eitaa logo
نشر معارف حضرت سیدنا حجت ابن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف
98 دنبال‌کننده
10 عکس
5 ویدیو
1 فایل
خشنودی قلب نازنین امام زمان علیه‌السّلام گناه نکنیم! اَللّهُمَّ عَجِّل‌ لِوَلیِّکَ‌ الغَرِیبِ‌ المَظلُومِ الوَحِیدِ الطَّرِیدِ الشَّرِیدِ الفَرَج انشاالله
مشاهده در ایتا
دانلود
⭐️بخشی از تکالیف بندگان نسبت به امام زمان علیه السلام⭐️ ✨اهداء قرائت قرآن به آن حضرت ✨توسل و طلب شفاعت از خداوند بوسیله ی آن حضرت امام رضا(ع):هرگاه سختی و گرفتاری بر شما وارد شود بوسیله ی ما از خدا کمک بخواهید و این است معنی فرموده ی خدا؛ ولله الاسماء الحسنی فادعوه بها 📕مکیال المکارم،ج2،ص322
/ باید بدانیم که... ⭐️ ◀️ امام زمان علیه السلام برای شیعیان شان به منزله پدری مهربان هستند رسول خدا فرمودند: أنا و علي أبوا هذه الامة... من و امیرالمومنین پدران این امت هستیم همچنین امام رضا علیه السلام می فرمایند: الامام الاب الشفیق و الام البرة بالولد الصغیر... امام پدری مهربان و مادری دلسوز به طفل کوچکش است ◀️ امام زمان علیه السلام در حق شیعیان شان دعا می کنند ماجرای تشرف مرحوم سید بن طاووس در سرداب سامرا به خدمت آن حضرت مشهور است. سید می گوید: نیمه شب برای مناجات به طرف سرداب مقدس رفتم. پایم را که در پله های سرداب گذاشتم صدای مناجات شبانه امام زمان علیه السلام را شنیدم که برای شیعیان شان دعاء می کردند: اللهم ان شیعتنا منا... خدایا شیعیان ما٬ از ما هستند... اگر به واسطه محبت ما گناهی انجام داده اند از آنها درگذر‌‌... تا آخر ماجرا ◀️ امام زمان علیه السلام با شادی شیعیان شان شاد و با ناراحتی ایشان ناراحت می شوند در روایات متعددی این حقیقت توسط ائمه علیهم السلام بیان شده که ما بواسطه شادی شیعیان مان شاد می شویم و به اندوه ایشان اندوهگین می گردیم ◀️ آن حضرت در فرازی از توقیع مبارک که برای مرحوم شیخ مفید ارسال نمودند٬ می فرمایند: إنا غیر مهملین لمراعاتکم و لا ناسین لذکرکم ما هیچگاه شما (شیعیان مان) را فراموش نکرده و از یاد شما غافل نمی شویم 🔹همچنین در جای دیگری آن حضرت می فرمایند: بی یدفع الله البلاء عن شیعتی خداوند متعال بسیاری از بلیه و مصائب را به خاطر من از شیعیانم دفع می کند 🔹یعنی امامی که در اوج مقامات، شئون، قدرت ها، منزلت ها و کرامات الهی است در مقام ارتباط معنوی و محبت و مهربانی با شیعیانش خود را به ایشان نزدیک نشان داده و محبت می کند و این نکته جای بسی تامل و همچنین شکرگزاری دارد. 🔹با این چنین معرفتی نسبت به آن امام مهربان و عطوف و در عین حال والا مقام باید به دنبال راهکارهایی برای ایجاد پیوند معنوی و قلبی با او بود. مانند؛ 🔸دادن صدقه به نیت سلامتی و تعجیل در فرج آن حضرت 🔸انجام اعمال مستحبی مانند زیارت معصومین به نیابت از آن جناب 🔸هدیه نمودن ثواب قرائت قرآن و اعمال نیک دیگر به ایشان 🔸خواندن ادعیه و زیارات مربوط به آن جناب؛ مانند دعای ندبه و زیارت آل یاسین 🔸برگزاری مراسم شادی و جشن در ایام شادی آن حضرت به ویژه ایام نیمه شعبان 🔸تذکر و معرفی حضرتش به دیگران خصوصا کودکان و نوجوانان 🔸استمداد و توسل دائمی به آن حضرت
⭐️بخشی از تکالیف بندگان نسبت به امام زمان علیه السلام⭐️ ✨سفارش یکدیگر به صبر در زمان غیبت حضرت ✨پرهیز از مجالسی که نام آن حضرت در آنها مورد تمسخر باشد امام صادق(ع):هرکس به خدا و روز بازپسین ایمان دارد در جایی ننشیند که امامی در آن مذمت شود یا مومنی اهانت گردد. 📕مکیال المکارم،ج2،ص352
⭐️بخشی از تکالیف بندگان نسبت به امام زمان علیه السلام⭐️ ✨تظاهر با ستمگران و اهل باطل ✨ناشناس ماندن و پرهیز از شهرت یافتن امام صادق(ع):چنانچه بتوانی طوری زندگی کنی که هیچ کس تو را نشناسد این کار را بکن. 📕مکیال المکارم،ج2،ص356
⭐️بخشی از تکالیف بندگان نسبت به امام زمان علیه السلام⭐️ ✨متفق شدن بر توبه ی واقعی و بازگرداندن حقوق به صاحبان آنها ✨پیوسته به یاد آن حضرت بودن و به آدابش عمل کردن 📕مکیال المکارم،ج2،ص361
﴿بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ﴾ الإمام المهدي عجل الله تعالی فرجه إنَّ اللَّهَ مَعَنا، فَلا فاقَةَ بِنا إلى غَيرِهِ، وَالحَقُّ مَعَنا فَلَن يوحِشَنا مَن قَعَدَ عَنّا. خدا با ما است و نيازمند ديگرى نيستيم، و حق با ما است و باكى نداريم كه كسى از ما روى‏ بگرداند. بحارالأنوارج 53 ص 178  
چرا او قائم آل محمد ناميده شد ابو حمزه ثمالى مى گويد: از حضرت امام محمّدباقر (عليه السلام) پرسيدم: ى فرزند رسول خدا! مگر شما ائمه، همه قائم به حق نيستيد؟ فرمود: بلى!. عرض کردم: پس چرا فقط امام زمان (عليه السلام) قائم ناميده شده است؟ حضرت فرمود: هنگامى که جدّم حسين بن على (عليهما السلام) به شهادت رسيد، فرشتگان آسمان به درگاه خداوند متعال ناليدند وگريستند وعرض کردند: پروردگارا! آيا کسى را که برگزيده ترين خلق تو را به قتل رسانده است به حال خود وامى گذارى؟ خداوند متعال به آنها وحى فرستاد: آرام گيريد! به عزّت وجلالم سوگند! از آنها انتقام خواهم کشيد، هرچند بعد از گذشت زمانى باشد. آنگاه پرده حجاب را کنار زده وفرزندان حسين (عليه السلام) را که وارثان امامت بودند، به آنها نشان داد. ملائکه از ديدن اين صحنه بسيار مسرور شدند. يکى از آنها در حال قيام نماز مى خواند. حق تعالى فرمود: به وسيله اين قائم از آنها انتقام خواهم گرفت).
⭐️بخشی از تکالیف بندگان نسبت به امام زمان علیه السلام⭐️ ✨دعا به درگاه الهی برای جلوگیری از نسیان یاد آن حضرت ✨مقدم داشتن خواسته ی آن حضرت بر خواسته ی خود 📕مکیال المکارم،ج2،ص366
شعری از ​زبان حال امام زمان(عج)​ خانه ی تک تک تان را زده ام درب ولی اثر از یاری ما در دلتان نیست که نیست انتظارم ز شما بیشتر است از دگران یک دعای فرجی بر لبتان نیست که نیست اگر هم هست فقط لقلقه ای باشد و لیک گریه بر غربت ما در شبتان نیست که نیست به کجا روی ز سویم بکشیدید افسوس یک نفر مرد عمل در صفتان نیست که نیست تا دعایی ز برایم نکنید از ته قلب صبح امید و ظهور در کفتان نیست که نیست... شرمنده تم آقا جاااانم 😰
🌺سیمای امام مهدی(علیه‏السّلام) پیامبر(صلّی‏الله‏علیه‏وآله) در وصف امام مهدی(علیه‏السّلام) فرمود: مهدی از فرزندان من است. سیمایش چون ماه تابان، رنگش عربی (گندمگون) و اندامش اسرائیلی(1) است(2). گشاده‏پیشانی و باریک‏بینی است(3). بر گونۀ راستش خالی است(4). امام علی(علیه‏السّلام) در این باره فرمود: مهدی ریشش انبوه، چشمانش سرمه‏کشیده و دندانهای پیشینش درخشان است(5). در پشتش دو نشانه است؛ نشانه‏ای به رنگ پوستش و نشانه‏ای مانند نشانۀ پیامبر(صلّی‏الله‏علیه‏وآله)(6). او جوانی میانه‌‏بالا، خوش‏رو و با موهایی زیباست که بر دوشهایش فرو هشته و نور چهره‏اش چشمگیرتر از سیاهی ریش و سرش است...(7).(8) امام صادق(علیه‏السّلام) فرمود: بی‏گمان قائم کسی است که هر گاه برشورد، در سنّ پیران، ولی با سیمای جوانان خواهد بود، و بدنش چنان نیرومند است که اگر دستش را سوی بزرگترین درخت روی زمین دراز کند، آن را از جای می‏کند؛ و اگر بر کوهها بانگ زند، سنگهایش فرو می‏ریزند(9). امام رضا(علیه‏السّلام) ‏فرمود: نشانۀ او سیمای جوانی‏اش در سنّ پیری است؛ به گونه ای که هر کس وی را ببیند، می پندارد 40 سال یا کمتر دارد. و از نشانه‏هایش آن است که با گذشتِ روزان و شبان، پیر نمی‏شود تا آن که اجلش فرا رسد(10).(11) —------------------------------------------------— 1. اسرائیل لقب یعقوب‏ بن ‏اسحاق(علیهما‏السّلام) است. «اندامش اسرائیلی» یعنی اندازۀ قد و درشتی اندامش مانند یعقوب و فرزندانش می‏باشد (رک: بحار الأنوار، ج 51، ص 85، ش 37). 2. همان، ص 91، ذیل ح 38، با حذف بخشهایی از حدیث. 3. همان، ص 90، ذیل ح 38، با حذف بخشهایی از حدیث. 4. همان، ص 80، ذیل ح 37، با حذف بخشهایی از حدیث. 5. الفتن، ص 259، جزء 5، ح 1014، با حذف بخشهایی از حدیث. 6. کمال الدین، ص 592، جزء 2، ب 57، ح 17، با حذف بخشهایی از حدیث. 7. الإرشاد، ج 2، ص 382 (ترجمۀ یکی از دانشمندان معاصر). 8. بهره گرفته شده از: روزگار رهائی، ج 1، ص 3-121، بخ 2 . 9. بحار الأنوار، ج 52، ص 322، ح 30، با حذف بخشهایی از حدیث. 10. همان، ص 285، ح 16 . 11. بهره گرفته شده از: روزگار رهائی، ج 1، ص 127 و 129، بخ 2 .
سیره علما: تشرف آیت الله العظمی نجفی مرعشی در راه مسجد سهله        حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی(قدس سره) چنین می گوید: در ایّام تحصیل علوم دینی و فقه اهل بیت«علیهم‌السلام» در نجف اشرف، شوق زیادی جهت دیدار جمال مولایمان بقیّه الله الأعظم«علیه السلام» داشتم. با خود عهد کردم که چهل شب چهارشنبه پیاده به «مسجد سهله» بروم، به این نیّت که جمال آقا صاحب الأمر «علیه السلام»را زیارت کنم و به این فوز بزرگ نائل شوم. تا سی و پنج یا سی و شش شب چهارشنبه ادامه دادم، تصادفاً در این شب، رفتنم از نجف تأخیر افتاد و هوا ابری و بارانی بود. نزدیک مسجه سهله خندقی بود. هنگامی که به آنجا رسیدم، بر اثر تاریکی شب،‌ وحشت و ترس مرا فرا گرفت؛ مخصوصاً از زیادی قطّاع الطّریق و دزدها می‌ترسیدم، ناگهان صدای پایی را از دنبال سر شنیدم که بیشتر موجب ترس و وحشتم گردید. به عقب برگشتم، سیّد عربی را با لباس اهل بادیه دیدم، نزدیک من آمد و با زبان فصیح گفت: « ای سیّد! سلامٌ علیکم»  ترس و وحشت به کلّی از وجودم رفت و اطمینان و سکون نفس پیدا کردم و تعجّب آور بود که چگونه این شخص در تاریکی شدید، متوجه سیادت من شد؟ و در آن حال، من از این مطلب غافل بودم! به هر حال؛ سخن می‌گفتیم و می‌رفتیم، از من سؤال کرد: « کجا قصد داری؟» گفتم: «مسجد سهله.» فرمود:« به چه جهت؟» گفتم : «به قصد تشرّف زیارت ولیّ عصر«علیه السلام» مقداری که رفتیم به مسجد «زید بن صوحان» که مسجد کوچکی نزدیک مسجد سهله است،‌ رسیدیم؛ داخل مسجد شدیم و نماز خواندیم و بعد از دعایی که سیّد خواند – که گویا دیوار و سنگ‌ها آن دعا را با او می خواندند – احساس انقلابی عجیب در خود نمودم که از وصف  آن عاجزم . بعد از دعا، سیّد فرمود :‌« سیّد! تو گرسنه‌ای، چه خوبست شام بخوری.» پس سفره‌ای را که زیر عبا داشت بیرون آورد و در آن مثل اینکه سه قرص نان و دو یا سه خیار سبز بود، که گویا تازه از باغ چیده‌اند و آن وقت چلّة زمستان و سرمای شدیدی بود و من به این معنا منتقل نشدم که این آقا این خیار تازة سبز را در این فصل زمستان از کجا آورده است؟ طبق دستور آقا شام خوردم. سپس فرمود:« بلند شو تا به مسجد سهله برویم.» داخل مسجد شدیم. آقا مشغول اعمال وارده در مقامات شد و من هم به متابعت آن حضرت انجام وظیفه می‌کردم و بدون اختیار نماز مغرب و عشا را به آقا اقتدا کردم و متوجّه نبودم که این آقا کیست. بعد از آنکه اعمال تمام شد، آن بزرگوار فرمود: «ای سیّد ! آیا مثل دیگران بعد از اعمال مسجد سهله به مسجد کوفه می‌روی یا در همین جا می‌مانی؟» گفتم: «می‌مانم». در وسط مسجد در مقام صادق«علیه السلام» نشستم و به سیّد گفتم: «چای یا قهوه یا دخانیات میل دارید تا آماده کنم؟» در جواب، کلام جامعی را فرمود: « این امور از فضول زندگی است و ما از این فضولات دوریم!» این کلام در اعماق وجودم اثر گذاشت به گونه‌ای که هرگاه یادم می‌آید،‌ ارکان وجودم می‌لرزد. به هر حال؛ مجلس نزدیک به دو ساعت طول کشید و در این مدّت ، مطالبی ردّ و بدل شد که به بعضی آنها اشاره می‌کنم. 1 – دربارة «استخاره » سخن به میان آمد ، سیّد عرب فرمود: «ای  سیّد با تسبیح به چه نحو استخاره می کنی؟» گفتم: سه مرتبه صلوات می‌فرستم و سه مرتبه می‌گویم:« اَسْتَخیرُ اللهَ بِرَحْمَتِهِ خِیَرةً فی عافِیةٍ » پس قبضه‌ای از تسبیح را می‌گیرم و دو تا، دو تا می‌شمارم، اگر دو تا ماند، بد است. اگر یکی ماند، خوب است . فرمود: «برای این استخاره، باقی مانده‌ای است که به شما نرسیده و آن این است که هرگاه یکی باقی ماند فوراً حکم به خوبی استخاره نکنید؛ بلکه توقف کنید و دوباره برای ترک عمل استخاره کنید، اگر زوج آمد، کشف می‌شود که استخارة اوّل خوب است امّا  اگر یکی آمد، کشف می شود که استخارة اوّل میانه است.» به حسب قواعد علمیه می‌بایست دلیل بخواهم و آقا جواب دهد، به جای دقیق و باریکی رسیده بودیم، اما به مجرّد این قول، تسلیم و منقاد شدم؛ با آنکه متوجه نیستم که این آقا کیست. 2 – از جمله مطالب این جلسه، تأکید سیّد عرب بر تلاوت و قرائت این سوره‌ها بعد از نمازهای واجب بود: بعد از نماز صبح سوره یس، بعد از نماز ظهر سوره عمّ، بعد از نماز عصر سورة نوح ، بعد از مغرب سورة الواقعه و بعد از نماز عشاء سوره ملک.  3 – دیگر اینکه تأکید فرمودند بر دو رکعت نماز بین مغرب و عشاء که در رکعت اوّل بعد از حمد، هر سوره‌ای خواستی می‌خوانی و در رکعت دوّم بعد از حمد«سوره واقعه» را می‌خوانی و فرمود: کفایت می‌کند این از خواندن سوره واقعه بعد از نماز مغرب، چنان که گذشت. 4 – تأکید فرمود که بعد از نمازهای پنجگانه این دعا را بخوان: اللهُمَّ سَرِّحْنی عَنِ الْهُمُومِ وَ الْغُمُومِ وَ وَحْشَتِ الصَّدرِ وَ وَسْوَسَةِ الشَیْطانِ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ. 5 – و دیگر تأکید داشتند بر خواندن این دعا بعد از ذکر رکوع در نمازهای یومیه خصوصاً رکعت آخر
✅ تصور نكنيد كه دست عنايت امام زمان علیه السلام بر سر شما نيست، اگر به او اقبال كنيد، ممكن نيست از فيض ویژه او بهره مند نشويد. مگر ممكن است رو به آفتاب كنی و آفتاب به تو پشت كند! اگر شما به اين شمس و خورشید وجود رو بياوريد، ممكن نیست او به شما پشت كند! به او رو بیاورید تا دست او بر سر شما و عنايت او شامل حال شما شود. آن دست، همان دستى است كه بر سر هر كسى كه بگذارد، عقل او کامل می‌شود و عنايت او عنايتى است كه به هر قلبى برسد، از هر پاره آهنی محکمتر مى‌شود. ♦️ لطف او لطفى است كه وقتى شبنمی از آن به یک فرد عادى بخورد، چنين مى‌شود: زنى به بغداد آمد و گفت: كجاست آن كسى كه واسطۀ بين من و امام زمان است؟ او را به حسين بن روح -که یکی از نواب او بود- هدايتش كردند. نزد حسين بن روح آمد و نشست، گفت: براى امام مالى آورده ام، به من بگو چيست تا به تو تحويل بدهم؟ گفت: برو آن را در دجله بينداز. خواست نشان بدهد كه كسى كه شعاع امام زمان به او خورده، و فقط شبنَمى از آن چشمه زندگانی به لب او رسيده، اين چنین است. حسین بن روح دستور داد که برو قوطی جواهر را در دجله بيفكن. آن زن رفت و آن قوطی را در دجله انداخته و برگشت. وقتى آمد و نشست، حسين بن روح به خادمش گفت: قوطی را بياور. خادم آن را آورد، آب از آن مى‌ريخت. سر آن را باز نكرده فرمود: در اين قوطی چيست و تمام اقلامش را شمرد. او می خواست به او بفهماند که من خضرى شده‌ام و در اين ظلمات به آب حيات رسيده‌ام. هر كه چنين بشود چنان خواهد شد. ♦️ مردی از اهل بلخ در بيابان سرخس، شمش هایی را كه مال امام هم در آنها بود، گم می‌كند. بعد مى‌رود خودش شمشی مى‌سازد و در آن شمش ها مى‌گذارد تا آبرويش حفظ بشود. وقتى بساط را پيش حسين بن روح پهن مى‌كند، آن شمش‌ها را قلب و انقلاب مى‌دهد، و بين آنها یکی را برمى‌دارد و مى‌گويد: اين شمشى است كه خودت ساخته‌اى و این هم شمشى است كه در بيابان سرخس گم كرده‌اى؛ و از زير بساطش شمش گمشده در بيابان سرخس را تحويل مى‌دهد. 👈 چشمه زندگانی توئى... آيا مى‌شود به ما هم نظرى بفرمایى؟! در اين درگاه، يأس نيست. 👈 کتاب ربانی آیات الله.ج1، صفحه 352 👉