✅ نسبت عرفان و تصوف
🖌 در گفتگو با حجت الاسلام والمسلمين دكتر احمد عابدي
🔶 بعضي عرفان و تصوف را يك چيز تصور كردهاند. متأسفانه در برخي از دانشگاههاي كشور نيز وقتي مثلاً دو واحد درس كليات عرفان ميخواهند بگويند، همان تصوف را تدريس ميكنند! حتي بعضي از كتابهاي تدريس در دانشگاه، با عنوان «مقدمهاي بر عرفان»، در واقع «مقدمهاي بر تصوف» است! اين نشان ميدهد كه عرفان و تصوف را يك چيز دانستهاند. و يا حتي برخي از آنهايي كه مخالف هستند، باز ميبينيم كه عرفان و تصوف را يك چيز گرفتهاند؛ مثل مرحوم آقا ميرزا جواد تهراني در كتاب «عارف و صوفي چه ميگويند؟» عارف و صوفي را در يك سياق قرار داده و هردو را يك جور كوبيده و ميگويد اين دو يك چيزند! متأسفانه در بين فرقههاي متعدد دراويش، من در هيچ فرقهای نديدم كه عرفان و تصوف را جدا كرده باشند. يعني معمولاً بين اينها خلط وجود دارد. هميشه صوفي ادعا ميكند كه من يك عارف هستم!
🔶 البته دقت شود شواهدي مانند اينكه مثلاً ابن سينا در فلان كتاب، تصوف بكار برده و مرادش عرفان است، هيچ وقت دليل بر يكي بودن آنها نميشود؛ به دلیل اينكه در چهار/پنج قرن اول اسلام، عرفان و تصوف يك چيز بوده است؛ يعني كساني چون جُنيد بغدادي يا بايزيد بسطامي يا منصور حلاج را هم ميتوان عارف ناميد و هم صوفي.(البته در اين روند ما به افرادي مانند سفيان ثوري بر ميخوريم كه بايد تحقيق كرد آيا ميشود آنها را عارف ناميد و يا بايد به آنها صوفي گفت؟!) اما از قرن ششم به بعد، عارف و صوفي دو چيز شد. استاد شهيد مطهري هم در كتاب خود، از قرن ششم به بعد اينها را تفكيك ميكند. ميگويد كه از قرن ششم ميبينيم صوفي يك طبقة اجتماعي شده است؛ برخلاف عارف كه هيچ وقت خودش را جداي از مردم نميداند. مثلاً اگر به عارف بگويي چه كسي عارف است؟ هر كسي به ذهنش ميآيد، غير از خودش! مانند موسي كليم الله (ع) كه وقتي كسي به او گفت يك نفر معرفي كن كه راه خدا را به من نشان دهد، موسي (ع) هر كسي به ذهنش آمد، جز خودش. در حالي كه يك صوفي، خودش را يك طبقة اجتماعي ميداند و ميگويد ما فرقهاي داريم، ما چنين و چنان هستيم. وقتي نخستین جملة صفحة اولِ اولين كتاب فرقة نقشبنديه را که نگاه كني، اين است: «بداياتُنا، نهايات آخرينا»؛ نقطة آغاز ما، نقطة پاياني براي ديگران است! اين، یعني به هر حال ما با ديگران متفاوت هستيم و از ديگران ممتاز ميباشيم. اين تفكر صوفيانه است. در حالي كه عارف اينگونه نيست. ابن سينا در آخرِ «اشارات» ميگويد كه اگر كسي به مُخيله اش خطور كند كه من عارف هستم، عارف نيست.
🔶 امام خميني و ملاصدرا در اين باره تعبيرهايي دارند كه گاه ميگويند «جَهَله صوفيه» و یا «محققين صوفيه». مراد از «جهلة صوفيه»، همين فرقههاي صوفيانه و درويشي است؛ كسي است كه به هر حال درس نخوانده، فقيه نيست، عارف نيست، عرفان نظري نخوانده و... . لازم است اشاره شود كه بحثهاي فقه، هم در عرفان دخالت دارند؛ مثلا مرحوم آيت الله قاضي ـ استاد عرفان علامه طباطبايي و آيت الله بهجت ـ غير مجتهد را به عنوان شاگرد نميپذيرفتند. اين نشان ميدهد كه فقه هم در عرفان دخالت دارد. حضرت امام خميني، هميشه از جهلة صوفيه مذمت ميكنند و وقتي هم ميگويند «محققين صوفيه»، افرادي چون محي الدين مراد هستند. پس ببينيد، هيچوقت ملاصدرا صوفي را به يك معناي عام آن كه هم عارف است و هم صوفي، به كار نميبرد.
#عرفان
@maarefmags_ir
✅ دقت در نقد صوفیه
خاستگاه عرفان
📝 در گفتگو با حجت الاسلام والمسلمين دكتر احمد عابدي
🔶شهيد ثاني در كتاب «درايه» ميگويد: صوفيه جعل حديث را جايز ميدانند. در مقابل هم عدهاي به متصوفه گفتند «بائك تجرّ و بايي لا تجرّ؟!» اگر شما به نفع خودتان حديث جعل ميكنيد، ما هم عليه شما حديث جعل ميكنيم. واقعيت اين است كه نوع اين احاديثي كه در كتابهايي مانند «حديقة الشيعة» و يا «اثني عشريه» عليه صوفيه ميبينيد، جعلي است! اما چرا جعل كردند؟ به خاطر مقابله با احاديث جعلي صوفيه. اگر دقت شود، اصلاً الفاظ اين احاديث نشان ميدهد كه متعلق به آن زمان و يا صادره از معصوم نيست؛ مثلا الفاظ روايت «شيئية الشيء بصورته لابمادّته». در غررالحكم، در مادة «صاد» حديثي از اميرالمؤمنين (ع) است: «سئل عليه السلام عن العالم العلوي فقال عليه السلام: صورٌ عاريهٌ من المواد، خاليهٌ عن القوة و الإستعداد و خلق الإنسان ذا نفسٍ ناطقة ان زكاها بالعلم و العمل فقد ...» آقا جمال خونساري ميگويد كه اين كلمات نشان ميدهد كه متعلق به آن زمان و اميرالمؤمنين نيست؛ اگر متن، خيلي زيباست و مطالب هم درست است. نكته مهم اين است كه اگر كسي بخواهد بگويد تصوف و تفكر صوفيه درست نيست، لازم نیست كه به سراغ اين نوع احاديث برود. استدلالهاي منطقي محكم و بسياري وجود دارد. بدعتي مانند تصوف كه با ظاهر قرآن، شرع، روايات و سيرة اهل بيت(ع) سازگار نيست و بلكه مخالف است، منطقاً محكوم به بطلان ميباشد. اين خود بهترين دليل براي نقد صوفيه است.
@maarefmags_ir
🔶لفظ «عارف» از زمان پيامبر اكرم(ص) بوده است و در زمان اميرالمؤمنين(ع) اين لفظ به كار ميرفت. اما اگر بحث اين باشد كه: خاستگاه عرفان ـ نه لفظ آن بلكه اين سبك و ويژگيهايي كه در عرفان هست ـ متعلق به چه زماني است؟ بايد در پاسخ گفت روشن است كه قبل از اسلام، عرفان بوده و شكي در اين نيست؛ چون عرفان، به مسائل معنوي و روحي و سير و سلوك ميپردازد و اين هم از قديم بوده است. پيامبران گذشته هم بزرگترين عرفا هستند. يا مثلاً در ميان مرتاضان هندي، كه سابقة بسيار ديرينهاي دارند. با توجه به مطالعات انجام شده ميتوان گفت كه افكار هندويي و بودايي از زمان خلّاد سندي ـ زمان امام ششم(ع) ـ وارد اسلام شد. اما افكار كلبيونِ يونان باستان، از زمان امام هشتم(ع) به بعد وارد جهان اسلام شد. پس اين افكار وارداتي، به نيمة دوم قرن دوم به بعد مربوط ميشود؛ در حالي كه ما در زمان پيغمبر اكرم(ص) اصحاب صفه را داريم كه همه عارف بودند. اينها قطعاً تحت تأثير مكتبي غير از اسلام نبودند. پس بايد گفت كه خاستگاه عرفان اسلامي، خود اسلام، قرآن كريم، سنّت پيامبر اكرم (ص) و سيرة اهل بيت(ع) بوده است. اما، طبيعي است كه اگر عدهاي همين سيرة اهل بيت، آيات و روايات را ببينند، گاهي دچار افراط و تفريط هم ميشوند. مثلا نهج البلاغه گزارش ميكند كه چون فلان كس ديد اميرالمؤمنين (ع) زاهدانه و عارفانه زندگي ميكند، پس دست از دنيا كشيد و سر به بيابان نهاد. چون اميرالمؤمنين او را خواست و به او تذكر داد، گفت: يا علي! پس چرا شما اين طور زندگي ميكنيد؟! اين معلوم ميكند كه ترك دنيا را از اميرالمؤمنين گرفته بود؛ اما نتوانست به درستي آن را هضم كند. پس خاستگاه عرفان اسلامي، خودِ آيات و روايات و سيرة اهل بيت(ع) است؛ سپس، در قرن دوم و سوم، مسلمانان با افكار ديگر مكاتب و نحلهها آشنا شده و تأثير پذيرفتند؛ و در قرن ششم و هفتم، اين تأثيرات مدوّن و به صورت مكتبي خاص بيان شد.
#عرفان
💡گستره معنویت 💡
📝در نشستي با حجت الاسلام والمسلمين دكتر احمد عابدي
🔶شش علم داريم كه به مسائل معنوي ميپردازند: عرفان نظري، عرفان عملي، سير و سلوك، اخلاق، آداب، موعظه و نصيحت. غالباً اينها با هم خلط ميشوند.
ميتوان گفت كه علم «سير و سلوك» متعلق به قرن چهارم و پنجم است. كتابهاي خواجه عبدالله انصاري، غالباً سير و سلوك است. در قديم، مردم كه ميخواستند به مسافرت بروند، حساب ميكردند كه اگر امروز صبح از اين شهر تا فلان شهر پياده يا با حيوان بروند، شب به كجا ميرسند. چون تقريباً در يك روز، 30 كيلومتر راه ميرفتند، سر هر 30 كيلومتر، يك كاروانسرا درست كردند. مثلا چون از قم تا اصفهان، 9 روز راه بوده است، پس 9 كاروانسرا ميزدند. به اينها منازل بين راه ميگفتند. در سير و سلوك نيز گفتند كسي كه ميخواهد به سمت خدا حركت كند بايد منازلي را طي كند؛ امام خميني(ره) ميفرمود: منزل اول، «يقظه» يا بيداري است. بعضي ميگفتند كه منزل اول ذكر است عدهاي ديگر توبه را اولين منزل و توحيد را آخرين منزل ميدانستند. بعضي سير و سلوك را 11 منزل بعضي 36 منزل، بعضي 100 منزل، بعضي 360 و برخي 1000 منزل ميدانند!
🔶 «عرفان نظري» به دو بحث ميپردازد: 1.توحيد چيست؟ 2.موحد كيست؟ توحيد يعني همان بحث وحدت وجود و شناخت خداوند؛ اما موحد يعني «انسان كامل» يا همان بحث ولايت.
🔶«عرفان عملي» بيشتر در جنبة عمل است: از قبيل مباحث توكل، ذكر، مناجات و... . چلهنشيني در عرفان عملي وجود دارد. مثلاً ميگويند اولين چله اين است كه انسان چهل شب، قبل از خواب شش سوره مسبحات(حديد، حشر، تغابن، صف، جمعه و أعلي) را بخواند كه ظاهراً اولين چلة پيغمبر اكرم(ص) بوده است. اين سبك عرفانی كه الآن در حوزه متداول است، از مرد جولايي در زمان شيخ مرتضي انصاري(ره) شروع شد كه به آقا سيد علي شوشتري و سپس در شاگردان ايشان تا امروز ادامه يافته است. مرحوم سيد بن طاووس، يا مرحوم بحرالعلوم يا ابن فهد حلي هم هر کدام سبكي داشتهاند كه با سبك امروز عرفان عمليِ متداول در حوزهها، متفاوت بودند.
🔶 عرفان عملي و عرفان نظري همانند دو بال براي انساناند؛ اما عرفان نظري به منزلة بال راست و عرفان عملي به منزله بال چپ است؛ يعني ترجيح با عرفان نظري است. علت آن هم اين است كه مثلاً در نهج البلاغه داريم: «نومُ علي يقين خير من صلوة في شك»؛ نماز با شك، عملي است بدون نظر، و خواب با يقين، نظري است بدون عمل. دين هيچوقت نگفته است كه دست آدم مؤمن متدين نماز شب خوانِ بيسواد را ببوسيد اما سيرة مسلمانان هميشه اين بوده كه دست عالم را ميبوسند. اگر ببينند عالمي نشسته و در حال فكر كردن است، و در همان حال جاهلي هم مشغول دعا خواندن است، دست آن عالم را ميبوسند. سيرة پيغمبر اكرم(ص) در مسجد كه فرمود: هر دو حلقه در خير هستند اما من با اين حلقه ـ حلقه علم ـ مينشينم» نيز همين نكته را تأييد ميكند.
@maarefmags_ir
🔶 اگر از كسي كه عرفان نظري نخوانده است، بپرسيد كه بهترين نماز چه نمازي است؟ ميگويد اين كه انسان حضور قلب داشته باشد و بفهمد چه ميگويد. اما كسي كه عرفان نظري خوانده باشد ميگويد كسي كه حواسش هست كه در نماز در برابر خدا ايستاده است.
🔶 تفاوت عرفان عملي و سير و سلوك در این است که در سير و سلوك، عمل نیست؛ بلکه يك حالت روحي و دروني است؛ مثل توكل، صبر، تسليم، انقطاع اليالله و يقظه كه منزل اول است. اينها عمل نيستند، حالات درونياند كه تقدم و تأخر دارند؛ بدايات، متوسطات و نهايات دارد. پس سير و سلوك، برنامة عملي نميدهد كه اين دعا را بخوان يا اين ذكر را بگو يا آن كار را بكن؛ اما در عرفان عملي، استاد ميبيند چون طرف خيلي غرور دارد، به او ميگويد يك چهله بايد تمرين تواضع كني يا يك چهله اين دعا را بخواني، يا اين ذكر را بگو يا آن كار را نكن. اين شخص در عرفان عملي دارد يك عملي را انجام ميدهد تا با انجام آن به مرحلة تجريد، كه غايتِ عرفان عملي مجرد شدن و خلع بدن است برسد؛ اما نهايت و غايتِ سير و سلوك، رسيدن به توحيد است.
#عرفان
🔶 الف) جلوگیری از زیان گناهان؛ زیرا هر زمان خطا کند، بیدرنگ با توبه و ندامت به تدارک و جبران آن خطا برمیخيزد.
🔶 ب) کنترل نفس؛ زیرا کسانی از برترین عقلانیت برخوردارند که بیش از دیگران از خدا خائف و مطیع او باشند؛ رسول خدا(ص) فرمود: «أَكْمَلُ النَّاسِ عَقْلًا أَخْوَفُهُمْ لِلَّهِ وَ أَطْوَعُهُمْ لَه».
درک خیر، به وسیله عقل، صورت میپذیرد و کسیکه عقل ندارد، دین ندارد. اساساً فردای قیامت، افراد به قدر عقول خود از درجات و مقامات قرب برخوردار میشوند.
خداوند عقل را به سه جزء: معرفت، رفتار و حالت، تقسیم کرده است. این سه جزء عبارتند از: اول: حُسن معرفت به خدا؛ دوم: حُسن طاعت برای خدا؛ سوم: حُسن صبر بر امر خدا.
عرفان اسلامی برهان و عرفان را مانعةالجمع ندانسته و به بهانه «شهود»، از «فهم» و به بهانه عرفان، از برهان و استدلال، گریزان نیست.
بنابراین:
🔶 اولاً. عقل و خرد، دارای ارزش معرفتی و شرط لازم ورود به عرفان و سلوک عرفانی است.
🔶 ثانياً. عقل سلیم، معیار سنجش مکاشفات و مشاهدات عرفانی است و در طول هم هستند نه در عرض هم.
🔶 ثالثاً. عقل، استعلاء یافته و برین، خود رهآورد شهود عرفانی و دوران پختگی «عرفان عملی» است.
#عرفان
📝 منبع: نشریه معارف، شماره 90، اسفند90.
لینک مطلب در سایت نشریه :👈
http://maarefmags.ir/node/2396
♻️ مؤلفههاي
عرفان قرآنی ـ اهل بیتی(2)
🖌 دكتر محمدجواد رودگر
🔶 4. ریاضت معقول و مشروع
در عرفان عملی اسلام، «ریاضت»، نقش مهم و سرنوشتسازی دارد؛ تا درون انسان، نورانی و پاک گردد. ریاضت در مراتب و مراحل سلوکی، بار معنایی و معرفتی خاصی دارد؛ «ریاضت سلوکی» حداقل باید اين سه ویژگی را داشته باشد:
🚩الف) عقلانی بودن؛ ب) شرعی بودن؛ ج) معتدل بودن.
امام علی(ع) فرمود: «وَ إِنَّمَا هِيَ نَفْسِي أَرُوضُهَا بِالتَّقْوَى؛ آن نفس من است که با تقوا، آن را ریاضت میدهم».
وجود داستانهای عبرتانگیزی در صدر اسلام، مانند داستان عثمان بن مظعون، عبداللَّه بن عمرو و سخن پیامبر اکرم(ص) در نقد و ستیز با زهد افراطی، میتواند تفسیر درستی از ریاضت و زهدگرایی باشد.
پس با توجه به آموزههاي اسلام ناب، در ریاضت و زهد ناب اسلامی، نکات ذیل راهگشا خواهند بود:
اولاً. زهدورزی و عدم وابستگی به دنیا، با بهرهمندی به قدر کفاف و نیاز، منافات ندارد.
ثانياً. سرچشمه ریاضت اسلامی، «شریعت» است که ریاضت معتدل، معقول و مقبول را در یک هندسه سلوکی تعریف شده، ارائه میدهد.
ثالثاً. سنت و سیره انسان کامل معصوم، الگوهای جامع و کاملی، برای ریاضت و زهدگرایی است.
رابعاً. ریاضت و زهد، به معنای ترک وظایف فردی، خانوادگی و اجتماعی نیست.
خامساً. زهدورزی، باید آثاری چون وظیفهگرایی، معنویت و نورانیت درونی، جهاد و مبارزه با انحرافها و تحریفها، کرامت نفس و فروتنی داشته باشد.
🔶 5. ولایتگرایی و محبت اهلبیت(ع)
سالک الیاللَّه، معرفت و محبت به انسان کامل معصوم و تعبد و التزام عملی به سنت و سیره اولیای دین را نصبالعین خویش قرار میدهد؛ زیرا انسان کامل، «صراط مستقیم» است. امام صادق(ع) در تفسیر «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ» فرمود: «واللَّه نحن الصِّراطَالْمُسْتَقِیمَ».
سلوک «صراط مستقیم» میطلبد که نه تخلفپذیر باشد و نه «اختلافبردار». سلوک منهای ولایت اهلبیت(ع) معنا ندارد و نتیجهبخش نیست؛ چنان که در تفسیر آیه «ثُمَّ اهْتَدى» از امام معصوم(ع) آمده: «ثُمَّ اهْتَدى إِلَى وَلَايَتِنَا أَهْلَ الْبَيْت».
عرفان شیعی روحی دارد که همان «امامت» و «ولایت» است و اشراف ظاهری و باطنی انسان کامل بر همه سطوح و شئون سالک الیالله سيطره دارد.
پس مغز عرفان اسلامی ـ شیعی همانا ولایت است. در اين باره توجه به اين نکات حائز اهميت است:
🚩 1. عرفان شیعی عرفان امامت و ولایت؛ یعنی عرفان قرآن و عترت است.
🚩2. عرفان عارفان مسلمان شیعی نیز دارای کاستیها و نقصهايي میباشد.
🚩3. عرفان صوفیانه که در جهان تسنن شکل و شاکله یافت عرفان منهای ولایت است؛ مگر تقیّه آنها اثبات گردد.
🚩4. برخی عرفانهای صوفیانه اساساً ضد امامت و ولایت هستند.
🚩5. مسئله قطب، مراد و انسان کامل در عرفانهای صوفیانه به خصوص برخی فرق و جریانهای آن با انسان کامل اسلام و امامت و ولایت کاملاً متفاوت است و تنها تشابه اسمی مطرح است؛ به خصوص تصوف پس از قرن دهم که دچار انحرافهای مبنایی و بنایی شده است.
🔶 6. توحیدمحوری
عرفان اصیل اسلامی، عرفانی «خدامحور» است. باید هوشیار بود که ایمان به خدا، دارای دو رکن زیر است: 1.باور قلبی پایدار. 2.عمل مؤمنانه.
پس عرفان سکولار و منهای خدا، «سرابی» بیش نیست.
🔶 7. جامعهگرایی و خدمت به خلق
در قرآن کریم از رجالی سخن به میان آمده است که تجارت و داد وستد آنها را از «یاد خدا» باز نمیدارد. این منطق و معیار، با جهانبینی محدود صوفیانه و تفکر خلوتگرایانه و بینش درونگرایانه محض، سازگار نیست؛ و عرفان را با انگیزه الهی داشتن و برای خدا عمل کردن در خلوت و جلوت و در هنگام عبادت و تجارت، تأیید میکند.
از دیدگاه عرفان اسلامی، بندگی خدا، در همه ساحتهای زندگی دیده میشود؛ یعنی خوردن، آشامیدن، مهرورزی، به زن و فرزند و تأمین معیشت و نفقه آنها، تحصیل علم و تولید اندیشه، سیاستورزی و عدالتگستری و...، همه مشمول حکم عبادت میباشند.
🔶 8. سیاست و بصیرت اجتماعی
عرفان عملی اسلام، نه تنها با سیاستورزی در تضاد و چالش نیست، بلکه سیاست در دل عرفان قرآنی و ولایی نهفته و عرفان به سیاست نیز جهت خدایی و الهی میدهد و رهبری جامعه، در حقیقت ساماندهی و نظامبخشی امت، در راستای اهداف عالی الهی است. امام خمینی(ره) خطاب به فرزندش، مرحوم احمدآقا فرمود: «پسرم! نه گوشهگیری صوفیانه دلیل پیوستن به حق است و نه ورود به جامعه و تشکیل حکومت، گسستن از حق است؛ میزان در اعمال، انگیزههای آنهاست...».
استاد شهید مطهری میگوید: «عرفان، هیچ وقت در نهایت امر، سر از خدمت به خلق در نمیآورد؛ در وسط راه و بلکه در مقدمه راه، سر از خدمت به خلق در میآورد. خدمت به خلق در عرفان هست و باید هم باشد؛ ولی خدمت به خلق، نهایت راه نیست. خدمت به خلق، مقدمه ای از مقدمات عرفان است».
#عرفان
📝 منبع: نشریه معارف، شماره 90، اسفند90.
نشریه معارف
💡گستره معنویت 💡
📝در نشستي با حجت الاسلام والمسلمين دكتر احمد عابدي
🔶شش علم داريم كه به مسائل معنوي ميپردازند: عرفان نظري، عرفان عملي، سير و سلوك، اخلاق، آداب، موعظه و نصيحت. غالباً اينها با هم خلط ميشوند.
ميتوان گفت كه علم «سير و سلوك» متعلق به قرن چهارم و پنجم است. كتابهاي خواجه عبدالله انصاري، غالباً سير و سلوك است. در قديم، مردم كه ميخواستند به مسافرت بروند، حساب ميكردند كه اگر امروز صبح از اين شهر تا فلان شهر پياده يا با حيوان بروند، شب به كجا ميرسند. چون تقريباً در يك روز، 30 كيلومتر راه ميرفتند، سر هر 30 كيلومتر، يك كاروانسرا درست كردند. مثلا چون از قم تا اصفهان، 9 روز راه بوده است، پس 9 كاروانسرا ميزدند. به اينها منازل بين راه ميگفتند. در سير و سلوك نيز گفتند كسي كه ميخواهد به سمت خدا حركت كند بايد منازلي را طي كند؛ امام خميني(ره) ميفرمود: منزل اول، «يقظه» يا بيداري است. بعضي ميگفتند كه منزل اول ذكر است عدهاي ديگر توبه را اولين منزل و توحيد را آخرين منزل ميدانستند. بعضي سير و سلوك را 11 منزل بعضي 36 منزل، بعضي 100 منزل، بعضي 360 و برخي 1000 منزل ميدانند!
🔶 «عرفان نظري» به دو بحث ميپردازد: 1.توحيد چيست؟ 2.موحد كيست؟ توحيد يعني همان بحث وحدت وجود و شناخت خداوند؛ اما موحد يعني «انسان كامل» يا همان بحث ولايت.
🔶«عرفان عملي» بيشتر در جنبة عمل است: از قبيل مباحث توكل، ذكر، مناجات و... . چلهنشيني در عرفان عملي وجود دارد. مثلاً ميگويند اولين چله اين است كه انسان چهل شب، قبل از خواب شش سوره مسبحات(حديد، حشر، تغابن، صف، جمعه و أعلي) را بخواند كه ظاهراً اولين چلة پيغمبر اكرم(ص) بوده است. اين سبك عرفانی كه الآن در حوزه متداول است، از مرد جولايي در زمان شيخ مرتضي انصاري(ره) شروع شد كه به آقا سيد علي شوشتري و سپس در شاگردان ايشان تا امروز ادامه يافته است. مرحوم سيد بن طاووس، يا مرحوم بحرالعلوم يا ابن فهد حلي هم هر کدام سبكي داشتهاند كه با سبك امروز عرفان عمليِ متداول در حوزهها، متفاوت بودند.
🔶 عرفان عملي و عرفان نظري همانند دو بال براي انساناند؛ اما عرفان نظري به منزلة بال راست و عرفان عملي به منزله بال چپ است؛ يعني ترجيح با عرفان نظري است. علت آن هم اين است كه مثلاً در نهج البلاغه داريم: «نومُ علي يقين خير من صلوة في شك»؛ نماز با شك، عملي است بدون نظر، و خواب با يقين، نظري است بدون عمل. دين هيچوقت نگفته است كه دست آدم مؤمن متدين نماز شب خوانِ بيسواد را ببوسيد اما سيرة مسلمانان هميشه اين بوده كه دست عالم را ميبوسند. اگر ببينند عالمي نشسته و در حال فكر كردن است، و در همان حال جاهلي هم مشغول دعا خواندن است، دست آن عالم را ميبوسند. سيرة پيغمبر اكرم(ص) در مسجد كه فرمود: هر دو حلقه در خير هستند اما من با اين حلقه ـ حلقه علم ـ مينشينم» نيز همين نكته را تأييد ميكند.
@maarefmags_ir
🔶 اگر از كسي كه عرفان نظري نخوانده است، بپرسيد كه بهترين نماز چه نمازي است؟ ميگويد اين كه انسان حضور قلب داشته باشد و بفهمد چه ميگويد. اما كسي كه عرفان نظري خوانده باشد ميگويد كسي كه حواسش هست كه در نماز در برابر خدا ايستاده است.
🔶 تفاوت عرفان عملي و سير و سلوك در این است که در سير و سلوك، عمل نیست؛ بلکه يك حالت روحي و دروني است؛ مثل توكل، صبر، تسليم، انقطاع اليالله و يقظه كه منزل اول است. اينها عمل نيستند، حالات درونياند كه تقدم و تأخر دارند؛ بدايات، متوسطات و نهايات دارد. پس سير و سلوك، برنامة عملي نميدهد كه اين دعا را بخوان يا اين ذكر را بگو يا آن كار را بكن؛ اما در عرفان عملي، استاد ميبيند چون طرف خيلي غرور دارد، به او ميگويد يك چهله بايد تمرين تواضع كني يا يك چهله اين دعا را بخواني، يا اين ذكر را بگو يا آن كار را نكن. اين شخص در عرفان عملي دارد يك عملي را انجام ميدهد تا با انجام آن به مرحلة تجريد، كه غايتِ عرفان عملي مجرد شدن و خلع بدن است برسد؛ اما نهايت و غايتِ سير و سلوك، رسيدن به توحيد است.
#عرفان
منبع: معارف ۶۹
👇کانال نشریه معارف:👇
https://eitaa.com/maarefmags_ir
#نشست_تخصصی #عرفان
🔰گروه علمی عرفان، جلسه ۲۱۴
🔹حکمت نسبت های عرفانی و ضد عرفانی حافظ شیرازی به خودش
🎤حجتالاسلام قادر فاضلی
🗓چهارشنبه، ۱۴۰۲/۱۰/۲۰، ساعت ۱۸:۳۰
🖇حضوری و مجازی
🏢 قم، خیابان ۱۹ دی، کوچه ۱۰،فرعی اول سمت چپ، اتاق جلسات مجمع عالی حکمت اسلامی
💻 لینک حضور در جلسه
https://b2n.ir/g.erfan
┄┅┅┅┅❀⚜️❀┅┅┅┅┄
🌐 کانال نشریه معارف🔻
https://eitaa.com/maarefmags_ir
#نشست_تخصصی #عرفان
🔰 گروه علمی عرفان، جلسه۲۱۷
⬅️ امامت در آثار عطار نیشابوری
🎤حجتالاسلام قادر فاضلی
🗓 چهارشنبه ۱۴۰۲/۱۲/۲، ساعت ۱۹
🖇حضوری و مجازی
🏢 قم، خیابان ۱۹ دی، کوچه ۱۰، فرعی اول سمت چپ، اتاق جلسات مجمع عالی حکمت اسلامی
💻لینک حضور در جلسه
https://b2n.ir/g.erfan
┄┅┅┅┅❀⚜️❀┅┅┅┅┄
🌐 کانال نشریه معارف🔻
https://eitaa.com/maarefmags_ir
#نشست_تخصصی #عرفان
🔰 گروه علمی فلسفه سیاسی، جلسه۱۷۴
🔆آموزه های عرفانی امام رضا (ع) درآثار عارفان اسلامی
🎤 دکتر محمد هادی توکلی
🗓 چهارشنبه ۱۴۰۳/۰۲/۲۶، ساعت۱۷:۳۰
🖇حضوری و مجازی
💻لینک حضور در جلسه
https://b2n.ir/g.erfan
🏢 قم، خیابان ۱۹ دی، کوچه ۱۰، فرعی اول سمت چپ، اتاق جلسات مجمع عالی حکمت اسلامی
┄┅┅┅┅❀⚜️❀┅┅┅┅┄
🌐 کانال نشریه معارف🔻
https://eitaa.com/maarefmags_ir
#نشست_تخصصی #عرفان
🔰جلسه گروه عرفان اخلاق(جلسه۲۱۹)
⬅️ تحلیل مسئله عینیّت خلق و حق در عرفان اسلامی با رویکرد ارزیابی اشکالات منتقدان
🎤حجتالاسلام دکتر وحید واحدچوان
🗓 چهارشنبه ۱۴۰۳/۰۳/۰۹ ساعت۱۷:۴۵
🖇حضوری و مجازی
💻لینک حضور در جلسه
https://b2n.ir/g.erfan
🏢 قم، خیابان ۱۹ دی، کوچه ۱۰، فرعی اول سمت چپ، اتاق جلسات مجمع عالی حکمت اسلامی
┄┅┅┅┅❀⚜️❀┅┅┅┅┄
🌐 کانال نشریه معارف🔻
https://eitaa.com/maarefmags_ir
#نشست_تخصصی #عرفان
💠جلسه گروه علمی عرفان (جلسه ۲۲۰)
⬅️عرفان حج از منظر محیی الدین و امام خمینی
🎤حجتالاسلام قادر فاضلی
🗓 چهارشنبه ۱۴۰۳/۰۳/۲۳ ساعت ۱۸:۳۰
🖇حضوری و مجازی
💻لینک حضور در جلسه
https://b2n.ir/g.erfan
🏢 قم، خیابان ۱۹ دی، کوچه ۱۰، فرعی اول سمت چپ، اتاق جلسات مجمع عالی حکمت اسلامی
┄┅┅┅┅❀⚜️❀┅┅┅┅┄
🌐 کانال نشریه معارف🔻
https://eitaa.com/maarefmags_ir
#نشست_تخصصی #عرفان
🔰گروه علمی عرفان، جلسه ۲۲۵
🔹هستی شناسی ملائکه از منظر علامه طباطبایی(ره)
🎤حجتالاسلام علی امینینژاد
🗓دوشنبه، ۱۴۰۳/۰۹/۰۵، ساعت ۱۹
🖇حضوری و مجازی
💻لینک حضور در جلسه
https://b2n.ir/g.erfan
🏢 قم، خیابان ۱۹ دی، کوچه ۱۰، فرعی اول سمت چپ، اتاق جلسات مجمع عالی حکمت اسلامی
┄┅┅┅┅❀⚜️❀┅┅┅┅┄
🌐 کانال نشریه معارف🔻
https://eitaa.com/maarefmags_ir