هدایت شده از نهجالبلاغهآقـاامیرالمؤمنیـن
⚜️#حکمت_8_نهج_البلاغه⚜️
وَ قَالَ (علیه السلام): اعْجَبُوا لِهَذَا الْإِنْسَانِ، يَنْظُرُ بِشَحْمٍ وَ يَتَكَلَّمُ بِلَحْمٍ وَ يَسْمَعُ بِعَظْمٍ وَ يَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْمٍ.
🟡شگفتى هاى تن آدمى (علمى، فيزيولوژى انسانى):
📜و درود خدا بر او، فرمود: از ويژگى هاى انسان در شگفتى مانيد، كه: با پاره اى «پى» مى نگرد، و با «گوشت» سخن مى گويد، و با «استخوان» مى شنود، و از «شكافى» نفس مى كشد.
┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄
📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇
🔶 @nahjolbalaghe5
┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
هدایت شده از نهجالبلاغهآقـاامیرالمؤمنیـن
*🔰شرح و تفسیر حکمت 35🔰*
👌🔆اثر نسبت هاى ناروا
📜امام(عليه السلام) در اين سخن پربار مى فرمايد:🔻 «كسى كه در نسبت دادن امورى كه مردم ناخوش دارند به آنها شتاب كند، مردم نسبت هاى ناروايى به او مى دهند»;
❌عيب جويى و ذكر عيوب مردم هرچند آشكار باشد كارى است بسيار ناپسند
⏯و اگر كسى نيت امر به معروف و نهى از منكر داشته باشد نبايد منكراتى را كه از بعضى سر زده آشكارا و در ملأ عام بگويد، بلكه اين گونه تذكرات بايد خصوصى و مخفيانه باشد
🔔ولى به هر حال از آنجا كه مردم از گفتن عيوب و كارهاى زشتشان به صورت آشكارا ناراحت مى شوند و در مقام دفاع از خود بر مى آيند
🚫 يكى از طرق دفاع اين است كه گوينده را متهم به امورى مى كنند كه چه بسا واقعيت هم نداشته باشد تا از اين طريق ارزش سخنان او را بكاهند و بگويند: فرد آلوده حق ندارد ديگران را به آلوده بودن متهم كند. ‼️
🔰 مرحوم علامه مجلسى در جلد 72 بحار الانوار در باب «تَتَبَّعُ عُيُوبِ النّاسِ وَإفْشاءِها» روايت جالبى از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل مى كند كه فرمود:
❇️ «در مدينه اقوامى داراى عيوبى بودند آنها از ذكر عيوب مردم سكوت كردند، خداوند هم مردم را از ذكر عيوب آنها ساكت كرد.
🔮آنها از دنيا رفتند در حالى كه مردم آنها را از هرگونه عيب پاك مى دانستند
🔮 و (به عكس) در مدينه اقوام (ديگرى) بودند كه عيبى نداشتند ولى درباره عيوب مردم سخن گفتند خداوند براى آنها عيوبى آشكار ساخت كه پيوسته به آن شناخته مى شدند تا از دنيا رفتند».
🔰در تواريخ داستان هاى بسيارى در اين زمينه ذكر شده: آمده است كه «مغيرة بن اسود» (يكى از شعراى عرب) معروف به لقب «اقيشر» بود. او از اين لقب سخت خشمگين مى شد😡.
⬅️ (زيرا اقيشر به معناى كسى است كه صورتش سرخ شده و پوست آن ريخته است) روزى يك نفر از قبيله «بنى عبس» او را صدا زد «يا اقيشر» او ناراحت شد و پس از چند لحظه سكوت، اين شعر را درباره او انشا كرد:⤵️
*أَتَدْعُونى الأَقيشَر ذاكَ اسْمى وَأدْعُوكَ ابْنَ مُطْفِئَةِ السِّراجِ*
*تُناجى خِدْنَها بِاللَّيْلِ سِرّاً وَربُّ النّاسِ يَعْلَمْ ما تُناجى*
🔸«تو به من اقيشر مى گويى آرى اين اسم من است ولى من به تو مى گويم: «اِبْنِ مُطْفِئَةُ السِّراج» يعنى فرزند زنى كه چراغ را نيمه شب خاموش كرد، زيرا با دوست فاسقش شبانه آهسته سخن مى گفت و خدا مى داند چه سخنانى مى گفت».
🟤از آن به بعد اين لقب زشت بر آن مرد و فرزندانش باقى ماند.❗️
🔰 امثال اين داستان ها فراوان است و همه گواهى است بر آنچه امام(عليه السلام)بيان فرموده⤵️
🔸كه هرگاه كسى به مردم چيزى بگويد كه ناخوش دارند آنها نيز به او نسبت هاى ناروا مى دهند (يا اعمال زشت مخفيانه آنها را آشكار مى كنند).
┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄
📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇
🔶 @nahjolbalaghe5
┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
هدایت شده از نهجالبلاغهآقـاامیرالمؤمنیـن
*🔰شرح و تفسیر حکمت 34 🔰*
👌🔆 برترين غنا
📜امام(عليه السلام) در اين سخن كوتاه و پربارش درس بزرگى به همه طالبان غنا و بى نيازى مى دهد،
✴️مى فرمايد: «برترين غنا و بى نيازى، ترك آرزوهاست»;
🔔 در اين عبارت نورانى امام (ع) ، منظور آرزوهاى دور و دراز و دور از منطق عقل و شرع است.
🔶 بديهى است اين گونه آرزوها غنا و بى نيازى را از انسان سلب مى كند،
⭕زيرا از يك سو چون همه آنها به وسيله خود انسان دست نيافتنى است او را وادار به متوسل شدن به اين و آن مى كند و بايد در مقابل هر انسانی خواه شريف باشد يا وضيع، باارزش باشد يا بى ارزش، دست حاجت دراز كند و اين با غنا و بى نيازى هرگز سازگار نيست
🔺از سوى ديگر براى رسيدن به چنين آرزوهايى بايد در مصرف كردن ثروت خود بخل ورزد و همه آن را ذخيره كند و عملاً زندگى فقيرانه اى داشته باشد.
🔸از سوى سوم چنين كسى آرامش روح و فكر خود را بايد براى رسيدن به اين آرزوها هزينه كند.
🔰 در روايتى در غررالحكم آمده است: «أَنْفَعُ الْغِنَى تَرْكُ الْمُنَى;
✴️سودمندترين دارو (ى اضطراب و نگرانى) ترك آرزوهاى دور و دراز است».
🔷 تمام اين وابستگى ها زاييده آرزوهاى دور و دراز است; هرگاه آن آرزوها از صفحه فكر انسان پاك شود، انسان به غنا و بى نيازى پرارزشى دست مى يابد
✴️ و به همين دليل امام(عليه السلام) ترك اين آرزوها را برترين و بهترين غنا شمرده است.
🔰در تعبير ديگرى كه در حكمت 371 آمده است امام(عليه السلام) مى فرمايد :
▪️«لاَ كَنْزَ أَغْنَى مِنَ الْقَنَاعَة;
🔶هيچ گنجى بى نياز كننده تر از قناعت نيست (همان قناعتى كه نقطه مقابل آرزوهاى طولانى محسوب مى شود)».
_📜امام هادى(عليه السلام) طبق روايتى كه علامه مجلسى آن را از درة الباهرة نقل كرده است،_
🟢غنا و توانگرى آن است كه دامنه آرزو را كم كنى و به آنچه خدا به تو داده است خرسند باشى و فقر آن است كه نفس آدمى سيرى ناپذير و شديدا (از رسيدن به همه آرزوها) نوميد باشد»
┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄
📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇
🔶 @nahjolbalaghe5
┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
هدایت شده از نهجالبلاغهآقـاامیرالمؤمنیـن
⚜️#حکمت_34_نهج_البلاغه⚜️
وَ قَالَ (علیه السلام): أَشْرَفُ الْغِنَى، تَرْكُ الْمُنَى.
🟡راه بى نيازى (اخلاقى):
📜و درود خدا بر او، فرمود: بهترين بى نيازى، ترك آرزوهاست.
┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄
📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇
🔶 @nahjolbalaghe5
┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
هدایت شده از نهجالبلاغهآقـاامیرالمؤمنیـن
*🔰شرح و تفسیر حکمت 33 🔰*
👌🔆افراط و تفريط ممنوع!
🔮 بخش دوم (پایان) 🔮
🔰در روايتى از امام صادق(عليه السلام) با ذكر مثال روشن و جالبى اين حد اعتدال بيان شده است.
✍ راوى مى گويد:
_امام مشتى از سنگريزه برداشت و محكم در دست خود گرفت سپس فرمود: بخل و اقتار كه خداوند فرموده همين است ._
✴️آن گاه مشت ديگرى بر داشت و چنان دست خود را گشود كه همه آن روى زمين ريخت و فرمود اين اسراف است
🔶آن گاه مشت ديگرى برداشت و آن را به طورى گشود كه مقدارى در كف دست باقى ماند و مقدارى از لابه لاى انگشتان فرو ريخت و فرمود اين همان قوام است (كه در قرآن مجيد آمده است)».
💠در شأن نزول آيه 29 سوره «اسراء» نيز آمده است كه شخص سائلى از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) تقاضاى پيراهن كرد.
🔶 پيامبر پيراهن خود را به او بخشيد و همين امر سبب شد كه آن روز نتواند براى نماز به مسجد برود.
🟪اين جريان سبب شد كه زبان منافقان باز گردد و بگويند محمد خواب مانده يا مشغول لهو و سرگرمى شده و نمازش را به فراموشى سپرده است.
🔻(ولى هنگامى كه از جريان كار باخبر شدند شرمنده گشتند) آيه فوق نازل شد و به پيامبر چنين دستور داد:
🔶 «(وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِكَ وَلا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً);
🔰دست خود را بر گردن خويش زنجير مكن (و انفاق و بخشش را ترك منما) و بيش از حد (نيز) دست خود را مگشاى كه خانه نشين شوى و مورد سرزنش قرارگيرى و از كار خود فرو مانى».
🔷در اينجا اين سؤال پيش مى آيد كه تاكيد در ميانه روى در انفاق چگونه با ايثار (مقدم داشتن ديگران بر خويشتن) كه در حالات بسيارى از پيشوايان آمده سازگار است⁉️
💢 مثل آنچه در شأن نزول سوره «دهر» و داستان مسكين و يتيم و اسير آمده و به دنبال آن آيه شريفه (وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَيَتِيماً وَأَسِيراً)نازل شد.
🔸پاسخ اين سؤال روشن است، مسئله *اعتدال* حكمى عام است و *ايثار* حكمى خاص كه مربوط به موارد معينى است.
▪️ به عبارت ديگر: اصل بر اعتدال در مسئله انفاق و ايثار يك استثناست.
✴️به علاوه، دستور به
ايثار مربوط به جايى است كه بخشش فراوان، نابسامانى فوق العاده اى در زندگى انسان ايجاد نكند و «ملوم» و «محسور» نگردد در غير اين صورت بايد از دستور اعتدال پيروى كرد.❗
┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄
📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇
🔶 @nahjolbalaghe5
┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
هدایت شده از نهجالبلاغهآقـاامیرالمؤمنیـن
*🔰شرح و تفسیر حکمت 33 🔰*
👌🔆افراط و تفريط ممنوع!
🔮بخش اول🔮
🔔اعتدال در بخشش وحسابرسی
📜امام(عليه السلام) در اين سخن كوتاه و پرمعنا دعوت به اعتدال در بذل و بخشش هاى مالى مى كند و مى فرمايد:🔻
🔶 «سخاوتمند باش و در اين راه اسراف مكن و در زندگى حساب گر باش و سخت گير مباش»;
🔶مى دانيم بسيارى از علماى اخلاق اسلامى، تمام فضايل اخلاقى را حد وسط در ميان افراط و تفريط مى دانند.
✴️اين مسئله هرچند عموميت ندارد
✅ولى در مورد بسيارى از صفات از جمله فضيلت سخاوت صادق است كه در ميان دو صفت رذيله قرار گرفته: اسراف و تبذير، و بخل و تقتير.❗️
❇️ _مُبذّر از ماده «تبذير» از ريشه «بذر» (بر وزن نذر) در اصل به معناى پاشيدن دانه است;_
👈ولى چون اين واژه در مورد اموال به كار رود به كار كسانى اطلاق مى شود كه اموال خود را به صورت نادرست مصرف كرده و آن را حيف و ميل مى كنند.
🔄معادل آن در فارسى امروز ريخت و پاش است و تفاوت آن با اسراف اين است كه اسراف مصرف بى رويه و تبذير اتلاف بى رويه است
✴️البته اين در صورتى است كه اين دو واژه در مقابل هم قرار گيرند; ولى هرگاه جداگانه استعمال شوند ممكن است مفهوم عامى داشته باشند.
💢«مُقتِّر» از ماده «تقتير» در اصل به معناى تنگ گرفتن است و هنگامى كه در مورد اموال به كار رود به معناى بخيل و خسيس بودن است .
✳️«مقدّر» از ماده تقدير به معناى مديريت صحيح اموال است كه حد وسط در ميان تبذير و تقتير است.
🔰قرآن مجيد درباره مبذّرين مى فرمايد: «(وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ وَالْمِسْكينَ وَابْنَ السَّبيلِ وَلا تُبَذِّرْ تَبْذيراً إِنَّ الْمُبَذِّرينَ كانُوا إِخْوانَ الشَّياطين);
🟪حق خويشاوندان و مستمندان و واماندگان در راه را ادا كن و تبذير مكن، چرا كه تبذير كنندگان برادران شيطانند».
🔷در جاى ديگر درباره صفات والاى بندگان برگزيده و عباد الرحمان مى فرمايد:
«(وَالَّذينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً);
✴️آنها كسانى هستند كه هنگامى كه انفاق مى كنند نه اسراف مى كنند و نه بخل و سخت گيرى دارند و در ميان اين دو، حد اعتدال را رعايت مى كنند».
♻️ادامه دارد....
┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄
📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇
🔶 @nahjolbalaghe5
┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
هدایت شده از نهجالبلاغهآقـاامیرالمؤمنیـن
⚜️#حکمت_33_نهج_البلاغه⚜️
وَ قَالَ (علیه السلام): كُنْ سَمْحاً وَ لَا تَكُنْ مُبَذِّراً، وَ كُنْ مُقَدِّراً وَ لَا تَكُنْ مُقَتِّراً.
🟡اعتدال در بخشش و حسابرسى (اخلاقى، اجتماعى، اقتصادى):
📜و درود خدا بر او، فرمود: بخشنده باش امّا زياده روى نكن، در زندگى حسابگر باش امّا سخت گير مباش.
┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄
📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇
🔶 @nahjolbalaghe5
┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄