eitaa logo
معارف الشیعه
3.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
675 ویدیو
305 فایل
نگرشی بر مکتب معارف خراسان و معارف الهی در برابر افکار بشری و معارف یونانی کتابخانه مجازی "مکتب تفکیک" @k_maktabtafkik ارتباط با ما: حجت الاسلام طوغانی @Yanooor59 حجت الاسلام توحیدی اسدآبادی @alhojjat14
مشاهده در ایتا
دانلود
#معارف_وحیانی سلسله جلسات سخنرانی حضرت علامه آیت الله سید جعفر #سیدان حفظه الله تعالی در ماه مبارک رمضان برگزار می شود شرح در: 💠 http://yon.ir/Dynasty 🆔 @ayatollah_seyyedan
رضی الدین سید علی فی اقبال الاعمال: من قرأ فی کل لیله من شهر رمضان انا فتحنا لک فتحا مبینا فی التطوع حفظ ذلک العام اقبال الاعمال ج۱ص۲۳ صاحب کرامات باهرات جمال السالکین عالم ربانی جناب رضی الدین سید علی رضوان الله علیه در کتاب شریف اقبال الاعمال روایت کرده است: هرکس در هرشب از ماه مبارک رمضان سوره انا فتحنا را در یکی از نمازهای مستحبی بخواند آن سال از بلاها محفوظ خواهد بود کانال معارفی"مکتب تفکیک" @maktabtafkik
حلول ماه مبارک رمضان الکریم را به محضر مبارک امام زمان "علیه السلام" و تمامی اهل محبت و اطاعت الهی تبریک و تهنیت عرض می کنم 💐💐 . #تصدق_علینا #رمضان_الکریم کانال معارفی " مکتب تفکیک " @maktabtafkik
" ملا شدن چه آسان ، آدم شدن چه مشکل.... حضرت آیت الله (حفظه الله تعالی) خاطره ای را با این مضمون نقل می کردند که ؛ مرحوم بعد از اتمام تحصیل و مراجعت از نجف اشرف وارد قزوین می شوند و علما و اشخاص همه به دیدن ایشان می آمدند . استاد بزرگوار ایشان آقا در منزل خودشان به مدت سه روز دید و بازدید قرار دادند لذا همه علما به دیدن مرحوم حاج شیخ می آمدند و بحث های علمی می نمودند . در یکی از روز ها شخصی از بزرگان قزوین ، فرعی از مسائل را مطرح می کند ، مرحوم شیخ آن فرع را کاملا تقریر کرده و با رد افکار و انظار وی ، رای خود را اظهار می نمایند . آن عالم بزرگوار به هر دربی می زند که راه فراری پیدا کند موفق نمی شود و سرانجام مرحوم شیخ حرف خود را به او می قبولاند و کلام خود را به کرسی می نشاند . بعد از اتمام جلسه ، مرحوم زرآبادی به حاج شیخ مجتبی می فرمایند : (امروز این عالم بزرگ را خجالت زده کردید ، ای کاش از سماجت و اصرار و پافشاری بر مطلب ، به نحوی که ایشان ناراحت نشود ، و از ادامه بحث دست بر می داشتید ......) و از همین جا بود که حاج شیخ زیر نظر آقا سید موسی زرآبادی که حقیقتا استادی کامل و طبیبی حاذق بود ، وارد مراحل سلوک شرعی و سیر در عوالم انسانیت می گردد . ⭐️عرفان صحیح معصومین علیهم السلام و معارف حقیقی را در اینجا ببینید ↙️ کانال معارفی " مکتب تفکیک " @maktabtafkik
4_5932831535068610776.mp3
8.16M
⭐️ مناجات ماه مبارک فایل استودیویی بسیار زیبا کانال معارفی " مکتب تفکیک " @maktabtafkik
قدرت طی الارض مرحوم میرزا مرحوم آیت الله العظمی سید قدس الله نفسه الزکیه میفرمود: طی الارض چند قسم است, یکی اینکه خود فرد میتواند طی الارض کند. از این قوی تر آن است که بتواند علاوه بر خود،چند نفر دیگر را از مکانی به مکان دیگر سیر دهد. قسم سوم که از همه قوی تر است آن است که جمعیت زیادی را از مکانی به مکان دیگر منتقل کند، مرحوم این قسم سوم را داشت! احیاگر حوزه خراسان ص۱۸۸ کانال معارفی"مکتب تفکیک" @maktabtafkik
"روزه یعنی ........ "‍ ▫️آمده بود محضر امامش. دلش می خواست شرط روزه حقیقی را بشناسد. سوالش را که پرسید، رئیس مذهب مان فرمود: چه گمان کرده ای؟! روزه تنها ترکِ خوردن و آشامیدن نیست... وقتی روزه داری که زبانت هم روزه باشد از دروغ و چشم هایت هم روزه باشد از گناه. باید بپرهیزی از نزاع و حسادت. باید پشت کنی به غیبت و تهمت. باید دور بمانی از دروغ و دشنام... باید خودت را در نزدیکی آخرت ببینی، و در انتظار ظهور و وعده های حضرت حق باشی! اگر اینگونه باشی، روزه دار حقیقی بوده ای! و الّا به همان اندازه، از مقام روزه داری، پایین آمده ای! 📚وسایل الشیعه، ج۱۰، ص۱۶۶. ⭐️عرفان صحیح معصومین علیهم السلام و معارف حقیقی را در اینجا ببینید ↙️ کانال معارفی " مکتب تفکیک " @maktabtafkik
eftetah-basim.mp3
5.29M
⭐️دعای شریف با لحن بسیار شیرین عراقی کانال معارفی " مکتب تفکیک " @maktabtafkik
" بازی اطفال یا عبادت خداوند ... " مرحوم آقا _زرابادی نقل می کردند که : در یکی از ایام ماه مبارک رمضان همراه مرحوم عارف زاهد جناب جهت ادای نماز مغرب وعشا به مسجد مشرف شدیم. نمازگزاران ((بخاطر روزه بودن)) سریع نماز را خوانده و باشتاب مسجد را ترک میکردند. مرحوم الهیان فرمودند: به بازی اطفال شبیه تر است تا نماز!! ⭐️عرفان صحیح معصومین علیهم السلام و معارف حقیقی را در اینجا ببینید ↙️ کانال معارفی " مکتب تفکیک " @maktabtafkik
⭐️ 🔴" داستانی که هزاران سِرّ مگو در آن است یا اولی الالباب ....... " شخص عطّاری از اهل بصره می گوید: روزی در مغازه عطّاریم نشسته بودم که دو نفر برای خریدن سدر وکافور به دکان من وارد شدند. وقتی به طرز صحبت کردن وچهره هایشان دقّت کردم، متوجّه شدم که اهل بصره وبلکه از مردم معمولی نیستند به همین جهت از شهر ودیارشان پرسیدم؛ امّا جوابی ندادند. من اصرار می کردم؛ ولی جوابی نمی دادند. به هرحال من التماس نمودم، تا آن که آنها را به رسول مختار (صلّی الله علیه وآله) وآل اطهار آن حضرت قسم دادم. مطلبن که به این جا رسید، اظهار کردند: ما از ملازمان درگاه حضرت حجّت (علیه السلام) هستیم. یکی از جمع ما که در خدمت مولایمان بود، وفات کرده است؛ لذا حضرت ما را مأمور فرموده اند که سدر وکافورش را از تو بخریم.ن همین که این مطلب را شنیدم، دامان ایشان را رها نکردم وتضرّع واصرارح زیادی نمودم که مرا هم با خود ببرید. گفتند: این کار بسته به اجازه آن بزرگوار است وچون اجازه نفرموده اند، جرأت این جسارت را نداریم. گفتم: مرا به محضر حضرتش برسانید، بعد همان جا، طلب رخصت کنید، اگرح اجازه فرمودند، شرفیاب می شوم والاّ از همان جا برمی گردم ودر این صورت، همین که درخواست مرا اجابت کرده اید خدای تعالی به شما اجر وپاداش خواهد داد؛ امّا باز هم امتناع کردند. بالاخره وقتی تضرّع واصرار را از حدّ گذراندم، به حال من ترحّم نموده ومنّت گذاشتند وقبولن کردند. من هم با عجله تمام سدر وکافور را تحویل دادم ودکان را بستم وبا ایشان به راه افتادم، تا آن که بهخ ساحل دریا رسیدیم. آنها بدون این که لازم باشد به کشتی سوار شوند، بر روی آب راه افتادند؛ امّا من ایستادم. متوجّه من شدند وگفتند: نترس؛ خدا را به حقّ حضرت حجّت (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) قسم بده که تو را حفظ کند. بسم الله بگو وروانه شو. این جمله را که شنیدم، خدای متعال را به حقّ حضرت حجّت (ارواحنا فداه) قسم دادم وبر روی آب مانند زمین خشک به دنبالشان به راه افتادم تا آن که به وسط دریا رسیدیم. ناگاه ابرها به هم پیوستند وباران شروع به باریدن کرد. اتّفاقا من در وقت خروج از بصره، صابونی پخته وآن را برای خشک شدن در آفتاب، بر پشت بام گذاشته بودم. وقتی باران را دیدم، به یاد صابون ها افتادم وخاطرم پریشان شد. به محض این خطور ذهنی، پاهایم در آب فرورفت؛ لذا مجبور به شنا کردن شدم تا خود را از غرق شدن، حفظ کنم؛ امّا با همه این احوال از همراهان دور می ماندم. آنها وقتی متوجّه من شدند ومرا به آن حالت دیدند، برگشتند ودست مرا گرفتند واز آب بیرون کشیدند وگفتند: از آن خطور ذهنی که به فکرت رسید، توبه کن ومجدّدا خدای تعالی را به حضرت حجّت (علیه السلام) قسم بده. من هم توبه کردم ودوباره خدا را به حقّ حضرت حجّت (علیه السلام) قسم دادم وبر روی آب راهی شدم. بالاخره به ساحل دریا رسیدیم واز آن جا هم به طرف مقصد، مسیر را ادامه دادیم. مقداری که رفتیم در دامنه بیابان، چادری به چشم می خورد که نور آن، فضا را روشن نموده بود. همراهان گفتند: تمام مقصود در این خیمه است وبا آنها تا نزدیک چادر رفتم وهمان جا توقّف کردیم. یک نفر از ایشان برای اجازه گرفتن وارد شد ودرباره آوردن من با حضرت صحبت کرد، به طوری که سخن مولایم را شنیدم؛ ولی ایشان را چون داخل چادر بودند، نمی دیدم، حضرت فرمودند: ردّوه فانّه رجل صابونی؛ او را به جای خود برگردانید ودست ردّ به سینه اش بگذارید، تقاضای او را اجابت نکنید ودر شمار ملازمان ما ندانید؛ زیرا او مردی است صابونی. این جمله حضرت، اشاره به خطور ذهنی من در مورد صابون بود؛ یعنی هنوز دل را از وابستگی های دنیوی خالی نکرده است تا محبّت محبوب واقعی را در آن جای دهد وشایستگی هم نشینی با دوستان خدا را ندارد. این سخن را که شنیدم وآن را بر طبق برهان عقلی وشرعی دیدم، دندان این طمع را کنده وچشم از این آرزو پوشیدم ودانستم تا زمانی که آیینه دل، به تیرگی های دنیوی آلوده است، چهره محبوب در آن منعکس نمی شود وصورتی مطلوب، در آن دیده نخواهد شد چه رسد به این که در خدمت وملازمت آن حضرت باشد..... 📚 منبع : کتاب میر مهر ، تالیف دفتر آیت العظمی " حفظه الله تعالی " ⭐️عرفان صحیح معصومین علیهم السلام و معارف حقیقی را در اینجا ببینید ↙️ کانال معارفی " مکتب تفکیک " @maktabtafkik
4_5951604407622698316.mp3
7.15M
کتاب شریف توسط عالم ربانی حضرت آیت الله حاج حفظه الله تعالی {جلسه ششم} ⭐️عرفان صحیح معصومین علیهم السلام و معارف حقیقی را در اینجا ببینید ↙️ کانال معارفی " مکتب تفکیک " @maktabtafkik
"مکاشفه شیطانی استاد علی اکبر مهدی پور در کتاب به نقل از آقا آورده است که : در روز هایی که در قزوین امام جماعت بودم مدتی به سیر و سلوک پرداختم و به قدری پیش رفتم که پرده ها از جلوی چشمم برداشته شد ، دیوار ها در برابر من حائل نبود ، وقتی که در خانه نشسته بودم رهگذرها را در کوچه و خیابان می دیدم ، روزی به من گفته شد : « حالا که به این مقام رسیده ای اگر بخواهی به مدارج بالاتر و مقامات والاتر برسی یک راه دارد و آن ترک اعمال ظاهری ( نماز ، روزه و........) است ! . گفتم این اعمال ظاهری با دلائل قطعی و براهین مسلم شرعی به ما ثابت شده و من هرگز تا زنده ام آنها را ترک نخواهم کرد .» گفته شد :« در این صورت هرآنچه را که به تو دادیم از تو سلب خواهیم کرد . گفتم : از همان لحظه آن حالت از من سلب شد و یک فرد عادی شدم ، دیگر از آن کشف و شهود هیچ خبری نبود ، در آن هنگام متوجه شدم شیطان از اعمال ظاهری با این همه نقصی که دارد در عذاب است و لذا تصمیم گرفتم با تمام قدرت علاوه بر واجبات به اعمال مستحبی نیز روی بیاورم و در حد توان چیزی از مستحبات را ترک نکنم ، از فضل پروردگار ، در پرتو التزام به شرع مبین ، حالاتی به من دست داد که حالات پیشین در برابر آن ناچیز بود . ⭐️عرفان صحیح معصومین علیهم السلام و معارف حقیقی را در اینجا ببینید ↙️ کانال معارفی " مکتب تفکیک " @maktabtafkik