هدایت شده از اطلاع رسانی بعثه منطقه قم
8.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صلوات خاصه امام محمد باقر علیه السلام؛
تهیه و تنظیم در گروه مردمی بهشت بقیع
پاسخ به اشکالات حدیث غدیر
(قسمت دهم)
پاسخ به اشکالات آقای ذو الفقار
یکی از برادران اهل تسنن به نام آقای ذو الفقار با عنوان «نکات کایدی» در یک گروهی اشکالاتی را برای من فرستاد که چون متن او طولانی است هر قسمت مهمی را جدا کرده و به آن پاسخ داده میشود.
در نکته اول نوشته است: «اینکه آیه: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ» در منطقه غدیر خم نازل گردیده، موضوع خطايي است»
پاسخ به نکات کلیدی (نکته اول)
در پاسخ به نکته اول علامه طباطبائی چنین پاسخ داده است:
احتمالات در واژه «يوم» و احتمال صحيح
مفسران در باره مقصود از واژه «اليوم» در آيه شريفه شش احتمال ذكر كردهاند: احتمال اول: مقصود زمان ظهور اسلام با بعثت پيامبر صلی الله علیه وآله و دعوت او است و مقصود از آيه اين است كه خدا اسلام را براى شما فرستاد و دين را بر شما كامل و نعمت را بر شما تمام نموده و كافران را نااميد كرد.
اشكال بر احتمال اول: ظاهر سياق آيه اين است كه مسلمانان در زمان نزول آيه دينى داشتهاند و كافران مىخواستند آن را از بين ببرند و يا تغيير بدهند و مسلمانان از كافران براى دين خود مىترسيدند، در حالى كه اين مسلمانان پيش از اسلام دينى نداشتند، تا كافران براى نابودى و دگرگون كردن آن تلاش نمايند، پس درست نيست بگوييم كه مقصود از «اليوم»، زمان ظهور اسلام و آغاز بعثت است. افزون بر اينكه لازمه اين احتمال آن است كه «اليوم اكملت» بر «اليوم يئس الذين» مقدم باشد، تا در كلام نظمى پديد آيد؛ يعنى خدا نخست اكمال دين؛ سپس نااميدى كافران را ذكر كند.
احتمال دوم: مقصود روز فتح مكّه است كه خدا مكر مشركان قريش را باطل كرد و شوكت آنان را در هم پيچيد و اساس آيين آنان را ويران كرد و بتهايشان را شكاند و آنان را نااميد كرد، به گونهاى كه از آن پس نتوانستند روى پاى خود بايستند.
اشكال اول بر احتمال دوم: آيه شريفه بر اكمال دين و اتمام نعمت دلالت دارد و با فتح مكّه دين كامل نشده بود، چون فتح مكّه در سال هشتم هجرى رخ داد و بسيارى از فرايض و حلال و حرام پس از آن نازل گرديد.
اشكال دوم بر احتمال دوم: جمله «الّذين كفروا» عموميت دارد و به مشركان قريش اختصاص ندارد، در حالى كه كافران ديگر؛ مانند مسيحى، يهود و زرتشتى در ديگر مناطق جغرافيايى، يا از آمدن دين اسلام آگاهى نداشتند و يا از سركوب و به شكست كشاندن آن نااميد نشده بودند.
احتمال سوم: مقصود زمان پس از نزول آيات برائت است كه اسلام در جزيرة العرب گسترش يافته و آثار شرك از ميان برداشته شده و پيامبر صلی الله علیه وآله، على علیه السلام را با آياتى از سوره برائت به مكّه فرستاده بود، تا باقيمانده رسوم جاهليت در هنگام طواف و حجّ را از ميان بر دارد.
اشكال بر احتمال سوم: مشركان عرب اگرچه پس از نزول آيات برائت، از شكست و نابودى دين اسلام نااميد شده بودند؛ ولى دين اسلام هنوز كامل نشده بود و فرايض و احكام فراوانى پس از آن نازل گرديد كه برخى از آنها در همين سوره مائده آمده است و مفسران بر اين اتفاق دارند كه اين سوره در آخرين زمانهاى عمر پيامبر صلی الله علیه وآله نازل شده و بسيارى از احكام حلال و حرام در آن بيان گرديده است.
افزون بر اشكال دوم بر احتمال دوم كه بر اين احتمال نيز وارد مىشود.
احتمال چهارم: مقصود روز عرفه حجّة الوداع است كه بسيارى از مفسران آن را ذكر كرده و در باره آن رواياتى وارد شده است. (ر.ك: فخر رازى، التفسير الكبير، ج 11، ص 108).
اشكال بر احتمال چهارم: با این احتمال بايد ديد مقصود از «نااميدى كافران از دين اسلام» چيست؟ اگر مقصود از آن نااميدى مشركان قريش از غلبه بر دين اسلام است، اين نااميدى در روز فتح مكّه در سال هشتم هجرى حاصل شده بود، نه در روز عرفه سال دهم هجرى و اگر مقصود نااميدى مشركان عرب است، اين نااميدى در هنگام نزول آيات برائت حاصل شده بود كه سال نهم هجرى بود و اگر مقصود نااميدى همه كافران، اعمّ از يهود، نصارا، مجوس و جز آنان باشد كه اطلاق «الّذين كفروا» بر آن دلالت دارد، همه كافران از غلبه بر مسلمانان نااميد نشده بودند، زيرا اسلام به آن اندازه در خارج از جزيرة العرب از عظمت و شوكت برخوردار نبود و از سوى ديگر روز نهم ذى الحجه سال نهم هجرى با «اليوم اكملت» تناسب ندارد، چون بسيارى از احكام از جمله احكام بيان شده در همين سوره مائده پس از روز نهم ذى الحجه سال نهم نازل شده بود.
ممكن است گفته شود: مقصود از «اليوم اكملت» كامل كردن امر حجّ با حضور شخص پيامبر صلی الله علیه وآله و تعليم عملى مناسك حجّ به وسيله خود او است.
اشكال آن اين است كه تنها تعليم مناسك حجّ تمتّع نمىتواند اكمال دين خوانده شود، چون تعليم يكى از واجبات دين نمىتواند تعليم مجموع دين شمرده شود.
افزون بر اينكه اين احتمال موجب قطع ارتباط فقره اوّل آيه «اليوم يئس الّذين كفروا...» با فقره «اليوم اكملت...» مىشود، زيرا نااميدى كافران از چيره شدن بر دين اسلام به تعليم مناسك حجّ ارتباطی ندارد.
ممكن است بگوييد مقصود از «اكملت لكم دينكم» اكمال دين با نزول باقيمانده احكام حلال و حرام در آن روز [عرفه] در سوره مائده است كه پس از آن حلال و حرامى نازل نشد و با اكمال دين [به معناى اشاره شده] بر دلهاى كافران نااميدى مستولى گرديد.
پاسخ اين است كه اين كافران كه با نزول باقيمانده احكام نااميد شدند كدام كافران بودند؟ اگر مقصود كافران عرب باشد، آنان در آن روز همه مسلمان شده بودند و هيچيك از آنان تظاهر به غير اسلام نداشت، تا بگوييد نااميد شدند و اگر مقصود كافران غير عرب است، پيش از اين بيان شد كه آنان نااميد نشده بودند، بلكه اميدوار بودند كه بر اسلام چيره شوند.
افزون بر اينكه بسيارى از احكام و فرايض پس از روز عرفه سال نهم هجرى نازل شد، چنانكه آيه صيف [آيه كلاله در آخر سوره نساء] و آيات ربا پس از آن نازل شد، تا آنجا كه از عمر روايت شد كه در يكى از سخنرانىهاى خود گفت آخرين آيات كه نازل شد آيه ربا بود و پيامبر صلی الله علیه وآله در حالى از دنيا رفت كه آن را براى ما بيان نكرد.
ممكن است گفته شود مقصود از «اكملت» اكمال دين با خالص شدن مسجد الحرام براى مسلمانان و كوچ كردن مشركان از آنجا است، تا آنجا كه مسلمانان در حالى مناسك حجّ را انجام دادند كه مشركان با آنان نبودند.
اشكال بر اين احتمال اين است كه مسجد الحرام يك سال پيش از آن براى مسلمانان خالص گرديده بود، افزون بر اينكه آن روز اگر اكمال نعمت باشد اكمال دين نبود و معنا ندارد كه خالص شدن مسجد الحرام براى مسلمانان اكمال دين خوانده شود.
ممكن است گفته شود كه مقصود از اكمال دين بيان تفصيلى محرّمات الهى است، تا مسلمانان از آنها دورى كنند و از كافران ترس نداشته باشند، در اين صورت مقصود از «اليوم» روز عرفه حجّة الوداع خواهد بود.
اشكال اين است كه گوينده اين احتمال ميان چند احتمال جمع كرده و از اين نكته غافل شده است كه مقصود از «يَأس» اگر نااميدى مستند به ظهور و قوّت اسلام باشد، اين نااميدى در فتح مكّه با نزول آيات برائت پديد آمده بود و درست نيست كه بگوييد اين نااميدى در روز عرفه سال نهم هجرى پديد آمد، افزون بر اينكه بيان تفصيلى محرّمات الهى اكمال دين شمرده نمىشود، تشريع احكام را دين نمىخوانند و ابلاغ و بيان آن را اكمال دين نمىنامند و بر فرض كه دين شمرده شود، اكمال بعضى از دين و اتمام بعضى از نعمت است، نه همه آن، در حالى كه خدا به گونه مطلق فرمود: «اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت...».
و اگر گفته شود مقصود از اكمال دين بسته شدن دروازه تشريع پس از اين آيه است كه بيان كننده تفصيلى محرّمات است.
اشكال بر اين احتمال اين است كه احكام نازل شده در بين نزول سوره مائده و رحلت پيامبر صلی الله علیه وآله را چه خواهيد گفت؟ بلكه نزول احكام ديگر نازل شده در همين سوره و پس از اين آيه را چه خواهيد گفت؟ [پس احتمال چهارم براى مقصود از «اليوم» در آيه شريفه با هيچيك از احتمالات براى معنا و مقصود از اكمال سازگارى ندارد و درست نيست].
احتمال پنجم: مقصود يكى از روزهاى ميان عرفه و روز ورود پيامبر صلی الله علیه وآله به مدينه است.
اشكال بر احتمال پنجم: بعضى از اشكالات احتمال پيشين بر آن وارد است [افزون بر اينكه ابهام وجود دارد و مشخص نيست كه دقيقا چه روزى است؛ يعنى با اين احتمال كلمه «اليوم» در آيه تفسير نشده است].
احتمال ششم: مقصود روز غدير خم است. به اين بيان: از آغاز بعثت و دعوت علنى پيامبر گرامى اسلام صلی الله علیه وآله، مشركان قريش تلاش كرده بودند مردم را از گرايش به آيين اسلام باز دارند، گاهى با تشويق مشركان به مقاومت كه خدا فرمود: «وَ انْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَ اصْبِرُوا عَلى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هذا لَشَيْءٌ يُراد» (سوره ص: 6) و گاهى با در آميختن با مسلمانان و نيرنگ زدن به آنان كه خدا فرمود: «ودُّوا لو تدهن فیدهنون» (سوره القلم: 9) و گاهى با پيشنهاد تقسيم عبادت خدا و بتها كه خدا فرمود: «قل یا أیها الکافرون * لا أعبد ما تعبدون».(الكافرون: 1 – 2).
آخرين چيزى كه براى زوال دين اسلام اميدوار بودند اين بود كه مىگفتند او به زودى مىميرد و فرزندى ندارد تا آيين او را استمرار ببخشد. چون آنان پيامبر صلی الله علیه وآله را مانند پادشاه تصوّر مىكردند كه اگر فرزند نداشت پادشاهى او از بين مىرفت، اين آرزوى نهايى مشركان قريش بود. قدرت، عظمت و شوكت اسلام آنان را از هر چيزى نااميد كرده بود، جز اين يك جهت را.
با توجه به آنچه بيان شد به دست مىآيد كه نااميدى كامل كافران از زوال دين اسلام به اين بوده است كه خدا براى جانشينى پيامبر صلی الله علیه وآله كسى را معرّفى نمايد تا آيين او را محافظت نموده و آن را استمرار ببخشد.
اين احتمال را روايات فراوان تأييد مىكند، از اينكه آيه شريفه در روز غدير خم، روز هيجدهم ذى الحجّه سال نهم هجرى در باره ولايت على علیه السلام نازل شده است.
با اين احتمال دو فقره «اليومَ يَئِسَ» و «اليومَ اكمَلْتُ» به هم ارتباط پيدا مىكنند و نهى در «فلاتخشوهم واخشونى» نهى ارشادى و معنايش اين است كه پس از نااميدى كافران، چيزى كه سبب ترس شما از آنان باشد وجود ندارد. (برگرفته از تفسير الميزان، ج 5، ص 168 – 177).
7.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 🍃 🌸 🍃
🍃 🌸 🍃 🌸
🌸 🍃 🌸
🍃 🍃
🌸 🌸
🍃
🌸
سلام صبح بخیر🍃🌸
سه شنبه تون عالی🍃🌸
از خــدا بـرایـتـان
یک روز زیبـا و سرشار🍃🌸
از سلامتی و لبـخـنــد😊🍃🌸
همراه با دنیا دنیا آرامش🍃🌸
خواهانم
روزتـــون قـشنگـــــــــــ🍃🌸
همراه با مـوفـقیت🍃🌸
🗓 تقویم شیعه:
☀️ امروز:
شمسی: سه شنبه - ۰۶ تیر ۱۴۰۲
میلادی: Tuesday - 27 June 2023
قمری: الثلاثاء، 8 ذو الحجة 1444
🗞 وقایع مهم:
🔹توطئه ترور امام حسین علیه السلام در مکه، 60ه-ق
🔹دعوت عمومی حضرت مسلم علیه السلام در کوفه، 60ه-ق
🔹حرکت امام حسین علیه السلام از مکه به سمت عراق، 60ه-ق
📆 روزشمار:
▪️1 روز تا روز عرفه
▪️2 روز تا عید سعید قربان
▪️7 روز تا ولادت امام هادی علیه السلام
▪️10 روز تا عید الله الاکبر، عید سعید غدیر خم
▪️22 روز تا آغاز ماه محرم الحرام
نگاهی به درخت سيب بيندازيد.
شايد پانصد سيب به درخت باشد که هر کدام حاوی ده دانه است.
خيلی دانه دارد نه؟
ممکن است بپرسيم «چرا اين همه دانه لازم است تا فقط چند درخت ديگر اضافه شود؟»
اينجا طبيعت به ما چيزی ياد می دهد.
به ما مي گويد:
«اکثر دانه ها هرگز رشد نمی کنند.
پس اگر واقعاً مي خواهيد چيزی اتفاق بيفتد، بهتر است بيش از يکبار تلاش کنيد.»
از اين مطلب می توان اين نتايج را بدست آورد:
_ بايد در بيست مصاحبه شرکت کنی تا يک شغل بدست بياوری.
_ بايد با چهل نفر مصاحبه کنی تا يک فرد مناسب استخدام کنی
+ بايد با پنجاه نفر صحبت کنی تا يک ماشين، خانه، جاروبرقی، بيمه و يا حتی ايده ات را بفروشی.
_ بايد با صد نفر آشنا شوی تا يک رفيق شفيق پيدا کنی.
_ وقتی که «قانون دانه» را درک کنيم
ديگر نااميد نمی شويم و به راحتی
احساس شکست نميکنيم.
قوانين طبيعت را بايد درک کرد
و از آنها درس گرفت.
افراد موفق هر چه بيشتر شکست می خورند، دانه های بيشتری می کارند.
پاسخ به اشکالات حدیث غدیر
(قسمت یازدهم)
پاسخ به نکات کلیدی (نکته اول - ادامه)
احاديث مربوط به شأن نزول آيه (الیوم أکملت)
احاديث پيامبر صلی الله علیه وآله، احتمال ششم براى مقصود از «اليوم» در آيه شريفه را تایید میکند؛ يعنى دلالت دارد كه آيه شريفه به واقعه غدير خم مربوط بوده و پس از ابلاغ ولايت على علیه السلام در روز غدير خم بر پيامبر صلی الله علیه وآله نازل شده است:
1. سيوطى از طريق ابن مردويه و ابن عساكر از ابو سعيد خدرى روايت كردهاند كه گفت: آنگاه كه پيامبر صلی الله علیه وآله در روز غدير خم، على را منصوب و ولايت او را اعلام كرد، جبرئيل با اين آيه فرود آمد: «الیومَ أکملتُ لکم دینَکم...». (الدرّ المنثور، ج 3، ص 19؛ تاريخ مدينة دمشق، ج 42، ص 237).
ابن مردويه، خطيب و ابن عساكر با سندى از ابوهريره روايت كردند كه گفت: چون روز غدير خم روز هيجدهم ذى الحجه شد، پيامبر صلی الله علیه وآل فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ»، پس خدا اين آيه را نازل فرمود: «... الیومَ اکملتُ لکم دینَکم... و رضیتُ لکم الاسلامَ دیناً...». (الدرّ المنثور، ج 3، ص 19).
ضعيف خواندن روايات ابن مردويه از سوى سيوطى بر اساس رأى شخص سيوطى در مورد يك روايت است، در حالى كه ابن مردويه با چهار سند و با عباراتى متعدّد از ابوسعيد و يك سند از ابوهريره و يك سند از مجاهد روايت كرده است، ولی سيوطى - آن هم با انتخاب خود - حديث ابوسعيد را با يك سند و حديث ابوهريره را روايت كرد، ذيلا روايت ديگر از ابوسعيد به خوانندگان گرامى تقديم مىگردد:
2. از ابوسعيد خدرى نقل شده است كه پيامبر صلی الله علیه وآله در غدير خم مردم را فرا خواند و فرمان داد خارهاى زير درختان را در آورند و آن در روز پنجشنبه بود؛ سپس مردم را به على فرا خواند و دست او را گرفت بالا برد، تا آنجا كه مردم سپيدى زير بغل پيامبر صلی الله علیه وآله را مىديدند، آن دو از هم جدا نشدند تا اينكه آيه «الیومَ أکملتُ لکم دینَکم...» نازل شد (تا اينجا را ابن عساكر نيز نقل كرده است: تاريخ مدينة دمشق، ج 42، ص 237)، پس پيامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «أَللّهُ أَكْبَرُ عَلى إكْمالِ الدّينِ، وَ إتْمامِ النِّعْمَةِ، وَ رَضَی الرَّبِّ بِرِسالَتى، وَالْوَلايَةِ لِعَلِىِّ بن أبى طالبٍ». ابن مردويه، مناقب على بن ابى طالب (ع): 232 - 233، ح 333؛ حافظ كوفى، مناقب الامامامير المؤمنين (ع) 1، ب 17، ص 118 - 119، ح 66 و باب 18، ص 137، ح 76 و ص 362، ح 291؛ ایجی، فضائل الثقلین من توضیح الدلائل:170).
3. حافظ ابو نعيم نيز حديث ياد شده را با سندى از جابر نقل كرده و فقط جمله «اللّه اكبر على اكمال الدين و اتمام النعمة» را نياورده است و پس از نقل حديث، اشعار حسّان بن ثابت را كه با اذن پيامبر صلی الله علیه وآله سروده بود نقل كرد. (النور المشتعل، ص 56، ح 4).
4. ابن عساكر نقل كرده است: آنگاه كه پيامبر صلی الله علیه وآله در غدير خم ولايت او [على علیه السلام] را ابلاغ كرد، جبرئيل بر پيامبر صلی الله علیه وآله با اين آيه نازل شد: «الیومَ أکملتُ لکم دینَکم...». (تاريخ مدينة دمشق، ج 42، ص 237).
5. على علیه السلام در مناشده خود با شوراى تعيين شده از سوى عمر بن خطاب براى اثبات حقانيت خود به اين آيه نيز تمسك كرد و اهل شورى به آن اعتراف كردند، اين مناشده در همين كتاب، بخش «پاسخ به توهّمات و اشكالات»، «چرا على علیه السلام براى خلافت مبارزه نكرد؟»، «حديث مناشده با اهل شورا» مشروحا نقل شده است.
6. سبط بن جوزى از ابوهريره روايت كرده است كه پس از اينكه پيامبر صلی الله علیه وآله در روز غدير فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ» آيه «الیومَ أکملتُ لکم دینَکم...» نازل شد؛ سپس با توجه به اينكه نامبرده روايت نزول آيه در شامگاه عرفه را قبول دارد، در توجيه روايت دو قول در زمان نزول آيه گفت: احتمال دارد كه آيه دو بار نازل شده باشد، يك بار در شامگاه عرفه و بار دوم بعد از واقعه غدير. (تذكرة الخواص، چاپ تهران، ص 30).
7. حاكم حسكانى با شش طريق (شواهد التنزيل، ج 1، ص 200 - 208، ح 210 – 215). نقل كرده است كه آیه به واقعه غدير خم مرتبط است. او در بعضى از آنها از ابو سعيد خدرى نقل كرده است كه گفت: آنگاه كه اين آيه نازل شد، پيامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «أللّه أكبر على اكمال الدين و اتمام النّعمة، و رضا الربِّ برسالتى و ولاية على بن أبى طالب من بعدى»، سپس فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ، أَللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ، وَ عادِ مَنْ عاداهُ، وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ، وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ». (شواهد التنزيل، ج 1، ص 201، ح 211).
8. از ابوهريره نقل شده است كه گفت: هر كس در روز هيجدهم ذى الحجه روزه بگيرد خدا براى او پاداش شصت ماه روزه را مىنويسد و آن روز غدير خم است، چون پيامبر صلی الله علیه وآله دست على بن ابىطالب را گرفت و فرمود: «من كنت مولاه فعلى مولاه»، عمر بن خطاب گفت: «اى پسر ابىطالب به به!! تو روز كردى در حالى كه مولاى من و مولاى هر مسلمانى شدهاى»؛ پس خدا اين آيه «الیومَ أکملتُ لکم دینَکم...» را نازل کرد. (تاريخ مدينة دمشق، ج 42، ص 233؛ فرائد السمطين، ج 2، ص 77؛ روح المعانى، ج 6 ص 284، ح 44؛ دكتر محمّد حاجى، على بن ابى طالب مستشار امين للخلفاء الراشدين، ص 123).
آلوسى نوشته است: «اين حديث جدّا منكر [غير قابل قبول] است» و [ابن كثير] در البدايه و النهايه تصريح كرد كه حديث وضع شده [دروغ] است. (روح المعانى، ج 6، ص 284).
مقصود آلوسى روايت پاداش روزه گرفتن روز عيد غدير است، نه اينكه منكر اساس غدير و روايات آن باشد؛ ولى هيچ دليلى بر ادعاى ساختگى بودن اين حديث نيز ارائه نكرد.
تفسير آيه شريفه به واقعه غدير و اينكه پس از اعلام ولايت على 7 نازل شده باشد، افزون بر دارا بودن مستندات فراوان، در منابع اهل سنّت، با اكمال دين و اتمام نعمت همسويى دارد، چون دين اسلام به صورت درست و بدون انحراف و تحريف تنها با ولايت درست و مطلوب خدا و پيامبر صلی الله علیه وآله استمرار پيدا مىكند، در غير اين صورت يا به ايستايى دچار مىگردد و يا به صورت ناقص، ضعيف و كند استمرار پيدا مىكند، گواه بر اين ادّعا: تشتّت و اختلاف فراوان حاصل شده در ميان مسلمانان با كنار زدن على 7 و نپذيرفتن ولايت او به سبب كودتاى سقيفه است، به گونهاى كه اگر آن كودتاى شوم رخ نمىداد و ولايت و امامت در مسير تعيين شده از سوى خدا و پيامبر صلی الله علیه وآله قرار مىگرفت هرگز اين اختلافات ويرانگر در ميان امّت مسلمان را نظارهگر نمىشديم.