یکسال تمام ککتان از کشتار و فجایع غزه نگزید. یکسال تماشا کردید؛ خانههای خرابشده و پیکرهای درون کیسه را. هزار هزار. یکسال تمام دریغ از یک استوری سرخ بهنشان خون اطفال غزه. دریغ از یک تجمع سرخ. یک شعر سرخ. میگفتید شیعه نیستند، به ما چه که کشته شوند. میگفتید ناصبیاند. رهبری را فحش دادید که از سنیها حمایت میکند. یکسال تمام سرخ نبودید. صورتی بودید.خاکستری بودید. رگ غیرت شیعیتان متورم نشد. بخار ازتان بلند نشد. حالا یکشبه سرخ شدهاید. استوریهای سرختان قضا نمیشود. تجمعات و مراسمهای زیرزمینیتان قضا نمیشود. سراپا سرخاید. شما سرخشدن هم بلد بودید؟ جمعشدن هم بلد بودید؟ تنفر از کفار و ظالمان را هم بلد بودید؟ پس کجا بودید این همه وقت؟! سرخ بپوشید و بخزید توی زیرزمینهایتان و شعرهای مستهجنتان را بخوانید و کف بزنید. از زیرزمینها بیرون نیایید و با حرفهایتان، استوریهایتان، پروفایلهایتان، BUL هایتان و جورابهای سرخ دلقکوارتان برای شیعه هزینه نتراشید. تشیع انقلابی امروز با هسته مرکزی استکبار پنجه در پنجه شده. بهفکر از پا انداختن تمدن پرزرق کفر است. حوزه مبارزاتیاش را جهانی کرده و فراتر از درگیریهای مذهبی رفته. شما هنوز در سطح بزن و برقصهای مخفیانه و فحشهای علنی متوقف شدهاید. شما همچنان در زیرزمینهایتان، در جشنهای با تم قرمزتان، و در رِد پارتیهایتان مشغول رقص باشید، ما پرچم سبز علیولیالله را که به قلهها رساندیم، خبرتان خواهیم کرد ان شاءالله.
«مهدی مولایی»
دروغ میگوید اویی که مدعی محبت ماست ولی از دشمنان ما برائت نمیجوید؛ این را حضرت صادق فرمود. بیراهه نیست اگر کسی بگوید که برائت از ارکان مذهب ماست و شیعه بیبرائت، شیعه نیست اصلا. حفظ وحدت و احترام بین مذاهب اسلامی طبعا باعث فراموشی برائت و تنفر از دشمنان تاریخی اهلبیت و بیان حقایق علمی و واقعیات تاریخ نخواهد شد. واقعیت این است که عدهای خون به دل پیامبر کرده و نفاق ورزیده و از جنگها فرار کردهاند؛ بارها توطئه ترور فیزیکی او را کردهاند؛ از وصیت نوشتن نبیاکرم ممانعت کردهاند؛ به منزلگاه وحی هجوم برده و حضرت زهرای مرضیه را مضروب کردهاند؛ خلافت امیرالمؤمنین را ظالمانه غصب کردهاند و باعث گمراهی تاریخی چندمیلیارد انسان شدهاند. تا ابدالدهر هرکه گناهی کند، در پرونده سیاه آنها هم مضبوط خواهد بود؛ که آنها پایهگذار گمراهیاند و آنها «امة اسست اساس الظلم و الجور» هستند. نمیشود محب امیرالمؤمنین باشی و از دشمنان او بیزار نباشی. این نتیجه طبیعی محبت است. این را همه میدانند. کودکان شیعه حتی. کسی اگر دعوت به آرامش و خویشتنداری و طرز برائت عاقلانه و بیحاشیه میکند، کسی اگر در چارچوب فتوای مراجع و بزرگان شیعه برائت میجوید و دیگران را هم دعوت به تمشیت از ریشسفیدهای مجتهد شیعه میکند، بیبرائت و کمارادت نیست. در خفا هم شاید بهقدر شما اهل برائت باشد. هنر این است که در وقت غلیان احساسات، تابع و گوش به فرمان فتوای مراجع باشید، وگرنه در موارد عادی شک بین رکعت سهوچار یا طهارت و نجاست که همه تابعاند!
میخ امتاسلامی بر تابوت ناسیونالیسم!
یادداشت صبح امروز روزنامه جوان
ناظر به تاکید چندباره رهبری بر مفهوم «امت».
https://www.javanonline.ir/fa/news/1251628
طبقخبرهای رسانهها حمله تکنولوژیک صهیونها به محور مقاومت، فراتر از انفجار پیجرهای شخصی بوده؛ تصاویری از انفجار تلفنهای همراه، لبتاپها، تلفنهای ثابت، دستگاههای حضور و غیاب ادارات و پایگاهها و صفحات خورشیدی در رسانهها منتشر شده است. فارغ از ابهامی که این روزها در ذهن تمام مردم منطقه ایجاد شده که «آیا غالب ابزارهای تکنولوژی ، بمبهای همراه بالقوه و همه ما نیروهای انتحاری نادانسته هستیم» و فارغ از پاسخهایی که متخصصان در رد یا تایید این فرضیه میدهند، مسئله قابل توجه اما مسئله تاکید چندین ساله متفکران جبهه انقلاب بر بومیسازی تکنولوژی و صنعت است.
مرحومعلامه منیرالدین هاشمی و آیتالله میرباقری از چندین دهه قبل با نقد بنیادهای فکری و نظری تکنولوژی غرب، نوع این تکنولوژی را اساسا و ذاتا در خدمت تمدن غرب و جبهه باطل دانسته و تسلط بر تکنولوژی را در وهله اول نه در ساحت طراحی و ساخت و بهکارگیری ابزارهای تکنولوژیک یا تاسیس کمپانیها و کارخانجات صنعتی، بلکه تسلط بر «منطق تکنولوژی» و «فلسفه تکنولوژی» که اساسا امری نظری و مربوط به علوم انسانی است دانستهاند. بلندگوهای فارسیزبان تمدن غرب در ایران اما خطر را که احساس کردند، در رسانهها و روزنامهها و فضای مجازی با تحریف نظرات این بزرگان، هیاهو کردند که اینها «ضد علم»، «مخالف تکنولوژی» و «ایدئولوژیست تحجر» هستند. باید هم میترسیدند. حالا با حدوث انفجارهای اخیر _ که احتمالا آغاز نوع جدیدی از تقابلهاست_ و تاکیدات چندینبارهٔ اخیر رهبر انقلاب بر لزوم تسلط بر تکنولوژی و هوش مصنوعی، جایخالی ورود نخبگان، دانشجوها و اساتید علوم انسانی و مهندسی به عرصه بومیسازی «مفهوم» و «ابزار» تکنولوژی، بدون توجه به برخاستن جیغ غربزدهها، بیش از پیش احساس میشود!
«مهدی مولایی»
پیش از تو رسم بود پیامبران عصا اژدها کنند؛
دریا بشکافند؛ طوفان به راه اندازند؛ آتش را باغستان کنند. تاریخ میگوید شب میلاد تو اما همه پادشاهان، از خسرو ایران تا قیصر روم و امپراطور چین و دیگران لکنت گرفتند. لال شدند چندساعتی. کاهنان نیمهشب لباس پوشیدند؛ تاروت و مهره و عود برداشتند و آتش انداختند. دودها که خوابید، گفتند مولود امشب با خود کلمه آورده؛ کلمه!
آری پیش از تو در جهان کلمه نبود.
جهان سراسر سکوت بود؛ بدون هیچ حرف!
تو آمدی. میان شمشیرهای آختهٔ از نیام بیرونآمده. میان بردگان و کنیزان سیاه؛ زیر شکنجههای سنگین اشراف. میان زنهای کبودچهره از تازیانههای متعدد شوهران. میان قبرهای کوچک خالی؛ آماده برای دفن فوری دخترکان قبیله. تو آمدی. بر دامنه کوه ایستادی و کلمههایت را گفتی. رود شد. جاری شد در میان شهر. بردگان را از حضیض شکنجه بیرون کشیدی و بر مسندها نشاندی. مردان را از چشمه کلمههایت نوشاندی. شلاقها را غلاف کردند و بوسه پشیمانی بر کبودیهای زنان ریحانهسان زدند. تو آمدی. در قبرهای کوچک خالی، کلمه کاشتی. جوانه زد و درخت شد. دخترکان، بزرگ شدند و در سایهاش بازی کردند. درخت کلمههایت میوه داده محمد(ص)! شجره طیبهای شده تناور و سبز و پربرگ؛ با سایهای خنک. تیشهها بر آن اثر نمیکند. آتشها نمیسوزاندش. هیچاهیچ. و ما امت تو؛ امت بزرگ و قدرتمند تو؛ از همه رنگها و در همه لباسها؛ در خنکای سایهسار شجرهات، ایستادهایم. بیرق کوچک مخفی در شعب و کوخهای قریشات را حالا بر سر دست گرفتهایم به دنبال فتح. هیچ متوقفمان نمیکند. کلمههایت را در گوش هم زمزمه میکنیم تا به گوش عالم برسانیم؛ و تو را ندیده، همگی پذیرفتهایم که هنوز در جهان سکه به نام محمد است. کاهنان درست گفته بودند. مولود آن شب، با خود کلمه آورده بود؛ کلمه!
«مهدی مولایی»
در برههای که فریادهای «یا مذلالمومنین» بعضی خود تحلیلگرپندارهای ایرانی خطاب به سید نصرالله، گوش فضای مجازی را پرکرده که نگاه خود به صحنه نبرد را بصیرانهتر، شجاعانهتر و تخصصیتر از نگاه سید مقاومت میدانند و اقدامات او در نبرد را کافی نمیدانند و تکهپرانی میکنند، امروز ناگهان انتشار یک دستخط چند کلمهای از سید، روح تازهای به کالبد عشّاق مقاومت دمید. تایملاین مقاومت مملو از امید شد، پرچمهای زرد بلند شد، مجروحان مقابل دوربینها، دستهای بریدهشان را بهنشان لبیک بالا بردند و نوعروسان بیروت، کلمههای سید را در گوش شیرمردان چشمباختهشان زمزمه کردند:«باسمه تعالی؛ قطعا پیروز خواهیم شد. امضا، نصرالله». انسانهای تراز حزبالله، این روزها بهدور از هیاهو و غرغرهای مجازی بطرزی شگفت امّیدوار، مقاوم، مطیعمحض و سرزندهاند. ناامیدی در حزبخدا راه ندارد؛ قطعاً سننتصر.
«مهدی مولایی»
آدممعمولیهای جبههها
یادداشت صبح امروز روزنامه جوان
https://www.javanonline.ir/fa/news/1253017
به آن پیرمرد صلحطلب بگویید شما و دوستانتان از اول هم در برابر صهیونیسم سلاحی در دست نداشتید که حالا بخواهید زمینش بگذارید؛ و از زبان ما اگر حرف میزنی، پس اگر سلاحهایمان را بگیرید با دستان خالی، با دندان و چنگ و سنگ همچنان مبارزه خواهیم کرد تا قلع غدههای سرطانی جهان. و به آن دیپلمات فرنگرفته و سیاستخوانده که در لباس مسئول جمهوری اسلامی، به دروغ جملات رئیسجمهور را تکذیب کرد و بعد صوت جلسه بیرون آمد و حیثیت نظام رفت، بگویید که چند واحد درس «صداقت» را در تونلها و زیرزمینهای بیآفتاب مقاومت، زیر دست آن سید بزرگواری که گفت «من متعلق به مکتبی هستم که دروغ را حتی در جنگ روانی هم مفید نمیداند» بخواند و بیاموزد و اعتماد ملت به اظهارات نظام را خدشهدارتر نکند.
«اللهم احفظ قادتنا المخلصین و احفظ علیهم دینهم و سدّدهم و خذ الأسماع و الأبصار عنهم»
ضاحیه چقدر شبیه ورزقان شده سید.
ضاحیه چقدر مهآلود شده. ضاحیه چقدر پنهانکار. همه دنبال شمایند آقای من. خبرنگارها دنبالتان میگردند. تلفنها شماره محافظان و همراهانتان را میگیرند. مردم دست به دعا برداشتهاند. علما بر سجادهها نشستهاند. در حرمها ختم صلوات گرفتهاند باز. چندساعت است که مدام کانالهای خبری را اسکرول میکنیم؛ گاه به تایید، گاه به تکذیب. شما گمشدهاید آقاسید و چشمان ما به دنبال ردی از وجود نازینتان. شب شده سید. ضاحیه تاریک است. ضاحیه شبها شیعهکش است. زنان شیعه بغض کردهاند؛ مردانی که دل خودشان هم قرص نیست، دندان میسایند که «چیزی نیست؛ ان شاءالله پیدایش میشود». ما تاب گم شدن سید دیگری را باز نداریم. از دل تاریکی بیا و مقابل دوربینها ظاهر شو و بگو هستم، اینجایم و تا آخرش باقی خواهم ماند. بیا و باز روی کاغد کوچکی «قطعا ننتصر» بنویس و پایش را امضا کن. شما چراغ دلهای زخمخورده شرقیمردمان جنگزدهاید آقای من. کجایی سید زخمخردهها. حاجآقا هارداسان؟
«مهدی مولایی»