eitaa logo
معارج
72 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
457 ویدیو
48 فایل
امام خميني(ره): #تربيت انسان از #حكومت و #انقلاب هم مهمتر است. کانال اطلاع رسانی حوزه ۳۶۴ حضرت رقیّه سلام الله علیها ناحیه حیدر کرار علیه السلام شهر پرند استان تهران ارتباط با مدیر کانال 👈 @siyane_313
مشاهده در ایتا
دانلود
ناله و فریادشکنجه‌شوندگان،روزها گوشهایمان را می‌آزرد و در برخی شبها نیز تا صبح ادامه می‌یافت.روش شکنجه‌ی آنهاهم حساب‌شده ودقیق بود.دراین زندان،همه چیزدرجهت خردکردن شخصیّت فردبودتاازنظر روحی فرو بریزد.حتّی دربردن افرادبه دستشویی نیزچنین بود.دستشویی‌هادرداخل سالن زندان بود.هنوززندانی وارددستشویی نشده بود،صدای نگهبان بلند میشدکه:یالّا...زودباش...بیابیرون...زودبیابیرون...!وگاهی درِدستشویی راهم فشارمیدادندتابازشودوزندانی دستپاچه شودوزودتربیرون بیاید!نگهبانان زندان انواع اهانتهارابادست وزبان نسبت به زندانیان اعمال میکردند.حرف زدن زندانیان باهم درداخل یک سلّول نیزممنوع بود؛لذاگفت‌وگوها گاهی باپچ‌پچ ودرگوشی ویابااشاره انجام میشد.اگرنگهبان صدای پچ‌پچ مارامیشنید،باصدایی خشم‌آلودونابهنجارسرمان دادمیزد.غذااغلب از نامرغوبترین نوع ممکن بود.اگراتّفاق می‌افتادکه آشپزتکّه‌ای گوشت درغذامیگذاشت،نگهبانان آن رابرای خودشان برمیداشتند!نحوه‌ی غذادادن به زندانیان نیزباتوهین فراوان توأم بود؛گویی به حیوانات غذامیدهند!باآنکه بیشتر زندانیان ازعلما،اندیشمندان ودانشگاهیان بودند. زندانی،جزبرای رفتن به دستشویی ویااتاق بازجویی،اجازه‌ی خروج ازسلّول نداشت.گفتم که رفتن به دستشویی،فاجعه بود.امّا بازجویی،دیگرقابل توصیف نیست.گفتم که یکروز درسلّول ماندن،برابریک ماه ماندن دربندعمومی است.حالامیگویم یک روزبازجویی شدن،برابرِگذراندن یک ماه درسلّول انفرادی است. @salehinhoze فصل سیزدهم:کُد رمز
یک بار من را برای بازجویی فراخواندند؛در سلّول سه نفر همراه من بودند.من را صبح بردند وتا عصر به سلّولم برنگشتم.هم‌سلّولی‌هایم گمان کرده بودند که من زیر شکنجه مرده‌ام و خیلی نگران شده بودند.جالب اینکه وقتی پیش آنها برگشتم، من را نشناختند؛ چون آنها را با محاسن(ریش)بلند ترک کردم و بدون محاسن(ریش)برگشتم.وقتی شروع کردم به حرف زدن،تازه من را شناختند و بعضی‌شان گریه کردند. من یک هم‌سلّولی داشتم به نام احمد احمدی_نواده‌ی عالم شهیر شیخ محمّدعلی شاه‌آبادی،استاد فلسفه و عرفان امام‌خمینی_که پس از بازگشت از بازجویی،قدرت راه رفتن را از دست داده بود و روی باسن خود میخزید! آن‌قدر به شکنجه‌ی او ادامه دادند‌ تا در همین زندان به شهادت رسید. وقتی او به سلّول بازمیگشت،غمی سخت بر ما مستولی میشد و دلمان را به درد می‌آورد. امّا او فوراً میکوشید درد ما را تسکین بخشد و ما را تسلّی دهد و در دلهایمان اعتماد و آرامش برانگیزد. من صحنه‌های رفتار وحشیانه را به یاد می‌آورم، امّا نمیتوانم عمق فاجعه را تصویر کنم. مسئولان این زندان در مرتبه‌ی بالایی از خباثت و پستی قرار داشتند. صدای شکنجه‌ی زندانیان تا صبح شنیده میشد.تا میخواست خوابم ببرد، با صدای ناله‌ای بیدار میشدم و نمیدانستم که آیا این صدای واقعی است یا نوار ضبط صوت است. @salehinhoze فصل سیزدهم : کُد رمز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊⚘ تهیه کلیپ زیبا به مناسبت هفته بسیج توسط دختر گل خانم دیانا ویسی متربی حلقه نوجوان سطح ۲ شهید سلیمانی ⚘ 🌸 با تشکر از دختر گلمون دیانا ویسی.
🍄 برگزاری آنلاین حلقه نوجوان سطح ۱ شهید سلیمانی . روز دوشنبه ۹۹.۸.۲۶ 🍄 این هفته ادامه بحث سوره مبارکه حمد و در مورد بخشندگی خداوند و درخواست از خداوند برای راه راست و مورد خشم قرار نگرفتن صحبت شد و آمادگی برای هفته آینده که بچه ها باید کاردستی درست کنند و فیلم یا عکس از کاردستی بفرستند و با دعای فرج به پایان رسید . 🍄 با تشکر از فرمانده پایگاه و سرگروه محترم خواهر مطیعی .
🏵 نمد دوزی زیبا ، کاردستی دختر هنرمندمون رقیه نجفی ۱۰ ساله متربز حلقه کودک . 🏵 با تشکر از دختر گل‌مون رقیه خانم و سرگروه محترم خواهر قره‌خانی .
🌸 برگزاری آنلاین حلقه نوجوان سطح ۲ شهید ابراهیم هادی . روز سه شنبه ۹۹.۸.۲۷ 🌸 حلقه با صوت قرآن و ذکر صلوات آغاز شد . تفسیر آیات ۱۶ تا ۴۷ سوره مبارکه قلم و بحث درباره این سوره و استفاده صحیح از فضای مجازی صحبت شد .❤ حلقه با دعای فرج به پایان رسید 🌸❤ 🌸 با تشکر از سرگروه محترم خواهر سنجابیان و مسئول تعلیم و تربیت پایگاه خواهر محمدی .
🌺 برگزاری آنلاین حلقه میانسال موضوع با محوریت آموزش احکام . 🌺 شروع جلسه با یک سوره کوچک قرآن و دعای فرج و یک حکمت از نهج البلاغه احکام شرعی (امر به معروف و نهی از منکر ) و سوال از متربیان از مباحث هفته گذشته و پاسخ متربیان بزرگوار ختم جلسه با دعا و صلوات برای شادی شهدا 🌺 با تشکر از سرگروه محترم خواهر بهرامی .
💮 حلقه میانسال شهدای مدافع حرم . سه شنبه۹۹/۸/۲۷ 💮 جلسه با تلاوت سوره مبارکه حمد آغاز شد . موضوع : احکام ، در مورد روزه های قضا و شرایط آن . نهج البلاغه ؛ حکمت ۱۴۴ و ارتباط آن با مشکلات روز و دلیل اطاعت از فرامین حضرت آقا . با دعای سلامتی آقا امام زمان عج و قرائت آیه شریفه امن یجیب جلسه خاتمه یافت . 💮 با تشکر از سرگروه محترم خواهر آبرودی .
🏵 برگزاری کلاس آموزش مفاهیم قرآن توسط مربی قرآنی خواهر رمضانلو . چهارشنبه ۹۹.۸.۲۸ 🏵 آیات موضوعی جهنم تلاوت شد و در مورد اعمالی که باعث بهشتی شدن انسان میشود و نکته احکامی مباحثی مطر شد . 🏵 با تشکر از فرمانده محترم پایگاه خواهر مطیعی بابت ارسال گزارش .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در این زندان مشکل بزرگ من مادرم بود.ایشان_همان‌گونه که گفتم_از شجاعتی فوق‌العاده و استقامتی تزلزل‌ناپذیر برخوردار بود؛امّا کمی پیش از این بازداشت،به من مطلبی گفت که نشان میداد به علّت تحمّل مصائب بسیارِ فرزند خود،کاسه‌ی صبرش لبریز شده است.یک روز که در خانه‌شان بودم،به من گفت:اگر بار دیگر زندانی شوی،من خواهم مرد!در آن روز کوشیدم به ایشان اطمینان خاطر بدهم ... امّا دیدم در کلام خود جدّی است.از وقتی که بازداشت شدم،سخنان مادر در گوشم طنین می‌انداخت و دلم را نگران میساخت.مدّت شش ماه در این وضع ماندم و نمیدانستم بر سر مادرم چه آمده است.پس از شش ماه به من اجازه دادند تنها یک تماس تلفنی داشته باشم.ترجیح دادم به منزل پدرم تلفن کنم.پدرم گوشی را برداشت.نخستین سؤالی که از او کردم،این بود: حال مادرم چطور است؟ پاسخ داد: خوب است. اطمینان نیافتم.پرسیدم: کجا رفته؟ گفت: به جلسه‌ی روضه‌ای در خانه‌ی فلانی رفته است. مجلس روضه‌ای را که مادرم مقیّد به شرکت در آن بود،به یاد آوردم و خیالم راحت شد و دلم آرام گرفت.بعد راجع به همسر و فررندان پرس‌وجو کردم. در واقع من با قدرت بیانی هم که دارم،هرگز نمیتوانم آنچه را که در این زندان بر انسان میگذشت،وصف کنم.من در این زندان شاهد چیزهای زشت و نفرت‌انگیزی بودم که تا به امروز مانند آن را ندیده‌ام. @salehinhoze فصل سیزدهم : کُد رمز