eitaa logo
- مَلْجأ -
519 دنبال‌کننده
51 عکس
7 ویدیو
0 فایل
از دردِ دوری به ستوه آمده جانم باید که بیتِ شعری به رویش بفشانم دیوانه شعر ! قدرِ فنجانِ چای، شعر مهمان ما باش!☕️
مشاهده در ایتا
دانلود
خاموشم اما دارم به آواز غم خود می دهم گوش وقتی کسی آواز می خواند خاموش باید بود
برای سوخته دل، بستر و مزار یکیست تمشکِ ترشِ لب و تُنگِ زهرمار یکیست
شعر بزارم خوندن بلدید؟!
جان پس از عمری دویدن لحظه ای آسوده بود عقل سرپیچیده بود از آنچه دل فرموده بود
عقل با دل روبرو شد صبح دلتنگی بخیر عقل برمیگشت راهی را که دل پیموده بود
عقل کامل بود، فاخر بود، حرف تازه داشت دل پریشان بود، دل خون بود، دل فرسوده بود
عقل منطق داشت حرفش را به کرسی می نشاند دل سراسر دست و پا میزد ولی بیهوده بود .
حرف منت نیست اما صد برابر پس گرفت گردش دنیا اگر چیزی به ما افزوده بود
من کیم؟! باغی که چون با عطر عشق آمیختم هر اناری را که پروردم به خون آلوده بود
ای دل ناباور من دیر فهمیدی که عشق از همان روز ازل هم جرم نابخشوده بود شعر : فاضل نظری