eitaa logo
آموزش مداحی معنا 🎤
38.8هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
55 فایل
💠موسسه آموزش مداحی معنا 👇با مدرک رسمی از سازمان تبلیغات قم 🎙️ صداسازی 🤲 دعاخوانی 🎤 نوحه‌خوانی 🥺 روضه خوانی 🎶 ردیف‌های آوازی 📋 فیش‌نویسی 🔖به جمع ۶٠٠٠هزار نفره‌ی هنرآموزان ما بپیوندید 👤 ادمین ثبت نام 👇 @admin_maana تماس با ما 025 9101 1357
مشاهده در ایتا
دانلود
🔮آیت الله بهجت ✨وداع از این دنیا برای ما بسیار نزدیک است ولی ما آن را بسیار دور می بینیم 💠وگرنه این قدر با هم نزاع نداشتیم 🌸هر دو طرف نزاع و یا یک طرف مرگ را از خود دور میبینند ‌ 🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸 💞کانال عــــرفان شـــیعه💞 ❣join➲ @erfan_shia❣ 🔹نشر_صدقه_جاریست🔹
آموزش مداحی معنا 🎤
#داستان_آموزنده 📚سرگذشت واقعی وآموزنده تحت عنوان #من_ازقعردوزخ_می_آیم...! #قسمت_هشتم خانه پر بو
📚سرگذشت واقعی وآموزنده تحت عنوان ...! بیچاره باخودش فکر کرده بود که قرار است با کیان ازدواج کند و خبر نداشت از اینکه کیان چه خوابی برایش دیده!. سایه بعد از دقایقی صحبت با مادر کیان! رو کرد به سمت کیان و بسته کادوپیچ شده ای را به سمت او گرفت و گفت: «این رو برای تو گرفتم. همیشه ازت محافظت می کنه!» کیان که در فیلم بازی کردن جانوری بود برای خودش، بسته را باز کرد و با دیدن تابلو لب به تحسین گشود. کیان به به و چه چه می کرد و من اما با دیدن نوشته های روی تابلو خشکم زد. آیه منبت کاری شده روی تابلو، آیه الکرسی بود. همان که مادرم هرروز صبح قبل از بیرون آمدن از خانه برایم می خواند. برای یک لحظه حس کردم تمام بدنم گرگرفته. حس و حال غریبی پیدا کرده بودم و در همان حال صدای سایه را می شنیدم که خطاب به کیان می گفت: «مادرم بعد از فوت بابام منو با سختی بزرگ کرد. همیشه برام آیه الکرسی می خونه تا ازم محافظت کنه. منم این تابلو رو برات خریدم تا خداوند همیشه پشتیبان و محافظت باشه!» نمی دانم تا به حال حسی که من در آن لحظه داشتم را تجربه کرده اید؟ انگار داشتم در خلاء محض دست و پا می زدم! حس می کردم کاملا بی وزن شده ام و در اوج سبکی انگار وزنه هایی سنگین به پاهایم آویزان شده بود! صدای مادر وقتی آیه الکرسی برایم می خواند توی گوشم بود و در همان حال می دیدم سایه دارد لیوان شربت را به دهانش نزدیک می کند. با صدایی که بیشتر شبیه فریاد بود گفتم: «اون شربت رو نخور سایه خانم!» و سپس به سمت کیان که هاج و واج داشت مرا نگاه می کرد هجوم بردم. آن زن وقتی دید هوا پس است فوری گورش را گم کرد و سایه گوشه ایی ایستاده بود و با تحیر من و کیان را تماشا می کرد که داشتیم کتک کاری می کردیم. آن شب سایه را از آن خانه جهنمی و بلایی که قرار بود سرش بیاید نجات دادم. او را به خانه شان رساندم و حقیقت ماجرا را برایش گفتم. او که اصلا فکرش را هم نمی کرد کیان چنین حیوانی باشد با ناباوری به حرف هایم گوش می داد. سایه که پیاده شد، من هم گوشه خلوتی پیدا کردم و گریستم..... 📚داستان های واقعی و آموزنده ‌ 🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸 💞کانال عــــرفان شـــیعه💞 ❣join➲ @erfan_shia❣ 🔹نشر_صدقه_جاریست🔹
#فرازی ازخطبه غدیر(19) ‌ 🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸 💞کانال عــــرفان شـــیعه💞 ❣join➲ @erfan_shia❣ 🔹نشر_صدقه_جاریست🔹
🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃 😭سه چشم كه در قيامت گريان نيستند آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) : در حدیث آمده است تمامی چشم ها روز قيامت گريان است، به جز سه چشم: ❶ چشمی که نامحرم را ندیده باشد. من پریروز به خانواده ام می گفتمکه ما پنجاه سال پیش به مدت شش سال در یک خانه مستاجر بودیم، در این مدت هرگز من زن صاحبخانه را ندیدم، نه عمداً و نه سهواً شما هم باید این طور باشید. اگر در خانه ای نامحرم هست ،دقت کنید. ❷ چشمی که در راه اطاعت خدا شب زنده دار است. «سحرها از خواب بر می خیزد ، نماز شب می خواند ، و... چنین چشمی در روز قیامت گریان نیست. و لو اينكه سحر پا شده است و خوابش نبرده نشسته و چاي خورده است، همين خوب است. لازم نيست حتماً دعا بخوانيد؛ نه، خود بيداري شب، اثري دارد» ❸ چشمی که در دل شب، از ترس خدا گريه کند. حاج میرزا علی موذن زاده بر روی منبر می گفت ما در نجف از صدای هق هقِ گریه حاج شیخ عباس قمی از خواب بلند می شدیم. ‌ 🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸 💞کانال عــــرفان شـــیعه💞 ❣join➲ @erfan_shia❣ 🔹نشر_صدقه_جاریست🔹
⚜ حاج آقا مجتبی تهرانی (ره): من همیشه قبل از اینکه از خداوند طلب مغفرت کنم، میگویم:... #نکته_اخلاقی ‌ 🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸 💞کانال عــــرفان شـــیعه💞 ❣join➲ @erfan_shia❣ 🔹نشر_صدقه_جاریست🔹
#فرازی ازخطبه غدیر(20) ‌ 🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸 💞کانال عــــرفان شـــیعه💞 ❣join➲ @erfan_shia❣ 🔹نشر_صدقه_جاریست🔹
آموزش مداحی معنا 🎤
#داستان_آموزنده 📚سرگذشت واقعی وآموزنده تحت عنوان #من_ازقعردوزخ_می_آیم...! #قسمت_نهم بیچاره با
📚سرگذشت واقعی وآموزنده تحت عنوان ...! 💕 قسمت دهم و آخر او که اصلا فکرش را هم نمی کرد کیان چنین حیوانی باشد با ناباوری به حرف هایم گوش می داد. سایه که پیاده شد، من هم گوشه خلوتی پیدا کردم و گریستم. آن حس غریب همچنان قلب و روحم را تسخیر کرده بود. دلم آغوش گرم و مادر را می خواست. هیچ جایی همچون آغوش او نمی توانست پناهگاهم باشد. ساعت از دو بامداد گذشته بود که به خانه رفتم. می دانستم مادر تا بازگشتن من بیدار می ماند. مرا با آن چشمان سرخ و بارانی که دید با نگرانی پرسید: «چی شده پسرم؟» خودم را درآغوش مادر انداختم و سرم را روی سینه اش گذاشتم. دیگر نمی توانستم آن همه گناه و پلیدی را تاب بیاورم. هرآنچه در این سالها اتفاق افتاده بود را برایش گفتم. گفتم که پشیمانم و دنبال راه نجات می گردم. من حرف می زدم و از جفاهایی که در حق جوانهای مردم کرده بودم می گفتم وصدای ضربان قلب مادر را می شنیدم که هر لحظه تندتر از قبل می شد. اشک هایش روی صورتم می افتاد و آرام می گفت: «کاش می ذاشتی من میمردم اما هیچ وقت دست به چنین کاری نمی زدی!» مادر حرفهایم را شنید و در حالیکه بدنش به وضوح می لرزید گفت: «حق الناس به گردنته پسرم؛ اونم چه حق الناسی! هرچند باید تاوان سنگینی برای بخشوده شدن گناهات بدی اما هیچ وقت از رحمت خدا غافل نشو و بدون خداوند به اون بنده ش می نازه که از صمیم قلب توبه کنه و دیگه سمت گناه نره!» و من آن شب صدای اذان صبح را که شنیدم، در آغوش مادر توبه کردم! الان که سرگذشتم را از زندان برایتان می نویسم شش ماه از دوره محکومیت را گذارنده ام فردای همان شب، تشکیلاتی که برایشان کار می کردم را لو دادم و همه مان توسط ماموران پلیس دستگیر شدیم. باید بهترین سال های عمرم را در زندان بگذرانم و این همان تاوانی ست که مادر می گفت. مادر مرتب به ملاقاتم می آید. خیلی شکسته و پیر شده اما با این وجود هر بار که می آید برایم آیه الکرسی می خواند و می گوید: «از رحمت خدا ناامید نشو پسرم. حتم دارم عاقبت بخیر می شی چون از صمیم قلب توبه کردی!» دلم برای روزهای با مادر بودن لک زده. هر روز و هر شب دعا می کنم تا وقتی از زندان بیرون می آیم قلب مهربانش از تپیدن بازنایستد. هیچ کس جز او نمی تواند به روح من آرامش بدهد. او همیشه می گوید: «تو عاقبت بخیر میشی پسرم چون اون شب سایه رو نجات دادی و هم اینکه توبه کردی!» و من حتم دارم عاقبت بخیر خواهم شد چون دعای مادر پشتیبان من است؛ همان دعایی که مرا از قعر دوزخ نجات داد... 💕 پایان 📚داستان های واقعی و آموزنده ‌ 🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸 💞کانال عــــرفان شـــیعه💞 ❣join➲ @erfan_shia❣ 🔹نشر_صدقه_جاریست🔹
💢حاج اسماعیل دولابی : 🔸از دنیا نگو، از خلق نگو، از خودت هم نگو؛ از خدا بگو . چند وقت که تنها از خدا بگویی، اگر غیر از او چیزي هم وجود داشته باشد، از یادت می رود و غیر او را فراموش می کنی. ‌ 🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸 💞کانال عــــرفان شـــیعه💞 ❣join➲ @erfan_shia❣ 🔹نشر_صدقه_جاریست🔹
❤️ آداب و اعمال عید غدیر 👇 🌸در آغوش کشیدن(دید و بازدید)، هدیه دادن: امیرالمومنین(ع): در روز غدیر وقتی به هم رسیدید، یکدیگر را در آغوش بگیرید و به هم هدیه دهید. توانگر به سراغ فقیر برود و قدرتمند به یاری ضعیف. (وسائل الشیعه؛7:327) 💠 پوشیدن بهترین لباس: امام صادق(ع): در این روز بهترین و فاخرترین لباس خود را بپوشید و عطر بزنید. (اقبال الاعمال؛1:474) 🌸 اطعام: امام رضا(ع):کسی که در روز غدیر، مومنی را طعام دهد مانند آن است که تمام انبیاء را اطعام کرده باشد. (اقبال الاعمال:؛1:465) 💠 انفاق: امام رضا(ع): یک درهم انفاق به برادر با ایمان و معرفت در این روز، برابر هزار درهم است. بنابراین در این روز به برادرت انفاق کن و هر مرد و زن مومن را شاد گردان.(مصباح المجتهد:737) 💓 ‌ 🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸 💞کانال عــــرفان شـــیعه💞 ❣join➲ @erfan_shia❣ 🔹نشر_صدقه_جاریست🔹
💠💠💠 تفاوت مرد و زن از زبان امام علی(ع) ، جواب گرفتند که از ۱۰ قسمت – ۹ قسم برای زن و ۱ قسم برای مرد میباشد . گفتند پس چگونه است که با این حساب دستور وارونه آمده 🔸مردان میتوانند زنان متعددی اختیار کنند ولی زنان نمیتوانند🔸 ... برای خواندن ادامه متن کلیک کنید👇👇 eitaa.com/joinchat/102301700C9f0c0e4097
#فرازی ازخطبه غدیر(21) ‌ 🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸 💞کانال عــــرفان شـــیعه💞 ❣join➲ @erfan_shia❣ 🔹نشر_صدقه_جاریست🔹