فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 درمان حواس پرتی در نماز
🎙 استاد_عالی
⏱ #سخنرانی_کوتاه
┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅
مراسم زیارت عاشورا و سخنرانی دانش آموزی در سال روز رحلت سیدالکریم حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه السلام)
فردا چهارشنبه ۶اردی بهشت
راس ساعت۷:۱۵دقیقه در نماز خانه دبیرستان برگزار می گردد.
سفره صبحانه اهل بیتی مهیاست.
ظهر همراه با نماز ظهرو عصر نیز از فیض منبر اساتید در مسجد قدس بهره مند خواهیم شد.
♦️زیارت عاشورا
کنار مزار شهید گمنام
در سالروز وفات حضرت سیدالکریم عبدالعظیم حسنی و شهادت حمزه ی سیدالشهدا (علیهما السلام)
سخنران دانش آموز این هفته:
امیرحسین ابوطالبی
#قرار_هفتگی
#زیارت_عاشورا
#صبحانه
#گزارش
#شهید_گمنام
@maaref303
جاتون خالی
سفره ی کریمانه ی سیدالکریم
خدا از همه ی بانی های خیر قبول کنه
#زیارت_عاشورا
#صبحانه
#قرار_هفتگی
@maaref303
مداحی_آنلاین_هان_ای_کریم_ابن_الکریم_حسین_طاهری.mp3
1.25M
🔳 وفات حضرت عبدالعظیم
(علیه السلام)
🌴هان ای کریم ابن الکریم
🌴یا حضرت عبدالعظیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی ابتکار یک کارگر برای دریافت انگشتر آقا جواب میدهد!😁
حاشیهای از دیدار رهبر انقلاب با کارگران
هدایت شده از جعفر عاشورخانی
#کلام_بزرگان
💠 دستِ «خالی» زیارت نرو!
🎙حجتالاسلام محمدی ری شهری(ره):
شاید حدود ۷۰ ۸۰ سال قبل، یکی از تجّار شهر تهران، ورشکست می شود. نذر می کند که چهل شبِ جمعه پیاده به زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السلام برود.
میگفت: سی و نه شب آمدم؛ اما شب چهلم برف سنگینی آمد و نتوانستم به زیارت بروم... شب خوابیدم و در عالم خواب دیدم که پیاده در برف به زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السلام می روم. سر راه به قبرستان ابن بابویه رسیدم... جناب شیخ صدوق گفتند:
«به زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السلام می روی، هدیه ای هم می بری یا دست خالی می روی؟»
گفتم: من که چیزی ندارم! چه چیزی برای ایشان ببرم؟ شیخ فرمود:
«هر زمان خواستی به زیارت ایشان بروی، صد صلوات بفرست و به ایشان هدیه کن!».
از خواب پریدم به قدری این خواب برایم مهیّج و شیرین بود، که تصمیم گرفتم همان شب به زیارت بروم. آماده شدم و راه افتادم همان طور که در خواب دیده بودم ابتدا به زیارت ابنبابویه رفتم و بعد به طرف حرم حضرت عبدالعظیم علیه السلام حرکت کردم... در گوشه ای نشستم و بعد به حالت نشسته خوابم برد در خواب دیدم که حضرت عبدالعظیم اشاره ای کردند و بستهای را به دامنم انداختند. در این لحظه، یک دفعه به خودم آمدم، دیدم واقعاً یک بسته روی دامنم افتاده است، بسته را باز کردم و دیدم نُه قِران توی آن است، این نُه قِران را به کار بستم و الحمدالله کارم تو دوباره رونق گرفت».
📚نسیم های گره گُشا، ج ۱، نسیم ۴۰۴.