eitaa logo
زندگی جاودانه
38 دنبال‌کننده
6 عکس
21 ویدیو
6 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از نور
پرسش دریافتی از آقای (س.ا): بعد از مرگ پیامبران ، امامان و ارواح نیک دیگر را میتوان دید و ارتباط برقرار کرد؟ اگر بله ؛ آیا همه(با هر عقیده) میتوانند ارتباط بگیرند؟ 👇پاسخ آقای زمانی @ZamaniNDE 🌺🍃
هدایت شده از نور
این پرسش 👆 را قبلا پاسخ داده ام, ولی بازهم عرض میکنم: دیدن افراد و اشیإ و موضوعات در آنجا به این شکل که ما در اینجا تصور میکنیم نیست. مثلا در اینحا فردی را میبینیم و احوالپرسی میکنیم یا حتی ساعتها کنار هم گپ وگفتگو داریم یا باتفاق چند روز به مسافرت میرویم یا با فردی مدتها هم اتاق و همکاریم و در یک مکان به مدت طولانی با هم به سر می بریم ولی درنهایت اطلاعات چندانی درباره ی یکدیگر بدست نمیآوریم. پس از خروج از بدن ، دیگر وضعیت اینچنین نیست و همانگونه که قبلا توضیح دادم جزییات را همراه با شناخت کاملی در سطح همان قابلیتهایی که خودمان قبلا در دنیای مادی کسب کرده ایم (و بر مبنای آن گنجایشی برای ظرفیت وجودیمان ایجاد وذخیره کرده ایم ) ما را قادر میسازد تا به اطلاعاتی بسیار عظیمتر از اطلاعات این جهانی دسترسی داشته و آنهارا به شکلی فوق العاده بالاتر از این دنیا دریافت و درک کنیم. برای مثال درمورد تجزیه جسم که در سوال قبلی مطرح شد, ممکن است در بدو امر تصور کنید که برای جسم محمد زمانی قلعه تجزیه شدن اتفاق نیفتاده و اصلا او را داخل خاک قرار ندادند که تجزیه ی جسم را تجربه کند ولی واقعیت این است که روح من تجزیه ی جسد دیگران را به شکل عینی و موشکافانه ادراک میکرد و هنگامی که به اندازه یک نظر و در مدت زمان بسیار کوتاه ,کسری از ثانیه (بی زمان) به هر موضوعی که توجه میکردم - مثل نوجه به همان گیاهی که قبلا درباره آبیاری کردنش توضیح داده ام - تمرکز و توجه میکردم ,همه جزییاتش درحد دانسته ها و معلومات « قبلا کسب شده ی من در این دنیا » در آنجا برایم قابل دریافت و فهم و باز میشد . ولی اگر دانش قبلی در مورد آن نداشتم یا اینکه اگر دانش و تجربه کمی داشتم مثل فیلمی که با دور تند نشان داده شود از کنار آن رد میشدم و با وجود اینکه اطلاعاتش کاملا برای من شکفته میشد ولی من نمیتوانستم به آن اطلاعات اشراف و دسترسی پیدا کنم یعنی قابلیتهای خود من باعث میشد که آن اطلاعات را نتوانم یا بتوانم استفاده کنم یا فقط درک یا دریافتی نسبی و کم اثر و کوتاه از آن داشته باشم, ایشان در ادامه سوال پرسیده اند؛ کارهای خوب و بد ما در این ارتباط میتواند چگونه تاثیر بگذارد؟ پاسخ بسیار واضح است. @ZamaniNDE 🌺🍃
هدایت شده از نور
پرسش دریافتی از مخاطب محترم(سیمین): سلام 1- تکلیف نوزادان یا بچه هایی که مورد اذیت و آزار قرا میگیرن.چیه؟ شما بچه ها را در تجربه تان دیدید ؟ 2- چرا پیامبرها هم از واژه مرگ استفاده نمیکنن..چرا کسی نمیگه زندگی پس از زندگی ؟ خود واژه ی مرگ یعنی تمام شدن و ترسناک هم هست. 3. چرا میگن زندگی موهبت خداست. اگه دنیای دیگه اینقدر زیباست پس چرا زندگی دنیایی. موهبت خداست؟ @ZamaniNDE 🌺🍃👆👆👆👆
هدایت شده از نور
ادامه ی پاسخ آقای زمانی قلعه به پرسش خانم ( Samira): 👇 🔵 اگر اطلاع پیدا کنم چند ساعت دیگر واقعاً از این دنیا به سفر زیبای خودم میروم ( چون -خداراشکر- تجربه ی بسیار زیبا و شگفت آن را داشته ام) با اطمینان قلبی به خوشی و آرامش بخشی و زیبایی هایش یقین دارم و حقیقتش را بگویم : (( به شوق آن لحظه زنده ام )). و اینکه هیچگاه و به هیچ عنوان فکر نمیکنم که میمیرم. و خدارا با تمام وجودم و با تمتم ظرفیت و قابلیت وجودی خودم شکرگزاری میکنم که چنین سعادتی وقتش رسیده است و شامل حال من شده. بنده به هیچ وجه فکر نمیکنم که می میرم. بلکه برعکس کاملا یقین و اطمینان دارم که تازه دقیقاً قرار است زنده شوم. بسیار زنده تر از این که الان حالا هستم. ولی با قابلیت هایی بسیار بسیار زیادتر و زیباتر. من فعلا یک فلاپی دیسک هستم اما مس از ورود به زندگی بعدی قرار است هارد ملیارها ترابایتی باشم. من فعلا یک تخم نوزاد ماهی هستم و قرار است در دریای عظیم که پر است از همه ی کاینات ، تبدیل به نهنگ شوم. من فعلا یک جوانه ی کوچک بر یک شاخه از یک نهال کوچک هستم، اما قرار است تبدیل به پهنه ی یک طبیعت سرسبز و وسیع و بیکرانه شوم. بیکرانه ای که وسعتش و گستردگی اش حتی از مجموع پهنای خیال دهها شاعر و خیالپرداز بزرگ همچون مولانا و شمس و حافظ و سعدی و صائب و ابوسعید و جابر انصاری و......... هم بیشتر باشد. . نمیدانم آیا توانستم بین آنچه هستیم و آنچه خواهیم شد مقایسه و تمثیلی ناقص ارائه کنم که تفاوت اینجا و آنجا درک شود ؟ اما شاید باز هم سخنی بهتر از کلام معصومین -که درود خدا بر آنها باد- پیدا نکنم که تمثیل به رحم و دنیا می کنند. آری ! من فعلا در یک کیسه ای کوچک و تنگ و تاریک و نمور و خون آلود به نام رحم مادر نشسته ام و چشم و گوشم را هم بسته ام اما فردا قرار است به دنیایی وارد شوم که کهکشان راه شیری فقط یک قلم از مشاهدات من در آنجا است. سخنم با مرگ این است: ای مرگ زیبا ! ای زندگی فوق زیبای پیش رو ! کلام من با تو این است عزیز دلم ! : 🔵 شوق دیدار تو دارد جان بر لب آمده تو بیا بگشا در از این قفس خلوتکده و سخنم با شما عزیزان که درباره ی جزئیات زندگی بعدی می پرسید این است: 🔵 گرچه به شرح او زبان، هی پروبال میزند لفظ و قلم نمی شود نقش خیال میزند هرچه که شرح او دهم، گنگم و لال و الکنم باز جواب من به تو ، رنگ سئوال می زند محترمان ! عزیزان ! مرا می بخشید. دیگر دارم از حال میروم. اشکم مجال نمیدهد و بضاعت بهتر از این گفتن را هم ندارم و کلمات هم ناقصند و کوتاه. دیگز نمی دانم چه بگویم و چگونه بگویم. لطفاً مرحمت کنید و قدری بال خیال را بلندتر بگشایید و بیشتر تصورتان را پرواز دهید... شاید کمکم کنید تا ضعف کلام من جبران شود. عزیزان ! مختصر عرض میکنم: (( آنجا خیلی زیباست)). اما هم ((خیلی)) کلمه ی کوچکی است و هم ((زیبا)) کلمه ی ناقصی است عذرخواهم الساعه دیگر توان نوشتنم نیست.... اشک مجال نمی دهد. @ZamaniNDE 🌺🍃 زندگی پس از زندگی 👆
هدایت شده از نور
. 🔵 چند پرسش دریافتی از مخاطب محترم (نام محفوظ) 1- جزای بچه سقط شده یرای مادر چگونه است ؟ 2- اگر جزا دارد چگونه بخشیده میشود؟ 3- آیا بچه ای که سقط میشود در یک کالبدی دیگر در خانواده ای دیگر بدنیا میاید یا نه ؟ 🔵 پاسخ آقای زمانی قلعه: 1- جان بچه ای که سقط میشود. مثل جان بچه خردسال یا آدم بزرگ است یعنی فرقی نمیکند و قتلی انجام شده است. 2- این که میزان و مقدار این جزا چقدر است بنده نمی دانم و از عالم دینی پرسیده شود. اما میدانم که میزانش هر قدر باشد می بایست قبل از خروج از کالبد این دنیا، با حداکثر توان آن را جبران کرد. مثلا انجام اعمال خیر و صدقات و خیرات و عبادات و .... و صرف مبالغی برای کمک به دیگر انسان ها و هدیه کردن پاداش این اعمال به آن جنین مقتول و مظلوم. این که میزانش چقدر باشد را بنده نمیدانم از عالم دینی پرسیده شود. 3- بچه ای که سقط (= مقتول) می شود در خانواده ی دیگری به دنیا نمی آید یکی از آسیب های این نوع تفکر (نگرش تناسخی) ایجاد همین گونه احساسات است که به انسان می گوید ((حالا اگر جایی خربکاری شده عیبی ندارد ان شاءالله دوباره او با من به دنیا برمیگردیم و دفعه ی بعد تلافی میشود و دوره ی بعد خوب خواهد شد.)). 👆این نوع تفکر غلط و برای زندگی فعلی و بعدیمان خطرناک است. ضمنا به تجربه ی مرگ تقریبی این مادر اهل روسیه که فرزندش را سقط کرده است نیز توجه فرمایید. کلیپ زیر 👇 @ZamaniNDE 🌺🍃
هدایت شده از نور
پاسخ: هر چیز که باعث پایمال شدن حقوق انسان ها و مخلوقات و یا موجب درد و زجر آنها میشود در زندگی دوم (پس از مرگ)، منجر به درد و رنج برای پدیدآورنده اش هست. بنابراین اگر تبعیت و یا دفاع از یک ملیت باعث بشود که فرد تبعه ، دست به ظلم و آزار دیگر انسانهای کره ی ارض بزند، قطعا جانبداری از ملیت در آنجا موجب سختی و تلخی و بدی است اما اگر دفاع از یک میهنی به معنای دفاع از مردمی باشد که مورد حمله ی ناجوانمردانه قرار گرفته اند و مثلا در عین بیگناهی مورد درد و زجر و کشتار واقع شده اند (مثل جنگ تحمیلی علیه خودمان) قطعا چنین دفاعی ( برای هر ملتی که باشد) بازتاب های خوب در آن دنیا دارد. به طور خلاصه باید عرض کنم: مهم نیست آدمی عضو کدام ملت است. مهم این است که طرف مظلوم باشد نه ظالم. و اصلا مسایل سیاسی و خط و خطوط زمینی در آنجا دیده نمیشود و جایگاهی ندارد. فقط مساله این است که دفاع از میهن دفاع از ظلم بوده یا مظلوم. لطفا دوستان پرسش های سیاسی ارسال نکنند. چون حقیر سررشته ای در این حوزه ندارم. همان طور که در امور دینی و مذهبی نیز اطلاعات خاصی ندارم. بنده ی کوچکترین تنها و تنها به لطف خدا یکی از هزاران تجربه گر مرگ تقریبی هستم و تنها درباره ی تجربه ی شخصی و دریافتهایم در همان تجربه میتوانم عرض مطلب کنم. و البته به لطف و کرم خدا این تجربه عمیق و وسیع بوده اما خود بنده نیز برای دانستن بسیاری از حقایق عالم احساس ناچیزی و هیچی می کنم. بنابراین اجازه بفرمایید در حیطه ی تجربه ام اگر پرسش هایی هست عرض پاسخ کنم و پرسش های دینی و سیاسی را به اهلش واگذارم. @ZamaniNDE 🌺🍃
هدایت شده از نور
🔵 پاسخ آقای زمانی قلعه به سه پرسش خانم سیمین: 1- پاسخ سئوال در مورد نوزادان و بچه ها. قبلا پاسخ داده ام ولی بازهم عرض میکنم. کسانی که به صورت نوزاد یا خیلی کودک برمیگردند آنجا. آنها به همین اندازه لازم داشته اند در دنیا بمانند و همان تجربه ظاهراً کوتاه ( البته از دید ما), برای آنها کافی بوده مثل کسی که یک واحد درسی را افتاده و فقط باید همان یک واحد را بگذراند. و به او فرصت داده میشود که بیا و همان را پاس کن و برو دنبال بقیه مراحل تکامل خودت. و هر فردی هم که ناخواسته تحت هر گونه ظلم برنامه ریزی شده قرار بگیرد که خودش در آن نقشی نداشته( یعنی خودش به هر شکل ممکن مقصر نباشد) آن وقت در آنجا چندین برابر جبران میشود و آن قدر منافع به او میرسد که قابل تصور نیست و این مشیّت الهی یا هوشمندی خلقت است که در آنجا حکمفرماست,حتی به اندازه سر سوزن هم باشد برای او جبران میشود و انگار که به او ظلمی نشده ، بلکه لطفی عظیم در حق او اعمال میشود. اصلاً نگران او نباشید. حساب و کتابی بی نهایت دقیق در انتظار ما و در پیش رویمان هست. 2- پاسخ واژه ی مرگ: اتفاقا تمام پیامبران دایم از لفظ زندگی و (( حیات )) اخروی استفاده کرده اند. و حتی زندگی بعدی را بسیار بالاتر از زندگی فعلی دانسته اند. مثلا در سوره ی اعلی آیه 17 همین را صراحتا تاکید کرده. «وَ الآخِرَةُ خَیرٌ وَ أَبقی‌‌- و آخرت‌ بهتر و پاینده‌تر ‌است‌.» یا در مورد شهیدان می گوید آنها را مرده نپندارید. آنها زنده هستند و نزد خدا در حال رزق و روزی دارند. و زندگی اخروی (معاد) یکی از اصول دین همه ی پیامبران است. اما درباره ی واژه ی مرگ در زبان فارسی ، عموما ما هر کاری و هر پدیده ای را که انجام میشود برای آن انتهایی قایل میشویم و پایانش را مرگ همان کار یا پدیده مینامیم. در صورتی که همه ی پدیده ها و اتفاقات به رویدادهای بعدی متصل هستند و ادامه دارند. یعنی مرگ هر چیزی تولد چیز دیگری است. مثلا وقتی مهمانی تمام میشود (( به خانه برمیگردید و زندگی در خانه ادامه پیدا می کند. یعنی تمام شدن و مرگ مهمانی به معنای تمام شدن همه چیز و کل زندگی نیست. بلکه به معنای آغاز فعالیت شما در خانه و ادامه ی زندگی در زمان و مکان بعدی است. بهتر است خودمان را درگیر الفاظ نکنیم و به حاشیه ها نرویم. حاشیه ها شیطانی هستند و ما را مشغول خودشان میکنند و آنجاست که شیطان فرصت پیدا میکند تا از روزنه ی ایجاد شده وارد بشود. روزنه ای که خودمان برایش میسازیم و بعضاً شاگرد بی جیره مواجب او میشویم. در چنین مواقعی فقط کافیست بگویم پناه میبرم به خداوند از شر شیطان و خود را خلاص کنم. برویم سر اصل موضوع,عاشق باشیم و عشق بی توقع از ما صادر شود. پیام آور نیکی باشیم. نوید دهنده باشیم. شادی بیافرینیم. اما نه با لودگی و کم ارزش کردن خودمان. نه, زندگی زیباست. (با این تفاوت که زندگی اخروی ما فراتر از زمان و مکان است). آری آری زندگی زیباست. زندگی آتشگهی دیرینه پابرجاست. گر بیفروزیش، رقص شعله اش در هر کران پیداست. ورنه خاموش است و خاموشی گناه ماست. پاسخ 3: زندگی موهبت خدا پاسخ کاملا واضح است. این زندگی بزرگترین موهبت است زیرا تمام زیبایی هایی که در زندگی دوم به دست می آورم نتیجه ی فعالیت های من در همین زندگی اول است. بهشت را به بها می دهند نه به بهانه. موفق باشید @ ZamaniNDE 🌺🍃
هدایت شده از نور
متن دریافتی از مخاطب محترم کانال: (Simin): سلام اقای زمانی من قبلا تواینترنت تجربه ی شمارو خونده بودم. به تازگی عزیز جوانی رو از دست دادیم. یه مادرجوون. و اینقدر که مهربون بود و همه دوستش داشتن هنوز برامون باور کردنی نیست.... من دلم میخواد خودم تجربه اش کنم. وخیلی دوست دارم بدونم واقعا روح جدای این جسم دارای زندگی هست. با اینکه اینارو میخونم ولی باز هم میترسم. باز میگم وهمیشه فکر میکنم که اگه بمیرم دلم برای دنیا تنگ میشه. درصورتی که همه میگن بعد از تجربه ی مرگ دنیا براشون جایی متروکه به نظر میرسیده. ممنون بابت کانال ومطالبتون. اینم بگم که من بی نهایت از مرگ و توی قبر..رفتن وحشت دارم..😞 🔵 پاسخ آقای زمانی قلعه: وقتی دیپلم میگیریم فکر میکنیم تموم شد. ولی ممکنه از رفتن به دانشگاه دلهره داشته باشیم. چرا؟ چون آنجا را تجربه نکرده ایم. از سربازی هم میترسیم. اصولا ما از ناشناس و ناشناخته و محلی که برای اولین بار میخواهیم برویم میترسیم و این طبیعی است. اما وقی رفتیم دانشگاه خواهیم دید که چقدر متفاوت است از هر نظر. و آن موقع به افکار قبلی خودمان میخندیم. همه ی اینها به علت کمبود اطلاعاتی است که از آنجا داریم. و اما توی قبر!!! شما و هیچ فرد دیگری داخل قبر نمیروید که همانجا در همان حفره ی مکعب مستطیل جا بگیرید و تمام. بلکه وارد مرحله ای بسیار شگفت تر از فرایند تکامل خودتان میشوید. و مرگ از بزرگترین نعمت ها و لطف الهی است که خداوند برای ما تدارک دیده است. ما همان طور که از شکم مادرمان بیرون آمدیم پس از مرگ نیز از شکم دنیا و مادیات بیرون میرویم و به عالم والای روح وارد میشویم. به شما اطمینان میدهم که اگر به من اطلاع بدهند فردا میمیرم به یقین میدانم که فردا نه تنها نمیمیرم بلکه زنده میشوم و باور کنید چنان از این خبر شاد میشون که ممکن است از شنیدن این خبر مسرت بخش درجا سکته کنم. من اکنون فقط میدانم که باید کارهایم را سعی کنم درست انجام دهم و فقط و فقط سعی کنم و خداوند را ناظر و همواره در کنار خودم ببینم و همین کافی است. وقتی هم که زمانش فرا برسد با یک دنیا شوق و عشق به استقبالش میروم و با آغوش باز و با تمام وجود در خودم او را از دل و جان میپذیرم. من به امید آن روز لحظه شماری میکنم. فرض کنید شما ناخن خود را میگیرید و آن را دور میاندازید و از هیچ چیزی که بعد آن اتفاق می افتد نمیتر سید. جسم من هم وقتی از آن خارج شوم دیگر از آن خلاص و رها میشوم و هر چه به سر آن بیاید احساس نمیکنم. البته سخت است که بتوانم همه ی کارهایم را درست انجام بدهم ولی خب همین که نیت و تلاش من این باشد و سعی خودم را بکنم کافی است. از خودتان بپرسید که آیا میشود همیشه صحیح و بدون اشتباه رانندگی کنم؟ قطعاً نمیتوانم ولی مجدداً عرض میکنم نیت و سعی و تلاش من است که مهم است. خداوند سعی شما را می بیند و نیت شما را. موفق باشیم ان شاءالله @ZamaniNDE 🌺🍃 زندگی پس از زندگی 👆
هدایت شده از نور
پرسش دریافتی از محاطب محترم 🔵 حالاتی که اقای زمانی و خیلی از تجربه گران تعریف کرده اند شاید مخصوص کسانی باشد که دچار مرگ تقریبی و موقت شدند و شاید برای کسایی که قرار نیست به این دنیا برگردند و برای همیشه میروند، اتفاق ها شکل و محتوای دیگه ای دارد. 🔵 پاسخ آقای محمد زمانی قلعه: : درست است. همان گونه که قبلاً توضیح داده ام، کسانی که قرار نیست برگردند حتماً هم آنهایی هستند که با سرعت از کنار من رد میشدند و به مکانهای (درجات) بالاتری می رفتند و برای من مشخص بود که آنها کاملا رفته اند و نوعا تجارب متفاوتی با من دارند. ولی آنچه درباره ی این دو نوع تجربه مهم است اینکه : 👈((در کلیات بسیار شبیه هستند)).👉 و البته به همین صورت، تجربه دیگرانی که دچار مرگ تقریبی شده اما همچون بنده برگشته و تجربه شان را تعریف میکنند، در ((جزئیات)) باهم متفاوت است و آنها تجربه های دیگری داشته اند. یعنی در کل تجربه ی هر نفر از افرادی که دچار NDE می شوند، باهم متفاوت است و جنبه های مختلف و منحصر به فرد و مخصوص خود او دارد. چه رسد به تجربه ی آنها نسبت به ا واحی که دیگر برنمی گردن. و البته این قاعده در همین دنیای مادی نیز صادق است که تجارب انسان ها در کلیات فضا و محیط دنیا یکسان است. اما جزئیات و مولفه های تجربه ی هر فردی ، ویژه ی خود اوست. مثلا آسمان بالای سر همه ی ما آبی است و همه ی ما هوا تنفس می کنیم و روی زمین راه می رویم و انسانها و گیاهان و حیوانات و جمادات را می بینیم و پنج حس داریم که شبیه هم هست و ... اما هیچگاه تجربه ی حتی دو نفر از ما مثل هم نیست. @ZamaniNDE 🌺🍃 زندگی پس از زندگی 👆
هدایت شده از نور
.پرسش دریافتی از مخاطب (نام محفوظ) 🔵 آیا میشه اشکی که برای اهل بیت می ریزیم هدیه کنیم به پدر و مادر و یا به نیابت از آنها سینه بزنیم و قدمی در مجالس اهل بیت بگذاریم؟ سئوال دیگر: آیا اموات در آن عالم کار خاصی انجام میدهند یا بی کارند؟ ببخشید این قدر سوال میکنم. [اما بنده مادرم را چند وقتی است که از دست داده ام]. داغ مادرم برایم قابل تحمل نیست. [آیا این احساس درست است ؟] 🔵 پاسخ آقای زمانی قلعه: 🔸پاسخ اول: انگیزه ما از اشکی که برای اولیاء و دوستان خدا و اهل بیت پیامبر میریزیم و یا قدمهایی که در راه آنها برمیداریم و کلاً نتیجه ای که از هر کار خوب عاید ما میشود ناشی از نیت و انگیزه ی ما خواهد بود. اگر نیت و انگیزه ی ما در راه مطلوب خدا و شناخت بیشترِ ائمه و دوستان خدا ، پیروی از راه و روش آنها و به دنبال آن، شناختن خودمان باشد البته هدیه کردن نتیجه ی اینگونه اشکهایی که ریخته ایم از طرف ما برای درگذشتگان بسیار سودمند خواهد بود. 🔸پاسخ دوم ( آیا اموات کار خاصی انجام میدهند؟) بله آن طور که بنده در آنجا دیدم، آنها ادامه مسیر تکامل خود را انجام میدهند. سیر میکنند. مشاهده و دریافت می کنند همانگونه که شخصا در آن تجربه ام نظاره گر و رشدکننده و دریافتگر بودم. 🔸پرسش سوم: (داغ مادر برایشان قابل تحمل نیست). خیلی طبیعی است که قابل تحمل نباشد. اتفاقا چون عالم خارج از ماده و بیرون از کالبد را تجربه نکرده اید، پس اگر غم نبودن را راحت تحمل میکردید شاید مشکل روحی می بود و باید میرفتید دکتر. (البته برای معدودی افراد خاص و عرفا و سالکین شاید صدق نکند). اما درست این است که پس از مدت کوتاهی بزرگترین یا یکی از بزرگترین نعمتهای خداوند شامل حال ما میشود و آن تطبیق یافتن با تغییرات و اتفاقات مرسوم و معمول زندگیست. در ابتدا هر بازمانده ای فکر میکند که بنابه فرض این اولین مادر دنیا بوده که از دست رفته ولی به علت قوانین خلقت هر انسانی بالاخره باید برود همانگونه که انبیا و اولیا هم رفتند. آیا به نظر خودتان امکان دارد که هر موجود زنده ای همان اندازه که ما توقع داریم و هر چند وقت ما بخواهیم سالم و زنده بماند؟؟؟ ان شاللّه ایشان در جای بسیار خوبی بهتر از اینجا و در جوار حق متنعّم هستند. خیالتان راحت و آسوده باشد که جای خوبان به مراتب بهتر از اینجاست. @ZamaniNDE 🌺🍃 زندگی پس از زندگی 👆
هدایت شده از نور
تجربه نزدیک به مرگ تجربه گر: خانم سمیه راوی: خانم م.گ نوع تجربه: مثبت تاریخ نقل: سال 1392 یکی از دوستانم خانمی بود که خواهرش فوت کرده بود درحالی که چهار تا بچه داشت و ایشون چندین سال چهار تا بچه ی خواهرش رو نگهداری میکرد. خانم خوبی بود. ایشون برای من تعریف کردن که: وقتی برای زایمان به بیمارستان رفتم منو به اتاق عمل بردند و بیهوشم کردند. اما چند لحظه بعد انگار بیدار شدم. و احساس کردم درکم فوق العاده زیاد شده. دکترها رو میدیدم سراسیمه به این طرف و آن طرف می روند. دکترم که یه خانم بود به شدت ترسیده بود و روی جسمم خم شده بود و با پرستارها صحبت می کرد. بعد احساس کردم از سمت راستم یه باد خنک مطبوعی به طرفم می وزد. برگشتم و دیدم یه دالانیه که نور آبی کم رنگ زیبائی داره و اونجا اونقدر حس خوبی به من میداد که از تخت بلند شدم و بی تفاوت به آشفتگی دکترها به طرف دالان رفتم. وقتی رسیدم وارد اونجا شدم آهنگهای ملایمی به گوشم می رسید و همچنین کسانی بودند که با هم صحبت می کردند و از من با مهربانی می پرسیدند تو در اون دنیا چه کارهائی کردی ؟؟ و من با لبخند میگفتم من از چهار تا بچه ی خواهرم مراقبت کردم. و دیدم کلی سیاهی از وجود من خارج شد و انگار که مثل آبی از بدنم میریزد. بعد جلوتر رفتم و پرسیدند باز هم بگو. گفتم من سوره ی یس را حفظم و دوباره دیدم از بدنم کلی سیاهی ریخت و رفت. و هر چه جلوتر می رفتم اون دالان حس بهتری به من می داد تا جایی که اصلا دلم نمی خواست برگردم. جلوتر خواهرم رو دیدم که به من گفت از این جلوتر نیا تو باید برگردی مسئولیت زیادی به گردن داری برگرد. من اصلا به حرف خواهرم اهمیت ندادم و راهم رو ادامه دادم. جلوتر پدرم رو دیدم با شدت به من گفت برگرد ! هنوز فرصت داری! گفتم نه نمیخوام برگردم. یک دفعه همسرم رو دیدم که پشت در اتاق عمل گریه میکنه و همچنین نوزادم رو دیدم که بی مادره و نیاز به شیر داره. به یکباره نور بسیار عظیمی وارد دالان شد و همه ی اون افراد و خواهرم و پدرم به سجده افتادند. من محو تماشای اون نور بودم. اون نور، بسیار مهربان بود. از او عشق و محبت ساطع میشد. منو در برگرفت. گفتم خدایا تو چقدر زیبائی. چقدر خوبی. چقدر مهربانی. چقدر من نادون بودم که تو رو نشناختم. میخوام برگردم و بهتر از این تو رو ملاقات کنم. بسیار شرمنده و خجالت زده ام. او با مهربانی و گذشت گفت برگرد و توبه کن. بر می گردی اما باز هم منو فراموش خواهی کرد. اما برو تا ( متاعا" الی حین ) بعد به بدنم برگشتم. بعد ازعمل دکتر به من گفت: ((دختر ! تو منو کشتی تا زنده شدی)) 🔵توضیح: جمله ی《متاع الی حین 》 در سوره یس و به معنای《تا وقت معلوم》است @ZamaniNDE 🌺🍃 زندگی پس از زندگی 👆
هدایت شده از نور
. 🔵 پاسخ آقای زمانی قلعه مقدمه: این متن را برای تمام کسانی که عزیزی را از دست داده اند می نویسم و امیدوارم دو اتفاق خوب بیفتد: اول: این پرسش که تا کنون بارها در کانال پرسیده و پاسخ داده شده توسط عزیزان و اعضای جدید پرسیده نشود. دوم: دوستان این متن را برای هر کس که عزیزی از دست داده ارسال فرمایند تا شاید این افراد به نفع ارواح درگذشته اقدامی کنند و قدری آرامش را به خود و به روح فرد درگذشته بازگردانند. آنچه در ادامه نوشته می شود کاملا بر اساس تجربه ی شخصی حقیر و چیزهایی است که در آنجا مشاهده کردم. بنابراین خواهشمندم دقیق مطالعه کنید و به خاطر خدا ارواح عزیزان و درگذشتگانتان را با دلتنگی ها و گریستن های شدید و عمیق و طولانی مدت و .... نیازارید. نکته ی اول: ما در این دنیا تنها چیزی که از غم و گریه ی دیگری می بینیم ظاهر اوست. یعنی فقط صدای گریه و چهره اش را می بینیم. اما ارواح غم و گریه را همراه با هاله ی وجودی شما (که قبلا بارها توضیح داده شد) می ببند و همراه با اشراف دقیق به عمق افکار و شخصیت شما تمام غمتان را به طور دقیق درک و لمس می کند. و این درک و لمس آن قدر عمیق است که به اندازه ی خودتان و بلکه بیش از شما غم و رنج و عذاب به ارواح مشاهده گر وارد میشود. یعنی او برای غم شما غصه میخورد و این غصه عمیق و درک کامل اوست که او را به شدت رنجدیده می کند. 🔵 و اما بعد از مقدمه: دختر شما را هیچکس در آنجا کوچکترین اذیتی نمیکند و او اکنون از زیباییها و شگفتیهای آنجا دایماً لذت میبرد اما به شرط اینکه شما اجازه بدهید. زیرا این خود شما هستید که نادانسته به خاطر اینکه دلواپس او هستید و میخواهید به زعم خود به او خدمتی کرده باشید با رفتن سر مزار او زندگی آن نازنین را در آنجا به شدت غمزده و مختل میکنید. اما چرا عذاب میکشد؟ علت این است که وقتی شما او را به کنار قبری که به آنجا مبروید میکشانید و غم و درد و گریه و زجر روحیتان را شدت می دهید او که بیش از خودتان و عمیقتر از شما آثار این رنج و غصه را می بیند با تمام وجودش میخواهد به شما ثابت کند که بیمورد ناراحت نباشید لذا دایم سعی میکند خودش را به هر طریق دوباره وارد بدن مادی اش کند و آن را به حرکت درآورد و از خاک بیرون بیاید و با شما صحبت کند و شما را قانع کند که آسوده خاطر بشوید و از آنجا بروید. اما چون این امکان برایش وجود ندارد و او با سختی و تلاش و درد و غم بسیار بارها و بارها ابن تلاش بیهوده را انجام می دهد سرانجام نامید و رنجور از این حالت شده و برایتان غصه میخورد و دچار عذابی است که شما دارید به او وارد می کنید. نه خدا این کار را با او کرده و نه مامورانی برای عذاب او آمده اند که در ازای گریه ی شما او را عذاب کنند. اجازه میخواهم مثال ساده ای بزنم اگر شما فرزند دیگری دارید داخل یک اتاق بروید و درب را قفل کنید و شروع کنید به داد و فریاد و گریه و زاری و کمک بخواهید. فرزند شما که پشت آن درب هست و نمی تواند خود را به شما برساند چه عذابی می کشد ؟ چطور خودش را به درب می کوبد و برای رسیدن به شما تلاش می کند؟ این عذاب را چه کسی به او وارد کرده ؟ خدا و فرشتگان یا شما ؟ حال فکر کنید که اتفاقا فرزندتان در پشت آن درب در یک فضای فوق العاده زیبا و دل انگیز با بهترین وسایل رفاهی و تفریحی و پر از زیبایی و آرامش هم باشد. اما آیا این کار شما و گریه و بیتابی و ناله و فربادتان به او فرصت و امکان لذت بردن از آن زیبایی ها را می دهد ؟ مسلما نه ! بنابراین شما ندانسته دارید در حق جگر گوشه خودتان ظلم میکنید. اگر او خودش در اعمالش اشکالی نداشته و گناهی عمدی مرتکب نشده باشد هیچکس هم نمیتواند در آنجا او را اذیت کند. عذاب های آنجا فقط نتیجه اعمال خود من بود که بر سر من میآمد و هیچکس حق نداشت (جز همان اعمال) مرا بیجهت اذیت و آزار کند البته طبیعی است که شما زاری میکنید . انسان حتی اگر یک پرنده یا موجود خانگی که مدتی با او انس گرفته از دست بدهد باز تا مدتی ناراخت و افسرده میشود. چه رسد به فرزند و جگرگوشه خودش. ممکن است بگویید تو چه میدانی داغ فرزند چیست که درباره آن صحبت میکنی؟ تو دردی را که من دارم از دوری و از دست دادن فرزندم میکشم نمیتوانی تصور کنی. ولی بنده خدمت شما عرض میکنم که شما وقتی شخصی به شما یک قرص مسکن میدهد هم میتوانید همین را بگویید که تو چه میدانی من چقدر درد میکشم و از آن مسکن استفاده نکنید. شما مختارید که به آزار خودتان و دلبندتان ادامه دهید. ولی اگر آرامش دخترتان را ترجیح دهید او را به خدا بسپارید و بگذاربد از زیبایی های آنجا لذت ببرد. اگر هم به مزارش می روید با آرامش و اعتماد به مهربانی خدا بروید. با دل خوش و آرام برایش رحمت بیشتر از خداوند طلب کنبد و بگویید: دخترم من آرامم و به رضای خدا رضایت دارم. اینکه از این جهان سخت، برآسودی و در رحمت حق قرار گرفتی بر تو نوش باد @ZamaniNDE 🌺🍃 ادامه👇