گزارشی کاملا واقعی و مستند از لحظات مرگ
🌷این گزارش رو حضرت علی (ع) از لحظاتی که جان انسان میخواهد از بدنش جدا شود ارائه کرده،
👈اگه میخواهید بدونید آخرین لحظات چه اتفاقاتی براتون میافته این گزارش رو بخونید:
🔻با ورود مرگ، اعضاء و جوارحشان سست شده و رنگ صورت و بدن آنها تغيير میکند.
🔻آنگاه مرگ لحظه به لحظه شروع میکند به زياد شدن و پيكر آنها را فرا میگیرد،
🔻تا اینکه زبان از كار میافتد ولی هنوز چشم و گوش از كار نيفتاده است،
🔻با ديدگانش میبيند و با گوشهايش میشنود، عقلش نيز تمام و صحيح است و ادراكاتش بجا و به موقع است.
🔻مرگ كمكم پيشتر میآيد تا جائی كه بر گوش او هم غلبه ميكند و گوشش به پيروی از زبانش كه قدرت خود را از دست داده بود، از قدرت میافتد و شنوائی خود را از دست میدهد.
🔻و در اينحال در ميان اهل خود كه اطراف او گرد آمدهاند، بطوری است كه نه با زبان میتواند سخنی بگويد و نه با گوش سخنی بشنود؛
🔻ولی با چشمش كه هنوز از كار نيفتاده است دائماً در چهرۀ اطرافيان خود نگاه ميكند و پيوسته ديدگان خود را به اينطرف و آنطرف میگرداند؛
🔻و آنچه را كه آنها میگويند، حركت زبانهای آنها را با چشم میبيند ولی برگشت صدای آنها را با گوش نمیشنود.
🔻و مرگ پيوسته قدم جلوتر میگذارد و با او چسبندگی بيشتری پيدا میكند،
🔻تا آنكه چشم او نيز بدنبال گوشش بسته میشود،
🔻و جانش از كالبدش بيرون میرود،
🔻و بصورت مرداری در بين اهل خود در میآيد.
📛بطوریكه تمام اهل و نزديكان او از او به وحشت میافت
هدایت شده از ((کانال بزرگ (( نماز شب ))
http://eitaa.com/joinchat/513212433Cb136b25832
❤️کانال نماز شب ❤️
https://eitaa.com/joinchat/2114977894C44e087969d
آرشیو اعلام حضور 👉
📝«ثواب صدقه برای میّت»
🌟رسول خدا(صلی الله علیه وآله و سلم ):
▫️هرگاه شخص به نیت میّتی #صدقه بدهد ،خداوند متعال جبرئیل را امر فرماید که ببرد بر سر قبر آن #میّت ،هفتادهزار فرشته را که در دست هر کدام طبقی است و میگویند:
🎐سلام بر تو ای دوست خدا،این هدیه ای است که فلان شخص برای تو فرستاده...
🔆سپس قبر او پر نور میشود و خداوند عطا میکند به او هزار شهر در بهشت و تزویج میکند به او هزار حوریه و هزار حاجت او را روا میکند.
📚بحارالانوار،ج۸۲،ص۶۳
#شب_جمعه
برای محتضر چیکار کنیم؟
تشخیص این که چه کسی و با چه علامتهایی محتضر محسوب میشود، کار سختی نیست اما خالی از اشتباه هم نیست. چه بسا به دلیل وسواس یا ترس از مرگ یا به هر علت دیگری، اشخاص در موقعیتهای مختلف با خود گمان کنند، هنگام مرگشان رسیده است چه بسیار کسانی که به گمان خود و دیگران در لحظات احتضار بوده اما بهبود یافته و تا مدتها عمر کردهاند. در این خصوص نقل است که: یكى از فرزندان امام صادق (علیهالسلام) به حالت احتضار رسید حضرت رضا(علیهالسلام) به دیدنش آمد لبخندی زد و بعد از مختصری حضور، مجلس را ترک کرد. کسی که همراه امام بود گفت: فدایت شوم عمویت در حالى است كه مشاهده میكنى او را میگذارى و میروی. امام فرمود:
عمویم فلان كس (اشاره به یكى از همان كسانى كه در بالینش بود) را دفن خواهد كرد. چیزى نگذشت كه بیمار خوب شد و برادرش كه آن وقت سالم بود، مُرد، او را دفن كرد و بر او گریست.
همچنین ممکن است خودمان نیز سراغ داشته باشیم کسانی که را که رو به قبله کرده و گمان به احتضارشان داشتهاند اما بهبود یافتهاند. بنابراین همواره امید شفا و طول عمر وجود دارد که گاهی نشانه رحمت الهی، یا کرامتی از جانب بزرگان است. در حدیث آمده است که: مرد نیكوكارى به حالت احتضار و مرگ در آمد در همسایگى او مردى قاطع رحم بود خداوند به ملك الموت فرمود: از عمر مرد قاطع رحم چقدر مانده، گفت سى سال. فرمود: آن سى سال را در باره این مرد نیكوكار منظور كن.(زندگانى حضرت امام جعفر صادق علیهالسلام، ص 165، ترجمه، ج 17، بحارالانوار) به همین جهت هیچگاه نباید کسی را از ادامه حیات مایوس کرد.
لذا اگرچه یکی از مستحبات احتضار آن است که از حقارت دنیا و عظمت آخرت و برتری آخرت بر دنیا، رحمتهای الهی در مورد بندگان و امید به بخشش و درک بهشت برای محتضر بگویند، اما اگر این چیزها موجب ضعف روحیه و اندوه محتضر و سلب امکان شفا شود، نباید بیان شود. همواره باید اکرام شخص، ظرفیت او و آمادگیش را برای درک و سمع در نظر گرفت. اگر شرایط مناسب باشد، آماده کردن کسی که امید به بهبودیش نیست، برای دلخوش کردن به حیات برتر در جهانی برتر، بسیار نیکو و از مستحبات است.
اما قرآن در مورد نشانههای احتضار در سوره احزاب تمثیلی آورده است که در خصوص شناخت حالت احتضار تا حدی راهنماست. در آیات مربوط به جنگ احزاب، حالت گروهى از كارشكنان، هنگام پدید آمدن احساس ترس از شكست، به كسى تشبیه شده كه اسباب مرگ، وى را احاطه كرده و دچار پریشانى و زوال عقل گردیده است؛ چشمانش بى حركت مانده، پلك نمىزند و دیدگانش از شدت ترس مانند کسی که به غشوه مرگ افتاده در حدقه میچرخد ... :«فَاِذا جاءَ الخَوفُ رَاَیتَهُم یَنظُرونَ اِلَیكَ تَدورُ اَعیُنُهُم كَالَّذى یُغشى عَلَیهِ مِنَ المَوتِ... .» (احزاب، 19)
این مطلب میتواند اشاره به احتضار کافر و شخصی که از مرگ میترسد و امیدی به الطاف الهی ندارد ، داشته باشد. در روایات در مورد احتضار مومن آمده است که: نشانه مؤمن در حال احتضار اینست كه چهرهاش سپیدتر شود و از پیشانیش عرق ریزد و از دو چشمش مانند اشك سرازیر شود و جانش برآید. (کافی، ص 134، به سند از ابی حمزه از امام باقر علیهالسّلام)
یقین خود شخص نیز (در صورتی که دلیل عقلی داشته باشد) نیز میتواند علامت باشد. انسان در لحظات احتضار، به جدایى یقین پیدا مىكند: «و ظَنَّ اَنَّهُ الفِراق.» (قیامت/ 28) مراد از «ظنّ» در این آیه، علم و یقین است؛ زیرا انسان در حالت احتضار، به جدایى از دنیا، مال، اهل و فرزندان یقین مىیابد. (روحالبیان، ج10، ص255؛ جامعالبیان، مج14، ج29، ص243) گفته شده: مراد از ظنّ، گمان است و ممكن است كاربرد ظنّ در مورد او براى استهزا باشد.(التفسیر الكبیر، ج29، ص231)
در حدیث آمده است که: مرد نیكوكارى به حالت احتضار و مرگ در آمد در همسایگى او مردى قاطع رحم بود خداوند به ملك الموت فرمود: از عمر مرد قاطع رحم چقدر مانده، گفت سى سال. فرمود: آن سى سال را در باره این مرد نیكوكار منظور كن
یاری نمودن محتضر
اسلام برای آسانتر شدن سختیهای مرگ و قرار گرفتن محتضر در حالاتی که مشمول رحمات الهی شود، سفارشاتی برای زمان احتضار دارد. رو به قبله خواباندن، تلقین کردن، باز گذاشتن روی سینه محتضر و خواندن بعضی سورهها و دعاها از جمله آنهاست.
بنابر نظر اكثر فقهاء بر كسانی كه در اطراف محتضر هستند واجب است محتضر را به پشت بخوابانند؛ بدین صورت كه كف پاهای او را به طرف قبله قرار دهند چنانچه اگر بنشیند رو بروی قبله باشد و ضمناً بر محتضر هم به مقداری كه ممكن باشد واجب است به طرف قبله قرار گیرد.(یزدی، سید محمدكاظم، عروةالوثقی، ج 2، ص 18 تا 21)
... امام زین العابدین از پدرش و ایشان از امیرالمؤمنین(علیهمالسّلام) نقل مىنماید كه رسول خدا(صلّى الله علیه و آله) به دیدن مردى از فرزندان عبدالمطلب رفت كه در حال مرگ بود. او رو به قبله ن
بود. رسول خدا(صلّى الله علیه و آله) فرمودند: بدنش را رو به قبله نمایید. زیرا در این صورت، تا زمانى كه قبض روح شود، فرشتگان و خداوند به او روى مىآورند.(ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق، ترجمه انصارى، ص 375)
تلقین شهادتین
شهادتین، مهمترین نیاز هر کسی برای پشت سر گذاشتن سختیهای اولیه پس از مرگ است که در فرض اعتقاد شخص در طول حیات خود به آن، تلقین آن در زمان احتضار سودمند است .
«... رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه و آله: قَالَ لَقِّنُوا مَوْتَاكُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ فَإِنَّ مَنْ كَانَ آخِرُ كَلَامِهِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ دَخَلَ الْجَنَّة(ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق، ترجمه انصارى، ص 375)؛ رسول خدا فرمودند: به مردگان خود «لا اله الّا اللَّه» تلقین كنید. زیرا كسى كه آخرین سخنش «لا اله الّا اللَّه» باشد، وارد بهشت مىگردد.
اقرار به اسامی چهارده معصوم، توسل به ادعیه وارده که در منابعی همچون مفاتیح الجنان موجودند ، و قرائت سورههایی همچون یس و صافات و آیه سخره (اعراف/ 54) و سه آیه آخر سوره احزاب نیز سفارش شده است.
در صورت سخت جان دادن محتضر هم، بهتر است محتضر را به مکانی که در آن نماز میخوانده ببرند. البته اگر باعث آزار او نمیشود. زیرا لازم است در زمان احتضار از لمس بدن محتضر به جهت رعایت حال او پرهیز کرد. در روایت آمده است که هر گونه تماس و ارتباطی میتواند برای محتضر دردناک باشد.
از زراره نقل شده است که فرزند حضرت باقر(علیهالسلام) سخت بیمار شد. امام در یك طرف خانه بود هر كس به او نزدیك میشد، میفرمود دست به بچه نزنید ضعف و ناتوانیش زیاد مىشود. انسان در این حال (حال احتضار) از همیشه ضعیفتر است هر كه به او دست بزند به ضررش كار كرده است. امام پس از فوت بچه دستور دادند دو چشم و چانهاش را ببندند.(زندگانى حضرت سجاد و امام محمد باقر علیهماالسلام ، 212، ترجمه ج 17بحارالانوار)
اموری که برای محتضر کراهت دارد
بعضی امور نیز برای محتضر ترک آنها سفارش شده است، زیرا اسباب کراهت اند.
مكروهات احتضار(عروة الوثقی،(المحشی)، ج 2، ص 21. با اقتباس از مقاله احتضار از سایت پژوهشکده باقرالعلوم)
الف) مس كردن محتضر در حال جان دادن(که مطلب آن گذشت)
ب)سنگین كردن شكمش با آهن و هر چیز دیگر
ج) تنها گذاشتن محتضر
د) حاضر شدن جنب و حائض در نزدش
هـ) زیاد حرف زدن در كنارش
و) گریه در نزدش
ز) حاضر شدن مرده شور و مانند آن كه باعث ترس محتضر شود
حیله های شیطان در هنگام مرگ
موقعى که انسان در حال احتضار قرار مى گیرد و نزدیک است جان از بدنش مفارقت کند، شیطان با فرزندان و یاران خود بر بالین او حاضر مى شوند و تلاش مى کنند تا با حیله هاى مختلف ایمان او را گرفته و آن را از چنگش بیرون آورند و این سخت ترین حالت براى محتضر است .
از امام صادق علیه السلام نقل شده است : هیچ انسانى نیست مگر این که در هنگام مرگ شیطان یکى از مأمورین خود را نزد او حاضر مى کند تا وى را وسوسه کند و در دینش به شک اندازد و او را به کفر بکشانند. این وسوسه ادامه دارد تا این که روح از بدن او خارج شود. اگر ایمان محتضر سست و عاریه اى باشد، شیطان به آسانى آن را از او مى گیرد و کافر از دنیا مى رود. و اگر محتضر از مؤ منان حقیقى باشد، شیطان نمى تواند بر او غالب شود و دین و ایمانش را بگیرد.
سپس فرمود: هرگاه یکى از شما بر بالین شخصى از کسان خود رفتید که مرگش فرا رسیده است ، شهادتین را به او تلقین کنید تا شیطان به او دست نیابد.1
در حدیث دیگرى آمده است : وقتى انسان در حال مرگ قرار مى گیرد، شیطان با یارانش بر او وارد مى شوند و در طرف چپ و راست او مى نشینند و مى گویند: دین خود را رها کن و بگو خدا دو تاست تا از این بلا و سختى که به تو روى آورده است نجات پیدا کنى. 2
(چپ و راستى که در حدیث آمده است : کنایه از سعى و کوشش کردن شیطان در گمراه ساختن محتضر است . یا این که طرف راست کنایه از گمراهى در اعتقادات و اعمال صالحه ، مانند خیرات و مبرات است و طرف چپ کنایه از گمراهى به واسطه فسق و فجور و شرب خور جهت علاج درد مى باشد.)
در روایتی آمده است : وقتى انسان در حال مرگ قرار مى گیرد، شیطان با یارانش بر او وارد مى شوند و در طرف چپ و راست او مى نشینند و مى گویند: دین خود را رها کن و بگو خدا دو تاست تا از این بلا و سختى که به تو روى آورده است نجات پیدا کنى.
وارد شده است : انسان هنگام مرگ ، زیاد تشنه مى شود. شیطان از این فرصت براى گرفتن ایمان او استفاده مى کند و ظرف پر از آب سرد و گوارایى را در دست گرفته و بر بالین انسان مى ایستد و ظرف را حرکت مى دهد. محتضر در حالى که شیطان را نمى شناسد به او مى گوید: مقدارى از این آب را به من بده تا بیاشام .
شیطان در جواب او مى گوید: اگر مایل به آشامیدن آب هستى و مى خواهى به تو آب دهم ، بگو خدایى در عالم وجود ندارد.
اگر جواب او را ندهد و صورت خود را از او برگرداند، شیطان از هر طرف پا ظاهر مى شود و آن ظرف را حرکت مى دهد. شخص مؤ من باز درخواست مقدارى آب مى کند.
شیطان مى گوید: اگر مى خواهى به تو آب دهم ، بگو محمد صلى الله علیه و آله و سلم پیامبر من نیست . اگر او ایمانش عاریه اى باشد آن جمله را مى گوید و بدین وسیله ایمان خود را به شیطان مى دهد و کافر از دنیا مى رود. در این هنگام آن ملعون آب را روى زمین مى ریزد و ظرف را مى شکند و مى گوید: من کار خود را کردم و احتیاجى به تو ندارم . اما اگر ایمانش ثابت و محکم باشد کلام شیطان را رد مى کند و به او توجهى نمى نماید.3
اگر انسان مى خواهد ایمانش دستخوش وسوسه هاى شیطان قرار نگیرد، باید اعمالى را که بزرگان دین به او دستور داده اند انجام دهد. از جمله : هنگام نماز شب از خدا بخواهد که ایمان او را کامل گرداند و شیطان را از او دور کند و در برابر نعمت (ایمانى) که به او عنایت کرده است شکر
از امام صادق علیه السلام نقل شده است : کسى که از نمازهاى خود مواظبت کند و آنها را با شرائطش انجام دهد. هنگامى که شیطان براى گرفتن ایمانش نزد او حاضر مى شود "ملک الموت " آن ملعون را مى راند و دور مى گرداند و شهادتین را به او تلقین مى نماید.
گذار باشد و به بندگان خدا ستم روا ندارد، دعاى عدلیه را زیاد بخواند، اعتقاد خود را به پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم و ائمه معصوم علیهم السلام محکم کند. نمازهاى خود را ضایع نکند و از آن ها مواظبت نماید در اول وقت بخواند. از
طرفى اطرافیان محتضر باید هنگام مرگ بر بالین او قرآن بخوانند و شهادتین را به او تلقین کنند تا جان از بدنش مفارقت نماید.
از امام صادق علیه السلام نقل شده است : کسى که از نمازهاى خود مواظبت کند و آنها را با شرائطش انجام دهد. هنگامى که شیطان براى گرفتن ایمانش نزد او حاضر مى شود "ملک الموت " آن ملعون را مى راند و دور مى گرداند و شهادتین را به او تلقین مى نماید. 4
شیطان براى گرفتن ایمان انسان و گمراه کردن او از راه هاى گوناگونى وارد مى شود تا به مقصود پلید خود برسد.
امام صادق علیه السلام در این باره فرمود: شیطان ممکن است به صورت جد و پدر انسان در آید و بگوید: از مذهب و ایمان خود دست بردار، زیرا من هم بر این دین بودم و اکنون مرا به واسطه آن عذاب مى کنند.
سپس فرمود: از این جهت خویشان محتضر باید شهادتین را به او تلقین کنند و اعتقادات را به وى تذکر دهند؛ زیرا شیطان دشمنى آشکار براى انسان است .5
وقتى انسان
از دنیا مى رود باز شیطان دست از او بر نمى دارد و سعى مى کند به هر نحوى جنازه او را آزار دهد و انتقام خود را از او بگیرد.
امام صادق علیه السلام در این باره فرمود: مرده هاى خود را هرگز تنها نگذارید؛ زیرا شیطان با آنان بازى مى کند و به اندرونشان ضرر مى رساند. 6
(ممکن است مراد این باشد که شیطان حشرات یا حیوانات را مانند گربه و موش و مورچه و سوسک و مانند اینها را برانگیزد تا بر جسد میت راه پیدا کنند و از راه بینى و دهان و گوش داخل اندرون او شوند، اعضا و جوارح او را بخورند و مجروح گردانند). 7
منبع :انسان از مرگ تا برزخ مؤ لف : نعمت اله صالحى حاجى آبادى
تنظیم : گروه دین و اندیشه تبیان
________________________________________
1- لئالى ، ج 5، ص 6. من لایحضره الفقیه ، ج 1، ص 183. از چهار جلدى ها، روضة المتقین ، ج 1، ص 342.
2 -لئالى ، ج 5، ص 7.
3- لئالى ، ج 5، ص 7.
4- من لایحضره الفقیه ، چهار جلدى ها، ج 4، ص 191.
5- روضه المتقین ، ج 1، ص 342.
6- من لا یحضره الفقیه ، چهار جلدى ها، ج 1، ص 200، روضه المتقین ، ج 1، ص 370.
7- برای اطلاعات بیشتر ر. ک. به شیطان در کمین گاه از همین نویسنده
تلاش شیطان هنگام مرگ انسان
________________________________________
همه ما یک روزی امتحانی داریم. حتی اگر در طول عمر هیچ امتحانی پیش نیاید شیطان هنگام مرگ میآید و به هر کجا که بتواند چنگ میزند و نمیگذارد انسان با اعتقاد به خدا از دنیا برود.
________________________________________
کسی که یک مشکل اخلاقی دارد ـ مثلا بسیار پول دوست است ـ این مشکل یک جایی گریبانگیر او میشود. ممکن است مدتی امتحانی در رابطه با پول پیش نیاید. اما اگر زمانی امتحانی پیش بیاید ممکن است او در همانجا به خاطر همان خلق بد، زمین بخورد و ممکن است بعد از زمین خوردن دیگر بلند نشود. این مسئله بسیار بدی است و ترس دارد.
شخص دیگری ترسو است. ممکن است یک جا به خاطر این ترس زمین بخورد و دیگر بلند نشود. در این دورههای اخیر با این امتحاناتی که پیش آمد افراد بسیاری به دلیل اینکه ذهنیات صحیحی نداشتند و آنطور که باید اسلام را نمیشناختند، لغزیدند.
همه ما یک روزی امتحانی داریم. حتی اگر در طول عمر هیچ امتحانی پیش نیاید شیطان هنگام مرگ میآید و به هر کجا که بتواند چنگ میزند و نمیگذارد انسان با اعتقاد به خدا از دنیا برود. در یک امری در دل شک میاندازد. در یک جایی اعتقاد را از بین میبرد. این یک مطلب مسلم است.
البته اینطور نیست که در طول عمر هیچ امتحانی پیش نیاید، اما بر فرض اگر هم چنین اتفاقی بیفتد، حضور شیطان در هنگام مرگ یک امر قطعی و بسیار جدی است. اگر ما یک جایی مشکل داشته باشیم از همانجا زمین میخوریم.
اگر انسان مشکلی داشته باشد، آن مشکل انسان را زمین میزند. اگر فهم انسان صحیح باشد و معارف درست کسب کرده باشد و اخلاقیاتش درست باشد، هیچگاه نمیلغزد
در زمانهای قدیم مکرر داستانی را نقل میکردند. یک آقایی یک ظرف عتیقه داشت که بسیار آن را دوست داشت. مریض شد و حالش بسیار سخت شد. مدام به او میگفتند که لا اله الا الله بگو. او رویش را به سمت دیگری میگرداند.
یا در نقل دیگری میگویند شخصی یک پسری داشت که بسیار او را دوست داشت. همین امر ممکن است انسان را به زمین بزند. مدام به او میگفتند که لاالهالاالله بگو و او رویش را به سمت دیگری میگرداند. اطرافیان گفتند که ما فکر میکردیم این مسلمان و مۆمن است و خدا را قبول دارد. پراکنده شدند و او را طرد کردند. خدا مرحمت کرد و او در آن زمان از دنیا نرفت و حالش خوب شد. بعد متوجه شد هیچ کس به او اعتنایی نمیکند.
همه ما یک روزی امتحانی داریم. حتی اگر در طول عمر هیچ امتحانی پیش نیاید شیطان هنگام مرگ میآید و به هرکجا که بتواند چنگ میزند و نمیگذارد انسان با اعتقاد به خدا از دنیا برود. در یک امری در دل شک میاندازد. در یک جایی اعتقاد را از بین میبرد. این یک مطلب مسلم است
این که عرض میکنم داستان است اما مطلبی که در آن بیان شده واقعیت دارد. بعد همه را جمع کرد و گفت واقعیت این است که من این ظرف را بسیار دوست داشتم. در آن لحظه که شما به من میگفتید لاالهالاالله بگو، شیطان به من میگفت اگر بگویی این ظرف را میشکنم. یا در نقل دیگر آمده بود که کارد را روی گلوی پسرم گذاشته بود و میگفت اگر بگویی سرش را میبرم. اینها مثال و داستان و قصه است. ممکن است واقعیت داشته باشد و ممکن است واقعیت نداشته باشد. اما مطلبی که بیان شده درست است.
اگر انسان مشکلی داشته باشد، آن مشکل انسان را زمین میزند. اگر فهم انسان صحیح باشد و معارف درست کسب کرده باشد و اخلاقیاتش درست باشد، هیچگاه نمیلغزد.