4_5994661944391370095.mp3
679.2K
🌼 تقاضای توفیق از خدا
🔊 آیت الله ناصری
🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸🍃🌺🍃🔸🔹
💞کانال عــــرفان شـــیعه💞
❣join➲ @erfan_shia❣
🔹نشر_صدقه_جاریست🔹
آموزش مداحی معنا 🎤
🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃 #سفارش_آیت_الله_بهجت⬇️ #کتاب_جهاد_با_نفس #فصل_دوم : باب آنچه بر هر عضوی از اعضای آدمی
🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃
#سفارش_آیت_الله_بهجت⬇️
#کتاب_جهاد_با_نفس
#فصل_دوم : باب آنچه بر هر عضوی از اعضای آدمی واجب گشته و وجوب قیام نمودن در ادای آن واجبات
⚜حضرت آقا امام جعفر صادق (علیه السَّلام ) فرمودند :
✳️ایمان نمی باشد مگر همراه با عمل؛ و عمل نیز برخاسته از ایمان است و ایمان فقط با عمل ثابت می شود .✳️
📚 جهاد با نفس
/تألیف شیخ حر عاملی (رحمت الله علیه)
🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸🍃🌺🍃🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸
💞کانال عــــرفان شـــیعه💞
❣join➲ @erfan_shia❣
🔹نشر_صدقه_جاریست🔹
16.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ : راههای رفع تاریکی قلب
👤 #حجت_الاسلام_سعیدی
🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸🍃🌺🍃🔸🔹🍃
💞کانال عــــرفان شـــیعه💞
❣join➲ @erfan_shia❣
🔹نشر_صدقه_جاریست🔹
✨﷽✨
🏴 از خدا خواسته بود تا آخر عمرش، زیارت عاشورایش ترک نشود.
✍توصیهی آیتالله بهجت به خواندن و مداومت بر زیارت عاشورا
💥استادش، مرحوم غروی اصفهانی را یاد میکرد و میفرمود که او از خدا خواسته بود تا آخر عمرش، زیارت عاشورایش ترک نشود. با گفتن این ویژگی استاد، گویا حال خود را هم بازگو میکرد. همینطور هم شد: تا آخرین روزهای عمرش، هر روز زیارت عاشورا میخواند با صد لعن و صد سلام. چنان بهرههایی از این زیارت نصیبش شده بود که دیگران را نیز به خواندن و مداومت بر آن دعوت میکرد. روزی شخصی به محضرش رسید و گفت: «آقا، من فرصت نمیکنم که هر روز این زیارت را با صد لعن و صد سلام بخوانم. چه کنم؟» راه چارهای به او نشان داد و فرمود که «زیارت عاشورای مختصره» را بخواند.
📚 برگرفته از کتاب رحمت واسعه، ص٢٢
🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸🍃🌺🍃🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸
💞کانال عــــرفان شـــیعه💞
❣join➲ @erfan_shia❣
🔹نشر_صدقه_جاریست🔹
آموزش مداحی معنا 🎤
🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃 #سفارش_آیت_الله_بهجت⬇️ #کتاب_جهاد_با_نفس #فصل_دوم : باب آنچه بر هر عضوی از اعضای آدمی
🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃
#سفارش_آیت_الله_بهجت⬇️
#کتاب_جهاد_با_نفس
#فصل_دوم : باب آنچه بر هر عضوی از اعضای آدمی واجب گشته و وجوب قیام نمودن در ادای آن واجبات
⚜حضرت آقا امام جعفر صادق (علیه السَّلام ) فرمودند :
🔶🔶🔸کسی که به دین خداوند اقرار و اعتراف کند مسلمان است و کسی که به آنچه که خداوند به آن امر نموده است عمل کند مؤمن است️.🔸🔶
📚 جهاد با نفس
/تألیف شیخ حر عاملی (رحمت الله علیه)
🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸🍃🌺🍃🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸
💞کانال عــــرفان شـــیعه💞
❣join➲ @erfan_shia❣
🔹نشر_صدقه_جاریست🔹
❗️دو عامل هلاکت و بیچارگی مردم از زبان امام حسین (علیه السلام):
1- ترس از اینکه مبادا در آینده فقیر و نیازمند دیگران گردد
2- فخر و مباهات کردن بر دیگران (پُز دادن و خود را برتر از دیگران دیدن)
🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸🍃🌺🍃🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸
💞کانال عــــرفان شـــیعه💞
❣join➲ @erfan_shia❣
🔹نشر_صدقه_جاریست🔹
💠حاج اسماعیل دولابی ره:
🌺انشاء الله از خوبيِ پول ، خوبيِ دنيا ، خوبي ِ جمال هاي ظاهري ، خوبيِ زينت هاي ظاهري محو باشي . ولو خداوند اجازه داده و مرحمت كرده ، اما مي دانم قلب هايتان بزرگ است و ميل داري از همه جا فارغ بشوي. ياد ان جمال لا مرئي بيفتي . ان چه جمالي است كه نميشود ديد ؟!يعني از بس كه زيبا و نوراني است نمي شود نگاه كرد . ديد انسان عاجز است . پرسيد (( ما همان را نگاه كنيم چطور است ؟ )) گفت (( همان را برو . از همه جمال ها فارغت ميكند ))! ديگر هيچ وقت افت نمي خورد . حق همه هم ادا ميشود و هركسي هم شما را نگاه كند او هم با نور اشنا ميشود . توي هر خانه اي وارد شوي در ان خانه نور برده اي . توي هر شهري بروي نور در ان شهر برده اي . نور يعني علم يعني بينايي يعني چشم .
🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸🍃🌺🍃🔸🔹🍃
💞کانال عــــرفان شـــیعه💞
❣join➲ @erfan_shia❣
🔹نشر_صدقه_جاریست🔹
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄
🔴حکایتی عجیب از آیت الله بهجت و اشک بر امام حسین(ع)
حجت الاسلام والمسلمین قدس از شاگردان آیت الله بهجت نقل میکند، روزی آقای بهجت در رابطه با بزرگواری و اغماض ائمه اطهار صلوات الله علیهم فرمودند» :
در نزدیکی نجف اشرف، در محل تلاقی دو رودخانه فرات و دجله آبادیی است به نام «مصیب»، که مردی شیعه برای زیارت مولای متقیان امیر المؤمنین علیه السلام از آنجا عبور میکرد و مردی که در سر راه مرد شیعه خانه داشت همواره هنگام رفت و آمد او چون میدانست وی به زیارت حضرت علی علیه السلام میرود او را مسخره میکرد. حتی یک بار به ساحت مقدس آقا جسارت کرد، و مرد شیعه خیلی ناراحت شد. چون خدمت آقا مشرف شد خیلی بی تابی کرد و ناله زد که: تو میدانی این مخالف چه میکند. آن شب آقا را در خواب دید و شکایت کرد آقا فرمود: او بر ما حقی دارد که هر چه بکند در دنیا نمیتوانیم او را کیفر دهیم. شیعه میگوید عرض کردم: آری، لابد به خاطر آن جسارتهایی که او میکند بر شما حق پیدا کرده است؟ ! حضرت فرمودند: بله او روزی در محل تلاقی آب فرات و دجله نشسته بود و به فرات نگاه میکرد، ناگهان جریان کربلا و منع آب از حضرت سید الشهدا علیه السلام به خاطرش افتاد و پیش خود گفت: عمر بن سعد کار خوبی نکرد که اینها را تشنه کشت، خوب بود به آنها آب میداد بعد همه را میکشت، و ناراحت شد و یک قطره اشک از چشم او ریخت، از این جهت بر ما حقی پیدا کرد که نمیتوانیم او را جزا بدهیم.
آن مرد شیعه میگوید: از خواب بیدار شدم، به محل برگشتم، سر راه آن سنی با من برخورد کرد و با تمسخر گفت: آقا را دیدی و از طرف ما پیام رساندی؟ ! مرد شیعه گفت: آری پیام رساندم و پیامی دارم. او خندید و گفت: بگو چیست؟ مرد شیعه جریان را تا آخر تعریف کرد. وقتی رسید به فرمایش امام علیه السلام که وی به آب نگاهی کرد و به یاد کربلا افتاد و…، مرد سنی تا شنید سر به زیر افکند و کمی به فکر فرو رفت و گفت: خدایا، در آن زمان هیچ کس در آنجا نبود و من این را به کسی نگفته بودم، آقا از کجا فهمید. بلافاصله گفت: أشهد أن لا إله إلا الله، و أن محمداً رسول الله، و أن علیاً أمیرالمؤمنین ولیّ الله و وصیّ رسول الله و شیعه شد.»
📚منبع
خبرگزاری دانشگاه ازاد اسلامی
🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸🍃🌺🍃🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸
💞کانال عــــرفان شـــیعه💞
❣join➲ @erfan_shia❣
🔹نشر_صدقه_جاریست🔹
#شب_اول_قبر_به_روایت_شاهد_زنده_
علامه سید محمد حسین طباطبائی صاحب تفسیر المیزان نقل كردند كه: استاد ما عارف برجسته «حاج میرزا علی آقا قاضی» میگفت:
در نجف اشرف در نزدیكی منزل ما، مادر یكی از دخترهای اَفَنْدیها (سنیهای دولت عثمانی) فوت كرد.
این دختر در مرگ مادر، بسیار ضجه و گریه میكرد و جداً ناراحت بود، و با تشییع كنندگان تا كنار قبر مادر آمد و آنقدر گریه و ناله كرد كه همه حاضران به گریه افتادند.
هنگامی كه جنازه مادر را در میان قبر گذاشتند، دختر فریاد میزد: من از مادرم جدا نمیشوم هر چه خواستند او را آرام كنند، مفید واقع نشد؛ دیدند اگر بخواهند با اجبار دختر را از مادر جدا كنند، ممكن است جانش به خطر بیفتد. سرانجام بنا شد دختر را در قبر مادرش بخوابانند، و دختر هم پهلوی بدن مادر در قبر بماند، ولی روی قبر را از خاك انباشته نكنند، و فقط روی قبر را با تختهای بپوشانند و دریچهای هم بگذارند تا دختر نمیرد و هر وقت خواست از آن دریچه بیرون آید.
دختر در شب اول قبر، كنار مادر خوابید، فردا آمدند و سرپوش را برداشتند تا ببینند بر سر دختر چه آمده است، دیدند تمام موهای سرش سفیده شده است.
پرسیدند چرا این طور شدهای؟
در پاسخ گفت: شب كنار جنازه مادرم در قبر خوابیدم، ناگاه دیدم دو نفر از فرشتگان آمدند و در دو طرف ایستادند و شخص محترمی هم آمد و در وسط ایستاد، آن دو فرشته مشغول سؤال از عقائد مادرم شدند و او جواب میداد، سؤال از توحید نمودند، جواب درست داد، سؤال از نبوت نمودند، جواب درست داد كه پیامبر من محمد بن عبدالله(صلی الله علیه و آله و سلم)است.
تا این كه پرسیدند: امام تو كیست؟
آن مرد محترم كه در وسط ایستاده بود گفت: «لَسْتُ لَها بِاِمامِ؛ من امام او نیستم»
در این هنگام آن دو فرشته چنان گرز بر سر مادرم زدند كه آتش آن به سوی آسمان زبانه میكشید.
من بر اثر وحشت و ترس زیاد به این وضع كه میبینید كه همه موهای سرم سفید شده در آمدم.
مرحوم قاضی میفرمود: چون تمام طایفه آن دختر، در مذهب اهل تسنن بودند، تحت تأثیر این واقعه قرار گرفته و شیعه شدند (زیرا این واقعه با مذهب تشیع، تطبیق میكرد و آن شخصی كه همراه با فرشتگان بوده و گفته بود من امام آن زن نیستم، حضرت علی (علیه السلام) بودهاند) و خود آن دختر، جلوتر از آنها به مذهب تشیع، اعتقاد پیدا كرد
🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸🍃🌺🍃🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸
💞کانال عــــرفان شـــیعه💞
❣join➲ @erfan_shia❣
🔹نشر_صدقه_جاریست🔹