حیله های شیطان در هنگام مرگ
موقعى که انسان در حال احتضار قرار مى گیرد و نزدیک است جان از بدنش مفارقت کند، شیطان با فرزندان و یاران خود بر بالین او حاضر مى شوند و تلاش مى کنند تا با حیله هاى مختلف ایمان او را گرفته و آن را از چنگش بیرون آورند و این سخت ترین حالت براى محتضر است .
از امام صادق علیه السلام نقل شده است : هیچ انسانى نیست مگر این که در هنگام مرگ شیطان یکى از مأمورین خود را نزد او حاضر مى کند تا وى را وسوسه کند و در دینش به شک اندازد و او را به کفر بکشانند. این وسوسه ادامه دارد تا این که روح از بدن او خارج شود. اگر ایمان محتضر سست و عاریه اى باشد، شیطان به آسانى آن را از او مى گیرد و کافر از دنیا مى رود. و اگر محتضر از مؤ منان حقیقى باشد، شیطان نمى تواند بر او غالب شود و دین و ایمانش را بگیرد.
سپس فرمود: هرگاه یکى از شما بر بالین شخصى از کسان خود رفتید که مرگش فرا رسیده است ، شهادتین را به او تلقین کنید تا شیطان به او دست نیابد.1
در حدیث دیگرى آمده است : وقتى انسان در حال مرگ قرار مى گیرد، شیطان با یارانش بر او وارد مى شوند و در طرف چپ و راست او مى نشینند و مى گویند: دین خود را رها کن و بگو خدا دو تاست تا از این بلا و سختى که به تو روى آورده است نجات پیدا کنى. 2
(چپ و راستى که در حدیث آمده است : کنایه از سعى و کوشش کردن شیطان در گمراه ساختن محتضر است . یا این که طرف راست کنایه از گمراهى در اعتقادات و اعمال صالحه ، مانند خیرات و مبرات است و طرف چپ کنایه از گمراهى به واسطه فسق و فجور و شرب خور جهت علاج درد مى باشد.)
در روایتی آمده است : وقتى انسان در حال مرگ قرار مى گیرد، شیطان با یارانش بر او وارد مى شوند و در طرف چپ و راست او مى نشینند و مى گویند: دین خود را رها کن و بگو خدا دو تاست تا از این بلا و سختى که به تو روى آورده است نجات پیدا کنى.
وارد شده است : انسان هنگام مرگ ، زیاد تشنه مى شود. شیطان از این فرصت براى گرفتن ایمان او استفاده مى کند و ظرف پر از آب سرد و گوارایى را در دست گرفته و بر بالین انسان مى ایستد و ظرف را حرکت مى دهد. محتضر در حالى که شیطان را نمى شناسد به او مى گوید: مقدارى از این آب را به من بده تا بیاشام .
شیطان در جواب او مى گوید: اگر مایل به آشامیدن آب هستى و مى خواهى به تو آب دهم ، بگو خدایى در عالم وجود ندارد.
اگر جواب او را ندهد و صورت خود را از او برگرداند، شیطان از هر طرف پا ظاهر مى شود و آن ظرف را حرکت مى دهد. شخص مؤ من باز درخواست مقدارى آب مى کند.
شیطان مى گوید: اگر مى خواهى به تو آب دهم ، بگو محمد صلى الله علیه و آله و سلم پیامبر من نیست . اگر او ایمانش عاریه اى باشد آن جمله را مى گوید و بدین وسیله ایمان خود را به شیطان مى دهد و کافر از دنیا مى رود. در این هنگام آن ملعون آب را روى زمین مى ریزد و ظرف را مى شکند و مى گوید: من کار خود را کردم و احتیاجى به تو ندارم . اما اگر ایمانش ثابت و محکم باشد کلام شیطان را رد مى کند و به او توجهى نمى نماید.3
اگر انسان مى خواهد ایمانش دستخوش وسوسه هاى شیطان قرار نگیرد، باید اعمالى را که بزرگان دین به او دستور داده اند انجام دهد. از جمله : هنگام نماز شب از خدا بخواهد که ایمان او را کامل گرداند و شیطان را از او دور کند و در برابر نعمت (ایمانى) که به او عنایت کرده است شکر
از امام صادق علیه السلام نقل شده است : کسى که از نمازهاى خود مواظبت کند و آنها را با شرائطش انجام دهد. هنگامى که شیطان براى گرفتن ایمانش نزد او حاضر مى شود "ملک الموت " آن ملعون را مى راند و دور مى گرداند و شهادتین را به او تلقین مى نماید.
گذار باشد و به بندگان خدا ستم روا ندارد، دعاى عدلیه را زیاد بخواند، اعتقاد خود را به پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم و ائمه معصوم علیهم السلام محکم کند. نمازهاى خود را ضایع نکند و از آن ها مواظبت نماید در اول وقت بخواند. از
طرفى اطرافیان محتضر باید هنگام مرگ بر بالین او قرآن بخوانند و شهادتین را به او تلقین کنند تا جان از بدنش مفارقت نماید.
از امام صادق علیه السلام نقل شده است : کسى که از نمازهاى خود مواظبت کند و آنها را با شرائطش انجام دهد. هنگامى که شیطان براى گرفتن ایمانش نزد او حاضر مى شود "ملک الموت " آن ملعون را مى راند و دور مى گرداند و شهادتین را به او تلقین مى نماید. 4
شیطان براى گرفتن ایمان انسان و گمراه کردن او از راه هاى گوناگونى وارد مى شود تا به مقصود پلید خود برسد.
امام صادق علیه السلام در این باره فرمود: شیطان ممکن است به صورت جد و پدر انسان در آید و بگوید: از مذهب و ایمان خود دست بردار، زیرا من هم بر این دین بودم و اکنون مرا به واسطه آن عذاب مى کنند.
سپس فرمود: از این جهت خویشان محتضر باید شهادتین را به او تلقین کنند و اعتقادات را به وى تذکر دهند؛ زیرا شیطان دشمنى آشکار براى انسان است .5
وقتى انسان
از دنیا مى رود باز شیطان دست از او بر نمى دارد و سعى مى کند به هر نحوى جنازه او را آزار دهد و انتقام خود را از او بگیرد.
امام صادق علیه السلام در این باره فرمود: مرده هاى خود را هرگز تنها نگذارید؛ زیرا شیطان با آنان بازى مى کند و به اندرونشان ضرر مى رساند. 6
(ممکن است مراد این باشد که شیطان حشرات یا حیوانات را مانند گربه و موش و مورچه و سوسک و مانند اینها را برانگیزد تا بر جسد میت راه پیدا کنند و از راه بینى و دهان و گوش داخل اندرون او شوند، اعضا و جوارح او را بخورند و مجروح گردانند). 7
منبع :انسان از مرگ تا برزخ مؤ لف : نعمت اله صالحى حاجى آبادى
تنظیم : گروه دین و اندیشه تبیان
________________________________________
1- لئالى ، ج 5، ص 6. من لایحضره الفقیه ، ج 1، ص 183. از چهار جلدى ها، روضة المتقین ، ج 1، ص 342.
2 -لئالى ، ج 5، ص 7.
3- لئالى ، ج 5، ص 7.
4- من لایحضره الفقیه ، چهار جلدى ها، ج 4، ص 191.
5- روضه المتقین ، ج 1، ص 342.
6- من لا یحضره الفقیه ، چهار جلدى ها، ج 1، ص 200، روضه المتقین ، ج 1، ص 370.
7- برای اطلاعات بیشتر ر. ک. به شیطان در کمین گاه از همین نویسنده
تلاش شیطان هنگام مرگ انسان
________________________________________
همه ما یک روزی امتحانی داریم. حتی اگر در طول عمر هیچ امتحانی پیش نیاید شیطان هنگام مرگ میآید و به هر کجا که بتواند چنگ میزند و نمیگذارد انسان با اعتقاد به خدا از دنیا برود.
________________________________________
کسی که یک مشکل اخلاقی دارد ـ مثلا بسیار پول دوست است ـ این مشکل یک جایی گریبانگیر او میشود. ممکن است مدتی امتحانی در رابطه با پول پیش نیاید. اما اگر زمانی امتحانی پیش بیاید ممکن است او در همانجا به خاطر همان خلق بد، زمین بخورد و ممکن است بعد از زمین خوردن دیگر بلند نشود. این مسئله بسیار بدی است و ترس دارد.
شخص دیگری ترسو است. ممکن است یک جا به خاطر این ترس زمین بخورد و دیگر بلند نشود. در این دورههای اخیر با این امتحاناتی که پیش آمد افراد بسیاری به دلیل اینکه ذهنیات صحیحی نداشتند و آنطور که باید اسلام را نمیشناختند، لغزیدند.
همه ما یک روزی امتحانی داریم. حتی اگر در طول عمر هیچ امتحانی پیش نیاید شیطان هنگام مرگ میآید و به هر کجا که بتواند چنگ میزند و نمیگذارد انسان با اعتقاد به خدا از دنیا برود. در یک امری در دل شک میاندازد. در یک جایی اعتقاد را از بین میبرد. این یک مطلب مسلم است.
البته اینطور نیست که در طول عمر هیچ امتحانی پیش نیاید، اما بر فرض اگر هم چنین اتفاقی بیفتد، حضور شیطان در هنگام مرگ یک امر قطعی و بسیار جدی است. اگر ما یک جایی مشکل داشته باشیم از همانجا زمین میخوریم.
اگر انسان مشکلی داشته باشد، آن مشکل انسان را زمین میزند. اگر فهم انسان صحیح باشد و معارف درست کسب کرده باشد و اخلاقیاتش درست باشد، هیچگاه نمیلغزد
در زمانهای قدیم مکرر داستانی را نقل میکردند. یک آقایی یک ظرف عتیقه داشت که بسیار آن را دوست داشت. مریض شد و حالش بسیار سخت شد. مدام به او میگفتند که لا اله الا الله بگو. او رویش را به سمت دیگری میگرداند.
یا در نقل دیگری میگویند شخصی یک پسری داشت که بسیار او را دوست داشت. همین امر ممکن است انسان را به زمین بزند. مدام به او میگفتند که لاالهالاالله بگو و او رویش را به سمت دیگری میگرداند. اطرافیان گفتند که ما فکر میکردیم این مسلمان و مۆمن است و خدا را قبول دارد. پراکنده شدند و او را طرد کردند. خدا مرحمت کرد و او در آن زمان از دنیا نرفت و حالش خوب شد. بعد متوجه شد هیچ کس به او اعتنایی نمیکند.
همه ما یک روزی امتحانی داریم. حتی اگر در طول عمر هیچ امتحانی پیش نیاید شیطان هنگام مرگ میآید و به هرکجا که بتواند چنگ میزند و نمیگذارد انسان با اعتقاد به خدا از دنیا برود. در یک امری در دل شک میاندازد. در یک جایی اعتقاد را از بین میبرد. این یک مطلب مسلم است
این که عرض میکنم داستان است اما مطلبی که در آن بیان شده واقعیت دارد. بعد همه را جمع کرد و گفت واقعیت این است که من این ظرف را بسیار دوست داشتم. در آن لحظه که شما به من میگفتید لاالهالاالله بگو، شیطان به من میگفت اگر بگویی این ظرف را میشکنم. یا در نقل دیگر آمده بود که کارد را روی گلوی پسرم گذاشته بود و میگفت اگر بگویی سرش را میبرم. اینها مثال و داستان و قصه است. ممکن است واقعیت داشته باشد و ممکن است واقعیت نداشته باشد. اما مطلبی که بیان شده درست است.
اگر انسان مشکلی داشته باشد، آن مشکل انسان را زمین میزند. اگر فهم انسان صحیح باشد و معارف درست کسب کرده باشد و اخلاقیاتش درست باشد، هیچگاه نمیلغزد.
کانال معاد شناسی /
دوستان به این کانال بپیوندید ضرر نداره لازم برای همه ما خیلی اموزنده هست
درباره قبرو قیامت برزخ
👇👇👇
https://eitaa.com/maadshenaci
آیا همه انسان هایی که می میرند فشار قبر دارند؟
امام صادقعلیهالسلام فرمود: «فشار قبر براى مؤمن کفاره ضایع کردن نعمتها توسط او است».(3)
از روایات دیگر استفاده مىشود که بعضى از مؤمنان فشار قبر ندارند و بعضى از اعمال خیر سبب مىشوند که انسان فشار قبر نداشته باشد.
در حدیثى آمده: «هر کس به قرائت سوره زخرف مداومت کند، از فشار قبر در امان است».(4)
رسول اللهصلى الله وعلیه وآله فرمود: «هر کس روزى صد مرتبه بگوید: لا اله الا الله الملک الحق المبین» از فقر و وحشت قبر در امان است، و درهاى بهشت برایش باز مىشود».(5)
در روایتى آمده: «کسى که رکوعش (در نماز) را به تمام و کمال انجام دهد، هیچ وحشتى در قبر برایش وارد نمىشود». حضرت صادقعلیهالسلام فرمود: «برخى را از اذان ظهر روز پنجشنبه تا اذان ظهر روز جمعه خداوند از فشار قبر پناه مىدهد». نیز فرمود: «کسى که چهار مرتبه حج به جا آورد، فشار به او نمىرسد».
امیرمؤمنان على (ع) فرمود: «هر کس در هر جمعه سوره نساء بخواند، از فشار قبر در امان است».
استثنا در فشار قبر
این قبیل روایات ، گسترة روایاتى را که مىگوید فشار قبر براى همه است، محدود می کند، در نتیجه مىتوان از این روایات استفاده کرد که بعضى از مؤمنان فشار قبر ندارند. خداوند توفیق مشمول رحمتش و در امان بودن از عذاب و فشار قبر را به همه ما عنایت فرماید.
در روایات، اسباب و عواملی برای عذاب و فشار قبر ذکر شده است، مانند: سخن چینی، بدرفتاری با خانواده، کمک نکردن به هم نوع، کفران نعمت، غیبت، سبک شمردن نماز و بی اعتنایی به ضعیف.
درباره «سعد بن معاذ» که گرفتار فشار قبر بود، پیامبر اکرم(ص) دلیلش را بدزبانی با اهل خانه ذکر فرمود.(6)
امام صادقعلیهالسلام فرمود: «برخى را از اذان ظهر روز پنجشنبه تا اذان ظهر روز جمعه خداوند از فشار قبر پناه مىدهد و کسى که چهار مرتبه حج به جا آورد، فشار به او نمىرسد».
عوامل جلوگیری کننده از فشار قبر
در روایات به برخی عوامل جلوگیری کننده از فشار قبر اشاره شده که عبارت اند از:
1ـ اعمال صالح
امام صادق(ع) می فرماید: «چون مؤمن وارد قبرش شود، نماز در جانب راست و زکات در طرف چپ او قرار می گیرد و نیکی بر او سایه می افکند و صبر در گوشه ای قرار گیرد. هنگامی که دو فرشته برای پرسش بر او داخل شوند، صبر به نماز و زکات و نیکی گوید: مواظب صاحب خود باشید و اگر شما عاجز از مواظبت او هستید، من از او مواظبت می کنم».(7)
2- اتمام رکوع
امام باقر(ع) می فرماید: «کسی که رکوعش را تمام و کمال به جا آورد، وحشت قبر او را نمی گیرد».(8)
3ـ کمک به همنوعان
امام صادق(ع) می فرماید: «کسی که غم و اندوه مؤمنی را بر طرف کند، خداوند غم و غصه آخرت او را بر طرف می کند و از قبرش در حالی که دلی شاد دارد، خارج می شود».(9)
4ـ چهار بار به حج رفتن
امام صادق(ع) می فرماید: «کسی که چهار حج به جا آورد، هیچ گاه او را فشار قبر نمی گیرد».(10)
عذاب
5ـ مرگ هنگام نزول رحمت
امام صادق(ع) فرمود: «کسی که بین زوال شمس روز پنج شنبه تا ظهر روز جمعه بمیرد، خداوند او را از فشار قبر محافظت می کند».(11)
6ـ خیرات بازماندگان
امام صادق(ع) می فرماید: «میت در فشار به سر می برد اما به خاطر نماز برادرش خداوند قبر او را وسعت می دهد».(12)
7ـ نماز و استغفار و صدقه بازماندگان
پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «سخت ترین شب ها اوّل قبر است که می توانید با پرداخت صدقه به مردگان خود ترحم کنید. اگر مالی برای صدقه نداشتید، لااقل دو رکعت نماز بخوانید و به روح او هدیه کنید که خداوند از آن لحظه هزار فرشته به سوی قبرش می فرستد که با هر فرشته ای لباسی است و قبر او را از تنگی و فشار رهانیده و وسعت می بخشد».(13)
8ـ زیارت امام حسین(ع)
در روایت است که یکی از پاداش هایی که خداوند به زایر قبر امام حسین(ع) می دهد آن است که از عذاب و فشار قبر او را نجات میدهد.
فشار قبر؛ اولین وادی پس از مرگ
فشار قبر مسئله ای است که در روایات آمده و عللی برای آن از جمله سوء خُلق با اهل خانه، سخن چینی و ... ذکر شده است.
عبدالکریم خالکی /کارشناس ارشد فلسفه و کلام اسلامی - بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
مرگ، یک خواب یا یک بیداری؟
دو گونه درباره مرگ در روایات آمده است، که ظاهرش متناقض است: یکبار نقل شده است که "النوم اخ الموت" که از آن برداشت می شود که وقتی انسان می میرد انگار در خواب می شود و در جایی دیگر هم نقل شده که "الناس نیام اذا ماتوا انتبهوا" که از آن برداشت می شود زمان مرگ انسان از خواب بیدار می شود. در واقع پرسشی که اینجا رخ می نماید اینست که آیا انسان با مرگ به خواب می رود و یا اینکه با مرگ از خواب بیدار می شود؟
جواب اینست که در دنیا خواب در خواب بودیم. وقتی می میریم یک مرحله بیدار می شویم اما هنوز خوابیم. وقتی قیامت برپا می شود ما کلاً از خواب بیدار می شویم. بنابراین هر مرحله نسبت به مرحله قبل بیداری و نسبت به مرحله بعد خواب است. تفاوت خواب و بیداری در اینست که ما در بیداری با حقایق سر و کار داریم ولی در خواب خیر. با این توضیح برزخ نسبت به قیامت خواب محسوب می شود اما نسبت به دنیا بیداری محسوب میشود.
یونس میگوید: «من از حضرت راجع به شخصى را كه به دار آویخته اند سؤال كردم كه آیا او را هم عذاب قبر می دهند؟ حضرت فرمود: آرى خداوند عزّ و جلّ به هوا امر میكند كه او را در فشار خود بگیرد.»
فشار قبر در اولین وادی پس از مرگ
عذاب قبر از مسائلی است که وقتی انسان به آن فکر می کند همین فکر کردن باعث رفع برخی از رذائل انسان می گردد. عذاب قبر علل مختلفی می تواند داشته باشد: از أمیر المؤمنین علیه السّلام نقل شده است: قَالَ: عَذَابُ الْقَبْرِ یَكُونُ مِنَ النَّمِیمَةِ وَ الْبَوْلِ وَ عَزْبِ الرَّجُلِ عَنْ أَهْلِهِ. «فرمود: عذاب قبر از سخن چینى و پرهیز نكردن از بول و دورى مرد از زنش پیدا میشود كه رختخواب خود را جدا نموده و در غذا و خواب از او دورى كند.» (1)
و نیز از حضرت صادق از پدرش از پدرانش علیهم السّلام نقل شده است كه: قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَهِ صَلَّى اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ: ضَغْطَةُ الْقَبْرِ لِلْمُؤْمِنِ كَفَّارَةٌ لِمَا كَانَ مِنْهُ مِنْ تَضْیِیعِ النِّعَمِ. «رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم فرمودند: فشار قبر براىمؤمن كفّاره تضییع نعمت هائى است كه نموده است.» (أمالی الصدوق،540)
حضرت صادق علیه السلام در بیانی فرمودند: رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم براى تشییع جنازه سَعد از منزل خارج شدند در حالیكه هفتاد هزار فرشته جنازه وى را تشییع می نمودند؛ و پس از دفن، حضرت رسول الله صلی الله و علیه و آله سر خود را به طرف آسمان بلند نموده و فرمودند: مِثْلُ سَعْدٍ یُضَمُّ؟ آیا فشار قبر، شخصى مانند سعد را با این سابقه درخشانش در اسلام میگیرد؟
أبو بصیر میگوید: عرض كردم: فدایت شوم ما چنین مى پنداشتیم كه سعد از بول اجتناب كامل نمی كرد! حضرت فرمود: مَعَاذَ اللَهِ، إنَّمَا كَانَ مِنْ زَعَآرَّة فِى خُلُقِهِ عَلَى أَهْلِهِ. «پناه به خدا چنین نیست، بلكه فشار قبر سعد به علّت سوء خُلقى بود كه با اهل خانه خود داشت.»
حضرت صادق علیه السلام فرمودند: مادر سعد گفت: گوارا باد اى سعد برتو در این بهشتى كه وارد شدى. رسول خدا صلی الله و علیه و آله فرمود: اى مادر سعد! بر خدا حكم جزمى منما. (فروع كافى، طبع حیدرى، ج 3، ص 241 و «بحار الانوار» طبع حروفى، ج 6، ص 261)
همچنین کلینی روایت می کند با إسناد خود از أبوبصیر از یكى از صادقین علیهما السّلام که:
قبر جایی است که انسان در عالم برزخ در آن سکونت دارد و خودش آنجا را ساخته است. بنابراین قبر جسم انسان همین قبر مادی است که انسان آن را برای خود نساخته است و چه بسا افرادی اصلاً زیر زمین دفن نشوند و سوزانده شوند یا... اما انسان قبری هم دارد که آن را خودش با اعمالش ساخته است و قبر حقیقی انسان است. جالب اینجاست که این دو قبر با هم بی ارتباط نیستند و شاید بتوان گفت قبر حقیقی باطن همین قبر جسمانیست.
قَالَ: لَمَّا مَاتَتْ رُقَیَّةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَهِ صَلَّى اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ قَالَ رَسُولُ اللَهِ صَلَّى اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ: الْحَقِى بِسَلَفِنَا الصَّالِحِ عُثْمَانَ بْنِ مَظْعُونٍ وَ أَصْحَابِهِ؛ قَالَ: وَ فَاطِمَةُ عَلَیْهَا السَّلَامُ عَلَى شَفِیرِ الْقَبْرِ تَنْحَدِرُ دُمُوعُهَا فِى الْقَبْرِ وَ رَسُولُ اللَهِ صَلَّى اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ یَتَلَقَّاهُ بِثَوْبِهِ قَآئِمًا یَدْعُو، قَالَ: إنِّى لَاعْرِفُ ضَعْفَهَا وَ سَأَلْتُ اللَهَ عَزّ وَ جَلَّ أَنْ یُجِیرَهَا مِنْ ضَمَّةِ الْقَبْرِ. «حضرت فرمود: چون رقیّه دختر رسول الله صلّى الله علیه و آله وفات كرد، رسول خدا فرمود: اى دخترم! بپیوند به سلفِ صالحِ ما عثمان بن مظعون و اصحاب او؛ و فاطمه علی
ها السّلام بر كناره قبر ایستاده بود و چنان گریه میكرد كه اشکهاى چشم او در قبر فرو میریخت، و رسول خدا صلّى الله علیه و آله در حالى كه ایستاده دعا مینمود آن اشکها را با لباس خود پاك میكرد. رسول خدا فرمود: من از ضعف رقیّه خبر دارم و از خداوند عزّ و جلّ خواهش كردم كه او را از فشار قبر خلاصى بخشد.» (معاد شناسى؛ شهید مطهری، ج 3، ص190)
در روایتی دیگر شخصی از امام صادق علیه السّلام درباره عذاب قبر شخص به دار آویخته سوال می نماید:
قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَصْلُوبِ یُعَذَّبُ عَذَابَ الْقَبْرِ؟ قَالَ: فَقَالَ: نَعَمْ إنَّ اللَهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَأْمُرُ الْهَوَآءَ أَنْ یَضْغَطَهُ.
و در روایت یونس میگوید: «من از حضرت راجع به شخصى را كه به دار آویخته اند سؤال كردم كه آیا او را هم عذاب قبر می دهند؟ حضرت فرمود: آرى خداوند عزّ و جلّ به هوا امر میكند كه او را در فشار خود بگیرد.» (من لا یحضره الفقیه، ترجمه غفارى، ج 1، ص279)
و در روایت دیگر حضرت صادق علیه السّلام در پاسخ گفتند كه: خداوند زمین و هوا یكى است؛ خداوند به سوى هوا وحى میكند كه او را در فشار بگیرد، و هوا چنان او را در فشار قرار میدهد كه از فشار قبر سخت تر باشد.
با توجه به روایات بیان شده قبر اعم از این خاک و مقبره است و به معنای هر جایی است که انسان در آن سکونت دارد. شاید بتوان اینگونه بیان کرد که قبر جایی است که انسان در عالم برزخ در آن سکونت دارد و خودش آنجا را ساخته است. بنابراین قبر جسم انسان همین قبر مادی است که انسان آن را برای خود نساخته است و چه بسا افرادی اصلاً زیر زمین دفن نشوند و سوزانده شوند یا... اما انسان قبری هم دارد که آن را خودش با اعمالش ساخته است و قبر حقیقی انسان است. جالب اینجاست که این دو قبر با هم بی ارتباط نیستند و شاید بتوان گفت قبر حقیقی باطن همین قبر جسمانیست.
دوست دارید همنشینتان در قبر چه کسی باشد؟
________________________________________
در برخی از روایات بیان شده است که انسان در قبر دارای همنشین است؛ حال همنشین او یا جوانی زیبا و نیکو صورت است یا حیوانی با چهرهای بسیار خشن و ترسناک که تا روز قیامت انسان را اذیت خواهد کرد.
________________________________________
در «أمالى» شیخ صدوق روایتی از «قَیس بن عاصِم» نقل شده که میگوید: من با جماعتى از «بنى تمیم» بر رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) به عنوان میهمان وارد شدیم، من عرض كردم: اى پیغمبر خدا! ما را موعظهاى فرما كه از آن نفع ببریم، چون ما قومى هستیم كه در صحرا زندگى میكنیم و خدمت شما كمتر میرسیم؛ حضرت فرمودند: «اى قیس! به درستى كه با هر عزتى ذلتى است و با هر زندگى مرگی وجود دارد و با دنیا آخرتی است و براى هر چیزى حسابگرى است و بر هر چیزى مراقب و پاسدارى قرار داده شده است، براى هر كار نیكویى ثوابى و براى هر كار زشتى عِقابى و براى هر أجلى كتاب و تقدیرى مقدر شده است.
اى قیس! حتماً و بدون شك با تو قرین و همنشینی خواهد بود كه با تو دفن میشود، در حالیکه او زنده است و تو نیز با او دفن میشوى در حالیکه مرده هستى. پس اگر آن قرین، كریم باشد تو را از گزند حوادث حفظ خواهد کرد و اگر لئیم و پست باشد، تو را دستخوش خطرات و آفات نموده به طوفان بلا خواهد سپرد. و روز قیامت نیز محشور نمیشوی مگر با او و از تو بازپرسى نخواهد شد مگر از او، پس او را صالح قرار بده چون اگر صالح باشد، با او انس خواهى گرفت و اگر فاسد باشد از هیچ چیز وحشت ندارى مگر از او؛ و آن كردار و عمل تو است».[1]
در این روایت حضرت میفرماید اعمال آدمی به صورت یک انسان تجلی خواهد یافت و اگر انسان دارای عمل صالح و کرداری نیک در دنیا باشد، آن همنشین هم زیبا، جوان و خوشسیما خواهد بود که انسان از مصاحبت با او لذت میبرد و دیگر ترسی از قبر و قیامت ندارد، ولی اگر اعمال آدمی زشت بوده و نافرمانی خداوند متعال را کرده باشد، این اعمال به صورت انسانی کریه المنظر و بسیار زشت در آمده و تا روز قیامت و بعد از آن نیز همنشین آدمی خواهد بود، به طوریکه انسان از هم نشینی او بسیار بیم دارد و این همنشینی بسیار درد آور و عذاب دهنده خواهد بود.
حتماً و بدون شك با تو قرین و همنشینی خواهد بود كه با تو دفن میشود، در حالیکه او زنده است و تو نیز با او دفن میشوى در حالیکه مرده هستى. پس اگر آن قرین، كریم باشد تو را از گزند حوادث حفظ خواهد کرد و اگر لئیم و پست باشد، تو را دستخوش خطرات و آفات نموده به طوفان بلا خواهد سپرد
امام صادق(علیهالسلام) نیز فرمودند: «هنگامیکه خدا بنده مۆمنش را از گور برانگیزد، با او جوانی زیبا بیرون آید كه جلو او باشد و هر جا مۆمن هراسى از هراسهاى عرصه قیامت را ببیند آن جوان به او بگوید: نترس، غم مخور، تو را مژده میدهم که به شادى و احترام از طرف خداوند (عزّوجلّ) تا اینکه آن بنده مۆمن در پیشگاه خداوند متعال به آسانی حسابرسی شود و اجازه رفتن به بهشت را به دست آورد؛ در این هنگام بنده مۆمن به آن جوان بگوید: رحمت خدا بر تو باد چه خوب همنشینی هستی كه با من از گور بیرون آمدى و پیوسته به من مژده شادى و احترام از خداوند متعال را دادی، بگو تو چه کسی هستی؟ آن جوان در پاسخ بگوید: من همان شاد کردن دل مومن در دنیا هستم، تو در دنیا دل بنده مومن خدا را شاد کردی، خداوند متعال نیز منرا از آن آفرید تا همنشین تو باشم و به تو مژده دهم.[2]
بنابراین انسانی كه در قبر قرار میگیرد، شخصی با او ملازم است، از او سۆال میكند: تو كیستى كه من تا به حال به زیبائى و محبّت و انس با تو ندیدهام؟ در پاسخ میگوید: من عمل خودت هستم، من نتیجه كردار و رفتار خودت هستم، من ظهور ملكات و سَجایا و رفتار تو هستم. من از دنیا با تو به اینجا آمدهام و از اینجا تا روز قیامت نیز با تو خواهم بود. و وقتى كه سر از قبر در مىآورى من با تو وارد محشر شده و در پیشگاه عرض و مقام عدل الهى خواهیم رفت.
این مساله در لسان علماء به تجسم اعمال معروف است، یعنی اعمال آدمی در قالبی خاص، تجسم خواهند یافت، حال به عمل ما بستگی دارد، اگر خوب باشد تجسمی خوب و اگر بد باشد، تجسمی زشت و ناپسند خواهد داشت.[3]
پینوشت ها:
[1]. امالی شیخ صدوق، مجلس اول، ص 2.
[2]. آداب معاشرت(ترجمه جلد 16 بحارالانوار) ج1، ص 188.
[3]. معاد شناسى، ج3، ص 265.