eitaa logo
معاونت دانشجویی و فرهنگی
282 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.3هزار ویدیو
174 فایل
*کانال اطلاع رسانی معاونت دانشجویی و فرهنگی دانشکده معارف و انديشه اسلامی *اخبار و اطلاعیه‌های مهم دانشجویی و فرهنگی
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 خویشتنِ ملکوتی 🔹 انسان به دین ظلم بكند معنا دارد، به دیگری ظلم بكند معنا دارد، به جامعه ظلم بكند معنا دارد، برای اینكه انسان حریمی دارد، دین، جامعه و دیگری هم خود را دارند؛ اما انسان به خودش ظلم می ‌كند یعنی چه؟! حریم كدام است حریم كدام است؟ فرمود: ﴿وَلكِنْ أَنْفُسَهُمْ یظْلِمُونَ﴾؛ ما ظلم نكردیم بلکه اینها به خودشان ظلم كردند. 🔹 خدای سبحان فرمود من دو شیء به شما دادم که یكی را موقّتاً به شما تملیك كردم و یكی را به عنوان چراغ در درون شما قرار دادم که این برای من است و شما در قبال این، امین من هستید خلیفه من هستید و این را من به شما ندادم كه مِلك شما باشد. آن را كه به حسب ظاهر به شما دادم و تملیكتان كردم، همین حیات گیاهی و حیات حیوانی است؛ حیات گیاهی این است كه تغذیه كنید رشد كنید بالنده بشوید خرّم بشوید بخرامید مثل یك نهال و حیات حیوانی این است كه مقامی داشته باشید جاهی داشته باشید مطالبی طلب بكنید همین! اما آن كه ملكوت شماست، آن را به عنوان چراغ که ﴿فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا﴾، در درون شما افروخته كردم و انبیا را فرستادم كه آن را همیشه روشن نگه بدارند. آن برای من است برای شما نیست و شما اگر گناه كردید به او ستم كردید؛ گناه به سود است و علیه . 🔹 این دو آیه ‌ای كه یكی در سوره مباركه «حشر» است یكی در سوره «آل‌ عمران» جمعش هم همین خواهد بود. در سوره «حشر» می فرماید: ﴿نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ﴾؛ اینها خدا را فراموش كردند خدا هم اینها را از یاد خودشان برد، اینها به فكر خودشان نیستند. در آیه دیگر فرمود اینها وقتی مسئله جبهه و جنگ و امثال ذلك می ‌شود فقط به فكر خودشان ‌اند: ﴿أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ﴾. خب این كدام است كه این اشخاص تبهكار مطابق این آیه فقط به فكر خودشان ‌اند و مطابق آیه سوره «حشر» خودشان را فراموش كردند؟ آن خودی كه اینها به فكر آن هستند همان است؛ آن خودِ مَنسی، می‌ شود مظلوم و این خودِ مذكور، می ‌شود ظالم، لذا فرمود: ﴿كَانُوا أَنْفُسَهُمْ یظْلِمُونَ﴾؛ اینها به آن بیچاره ستم كردند؛ به آن آن كه ملكوت ماست آن كه خلیفة الله است آن كه سراج منیر است آن كه ﴿فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا﴾ است آن كه است به آن آسیب رسانده اند. 📚 سوره مبارکه نور جلسه 31
💠 تبلیغ شاخص 🔹 فكری را بخواهند ترویج بدهند، مكتبی را بخواهند بازگو كنند، اول كنند بعد كنند، این كار تبلیغات دینی نیست؛ كار تبلیغات دینی همین كار دانشگاه ها و كار حوزه ‌هاست منتها رقیق ‌تر و نرم‌ تر؛ یعنی هیچ حرفی بدون نخواهد بود و هیچ حرفی هم بدون ذكر نمی ‌شود، آن وقت چنین جامعه ‌ای، خواهد بود. 🔹 یك فرق جوهری بین تبلیغ ما و تبلیغ دیگران هست؛ ما جدّاً باید از بپرهیزیم، باید از بپرهیزیم! دست ما هم ـ به لطف الهی ـ پُر است. 🔹 حتماً انسان در موقع در موقع سخنرانی در موقع مداحی، فكری بکند و این ذوات قدسی را عرضه كند. هیچ وقت بی ‌مطالعه سخنرانی نكنید! بی ‌مطالعه چیزی ننویسید! آن ‌قدر علوم فراوان است كه كارِ شما، همان كار حوزه و دانشگاه باشد؛ یعنی و ، وگرنه «تبلیغ» و «تكرار» که دیگری هم همین كارها را می ‌كند. 📚 سخنرانی در جمع طلاب
🏴 پیام پویا ▫️ «أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا و اُجُورَكُمْ بِمُصَابِنَا بِالْحُسَینِ (عَلَیهِ السَّلَامْ) وَ جَعَلَنَا وَ إِیاكُمْ مِنَ الطَّالِبِینَ لِثاره (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ عَلَیهِ السَّلَامْ)». ، همین جمله ‌هایی است كه شنیدیم؛ این شعار گذشته از اینکه ما را به یک دعوت می ‌کند، ما را به یک هم هدایت می ‌کند. این دعا و شعار رسمی ما شیعه‌ هاست؛ بخش دوم این دعا برای همیشه یك پیام زنده‌ دارد و عاشورا را برای همیشه زنده نگه می ‌دارد. ما در این دعا از ذات اقدس الهی مسئلت می ‌كنیم آن توفیق را به ما بدهد كه ما خون ‌بهای «حسین بن علی» را بگیریم. این شعار تنها برای ثواب نیست، این است، این است بنابراین جریان كربلا و شهادت سالار شهیدان برای همیشه درس و پیامی برای گفتن دارد, این مطلب اول. ▫️ مطلب دوم آن است که «ریان بن شبیب» که خدمت امام رضا (سلام الله علیه) مشرف شد حضرت فرمود امروز اوّل مُحرّم است و گریه بر سالار شهیدان فضایل فراوانی دارد، آن ‌گاه وجود مبارك امام (سلام الله علیه) فرمود: «یا بْنَ شَبِیب» هر وقت به یاد «حسین بن علی» افتادی بگو: «﴿یا لَیتَنِی كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً﴾»؛ فرمود هر وقت به افتادی این «﴿یا لَیتَنِی﴾» را بگو؛ خب این یعنی چه؟ این پیام دارد! یعنی ای كاش من این را داشته باشم که در جهاد كنم و در راه دین شهید بشویم. این «﴿یا لَیتَنِی﴾» آرزوی است، آرزوی است و آرزوی است، پس این پیام زنده است! این یك خیال و آرزوی باطل كه نیست، این یك دستور است؛ فرمود هر وقت به یاد سیدالشهداء بودی بگو: «﴿یا لَیتَنِی كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً﴾». از آن طرف هم همین پیام هست؛ تنها به ما نگفتند كه و بگوییم ای كاش ما با شما بودیم و راه شما را می‌رفتیم، به آنها هم گفتند كه بگویید و می ‌فهمیدید که اینجا چه خبر است! هم همین حرف را دارد. آپارات: https://aparat.com/v/gYP7r
💠 اندوه مقدس ▫️ جریان کربلا و سید الشهداء (سلام الله علیه) قسمت مهم این عزاداری ‌ها و اشک ‌ها به هر حال بر اساس است و کمتر کسی است که بتواند خودداری کند، اما فرمودند حیف این اشک است که شما آن را در حدّ و اینکه دلتان می ‌سوزد و مانند اینها خلاصه کنید، اینها امر عادی است، شما اگر بدانید جریان سیدالشهداء و عظمت اشک برای ایشان چیست ثواب بیشتری می ‌برید. ▫️ درباره ماه مبارک رمضان که آدم «ضیف الله» است مهمان خداست و این ماه عزیزترین ماه سال است، آمده است که «أَنْفَاسُكُمْ فِیهِ تَسْبِیحٌ وَ نَوْمُكُمْ فِیهِ عِبَادَةٌ‏»؛ نَفَسی که می ‌کشید است یعنی مثل این است که دارید می‌ گویید «سُبْحَانَ اللَّهِ»، چون هستید و در مهمان‌ خانه ذات اقدس الهی هستید. جریان اندوه برای سیدالشهداء را در حدّ ضیافت خدا و مهمانی خدا شمردند؛ فرمود: «نَفَسُ الْمَهْمُومِ لِظُلْمِنَا تَسْبِیح»؛ آدم اگر بگوید «سبحان الله» ذکر است، اگر در ماه مبارک رمضان که روزه دارد نَفَس می ‌کشد، مثل این است که بگوید «سبحان الله»، اگر در عزای پسر پیغمبر یک آه بکشد، فرمود: «نَفَسُ الْمَهْمُومِ لِظُلْمِنَا تسبیح»؛ این مثل است، خب حیف است که ما این را کم بگیریم! بله گریه می ‌کنیم اما بدانیم برای چه کسی گریه می کنیم برای چه گریه می ‌کنیم. این خیلی مهم است؛ را بُرده در سطح ضیافت خدا! ▫️ اگر نَفَس ما که مهمان خدا هستیم عبادت است و نفس کسی که برای بن_علی آهی می ‌کشد هم‌ سطح آن است، حیف است که ما این عزاداری‌ ها را در همین سطح معمولی خلاصه کنیم! فرمود: «نَفَسُ الْمَهْمُومِ لِظُلْمِنَا تَسْبِیحٌ وَ هَمُّهُ لَنَا عِبَادَة»؛ سخن از مظلومیت و اسارت و مانند آن نیست، خیلی از افراد بودند که مظلومانه شهید شدند مظلومانه اسیر شدند، در صورتی که آدم برای آنها گریه بکند البته آن هم ثوابی دارد؛ اما آهی بکشد برای مظلومیت پسر پیغمبر این مثل است! ▫️ این را مرحوم مفید (رضوان الله تعالی علیه) نقل کرد «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَ نَفَسُ الْمَهْمُومِ لِظُلْمِنَا تَسْبِیحٌ وَ هَمُّهُ لَنَا عِبَادَةٌ وَ كِتْمَانُ سِرِّنَا جِهَادٌ فِی سَبِیلِ اللَّه ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع یجِبُ أَنْ یكْتَبَ هَذَا الْحَدِیثُ بِالذَّهَب»؛ خود حضرت فرمود لازم است این را با طلا بنویسید! که چه؟ «نَفَسُ الْمَهْمُومِ لِظُلْمِنَا تَسْبِیحٌ»؛ از بس این مقام نورانی است! ما چند نحو می‌توانیم عزاداری کنیم؛ هر مرحله آن؛ آن ، آن ، آن ، همه‌ آنها ثواب دارد، از آن مراحل شروع می ‌شود تا مرحله‌ای که انسان هم ‌سطح نَفَس روزه ‌دار نَفَس می ‌کشد!
💠 وارث انبیاء ▫️ سرّ اینكه آنچه كار انبیاست در نهضت سالار شهیدان (سلام الله علیه) مشهود است، این است كه حسین ‌بن ‌علی وارث انبیاست. این همین مطلب را تأمین می ‌كند. ▫️ مهم‌ترین ارثی كه وجود مبارك (سلام الله علیه) از انبیای گذشته دارد، همان مسئله وارث آدم صفی بودن است؛ «صفوة»، برجستگی، طهارت و مانند آن را از ناحیه علم «اسماء» به دست آورده است. برجسته ‌ترین نكته آدم (سلام الله علیه) كه مورّث حسین ‌بن ‌علی (سلام الله علیهما) است، همین است كه او از علم «اسماء» طَرْفی بسته است: ﴿وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها﴾. این «اسماء» كه جمع محلاّ به الف و لام است، اسمای الهی است؛ جهان با اداره می ‌شود.
🏴 صدای آشنا ▫️ وجود مبارك در روز آن‌جا كه «وَ أَقْبَلَتِ السِّهَامُ مِنَ الْقَوْمِ كَأَنَّهَا الْقَطْر»، فرمود یاران من! «صَبرَاً بَنِی الكِرَام» شما ، «صَبرَاً بَنِی الكِرَام فَمَا المَوتُ إِلاّ قَنطَرَة»؛ مرگ، پلی است زیر پای شما, شما دارید از روی پل رد می ‌شوید، و زیر پایتان می ‌گذارید. اگر ما مرگ را زیر پا می ‌گذاریم، پس ما هستیم كه هستیم كه هستیم! یك موجود ابدی باید فكر ابدی داشته باشد؛ كه خود را به اِقبال و ادبار این و آن بفروشد! ▫️ وجود مبارك (سلام الله علیه) فرمود مردم بفهمند ما چه می ‌خواهیم بگوییم، قبول می ‌كنند: «فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ كَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا»؛ ما حرفی می ‌زنیم كه از دل برآید، این حرف بیگانه نیست. الآن شما می ‌بینید این بچه ‌ها را كه می ‌برند مهد كودك، اینها مشغول بازی ‌اند؛ اگر كسی یكی از این بچه‌ ها را هر چه صدا بزند، چون او مشغول بازی است گوش نمی ‌دهد؛ اما مادرِ بچه وقتی آمد، صدا زد، این بچه می ‌فهمد فوراً بر می ‌گردد. حرف انبیا برای ما آشناست؛ ما یك وقت یك جا این حرف ‌ها را شنیدیم که این حرف‌ ها برای ما آشناست! همان ﴿فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها﴾؛ این حرف ‌ها آشناست، لذا وجود مبارك امام رضا فرمود شما فقط بگویید بقیه ‌اش با خود مردم. ▫️ فرمود: «فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ كَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا»؛ ، یك ‌جا اینها این حرف‌ها را شنیدند، با هم بودیم: ﴿وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنی‏ آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی‏ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلی﴾، یك ‌جا ما با هم بودیم، این حرف ‌ها را هم شنیدیم، لذا بر می ‌گردند خوب گوش می ‌دهند. در تمام یا یا اندک چیزی كه دل نپذیرد، نیست؛ از ابدیت ما, از عظمت ما, از عقل ما, از عدل ما سخن می ‌گویند.
💠 لسان حق ▫️ آنجا كه حسین ‌بن ‌علی (سلام الله علیهما) فرمود: «مَنْ‏ كَانَ‏ بَاذِلًا فِینَا»؛ یعنی در راه خدا! چون در خدای سبحان در مقام «فعل» ـ نه در مقام ذات ـ زبان گویای آن ولی خود است: «وَ لِسَانَهُ الَّذِی ینْطِقُ بِهِ» و حسین ‌بن‌ علی (سلام الله علیهما) مصداق بارز «قُرب نوافل» است، آنجا كه می ‌گوید: «مَنْ‏ كَانَ‏ بَاذِلًا فِینَا» با می ‌گوید و چون با «لسان الله» می ‌گوید، این «فِینَا» یعنی «فی سبیل الله»؛ مثل اینكه ذات اقدس الهی در قرآن كریم فرمود: ﴿وَ الَّذینَ جاهَدُوا فِینَا﴾. بر اساس توحید, تنها جهادی كه مقبول و معقول است است و امام یعنی ، مصداق كامل «سبیل الله» است، صراط مستقیم است، شریعت مطهّر است و مانند آن. گوینده حسین ‌بن ‌علی است؛ ولی با «لسان الله» سخن می‌ گوید. ▫️ حسین‌ بن‌ علی (سلام الله علیه) با گفت: «مَنْ‏ كَانَ‏ بَاذِلًا فِینَا مُهْجَتَهُ‏» و اگر با زبان الهی گفت: «مَنْ‏ كَانَ‏ بَاذِلًا فِینَا مُهْجَتَهُ‏»، پیام خدا را می‌ رساند كه فرمود: ﴿وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنا﴾. آنجا كه حسین ‌بن ‌علی فرمود: «مَنْ‏ كَانَ‏ بَاذِلًا فِینَا»، با «لسان الله» گفت و چون با «لسان الله» گفت، با آنچه که در هست یا آنچه در حرم مطهّر خوانده می‌ شود كه «وَ بَذَلَ‏ مُهْجَتَهُ‏ فِیكَ» یكسان در می‌ آید. راهی برای حقیقت نیست مگر و این صراط مستقیم همان صراط است، صراط است, صراط است. 📚 نهضت سید الشهدا در مقام عقل و عدل
🏴 عاشورا ▪️ (سلام الله علیها) با وجود مبارك (سلام الله علیه) چگونه با یكدیگر رفتار می ‌كنند؟ یكی از این دو كنار این بدن بی ‌سر خیلی بی‌ تابی می ‌كند، دیگری می‌ گوید غصّه نخور اینجا شهر می ‌شود، اینجا آباد می شود «وَ كَأَنِّی بِالْأَسْوَاقِ»؛ اینجا شهر می ‌شود، الآن اینجا بیابان است. ▪️ حالا كم كم كه شد گفتند به طرف حمله كنید. مظلومیت وجود مبارك حضرت امیر (سلام الله علیه) را نگاه كنید! دامن یكی از این بچه ‌ها آتش گرفت، یك عربی آمده این آتش را خاموش کرد، این دخترك دید كه نسبت به او محبّت كرد، گفت یا شیخ! راه نجف كجاست؟ نجف بیابان است! نجف چه خبر است! نمی‌ دانستند قبر حضرت امیر(سلام الله علیه) آن جاست، از ترس سالیان متمادی قبر علی (سلام الله علیه) مخفی بود، فقط بچه‌های أبی‌ عبدالله (سلام الله علیه) می‌ دانستند نجف چه خبر است. گفت نجف یك بیابان است، نجف می‌ خواهی بروی چه كار كنی؟! گفت ما كه بی‌ صاحب نیستیم. تا آن روز این مرد نشنیده بود قبر علی ‌بن ‌ابی طالب (سلام الله علیه) در نجف است! ▪️ حالا اینها ریختند و دارند خیمه‌ ها را غارت می‌ كنند. این (سلام الله علیها) چه حالتی دارد از یك طرف باید مواظب بچه‌ها باشد، از طرفی به حسب ظاهر پرستار رسمی (سلام الله علیه) است گفت: همی ترسم كه آتش برفروزد ٭٭٭ میان خیمه بیمارم بسوزد «اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَینِ وَعَلی‏ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ وَعَلی‏ اَوْلادِ الْحُسَینِ وَعَلی‏ اَصْحابِ الْحُسَینِ» 📚 سخنرانی عاشورا تاریخ: 1397/06/29
💠 قرآن مذبوح ▫️ همان‌ طوری كه با فقدان پیامبر، قرآن مهجور می‌ شود، با فقدان امام معصوم هم قرآن مهجور می‌ شود. كه در آیه ﴿اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً﴾ آمده است، تنها به معنای متروك و دور نگه داشتن و مفارقت از آن نیست، زیرا این آیه در مكه نازل شد و در مكه توقّع نبود كه مردم در صحابت قرآن, در خدمت قرآن و محشور با قرآن باشند. ▫️ اینکه عرب جاهلی در مكه قرآن را مهجور كردند; یعنی می‌گفتند این ـ معاذ الله ـ «هُجر» و «هذیان» است؛ گاهی می ‌گفتند این «كهانت» است، گاهی می ‌گفتند این «شعر» است، گاهی می‌ گفتند این «فریه» و «افترا» و «دروغ» است و مانند آن. این تهمت‌ها را که به قرآن می ‌زدند، همین حرف‌ ها باعث مهجور شدن قرآن است؛ یعنی ـ معاذ الله ـ می ‌گفتند قرآن هذیان است نه اینكه مهجور است یعنی متروك است. عرب جاهلی كه مشرك بود و قرآن را سِحر و شعبده و امثال آن می ‌دانست، مهجور بودن قرآن نزد آنها; یعنی این ـ معاذ الله ـ «هُجر»، «هذیان»، باطل، سفاهت و امثال آن است. ▫️ «وَ أَصْبَحَ كِتَابُ اللَّهِ بِفَقْدِكَ‏ مَهْجُوراً»؛ هم قرآن مهجور شد و هم مسئله امامت؛ اگر درباره قرآن می‌گفتند «سِحر» و «شعبده» و «جادو» است، درباره امام معصوم كه «وَ حُجَّتَهُ الْبَالِغَةَ عَلَی مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَی» است، گفتند ـ معاذ الله ـ او خارجی است؛ یعنی خروج كرده و آشوب‌گر است. «أَصْبَحَ كِتَابُ اللَّهِ بِفَقْدِكَ‏ مَهْجُوراً»؛ با شهادت این کسی كه شریك قرآن است یعنی ، قرآن را مهجور كردند؛ یعنی هم ـ معاذ الله ـ عملاً ترك كردند و هم اهانت ‌هایی كه عرب جاهلی مشرك درباره قرآن روا می ‌داشت، اینها هم روا داشتند؛ یعنی ـ معاذ الله ـ حقانیت و وحیانیت او را انكار كردند، چه اینكه درباره خود حسین ‌بن‌ علی (سلام الله علیهما)، حقانیت او, عصمت او, بودن او و امامت او را انكار كردند و می گفتند كه او جزء خوارج است.
💠 قیام طهور ▫️ گاهی از ذوات قدسی اهل بیت (علیهم السلام) به مطهّر یاد می ‌كنند و گاهی می ‌فرماید كسی كه طیب و طاهر شد، سرزمین طیب و طاهر, میوه طیب و طاهر می‌ دهد: ﴿وَ الْبَلَدُ الطَّیبُ یخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ﴾. ما در زیارت این ذوات قدسی می ‌خوانیم: «طِبْتُمْ وَ طَابَتِ الْأَرْضُ الَّتِی فِیهَا دُفِنْتُمْ»؛ شما دو وصف دارید: یكی برای خود شماست و دیگر اینكه در سرزمینی كه شما زندگی می ‌كنید، آن را هم به وصف خود متّصف كردید. شما طیب و طاهر هستید و در ، آلودگی راه ندارد؛ سرزمینی هم كه شما در آن آرمیده ‌اید، آن سرزمین را طیب و طاهر می ‌كنید; یعنی امام معصوم وقتی شربت شهادت می ‌نوشد، گذشته از اینكه خودش طیب و طاهر است، آن عصر و تاریخ را ، آن مصر و سرزمین را طیب و طاهر می‌ كند، آن مردمی را كه با او آشنا هستند و راه او را طی می ‌كنند طیب و طاهر می ‌كند. ▫️ اگر ما تاریخ حضرت را نگاه كنیم، می‌ بینیم تاریخ طهارت است، چه اینكه اگر تاریخ اموی و مروانی را بنگریم، می ‌بینیم آلودگی است؛ آنها كسانی هستند كه جاهلیت به «اَنجاس» خود آنها را آلوده كرده است و حسین ‌بن‌ علی (سلام الله علیهما) و طاهری است كه جاهلیت به «اَنجاس» خود، او را آلوده نكرده است. ▫️ وجود مبارك حسین ‌بن‌ علی را با آن وضع شهید كردند؛ وقتی از وجود مبارك امام سجاد (سلام الله علیه) سؤال كردند که در این نهضت و مبارزه دو طرفه چه كسی پیروز شد، فرمود: «إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ مَنْ غَلَبَ وَ دَخَلَ‏ وَقْتُ‏ الصَّلَاةِ فَأَذِّنْ‏ ثُمَّ أَقِمْ»؛ اگر خواستید بفهمید چه كسی پیروز شد، هنگام نماز، اذان و اقامه بگو، ببین چه كسی پیروز شد! در اذان و اقامه، نام مبارك پیغمبر را می ‌برید؛ یعنی مسئله زنده شد, مسئله زنده شد و همچنین مسئله و صلاح و فلاح زنده شد؛ ما رفتیم با این نهضت و فداكاری مان دین را زنده كردیم و برگشتیم و مخصوصاً نام مبارك پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) زنده شد، وقتی نام پیغمبر زنده باشد، «حُسَینٌ‏ مِنِّی» هم زنده خواهد بود.
💠 «نصرت» و «ولایت» 🔹 فرق بین و هم در بحث ‌های قبل گذشت؛ یك وقت است تمام کارهای انسان را دیگری انجام می ‌دهد مثل بیماری كه روی بستر استراحت و روی تخت است و هیچ كاری از او ساخته نیست و دیگران ولی او هستند، كودك و بیمار از كارافتاده این ‌چنین اند؛ امّا یك وقت بیماری است كه بخشی از كارها را خودش انجام می‌ دهد، آن كمبودش را دیگران انجام می ‌دهند؛ «ولایت» مربوط به بخش اول است و «نصرت» مربوط به بخش دوم. این كودك وقتی نوجوان شد بخشی از كارها را خودش انجام می ‌دهد ولی در ، اولیای او، او را كمك می‌ كنند که می ‌شوند انصار او، این است؛ امّا وقتی کودک است تحت است نه اینکه بخشی از کارها را خود این كودك شیری انجام بدهد و بقیه را مادر كمك كند، این‌طور نیست. 🔹 انسان گاهی طوری است كه تمام كارهایش تحت است؛ این کسی كه می ‌گوید: ﴿إِنَّ صَلاتی وَ نُسُكی وَ مَحْیای وَ مَماتی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ﴾، این شخص تحت ولایت «الله» است، این كلاً احساس می ‌كند، درك می ‌كند و مشاهده می ‌كند كه دیگری دارد او را اداره می ‌كند، این خودش را تحت ولایت «الله» می ‌بیند؛ امّا كسانی كه به این مقام بار نیافتند، می‌ گویند این مقدار را ما با كمك الهی انجام دادیم که ﴿إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ ینْصُرْكُمْ﴾. 🔹 قرآن كریم هم دو نحو با انسان ها سخن می ‌گوید. این دو تعبیر سوره مباركه «انفال» یكسان نیست: یكی اینكه فرمود: ﴿وَ ما رَمَیتَ إِذْ رَمَیتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمی﴾ که در عین حال كه «رَمْی» را به ذات اقدس الهی نسبت می ‌دهد، به پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هم منسوب می ‌داند؛ در كنارش وقتی با رزمنده ‌ها سخن می ‌گوید، به نحو سالبه، یك جانبه _ نه تلفیق نفی و اثبات؛ نظیر ﴿وَ ما رَمَیتَ إِذْ رَمَیتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمی﴾ نیست كه تلفیق نفی و اثبات باشد، این است _ می فرماید: ﴿فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ﴾. این رزمنده‌ ها تلاش و كوشش كردند و عدّه‌ ای را به هلاكت رساندند اما فرمود شما هیچ كاری نكردید! این می ‌شود ولایت. آنجا كه خدای سبحان بخواهد ولایت خودش را نشان بدهد، می ‌گوید كار، كار من است و آنجا كه بخواهد نصرت خودش را نشان بدهد، می ‌گوید اینكه تو كردی به كمك ما بود؛ حالا تا شنونده چه كسی باشد، دریافت كننده چه كسی باشد و چه شخصی ذات اقدس الهی را درك بكند، این دیگر متفاوت است. 🔹 فرمود اگر كسی بیراهه رفت، كژراهه رفت و همه راه‌ هایی را كه ما نشان دادیم پس زد، این شخص نه ولی دارد نه نصیر، همه كارها به عهده خودش است! اگر همه كارها به عهده خودش است و او هم عبد «مسكین»، «مستكین» و «مستجیر» است، خب در کارش می ‌ماند! فرمود اینها ﴿ما لَهُمْ مِنْ وَلِی وَ لا نَصیرٍ﴾. 📚 سوره مبارکه شوری
💠 دینِ عزت بخش 🔹 جنگ توانست به ما بفهماند كه باید به كجا برویم. ‌ بسیجی ها كه حركت می ‌كردند، پنجاه‌ تا پرچم که بر دوش اینها بود، همه آنها یا زهرا, یا حسن, یا حسین و امثال اینها بود؛ در خاكریز اول در خاكریز دوم سخن از مرز پرگهر نبود، سخن از بود. 🔹 مگر ما در جنگ جهانی اول ایرانی نبودیم؟ مگر در جنگ جهانی دوم ایرانی نبودیم؟ مگر هر چه به ما گفتند نگفتیم چشم؟ مگر نگفتند که هفده شهر را بدهید گفتیم چشم؟ در همین تهران، 28 مرداد، یک دستفروش، گلابی را از میدان خرید آورد داشت روی طبق می‌ چید داد می‌ زد آی شاه میوه! ریختند بساطش را به هم زدند و میوه‌ هایش را ریختند دور كه چرا می ‌گویی شاه میوه، چرا اسم شاه را می بری، بگو مرگ بر شاه! چون شعار رسمی مردم «مرگ بر شاه» بود؛ چه وقت؟ حدود نه و نیم صبح! ساعت ده شد و بعد كودتا شد و مصدق و كابینه او به زندان افتادند و بعد زاهدی روی كار آمد و دولت زاهدی تشكیل شد، همین مردم همین «مرگ بر شاه» را به «جاوید شاه» تبدیل كردند! 🔹 گفتند هفده شهر را بدهید، گفتیم چشم؛ گفتند گاز را به شوروی بدهید، گفتیم چشم؛ گفتند نفت را به انگلیس و آمریكا بدهید، گفتیم چشم؛ از ما غیر از چشم كار دیگری ساخته نبود! ولی وقتی امام آمد و قیام شد و شد و حسینیه و مسجد به میدان آمدند، آنچه ما گفتیم, آنها گفتند چشم!