هيئت ميكشاند. يکي از آن ها خيلي از بقيه بدتر بود. هميشــه از خوردن مشروب و کارهاي خلافش ميگفت! اصلاً چيزي از دين نميدانســت. نه نماز و نه روزه، به هيچ چیز هم اهميت نميداد. حتي ميگفت: تا حالا هيچ جلســه مذهبي يا هيئت نرفته ام. به ابراهيم گفتم: آقا ابرام اينها کي هستند دنبال خودت مياري!؟ با تعجب پرسيد: چطور، چي شده؟!گفتم: ديشــب اين پسر دنبال شما وارد هيئت شــد. بعد هم آمد وکنار من نشست. حاج آقا داشت صحبت ميکرد. از مظلوميت امام حسين(ع)وکارهاي يزيد ميگفت. اين پسرهم خيره خيره و با عصبانيت گوش ميکرد. وقتي چراغ ها خاموش شد. به جاي اينکه اشك بريزه، مرتب فحش هاي ناجور به يزيد ميداد!! ابراهيم داشت با تعجب گوش ميکرد. يكدفعه زد زير خنده. بعد هم گفت: عيبي نداره، اين پسر تا حالا هيئت نرفته و گريه نکرده. مطمئن باش با امام حسين(ع)که رفيق بشه تغيير ميكنه. ما هم اگر اين بچه ها رو مذهبي کنيم هنر کرديم. دوستي ابراهيم با اين پسر به جايي رسيد که همه كارهاي اشتباهش را کنار گذاشت. او يکي از بچه هاي خوب ورزشکار شد. چند ماه بعد و در يکي از روزهاي عيد، همان پسر را ديدم. بعد از ورزش يک جعبه شيريني خريد و پخش کرد. بعدگفت: رفقا من مديون همه شما هستم، من مديون آقا ابرام هستم. از خدا خيلي ممنونم. من اگر با شما آشنا نشده بودم معلوم نبود الان کجا بودم و... . مــا هم بــا تعجب نگاهش ميکرديم. بــا بچه ها آمديم بيــرون، توي راه به کارهاي ابراهيم دقت ميکردم. چقــدر زيبا يکي يکي بچه ها را جــذب ورزش ميکرد، بعد هم آنها را به مسجد و هيئت ميکشاند و به قول خودش مي انداخت تو دامن امام حسين(ع). ياد حديث پيامبر به اميرالمؤمنين(ع) افتادم كه فرمودند:((يا علي، اگر يک نفر به واسطه تو هدايت شود از آنچه آفتاب بر آن ميتابد بالاتر است)
🇵🇸⚘کانال کمیل⚘🇮🇷(شهید ابراهیم هادی)🇵🇸
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🗣راویان: جمعی از دوستانِ شهید اوايل دوران دبيرســتان بود كه ابراهيم با ورزش باستاني آشنا
#ادامه
از ديگــر کارهائي که در مجموعه ورزش باســتاني انجام ميشــد اين بود که بچه ها به صورت گروهــي به زورخانه هاي ديگر ميرفتند و آنجا ورزش ميکردند. يک شب ماه رمضان ما به زورخانه اي درکرج رفتيم. آن شب را فراموش نميکنم. ابراهيم شعر ميخواند. دعا ميخواند و ورزش ميکرد. مدتي طولاني بود که ابراهيم در كنارگود مشغول شناي زورخانه اي بود. چند سري بچه هاي داخل گود عوض شدند، اما ابراهيم همچنان مشغول شنا بود. اصلا به کسي توجه نميکرد. پيرمردي در بالاي ســكو نشســته بود و به ورزش بچه ها نگاه ميکرد. پيش من آمد. ابراهيم را نشان داد و با ناراحتي گفت: آقا، اين جوان كيه؟! با تعجب گفتم: چطور مگه!؟ گفت: ((من كه وارد شدم، ايشان داشت شنا ميرفت. من با تسبیح ، شنا رفتنش را شمردم. تا الان هفت دور تسبيح رفته يعني هفتصدتا شنا! تو رو خدا بيارش بالا الان حالش به هم ميخوره.)) وقتی ورزش تمام شد ابراهيم اصلا احساس خستگي نميکرد. انگار نه انگار که چهار ساعت شنا رفته! البته ابراهيم اين کارها را براي قوي شــدن انجام ميداد. هميشــه ميگفت: بــراي خدمت به خدا و بندگانش، بايد بدني قوي داشــته باشــيم. مرتب دعا ميکردكه: خدايا بدنم را براي خدمت كردن به خودت قوي كن. ابراهيم در همان ايام يك جفت ميل و سنگ بسيار سنگين براي خودش تهيه کرد. حسابي سرزبان ها افتاده و انگشت نما شده بود. اما بعد از مدتي ديگر جلوي بچه ها چنين کارهائي را انجام نداد! ميگفت: اين کارها عامل غرور انسان می شه. ميگفت: مردم به دنبال اين هســتند كه چه کســي قوي تر از بقيه است. من اگر جلوي ديگران ورزش هاي سنگين را انجام دهم باعث ضايع شدن رفقايم ميشوم. در واقع خودم را مطرح کرده ام و اين کار اشتباه است. بعد از آن وقتي مياندار ورزش بود و ميديد که شــخصي خسته شده و کم آورده، سريع ورزش را عوض ميکرد. اما بدن قوي ابراهيم يکبار قدرتش را نشــان داد و آن، زماني بود که ســيد حســين طحامي قهرمان کشــتي جهــان و يکي از ارادتمندان حاج حســن به زورخانه آمده بود و با بچه ها ورزش ميکرد.
♻️ #ادامه_دارد...
🌺🌺🌺🌺🌺
کانال کمیل درایتا👇
👉 @m_kanalekomeil👈
واتساپ 👇
:https://chat.whatsapp.com/0RTqGq3dSKmLWz2oraWKtU