•{ #پس_زمینه ♥️🌿
#شهید_اصغر_پاشاپور 🌸}•
🍃🌹🍃🌹
🇮🇷━⊰🍃کانال کمیل🍃⊱━🇮🇷
درایتا👇
👉 @m_kanalekomeil 👈
نزدیکا👇
m_kanalekomeil
گروه۱ واتساپ👇
:https://chat.whatsapp.com/0RTqGq3dSKmLWz2oraWKtU
گروه۲واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/JjBzCdw0L9HHOv91s4CXwL
╰━═🇮🇷━⊰🍃❤🍃⊱━🇮🇷═━╯
🔻به مناسبت بازگشت پیکر شهید
💠شهید اصغر پاشاپور که بود؟
🔰فرزند اهل ری که پدرش حاج عزیزالله از جانبازان سرافراز و ساکن محله ملک آباد(جوانمرد) بودند، اصغر از همان نوجوانی عاشق بسیج و انقلاب بود.
در بسیاری از برنامه های فرهنگی بسیج شهرری حضور پررنگ داشت و در این اواخر فرمانده پایگاه بسیج کوثر مسجد ولیعصر همان محله بود.
🔰با شروع جنگ علیه تکفیری ها، جزو اولین کسانی بود که به قافله مدافعین حرم پیوست و از همان روزهای آغازین مقاومت در کنار حاج قاسم سلیمانی توفیق سربازی را پیدا کرد.
🔰در تمام پیکارها مراقب و همراه حاج قاسم بود، اما در شب حادثه تروریستی آمریکا در بغداد حضور نداشت.
🔰باید پای حرف دل خانواده های دلشکسته مدافعان حرم نشست تا بزرگی و شهامت های شهید حاج اصغر پاشاپور بیشتر نمایان گردد.
🔰شایان ذکر است، شهید مدافع حرم محمد پورهنگ، داماد خانواده پاشاپور می باشد
#شهید_اصغر_پاشاپور🌷
#شهید_مدافع_حرم
شادی روحش #صلوات
🍃🌹🍃🌹
🇮🇷━⊰🍃کانال کمیل🍃⊱━🇮🇷
درایتا👇
👉 @m_kanalekomeil 👈
نزدیکا👇
m_kanalekomeil
گروه۱ واتساپ👇
:https://chat.whatsapp.com/0RTqGq3dSKmLWz2oraWKtU
گروه۲واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/JjBzCdw0L9HHOv91s4CXwL
╰━═🇮🇷━⊰🍃❤🍃⊱━🇮🇷═━╯
#سلام_مهدی_جانمـ♥️🌱
| میگفـت...
یه کاري کن آقا امام زمان بهت بگه
+ تو یکی غصه نخور؛
تو رو قبول دارم.. :)
اللهمعجللولیڪالفرج❤️
🇮🇷━⊰🍃کانال کمیل🍃⊱━🇮🇷
درایتا👇
👉 @m_kanalekomeil 👈
گروه۱ واتساپ👇
:https://chat.whatsapp.com/0RTqGq3dSKmLWz2oraWKtU
گروه۲واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/JjBzCdw0L9HHOv91s4CXwL
╰━═🇮🇷━⊰🍃❤🍃⊱━🇮🇷═━╯
💌#حدیث
✳ ️پیامبر خــــدا صلی الله علیه و آله:
🔺 خداوند بهشت را بر هر فحاش ،بد زبانِ، بی شرمی که باکی ندارد چه گوید و چه شنود، حـــــرام کرده است.
📙 کافی، ج ۲، ص ۳۲۳
🇮🇷━⊰🍃کانال کمیل🍃⊱━🇮🇷
درایتا👇
👉 @m_kanalekomeil 👈
گروه۱ واتساپ👇
:https://chat.whatsapp.com/0RTqGq3dSKmLWz2oraWKtU
گروه۲واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/JjBzCdw0L9HHOv91s4CXwL
╰━═🇮🇷━⊰🍃❤🍃⊱━🇮🇷═━╯
شهــدا خاکی اند
کافیست بــاران بزند ،
تا عطرشان همه جا را پُر کند ...
🌹#سلام_برادرشهیدم
🌸#صبـحتون_شهـدایـی
🇮🇷━⊰🍃کانال کمیل🍃⊱━🇮🇷
درایتا👇
👉 @m_kanalekomeil 👈
گروه۱ واتساپ👇
:https://chat.whatsapp.com/0RTqGq3dSKmLWz2oraWKtU
گروه۲واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/JjBzCdw0L9HHOv91s4CXwL
╰━═🇮🇷━⊰🍃❤🍃⊱━🇮🇷═━╯
زورخانه عطایی.mp3
8.54M
#بشنوید
🔈نمایشنامه صوتی #حاج_قاسم
قسمت 7⃣: زورخانه عطایی
🇮🇷━⊰🍃کانال کمیل🍃⊱━🇮🇷
درایتا👇
👉 @m_kanalekomeil 👈
گروه۱ واتساپ👇
:https://chat.whatsapp.com/0RTqGq3dSKmLWz2oraWKtU
گروه۲واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/JjBzCdw0L9HHOv91s4CXwL
╰━═🇮🇷━⊰🍃❤🍃⊱━🇮🇷═━╯
درخشش نام شهید «ابراهیم هادی» بر سر در خانه کشتی
https://www.javanonline.ir/fa/news/992434/%D8%AF%D8%B1%D8%AE%D8%B4%D8%B4-%D9%86%D8%A7%D9%85-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C%D9%85-%D9%87%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D8%B3%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87-%DA%A9%D8%B4%D8%AA%DB%8C
🔸ـــــــ قسمت سی و چهارم ـــــــ🔸
✨ جایزه
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم
🇮🇷━⊰🍃کانال کمیل🍃⊱━🇮🇷
درایتا👇
👉 @m_kanalekomeil 👈
گروه۱ واتساپ👇
:https://chat.whatsapp.com/0RTqGq3dSKmLWz2oraWKtU
گروه۲واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/JjBzCdw0L9HHOv91s4CXwL
╰━═🇮🇷━⊰🍃❤🍃⊱━🇮🇷═━╯
مطالعه کنیم🔻🔻🔻
🇵🇸⚘کانال کمیل⚘🇮🇷(شهید ابراهیم هادی)🇵🇸
🔸ـــــــ قسمت سی و چهارم ـــــــ🔸 ✨ جایزه #کتاب_سلام_بر_ابراهیم 🇮🇷━⊰🍃کانا
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🗣 راوی: قاسم شبان
يكــي از عمليات هاي نفوذي ما در منطقه غرب به اتمام رســيد. بچه ها را فرستاديم عقب. پس از پايان عمليات، يك يك ســنگرها را نگاه كرديم. كسي جا نمانده بود. ما آخرين نفراتي بوديم كه بر ميگشتيم. ســاعت يك نيمه شــب بود. ما پنج نفر مدتي راه رفتيم. به ابراهيم گفتم: آقا ابرام خيلي خســته ايم، اگه مشكلي نيست اينجا استراحت كنيم. ابراهيم موافقت كرد و در يك مكان مناسب مشغول استراحت شديم. هنوز چشــمانم گرم نشده بود که احساس كردم از سمت دشمن كسي به ما نزديك ميشود! يكدفعه از جا پريدم. از گوشه ای نگاه كردم. درست فهميده بودم در زير نور ماه كاملاً مشخص بود. يك عراقي در حالي كه كسي را بر دوش حمل ميكرد به ما نزديك ميشد! خيلي آهســته ابراهيم را صدا زدم. اطراف را خوب نگاه كردم. كسي غير از آن عراقي نبود! وقتــي خوب به ما نزديك شــد از ســنگر بيرون پريديــم و در مقابل آن عراقي قرار گرفتيم. سرباز عراقي خيلي ترسيده بود. همانجا روي زمين نشست.يكدفعــه متوجه شــدم، روي دوش او يكي از بچه هاي بســيجي خودمان است! او مجروح شده و جامانده بود! خيلــي تعجب كــردم. اســلحه را روي كولم انداختم. بــا كمك بچه ها،مجروح را از روي دوش او برداشتيم. رضا از او پرسيد: تو كي هستي، اينجا چه ميكني!؟ســرباز عراقي گفت: بعد از رفتن شــما من مشــغول گشــت زني در ميان سنگرها و مواضع شما بودم. يكدفعه با اين جوان برخورد كردم. اين رزمنده شــما از درد به خود ميپيچيد و مولا اميرالمومنين(ع) و امام زمان(عج) را صدا ميزد. من با خودم گفتم: به خاطر مولا علي(ع) تا هوا تاريك اســت و بعثي ها نيامده اند اين جوان را به نزديك سنگر ايراني ها برسانم و برگردم! بعد ادامه داد: شــما حساب افسران بعثي را از حساب ما سربازان شيعه كه مجبوريم به جبهه بيائيم جدا كنيد. حســابي جاخــوردم. ابراهيم به ســرباز عراقي گفت: حــالا اگر بخواهي ميتواني اينجا بماني و برنگردي. تو برادر شيعه ما هستي.ســرباز عراقي عكســي را از جيب پيراهنش بيــرون آورد وگفت: اينها خانواده من هســتند. من اگر به نيروهاي شــما ملحق شــوم صــدام آنها را میکشد. بعد با تعجب به چهره ابراهيم خيره شد! بعد از چند لحظه سكوت با لهجه عربي پرسيد: اَنت ابراهيم هادي!! همه ما ســاكت شديم! باتعجب به يكديگر نگاه كرديم. اين جمله احتياج به ترجمه نداشــت. ابراهيم با چشمان گرد شــده و با لبخندي از سر تعجب پرسيد: اسم من رو از كجا ميدوني!؟من به شــوخي گفتم: داش ابرام، نگفته بودي تو عراقي ها هم رفيق داري!ســرباز عراقــي گفت: يك مــاه قبل، تصوير شــما و چند نفــر ديگر از فرماندهان اين جبهه را براي همه يگان هاي نظامي ارســال كردند و گفتند:هركس ســر اين فرماندهان ايراني را بيــاورد جايزه بزرگي از طرف صدام خواهد گرفت! در همان ايام خبر رســيد که از فرماندهي سپاه غرب، مسئولي براي گروه اندرزگو انتخاب شده و با حكم مسئوليت راهي گيلان غرب شده. ما هم منتظر شديم ولي خبري از فرمانده نشد. تا اينكه خبر رســيد، جمال تاجيك كه مدتي اســت به عنوان بسيجي در گروه فعاليت دارد همان فرمانده مورد نظر است!با ابراهيم وچند نفر ديگربه سراغ جمال رفتيم. از او پرسيديم: چرا خودت را معرفی نكردي؟! چرا نگفتي كه مسئول گروه هستي؟ جمال نگاهي به ما كرد وگفت: مســئوليت براي اين اســت كه كار انجام شود. خدا را شكر، اينجا كار به بهترين صورت انجام ميشود. من هم از اينكه بين شــما هســتم خيلي لذت ميبــرم. از خدا هم به خاطر اينكه مرا با شما آشنا كرد ممنونم. شما هم به كسي حرفي نزنيد تا نگاه بچه ها به من تغيير نكند. جمال بعد از مدتــي در عمليات مطلع الفجر در حالي كه فرمانده يكي از گردان هاي خط شكن بود به شهادت رسيد.
♻️ #ادامه_دارد...
🇮🇷━⊰🍃کانال کمیل🍃⊱━🇮🇷
درایتا👇
👉 @m_kanalekomeil 👈
گروه۱ واتساپ👇
:https://chat.whatsapp.com/0RTqGq3dSKmLWz2oraWKtU
گروه۲واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/JjBzCdw0L9HHOv91s4CXwL
╰━═🇮🇷━⊰🍃❤🍃⊱━🇮🇷═━╯
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
.
#تلنگــــر
و
بترسیم از روزۍ ڪه
صفحهۍ مجازیمون رنگِ
#خدا و #شهدا رو بگیره ؛
ولۍ زندگیامون نه...!!!
••
دلنوشته دختر خانم کلاس پنجمی زهرا حسن پور از شهر کوهنجان به سردار آسمانی شهید حاج قاسم سلیمانی که برای گروه کانال کمیل مرودشت ارسال کردن. 🇮🇷━⊰🍃کانال کمیل🍃⊱━🇮🇷
درایتا👇
👉 @m_kanalekomeil 👈
گروه۱ واتساپ👇
:https://chat.whatsapp.com/0RTqGq3dSKmLWz2oraWKtU
گروه۲واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/JjBzCdw0L9HHOv91s4CXwL
╰━═🇮🇷━⊰🍃❤🍃⊱━🇮🇷═━╯
🇵🇸⚘کانال کمیل⚘🇮🇷(شهید ابراهیم هادی)🇵🇸
دلنوشته دختر خانم کلاس پنجمی زهرا حسن پور از شهر کوهنجان به سردار آسمانی شهید حاج قاسم سلیمانی که بر
اعضای محترم گروه شهید ابراهیم هادی لطفاً نظرات خود را درباره دلنوشته بالا برای بنده ارسال کنید،ممنون از همکاری همگی.