eitaa logo
مباحث
1.7هزار دنبال‌کننده
38.2هزار عکس
34.3هزار ویدیو
1.7هزار فایل
﷽ 🗒 عناوین مباحِث ◈ قرار روزانه ❒ قرآن کریم ؛ دو صفحه (کانال تلاوت) ❒ نهج البلاغه ؛ حکمت ها(نامه ها، جمعه) ❒ صحیفه سجادیه ؛ (پنجشنبه ها) ⇦ مطالب متفرقه ⚠️ برای تقویت کانال، مطالب را با آدرس منتشر کنید. 📨 دریافت نظرات: 📩 @ali_Shamabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕ استخوان لای زخم 🔸️فرآیند تاریخی شکل‌گیری اختلافات مرزی با افغانستان و نتایج آن در دوره پهلوی اول 🔹️"استخوان لای زخم" حکایت جدایی بخش مهمی از سرحدات ایران در دوره به دستور رضاشاه است، مناطقی که به جهت اهمیت سر منشأ تقسیم آب می‌توانست منافع ملی ایرانیان را تأمین کند‌. ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مباحث
و ایضا روایت کرده است که روزی منصور در قصر حمرای خود نشست و هر روز که در آن قصر شوم می نشست آن روز ر
🗣️ محمّد پسر ربیع گفت که چون پدرم به خانه آمد مرا طلبید و من از همه پسرهای او جری تر و سنگین دل تر بودم پس گفت برو به نزد جعفر بن محمّد و از دیوار خانه او بالا رو و بی خبر به سرای او داخل شو بر هر حالی که او را بیابی بیاور. پس آخر شب به منزل آن حضرت رسیدم و نردبانی گذاشتم و به خانه او بی خبر درآمدم دیدم که پیراهنی پوشیده و دستمالی بر کمر بسته و مشغول نماز است ، چون از نماز فارغ شد گفتم بیا که خلیفه تو را می طلبد، گفت بگذار که دعا بخوانم و جامه بپوشم ، گفتم نمی گذارم. فرمود که بگذار بروم و غسلی بکنم و مهیای مرگ گردم ، گفتم مرخص نیستم و نمی گذارم؛ پس آن مرد پیر ضعیف را که زیاده از هفتاد سال از عمرش گذشته بود با یک پیراهن و سر و پای برهنه از خانه بیرون آوردم ، چون پاره ای راه آمد ضعف بر او غالب شد و من رحم کردم بر او و بر استر خود سوار کردم و چون به در قصر خلیفه رسیدم شنیدم که با پدرم می گفت : وای بر تو ای ربیع ! دیر کرد و نیامد؛ پس ربیع بیرون آمد و چون نظرش بر امام علیه السلام افتاد و او را با این حالت مشاهده کرد گریست ! زیرا که ( ربیع ) اخلاص بسیار به خدمت حضرت داشت و آن بزرگوار را امام زمان می دانست ...