⭕ استخوان لای زخم
🔸️فرآیند تاریخی شکلگیری اختلافات مرزی با افغانستان و نتایج آن در دوره پهلوی اول
🔹️"استخوان لای زخم" حکایت جدایی بخش مهمی از سرحدات ایران در دوره #پهلوی_خبیث به دستور رضاشاه است، مناطقی که به جهت اهمیت سر منشأ تقسیم آب میتوانست منافع ملی ایرانیان را تأمین کند.
#حافظه_تاریخی
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
مباحث
و ایضا روایت کرده است که روزی منصور در قصر حمرای خود نشست و هر روز که در آن قصر شوم می نشست آن روز ر
🗣️ محمّد پسر ربیع گفت که چون پدرم به خانه آمد مرا طلبید و من از همه پسرهای او جری تر و سنگین دل تر بودم پس گفت برو به نزد جعفر بن محمّد و از دیوار خانه او بالا رو و بی خبر به سرای او داخل شو بر هر حالی که او را بیابی بیاور. پس آخر شب به منزل آن حضرت رسیدم و نردبانی گذاشتم و به خانه او بی خبر درآمدم دیدم که پیراهنی پوشیده و دستمالی بر کمر بسته و مشغول نماز است ، چون از نماز فارغ شد گفتم بیا که خلیفه تو را می طلبد، گفت بگذار که دعا بخوانم و جامه بپوشم ، گفتم نمی گذارم. فرمود که بگذار بروم و غسلی بکنم و مهیای مرگ گردم ، گفتم مرخص نیستم و نمی گذارم؛ پس آن مرد پیر ضعیف را که زیاده از هفتاد سال از عمرش گذشته بود با یک پیراهن و سر و پای برهنه از خانه بیرون آوردم ، چون پاره ای راه آمد ضعف بر او غالب شد و من رحم کردم بر او و بر استر خود سوار کردم و چون به در قصر خلیفه رسیدم شنیدم که با پدرم می گفت : وای بر تو ای ربیع ! دیر کرد و نیامد؛ پس ربیع بیرون آمد و چون نظرش بر امام علیه السلام افتاد و او را با این حالت مشاهده کرد گریست ! زیرا که ( ربیع ) اخلاص بسیار به خدمت حضرت داشت و آن بزرگوار را امام زمان می دانست ...