📜 داستان کوتاه
در زمانهای گذشته، پادشاهی تخته سنگ را در وسط جاده قرار داد و برای این که عکس العمل مردم را ببیند، خودش را در جایی مخفی کرد. بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بیتفاوت از کنار تخته سنگ میگذشتند؛ بسیاری هم غر میزدند که این چه شهری است که نظم ندارد؛ حاکم این شهر عجب مرد بیعرضهای است و… با وجود این هیچکس تخته سنگ را از وسط بر نمیداشت. نزدیک غروب، یک روستایی که پشتش بار میوه و سبزیجات بود، نزدیک سنگ شد. بارهایش را زمین گذاشت و با هر زحمتی بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را کناری قرار داد. ناگهان کیسهای را دید که زیر تخته سنگ قرار داده شده بود. کیسه را باز کرد و داخل آن سکههای طلا و یک یادداشت پیدا کرد. پادشاه در آن یادداشت نوشته بود: هر سد و مانعی میتواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد.
ای کریمی که بخشندة عطایی،
و ای حکیمی که پوشنده خطایی،
و ای صمدی که از ادراک ما جدایی،
و ای احدی که در ذات و صفات بیهمتایی،
و ای قادری که خدایی را سزایی،
و ای خالقی که گمراهان را راهنمایی؛
جان ما را صفای خود ده،
و دل ما را هوای خود ده،
و چشم ما را ضیای خود ده،
و ما را از فضل و کرم خود آن ده، که آن به.
این بنده چه داند که چه میباید جُست؟
داننده تویی هر آنچه دانی، آن ده!
#خواجه_عبدالله_انصاری
─┅─═ঊঈ 📚 ঊঈ═─┅─
👳 @mollanasreddin 👳
#گزارش_تصویری
✔️ گزارشی از برنامه #دعای_ندبه
در این برنامه دعای پرفیض ندبه توسط حجت الاسلام حسین حیدریان قرائت شد
📌 جمعه ۱۴۰۱/۱١/٠٧
✅| #مسجد_محمد_رسول_الله
🆔| @m_m_rasolallah
کانال اموات و مراسم مذهبی اردکان در ایتا
در کوتاهترین زمان، از مراسمات ترحیم درگذشتگان، و مراسم مذهبی باخبر شوید.
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
⚫️ ادمین کانال اموات اردکان
@amvatardakan