eitaa logo
چهارده معصوم علیه السلام
645 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
23.9هزار ویدیو
114 فایل
🌹﷽🌹 🍃🌺امــام جعفر صادق(علیه السلام)↓ { اگر مهدے را درڪ میڪردم تمام عمر به او خدمت میڪـردم.} ─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅ کپی حلال☘️
مشاهده در ایتا
دانلود
14-lotf.mp3
4.09M
🎬داستان نادرشاه و کودک 🎙حجت الاسلام سخنرانی های عالی و
8.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬انتقاد از سکوت برخی سلبریتی ها 🎙 حجت الاسلام سخنرانی های عالی و رفیعی 👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖منبر کوتاه 🔖 🎥 🔅چند بار امام زمان را برگردوندیم؟! 🔰 سخنرانی های عالی و رفیعی 👇
بد اخلاقی و عذاب قبر.mp3
3.45M
🎬بد اخلاقی و عذاب قبر 🎙حجت الاسلام سخنرانی های عالی و رفیعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📜 فرازی از وصیت نامه ❣خدایا! اینک قطره‌ای از آن دریای خروشان، بنده عاصی گنه‌کاری پای در راه جهاد در راه اسلام نهاده است. ❣بار الهی! کوله بار گناهم سنگین و توشه را هم اندک.. ❣خدایا! این تن خاکی را طاقت تحمل لهیب سوزان جهنم نیست به فریادم برس که تو تنها فریادرسی. ❣خدایا! عاشقم، عاشق دیدار جمالت، اما روسیاه که گنه‌کارم و عاصی..
16.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢_ به یاد مدافع امنیت و " " از کرج 💚«خوش غیرت» (قسمت هفتم ) 🌹شادی روح پاک شهیدان صلوات الّ
🌷 🌷 !! 🌷لحظه‌ای که جانباز شدم، به دلیل این‌که چند ترکش به صورتم خورده بود، حس نمی‌کردم که جانباز شده‌ام. خیلی با آرامش بودم اما بعد از حدود پنج دقیقه حس کردم خیلی درد دارم. وقتی امدادگر پاهایم را می‌بست، در ضمیر ناخودآگاهم احساس کردم پاهایم قطع شده است، اما دستم را نمی‌دانستم. بعد با آمبولانس من را به اورژانس مهران بردند، چون بدن بسیار قوی‌ای داشتم وقتی دکتر آستین‌های لباسم را قیچی می‌کرد، هم‌چنان به هوش بودم ولی نمی‌دانستم اعضای بدنم قطع شده است. بعد از حدود دو روز که در فرودگاه باختران به هوش آمدم، به سختی اندازه یکی _ دو سانت، سرم را از روی برانکارد بالا آوردم و دیدم.... 🌷و دیدم پاهایم قطع شده است، اما اصلاً ناراحت و نگران نشدم. چون زمان عملیات آماده‌باش بودیم موهایم بلند و سر و صورتم خونی و خاکی شده بود. با دست راستم خون‌های بین موهایم را پاک می‌کردم. تا آمدم با دست چپم این کار را انجام دهم، دیدم قطع شده است. خنده‌ام گرفت. پیرمردی که بالای سرم بود و داشت با گاز استریل لب‌هایم را نمناک می‌کرد، گفت: «به من می‌خندی؟» گفتم: «نه، به تو فکر نمی‌کنم.» گفت: «‌پس به چی می‌خندی؟» گفتم: «والا من نمی‌دانستم که دست چپم هم قطع شده، حالا که فهمیده‌ام، خنده‌ام گرفته است.» : جانباز سرافراز ۷۰ درصد قطع دو پا و یک دست علی عباس‌پور، برادر شهید حیدرعلی عباس‌پور منبع: پایگاه خبری _ تحلیلی مشرق نیوز
از بیان حق هیچگاه خودداری نکرد، و هرگاه او را به سکوت دعوت می‌کردند، پاسخ می‌داد «هیچ دلیلی نمی‌بینم که حرف حق را به زبان نیاورم و اگر نگویم جای نگرانی است، وقتی چیزی را می‌بینم که حق است باید از آن دفاع کنیم حتی اگر همه ما زیر سؤال برویم.»
8.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃حکایت عشق ۱۰ روضه خوانی حاج منصور ارضی در خانه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی