📚داستان #شیخ رجبعلی خیاط و خبردادن از غیب!
🌷شیخ رجبعلی همراه عده ای در حیاط منزل یکی از دوستان نشسته بود. در آن جمع یک صاحب منصب دولتی هم حضور داشت که به دلیل بیماری ، پایش را دراز کرده بود.
افسر رو به جناب شیخ کرد و اظهار داشت که مدتی است گرفتار این درد پا شده و داروهای گوناگون هم کارساز نبوده است.
شیخ مطابق شیوه همیشگی خود ، از حاضران می خواهد سوره حمد بخوانند . آن گاه توجهی کرد و فرمود : این دردپای شما از آن روز پیدا شد که زن ماشین نویس را به این دلیل که نامه را بد ماشین کرده است ، توبیخ کردی و سر او داد زدی . او زنی علویه بود . دلش شکست و گریه کرد. اکنون باید او را پیدا کنی و از او دلجویی کنی تا پایت درمان شود.
🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸
💞کانال عــــرفان شـــیعه💞
❣join➲ @erfan_shia❣
🔹نشر_صدقه_جاریست🔹
✍آيت الله مجتهدی (ره) فرمودند:
من علمای بسياری را درک كردم ،
از امام خمينی گرفته تا آيت الله بروجردی
و آيت الله شاه آبادی و آيت الله حایری و ...
و اگر بخواهم در يک كلام
نصيحت تمام بزرگان را بگويم
می گويم :
👈 اگر دنيا و آخرت می خواهيد ،
اگر رزق و روزی می خواهيد
و در يک كلام اگر همه چيز می خواهيد ،
【نماز اول وقت بخوانيد】
🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸
💞کانال عــــرفان شـــیعه💞
❣join➲ @erfan_shia❣
🔹نشر_صدقه_جاریست🔹
◾️#چهار نفرینى كه در روز عاشورا مستجاب شد!
♨️مردى كه دو پا و دو دست او قطع شده بود و هر دو چشمش نیز كور بود، فریاد مى زد: خدایا مرا از آتش🔥 نجات بده!
✳️به او گفتند:از براى تو که مجازاتى باقى نمانده، باز مى گویى خدایا مرا از آتش نجات بده؟!
🔴گفت: من در كربلا با افرادى بودم، كه امام حسین (علیه السلام) را كشتند، وقتى امام شهید شد، مردم لباسهاى او را به تاراج بردند.
💠شلوار و بند شلوار گران قیمتى در تن آن حضرت دیدم، دنیاپرستى مرا به آن داشت تا آن بند قیمتى را از شلوار درآورم.
🔘به طرف پیكر حسین (علیه السلام) نزدیك شدم.
💥همین كه خواستم آن بند را باز كنم، ناگاه دیدم آن حضرت دست راستش را بلند كرد و روى آن بند نهاد!
من نتوانستم دست آن مظلوم را كنار بزنم، لذا دستش را قطع كردم!
♨️ همین كه خواستم آن بند را بیرون آورم، دیدم حضرت دست چپ خود را بلند كرد و روى آن بند نهاد!
🔥 هر چه كردم نتوانستم دستش را از روى بند بردارم، بدین جهت دست چپش را نیز بریدم!
⛔️باز تصمیم گرفتم آن بند را بیرون آورم، صداى وحشتناك زلزله اى را شنیدم!
🔷 ترسیدم و كنار رفتم و شب در همان جا كنار بدن هاى پاره پاره شهدا خوابیدم.
♻️ناگاه،در عالم خواب، دیدم كه گویا محمّد(صلی الله علیه و آله و سلم) همراه على (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) آمد، حسین علیه السلام را بوسید و سپس فرمود:
پسرم تو را كشتند، خدا كسانى را كه با تو چنین كردند بكشد!
🌸شنیدم امام حسین (علیه السلام) در پاسخ فرمود:
شمر مرا كشت و این شخص كه در اینجا خوابیده، دست هایم را قطع كرد.
🌷فاطمه (سلام الله علیها) به من روى كرد و فرمود:
خداوند دست ها و پاهایت را قطع و چشم هایت را كور نماید و تو را داخل آتش🔥 نماید!
⚡️از خواب بیدار شدم. دریافتم كه كور شده ام و دست ها و پاهایم قطع شده.
✳️ سه دعاى فاطمه (سلام الله علیها) به استجابت رسیده و هنوز چهارمى آن یعنى ورود در آتش باقى مانده، این است كه مى گویم: خدایا! مرا از آتش نجات بده...
🔥لعنت الله علی قوم الظالمین...
📙بحارالانوار، ج 1 ص 723 ح 5 3
🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸
💞کانال عــــرفان شـــیعه💞
❣join➲ @erfan_shia❣
🔹نشر_صدقه_جاریست🔹
shaker nemat bash.hasheminejad.mp3
2.23M
📲 فایل صوتی
🎙واعظ: حاج آقا #هاشمی_نژاد
🔖 شاکر نعمت های خدا باش 🔖
🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸
💞کانال عــــرفان شـــیعه💞
❣join➲ @erfan_shia❣
🔹نشر_صدقه_جاریست🔹
⚫️معجزه امام حسین(ع):سخن گفتن #شیرخوار و #سنگسار مادرش
صفوان به نقل از امام جعفر صادق علیه السّلام حکایت کند:در زمان حضرت ابا عبداللّه الحسین علیه السّلام دو نفر مرد بر سر بچّه ای شیرخوار نزاع و اختلاف داشتند؛ و هر یک مدّعی بود که بچّه برای او است.در این میان، امام حسین علیه السّلام عبورش بر ایشان افتاد و چون متوّجه نزاع آن ها شد، آن ها را مخاطب قرار داد و فرمود: برای چه سر و صدا می کنید؛ و داد و فریاد راه انداخته اید؟یکی از آن دو نفر گفت: یاابن رسول اللّه! این همسر من است.و دیگری اظهار داشت: این بچّه مال من است.امام حسین علیه السّلام به آن شخصی که مدّعی بود زن همسر اوست، خطاب کرد و فرمود: بنشین؛ و سپس خطاب به زن نمود و از او سؤال کرد که قضیّه و جریان چیست؟ پیش از آن که رسوا شوی حقیقت را صادقانه بیان کن.زن گفت: ای پسر رسول خدا! این مرد شوهر من است و این بچّه مال اوست؛ و آن مرد را نمی شناسیم.در این لحظه امام حسین علیه السّلام به بچّه اشاره کرد و فرمود: به إذن خداوند متعال سخن بگو و حقیقت را برای همگان آشکار گردان، که تو فرزند کدام یک از این دو مرد هستی.پس طفل شیرخوار به اعجاز امام حسین علیه السّلام به زبان آمد و گفت: من مربوط به هیچ یک از این دو مرد نیستم؛ بلکه پدر من چوپان فلان ارباب است.سپس حضرت ابا عبداللّه الحسین صلوات اللّه علیه دستور داد تا زن را طبق دستور قرآن سنگسار نمایند.امام صادق علیه السّلام در ادامه فرمایش افزود: آن طفل، بعد از آن جریان، دیگر سخنی نگفت و کسی از او کلامی نشنید."
📚چهل داستان و چهل حدیث از امام حسین نویسنده : عبدالله صالحي
🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸
💞کانال عــــرفان شـــیعه💞
❣join➲ @erfan_shia❣
🔹نشر_صدقه_جاریست🔹
✍آیت الله بهجت(ره):
یک روحانی بود که منبرش خیلی گرفته بود.
روضه را خوب می خواند و هر وقت احتمال می داد کسی دارد روی دستش بلند می شود ، یک منبر رو کم کنی می رفت ؛ یک بار به خودش آمد و قلبش تکان خورد . عهد بست که هر وقت بالای منبر از این فکرها کرد، جریمه اش این باشد که چهل روز منبر نرود و واقعا نمی رفت . کمکم دلش صاف شد ، آن قدر که همان اول مجلس جواب " اَلسلام عَلَیکَ یا ابا عَبدِالله " ش را
می شنید.
🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸
💞کانال عــــرفان شـــیعه💞
❣join➲ @erfan_shia❣
🔹نشر_صدقه_جاریست🔹