✅امام رضا ع میفرمایند:خدارحمت کند بنده ای که امر ما را زنده کند.
❓ پرسیدم چگونه امر شما را زنده کنند؟
فرمودند:
علوم ما را فرا بگیرد و به مردم بیاموزد
اگر مردم زیبایی های کلام ما را بدانند از ما پیروی میکنند.
عیون اخبارالرضا ج1ص307
✍️امام صادق (علیه السلام):
هر كس براى خدا دانش بياموزد و به آن عمل كند و به ديگران آموزش دهد، از او در ملكوت آسمان ها، به بزرگى ياد می شود. و می گويند: براى خدا آموخت و براى خدا عمل كرد و براى خدا آموزش داد.
📚كافى، ج ۱، ص ۳۵
✅آثار شوم گناهان
✍️خدای عزوجل در قرآن ميفرمايد : هر مصيبتی که به شما مي رسد برای کاری است که به دست خود کرده ايد و خدا از بسياری ( از معصيت ها ) هم گذشت ميکند.
📚سوره شوری ،آیه۳۰
امام صادق (ع) فرمودند : هيچ رگی نزند و پائی به سنگ نخورد و سر درد و مرضي پيش نيايدمگر به جهت گناهی که انسان مرتکب شده است.
💥امام (ع) فرمودند :
آنچه خدا از آن مي گذرد از آنچه از آن مواخذه ميکند بيشتر است. يعنی آن گناهاني که خدا از آن ميگذرد بيشتر است از آن گناهانی که خدا بوسيله آن گناه عذاب ميکند. مجازات کردن در همین دنیا،نشانه لطف و رحمت خداوند به بندگانش هست که با مجازاتهای دنیایی مارا تنبیه و گناهانمان را ذوب میکند تا بار پرونده برای قیامت سنگین نباشد.
📚اصول کافي،ج۳،ص370
✅ حیات انسانی
💬 آیت الله جوادی آملی
🔸 یک وقت از محضر حضرت آیت الله العظمی #بهجت (قدس الله نفسه الزّکیة) سؤال شد چه کار کنیم که خدمت حضرت برسیم؟ فرمود: بزرگان گفتند شما #آدم_خوبی_باشید حضرت شما را می بیند، عمده آن است که او ما را ببیند، نه ما او را ببینیم! کم نبودند کسانی که در مسجد پیامبر که بعد از مسجدالحرام مهم ترین مسجد روی زمین است و نماز پنج وقت را پشت سر حضرت می خواندند، گاهی با حضرت مصافحه می کردند، حضرت را پنج بار در شبانه روز می دیدند، این پیغمبر خدا بود، اما پیغمبر آنها را نمی دید! این بزرگوار فرمودند که بزرگان اهل معرفت می گفتند شما آدم خوب باشید حضرت شما را ببیند، وگرنه صرف #دیدن_ظاهری حضرت چه اثر دارد؟! مگر نبودند در صدر اسلام کسانی که پیامبرشان را می دیدند ولی حُسن خاتمه نداشتند؟! پس عمده آن است که او ما را ببیند نه ما او را ببینیم.
🔸 ما درباره خدای سبحان بارها می گوییم «یا الله»، اما او باید با ما حرف بزند. فرمود خدا با بعضی ها #حرف نمی زند بعضی ها را #نگاه نمی کند، با اینکه او ﴿بِكُلِّ شَیءٍ بَصیر﴾[1] است! ﴿عَلَی كُلِّ شَیءٍ شَهِیدٌ﴾[2] است! مگر می شود چیزی معلوم خدا نباشد؟! مشهود خدا نباشد؟! مُبصَر خدا نباشد؟! مسموع خدا نباشد؟! این شدنی نیست. در چند جای قرآن فرمود خدا با بعضی ها حرف نمی زند ﴿لاَ یكَلِّمُهُمُ اللّهُ یوْمَ الْقِیامَةِ﴾،[3] خدا یک عده را نگاه نمی کند ﴿لاَ ینْظُرُ إِلَیهِمْ﴾.[4] این تکلم تشریفی است، این #نظر_تشریفی برای خواص است؛ خلیفه خدا هم این چنین است، با اینکه هر کاری می کنیم او می بیند ﴿وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیرَی اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُون﴾[5] که به اهل بیت (علیهم السلام) تفسیر شده است،[6] هر کار بکنیم به اذن خدا آنها می بینند، اما آن نگاه تشریفی را، آن نگاه تکریمی را با خواص دارند، فرمودند شما در مسیرتان باشید ولیّ عصر نگاه می کند و آن #زندگی_عقلی می شود. وقتی حیات، حیات عقلی و انسانی شد، مرگ هم مرگ انسانی است.
[1]. سوره ملک، آیه19.
[2]. سوره مائده، آیه117؛ سوره حج، آیه17 و ... .
[3]. سوره بقره، آیه174.
[4]. سوره آل عمران، آیه77.
[5]. سوره توبه، آیه105.
[6]. تفسیر القمی، ج1، ص304.
🚫 چه کارهایی زمان مرگ را جلو میآورد؟
✍️انجام برخی از گناهان همچون آزار پدر و مادر، پرخوری و خوردن پس از سیری، قطع صله رحم، دروغگویی و ... موجب می شود فرد به مرگ طبیعی از دنیا نرفته و زودتر از موعد مشخص گرفتار مرگ شود.
روایت از امام صادق (علیه السلام) وارد شده که: آنها که بر اثر گناه میمیرند بیش از آنهایند که به مرگ الهى از دنیا می روند و کسانى که بر اثر نیکوکارى عمر طولانى پیدا می کنند، بیش از کسانى هستند که بر اثر عوامل طبیعى عمرشان زیاد مىشود.
📚سفینة البحار، ج ۱، ص ۴۸۸
✅ معنای #توکل
💬 آیت الله جوادی آملی
🔸 معنای توكّل این نیست كه تا آنجا كه به حسب ظاهر معلوم و مقدور انسان است بگوید من خودم انجام می دهم، آن حوادث پیشبینی نشده را به خدا واگذار كند؛ این #تبعیض_در_توكل است كه با #توحید سازگار نیست. توكّل معنایش این است كه انسان خدا را وكیل خود قرار بدهد.
🔸 هر آدم عاقلی وقتی میخواهد كاری را انجام بدهد كه به همه شئون آن كار آگاهی ندارد (یك) بر فرض آگاهی، توان آن را ندارد (دو) وكیل می گیرد (سه). ما نسبت به همه كارهایمان این سه امر را باید رعایت كنیم، چون هیچ كاری نیست كه ما به جمیع شئونش آگاه باشیم، هیچ كاری نیست كه ما نسبت به جمیع شئون آن توانمند باشیم، چون به جمیع شئون علم نداریم و به جمیع شئون آن كار توانایی نداریم چاره جز این نیست كه #وكیل بگیریم ﴿وَكَفَی بِاللَّهِ وَكِیلاً﴾.[1] پس معنای توكل این نیست كه آن مقداری كه می توانیم به خودمان اسناد بدهیم و آن مقداری كه نمی دانیم و نمی توانیم توكّل كنیم.
🔸 اگر ما در همه امور به خدای سبحان توكّل كردیم، آنگاه آن مدیر و مدبّر گاهی خود ما را اداره می كند، آن بخشی كه به حسب ظاهر معلوم و مقدور ماست؛ گاهی دیگران را تسخیر میكند، آن بخشی كه معلوم و مقدور ما نیست؛ آن وقت اگر ما به او توكّل كردیم و او را وكیلِ مفَوَّض و مطلق قرار دادیم او شروع به كار می كند؛ او خود ما را #تدبیر می كند، دیگران را تدبیر می كند، از مجموعه این دو تدبیر آن مقصد صحیح به دست می آید؛ لذا در سورهٴ <طلاق> فرمود:﴿وَمَن یتَوَكَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ﴾ پس معنای توكّل، تبعیض یا تشریك در كار نیست.
🔸 اگر در سورهٴ <طلاق> فرمود:﴿وَمَن یتَّقِ اللَّهَ یجْعَل لَهُ مَخْرَجاً ٭ وَیرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لاَ یحْتَسِبُ وَمَن یتَوَكَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ﴾ برای اینكه ﴿إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَیءٍ قَدْراً﴾[2] آن وقت توكّل ما ثمربخش می شود.
🔸 پس توكّل، تبعیض در وظیفه نیست كه بخشی از كارها را خودمان انجام بدهیم، آن مقداری كه مقدور ما نیست به عنوان حوادث پیش بینی نشده توكّل كنیم. چرا خدا كافی است؟ برای دو جهت، چرا ﴿مَن یتَوَكَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ﴾/ برای دو جهت: یكی اینكه ﴿إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ﴾، یكی اینكه ﴿ قد جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَیءٍ قَدْراً﴾ او #مهندسی_عالم را به عهده گرفته برای هر چیزی یك اندازه مشخص قرار داده (یك)، نسبت به همه چیز هم قدرت مطلق دارد (دو). خب پس خود ما هم از این دو نظر زیرمجموعه این دو اصل هستیم؛ یعنی اینكه فرمود: ﴿قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَیءٍ قَدْراً﴾ برای ما هم یك قدر مشخّصی است كه او قرار داده است. اگر فرمود: ﴿إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ﴾ خدای سبحان مقصد خود را بالأخره می رسد و می رساند، ما هم جزء مقاصد او هستیم در مقام سوم یعنی مقام فعل. بنابراین اگر كسی خدا را وكیل مطلق قرار داد چه اینكه باید او را وكیل مطلق قرار بدهیم، خود ما را او دارد #اداره می كند. وقتی ما را او دارد اداره میكند ما دیگر نباید نگران باشیم!
[1] . سوره نساء، آیات 81 ،132 ،171 ؛ سوره احزاب، آیات 3 و 48.
[2] . سوره طلاق، آیات 2 و 3
📚 سوره فرقان جلسه ۲۳
تاریخ: ۱۳۹۰/۱۱/۳۰
🌷 پیامبر اکرم(صلي الله عليه و آله) :
✍️ اذا ماتَ الاِنْسانُ اِنْقَطَعَ عَمَلُهُ اِلاّ مِنْ ثَلاثٍ: صَدَقَةٍ جارِيَةٍ، اَوْ عِلْمٍ يُنْتَفَعُ بِهِ، اَوْ وَلَدٍ صالحٍ يَدْعُو لَهُ؛
👌 پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) : هرگاه انسان بميرد ، عملش هم قطع میشود ، مگر از سه راه
1️⃣ صدقه جاريه
2️⃣ عملى كه از آن سود میبرند
3️⃣ فرزند شايستهاى كه براى او دعا میكند.
📚 نهج الفصاحه ، حديث 239
🌷 امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) :
☘️ از خداوند بترس، هر چند كه اندك باشد، و بين خود و خدا پرده اى در افكن، هر چند كه نازك باشد.
📗 نهج البلاغه، حکمت ۲۴۲
✅ وظیفه صالحان
✍️ آیت الله جوادی آملی
🔸 اگر عذابی بیاید و منطقه ای را ویران كند و در بین آنها آدم های صالحی باشند، حتماً آن آدمهای صالح به وظیفهشان كه امر به معروف و نهی از منكر باشد عمل نكردند. این روایت نورانی را مرحوم كلینی در كافی هم نقل كرده كه فرشته های الهی مأمور شدند منطقه ای را زیر و رو بكنند وقتی نزدیك آن منطقه رسیدند دیدند كسانی هستند كه اهل #نماز_شب است گفتند ما عذاب بفرستیم, نفرستیم, وقتی از ذات اقدس الهی سؤال كردند فرمودند این فقط گرفتار كار خودش است، #امر_به_معروف نكرده, نهی از منكر نكرده به فكر #اصلاح_جامعه نبوده، این #دین_خدا را حفظ نكرده، این به #وظیفه خودش عمل نكرده است. بنابراین اگر عذاب الهی بیاید و كسی در آن منطقه به وظیفه خودش عمل كرده باشد حتماً خدا او را نجات می دهد؛ جریان قوم موسی اینطور بود جریان بسیاری از امم اینطور بود كه مؤمنینشان را نجات می دادند و كفارشان را تعذیب می كردند.
🔸 در جریان قوم لوط اگر واقعاً كسی حالا یا زن است یا مرد ـ اگر خنثی باشد باید خودش را معالجه كند ـ اگر مشكل غریزه ای دارد حتماً باید درمان بشود، اینطور نیست كه درمان برای این بیماری نباشد. خیلی از بیماری هاست كه درمانش ناشناخته است. این بیان نورانی امام رضا (سلام الله علیه) را مرحوم كلینی نقل كرده است «كلّما أحدثَ العبادُ مِن الذّنوب ما لم یكونوا یعمَلون أحدَثَ الله لهم مِن البلاء ما لم یكونوا یعرِفون»[1] فرمود گناهان تازه, عذاب های تازه می آورد، گناهانی كه سابقه نداشت اگر انجام دادند عذاب هایی می آید كه اصلاً نمی دانند از كجاست. این تلازم هست، انسان چیزی جدای از عالَم نیست. همانطوری كه حوادث عالَم در انسان اثر می گذارد، #اعمال_انسان هم در رخداد عالَم بی اثر نیست. اینطور نیست كه آدم بگوید چه بد چه خوب زلزله یک امر طبیعی است، بله زلزله امر طبیعی است، اما چه وقت بیاید و كجا بیاید و چقدر بیاید نظمی دارد، حساب و كتابی دارد. باران یك امر طبیعی است اما چه وقت بیاید و كجا بیاید و چقدر بیاید هر قطره ای را فرشته ای می آورد[2] حساب و كتابی دارد. در روایات هست كه اگر مردم نالایق بودند ما به این ابرها دستور می دهیم باران را ببرد در دریا بریزد[3] این طور نیست كه اعمال ما اثری نداشته باشد! از آن طرف فرمود: ﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی آمَنُوا وَاتَّقَوا لَفَتَحْنَا عَلَیهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ﴾[4] بیگانه هوس باطل دارد تحریم می كند، كار به دست دیگری است، رازق دیگری است، از تحریم هیچ كاری ساخته نیست در صورتی كه ما در #مسیر_دین باشیم فرمود: ﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی آمَنُوا وَاتَّقَوا لَفَتَحْنَا عَلَیهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّماءِ والارضِ﴾ زمین در اختیار خدا, آسمان در اختیار خدا, نیروها در اختیار خدا, فرمود مگر دیگری رازق است؟! اینها طبل باطل می كوبند واقعش این است! فرمود اگر شما درست راه رفتید ما همه نعمت ها را به شما می دهیم فرمود: ﴿وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِیلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَیهِم مِن رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ﴾ این #سنت_الهی است، مسیحی این طور است، یهودی اینطور است، مسلمان اینطور است. هر كسی با خدا بود دستور خدا را انجام داد، در هر زمان و زمینی باشد این است! غرض این است كه اگر ذات اقدس الهی زلزله دارد، بر اساس نظم های ریاضی است؛ اما چه وقت و كجا حساب شده است، باران دارد بر اساس نظمهای ریاضی است، برف و تگرگ دارد بر اساس نظمهای ریاضی است، اما چه وقت و كجای آن به صلاحدید خود ذات اقدس الهی است، عذاب هم همین طور است.
🔸 در جریان ذكورت و انوثت هم اگر كسی گرایش باطل داشت، حتماً باید خودش را معالجه كند؛ اینطور نیست كه بگوید حالا چون گرایش به همجنس دارد این كار برای او حلال باشد، نه! #بیماری_است و بیماری باید درمان بشود. اگر این بیماری درمان نشده اگر كسی راه صحیح را طی كند، ذات اقدس الهی فكر طبیب را به تشخیص بیماری هدایت می كند.
[1] . الکافی، ج2، ص275.
[2] . ر.ك: الصحیفة السجادیة, دعای 3; «... وَ الْهَابِطِینَ مَعَ قَطْرِ الْمَطَرِ إِذَا نَزَلَ».
[3] . الکافی، ج2، ص272.
[4] . سورهٴ اعراف، آیهٴ 96.
📚 سوره مبارکه عنکبوت جلسه ۱۰
تاریخ: ۱۳۹۱/۰۹/۲۵
✅ عدالت طلبی
💬 آیت الله جوادی آملی
🔸 جامعه اگر عادل نباشد #عدل_خواه نباشد آن عدل علوی و مهدوی محقق نخواهد شد، به دلیل اینكه وجود مبارك حضرت امیر (سلام الله علیه) قانونی داشت عدل ممثل الهی بود، خودش هم كه دیگر #عدل_ممثل بود، لكن امت او عدل خواه نبودند.
🔸 آن طوری كه در نهج البلاغه آمده است وجود مبارك حضرت در یكی از خطبه ها فرمود «وَ لَقَدْ أَصْبَحَتِ الْأُمَمُ تَخَافُ ظُلْمَ رُعَاتِهَا وَ أَصْبَحْتُ أَخَافُ ظُلْمَ رَعِیتِی»؛[1] فرق حكومت من با حكومت دیگران این است كه دیگران وقتی صبح میكردند از ظلم زمامدارهای خود هراسناك بودند، من از ظلم امتم در هراسم! پس اگر حاكم در حد علی بن ابی طالب هم باشد #حكومت_عدل محقق نخواهد شد، برای اینكه یك مثلثی که دو تا ضلع دارد و یك ضلع ندارد این دیگر مثلث نیست؛ عدل اسلامی، جامعه عادل و حكومت عادل روی این تثلیث تكیه كرده است «القانون العدل الامام العدل الامة العادلة».
🔸 اگر وجود مبارك حضرت امیر این طور بود كه قانون عدلی داشت، حاكم عادلی بود ولی جامعه #ظلم_زده بود همان جنگ جمل و نهروان و صفین است و شهادت و ترور و خونریزی. شما از حضرت امیر (سلام الله علیه) نه تنها بالاتر كسی را ندارید ـ غیر از وجود مبارك پیغمبر ـ مماثل او هم در غیر اهل بیت خدای سبحان نه قبلاً آفرید نه بعداً می آفریند، دیگر این حرفی است كه هم دشمن ها اعتراف كردند هم دوستان و بالأخره این پنج سال تقریبی با سه جنگ تحمیلی و ترور ختم شد و حضرت هم فرمود مشكل من قانون نیست، مشكل شخص من نیستم، مشكل مردم من هستند «أَصْبَحَتِ الْأُمَم» فرق من با همه مردم دنیا در گذشته و حال و آینده این است آنها از حاكمانشان میترسیدند من از مردم میترسم، نه خوف در قبال شجاعت! خوف در قبال به معنی ظلم آنها «وَ لَقَدْ أَصْبَحَتِ الْأُمَمُ تَخَافُ ظُلْمَ رُعَاتِهَا وَ أَصْبَحْتُ أَخَافُ ظُلْمَ رَعِیتِی»، این است كه به ما گفتند #منتظر آن حضرت باشید اگر بخواهید حضرت ظهور بكند و عدل را گسترش بدهد و از عدل آن حضرت استفاده كنید باید #عدل_طلب باشید، مطلوبتان عدالت باشد، تشنه عدل باشید.
[1]. نهج البلاغه، خطبه ۹۷
📚 سخنرانی در جمع اعضای بنیاد مهدویت
تاریخ: ۱۳۸۹/۰۳/۲۱
📢 مقامات #شُکر
💥 اگر چهل سال نمازمان قضا نشده، یا پنجاه سال نماز شب میخوانیم، یا بیست سال است زیارت عاشورا میخوانیم، این توفیق را به خودمان نسبت ندهیم!
💠 استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری:
◀️ قدم اول در #شکر این است که انسان به نعمت توجه کند. غفلت از نعمت، مزاحم و مانع است. انسانِ غافل، شاکر نیست.
خدای متعال ما را غرق در نعمت کرده است «وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَه»؛ خدای متعال نعمتهای ظاهری و باطنی را بر ما فرو ریخته و ما غرق در نعمت هستیم. «وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها». نعمتهایی که قابل احصا و شمارش نیستند.
انسان فقط بعضی از نعمتهای ظاهر را میبیند، در حالی که در کمترین نعمت خدا بینهایت لطف وجود دارد. اگر کسی تأمل کند، در هر نفسی که میکشیم بینهایت لطف وجود دارد. انسان نعمتهای ظاهری مثل نوشیدنیها، خوردنیها و لذایذ مادی را بیشتر متوجه میشود، ولی به نعمتهای باطنی کمتر توجه دارد؛ خصوصاً آنجایی که نعمت در #پوشش_بلا و سختی میآید فقط خواص هستند که میتوانند آن نعمت را ببینند؛ مثل نعمتی که در بیماری و در فقر و در گرفتاری است فقط خواص آن را میبینند.
◀️ قدم دوم در شکر این است که نعمت را به خودمان نسبت ندهیم. اینکه 40 سال نمازمان قضا نشده یا 50 سال نماز شب میخوانیم یا 20 سال است زیارت عاشورا میخوانیم به خودمان نسبت ندهیم. اگر کسی نعمتها را به خودش نسبت داد، و مثلاً گفت که من با علم خودم این روزی را کسب کردم یا با قدرت خودم مال بهدست آوردم، مُعجب میشود. اگر کسی خیال کرد که من هستم که عبادت میکنم، من هستم که در راه خدا مجاهده کردم، این #عُجب آفت عبادت انسان و آفت بندگی است، معجب به نفس. فرق نمیکند چه معجب باشد به ثروتش، چه معجب باشد به علمش، چه به تقوایش. «وَ عَبِّدْنِي لَكَ وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِي بِالْعُجْبِ»؛ مرا بنده خودت قرار بده و عبادت مرا با عجب فاسد نکن. عجب عبادات انسان را باطل می کند؛ لذا در روایات هم هست گناهی که انسان را به استغفار برساند از عبادتی که آدم را معجب کند بهتر است؛ البته درست این است آدم عبادت کند و خود را بدهکار خدا بداند.
◀️ قدم سوم در وادی شکر این است که انسان بعد از اینکه نعمت را دید و به خودش نسبت نداد، نعمت را به اسباب هم نسبت ندهد، نعمت را به همسر و دوست و رفیق و معلم و خورشید و ماه و زمین نسبت ندهد؛ هر چیزی از یک مسیری به ما میرسد اگر استناد به این مسیر داد انسان ولو به شرک خفی مشرک میشود. خداست که به انسان سلامتی، نشاط، پدر و مادر، دوست، همچنین نعمتهای باطنی، ایمان، یقین، صبر، رضا، معرفت الله عطاء کرده است. اینها چیزهایی است که ما گاهی قدرش را نمیدانیم. در حدیثی، موسی کلیم میخواست خدا عابدترین و محبوبترین بنده زمان خودش را به او نشان دهد، رفت یک بیمار جزامی را در یک خرابه دید. تعجب کرد. جبرئیل فرمود: با او همنشین شو. در آخر موسی به او گفت خدا به تو چه چیز داده که این طور خدا را تسبیح میکنی؟! گفت در اینجا فقط یک نفر است که همه نعمتهای خدا را میبیند [و آن منم].
◀️ قدم چهارم، آغاز "حمد" و آغاز "شکر" است. وقتی همه نعمتها را دید و به اسباب نسبت نداد به سرچشمه نسبت میدهد و میفهمد که خداست که به ما حیات و علم و قدرت و جمال و آبرو داده است. براساس روایات، این اولین قدم در #وادی_حمد است، قدم بعدی که از این کاملتر است این است که انسان بفهمد که خدای متعال در این عظمتها و نعمتهایی که به انسان داده حکمت قرار داده است.»