4_5823337545789869679.mp3
5.4M
📲 فایل صوتـے
🎙 آیت الله #جوادی_آملی حفظه الله تعالی
🔖 دعایی برای عصر غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف و علیه السلام)
#نهج_البلاغه | #حکمت ۸۲
🏷️ ارزش هاى والاى انسانى
┄┅═✧ا﷽ا✧═┅┄
❁• وَ قَالَ عليهالسلام أُوصِيكُمْ بِخَمْسٍ لَوْ ضَرَبْتُمْ إِلَيْهَا آبَاطَ اَلْإِبِلِ لَكَانَتْ لِذَلِكَ أَهْلاً
لاَ يَرْجُوَنَّ أَحَدٌ مِنْكُمْ إِلاَّ رَبَّهُ وَ لاَ يَخَافَنَّ إِلاَّ ذَنْبَهُ وَ لاَ يَسْتَحِيَنَّ أَحَدٌ مِنْكُمْ إِذَا سُئِلَ عَمَّا لاَ يَعْلَمُ أَنْ يَقُولَ لاَ أَعْلَمُ وَ لاَ يَسْتَحِيَنَّ أَحَدٌ إِذَا لَمْ يَعْلَمِ اَلشَّيْءَ أَنْ يَتَعَلَّمَهُ وَ عَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّ اَلصَّبْرَ مِنَ اَلْإِيمَانِ كَالرَّأْسِ مِنَ اَلْجَسَدِ وَ لاَ خَيْرَ فِي جَسَدٍ لاَ رَأْسَ مَعَهُ وَ لاَ فِي إِيمَانٍ لاَ صَبْرَ مَعَهُ
┅───────────────┅
☜ و درود خدا بر او، فرمود: شما را به پنج چيز سفارش مىكنم كه اگر براى آنها شتران را پر شتاب برانيد و رنج سفر را تحمّل كنيد سزاوار است. كسى از شما جز به پروردگار خود اميدوار نباشد و جز از گناه خود نترسد، و اگر از يكى سؤال كردند و نمىداند، شرم نكند و بگويد نمىدانم و كسى در آموختن آنچه نمىداند شرم نكند.
و بر شما باد به شكيبايى، كه شكيبايى، ايمان را چون سر است بر بدن و ايمان بدون شكيبايى چونان بدن بىسر، ارزشى ندارد.
─┅•═༅𖣔✾✾𖣔༅═•┅─
🇯 🇴 🇮 🇳
─┅•═༅𖣔✾✾𖣔༅═•┅─
♻️ ترجمه فیضالاسلام: امام عليه السّلام (در اندرز) فرموده است: شما را به پنج چيز سفارش ميكنم كه براى بدست آوردن آنها اگر (با پاشنههاى پاى خود) زير بغلهاى شترها بزنيد (بشتاب رفته رنج و سختى را بر خود هموار سازيد) سزاوار است:(اوّل) بايد هيچيك از شما اميدوار نباشد مگر به پروردگار خود (زيرا اميدوارى و توجّه باو مستلزم #اخلاص در عمل و دوام عبادت و بندگى است، دوم) و نترسد مگر از #گناه خود (زيرا بزرگترين ترسها از عذاب و كيفر خداوند است و به بنده نمىرسد مگر بر اثر گناه، سوم) و اگر چيزى را كه نمىداند از او بپرسند بايد شرم نكند كه بگويد نمىدانم (زيرا اگر شرم كند ندانسته مىگويد و ديگرى را گمراه مىسازد و آن موجب تباهى است، چهارم) و اگر چيزى را نمىداند بايد شرم ننمايد از اينكه آنرا بياموزد (زيرا اگر شرم نمايد در جهل و نادانى باقى مىماند و بيچاره ميشود، پنجم) و بر شما باد بصبر و شكيبائى زيرا (هيچيك از فضائل و كمالات از صبر خالى نيست و) شكيبائى از #ايمان مانند سر است است از تن، و خير و نيكى نيست در تنى كه سر نداشته باشد و در ايمانى كه با آن شكيبائى نباشد. ● • ۰
◄▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬►
📖 امام در اين حكمت پربار به پنج موضوع از مهمترين مسائلى كه در زندگى انسان سرنوشتساز است و اهميت فوق العادهاى دارد با تأكيد اشاره مىكند.
نخست مىفرمايد: «شما را به پنج چيز سفارش مىكنم كه اگر براى تحصيل آن شتران راهوار را به سرعت حركت دهيد (و همه جا را براى بهدست آوردن آن گردش كنيد) سزاوار است»؛ (أُوصِيكُمْ بِخَمْسٍ لَوْ ضَرَبْتُمْ إِلَيْهَا آبَاطَ الْإِبِلِ لَكَانَتْ لِذَلِكَ أَهْلاً)
👈 تعبير به «ضَرَبْتُمْ إلَيْهٰا آبٰاطَ الْإبِلِ ؛ زير بغل شتران را بزنيد) كنايه از نهايت تلاش و كوشش در اين راه است؛ زيرا هنگامى كه مىخواستند شتر را با سرعت به سوى مقصد حركت دهند به يكى از نقاط حساس بدن او از جمله زير بغل ضربه مىزدند تا با سرعت حركت كند.
آنگاه به بيان آنها يكى پس از ديگرى پرداخته مىفرمايد: «هيچ يك از شما جز به پرورگارش اميدوار نباشد (و دل نبندد)»؛ (لَا يَرْجُوَنَّ أَحَدٌ مِنْكُمْ إِلَّا رَبَّهُ) زيرا اولاً: مُسبِّب الاسباب خداست و بر اساس توحيد افعالى معتقديم: لا مؤثر فى الوجود الا الله؛ همه چيز به فرمان او و رشتۀ تمام امور در قبضۀ قدرت اوست؛ بنابراين چه بهتر كه انسان آب را از سرچشمه بگيرد و هرچه مىخواهد از او بخواهد و سرنوشت خود را در تفكرى شركآلود در دست ديگرى نبيند.
ثانياً به فرض كه ديگران هم سرنوشتساز باشند، خضوع و تواضع در برابر غير خدا ذلت است و در برابر پروردگار عزت. در روايتى آمده است هنگامى كه برادران يوسف مىخواستند او را به چاه بيفكنند و بر اثر حسادت او را مىزدند ناگهان يوسف شروع به خنديدن كرد. برادران سخت در تعجب فرو رفتند كه اينجا جاى خنده نيست گويى برادر ما مسئلۀ به چاه افكندن را شوخى مىانگارد؛ ولى يوسف پرده از اين راز برداشت و درس بزرگى به آنها و به همۀ ما آموخت. گفت: به خاطر دارم روزى به شما برادران نيرومند با آن بازوان قوى و قدرت فوق العاده نظر انداختم و با خود گفتم كسى كه اين همه يار و ياور نيرومند دارد چه غمى دارد. آن روز بر شما تكيه كردم و به بازوان نيرومندتان دل بستم ولى امروز خود را در چنگال شما گرفتار مىبينم و از شما به شما پناه مىبرم ولى به من پناه نمىدهيد. خدا از اين طريق به من آموخت كه من بر غير او تكيه نكنم.
البته اين مسئله منافاتى با استفاده از عالم اسباب و نيروهاى ديگران براى رسيدن به اهداف مادى و معنوى ندارد؛ مهم آن است كه انسان بداند هر سببى كه تأثيرى دارد آن هم از ناحيۀ خداست و اگر لحظهاى چشم الطاف الهى بر جهان اسباب بسته شود همۀ آنها از كار باز مىمانند.
در پايان به پنجمين و مهمترين دستور پرداخته مىفرمايد: «بر شما باد كه صبر و استقامت را پيشه كنيد، زيرا صبر و استقامت در برابر ايمان همچون سر است در برابر تن. تن بى سر فايدهاى ندارد همچنين ايمان بدون صبر و استقامت»؛ (وَ عَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ، فَإِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الْإِيمَانِ كَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ، وَ لَا خَيْرَ فِي جَسَدٍ لَا رَأْسَ مَعَهُ، وَ لَا فِي إِيمَانٍ لَا صَبْرَ مَعَهُ).
مىدانيم مهمترين حواس انسان در سر اوست: بينايى، شنوايى، چشايى و بويايى و مهمترين ابزار ارتباط انسان با ديگران كه زبان است در سر قرار دارد. دروازۀ ورود غذا به بدن؛ يعنى دهان نيز جزء اين پيكر است. از همه مهمتر، فرماندۀ تمام اعضا كه مغز است در وسط جمجمه قرار دارد كه اگر كمترين آسيبى به آن برسد بخشى از فعاليتهاى بدن تعطيل مىشود.
در سكتۀ مغزى كه گاه نيمى از بدن انسان فلج مىگردد عامل اصلى خونريزى بعضى از رگهاى مغز است كه آن بخش را از كار انداخته است. امروز در بسيارى از شهرهاى صنعتى اتاق كنترلى وجود دارد كه از آنجا به تمام بخشها فرمان لازم داده مىشود و يا دستور توقف مىدهند. مغز انسان در واقع اتاق كنترل تمام بدن است. همۀ اينها در سر قرار دارد؛ اگر سر از بدن جدا شود، انسان دست و پاى مذبوحانهاى مىزند و پس از چند دقيقه تمام دستگاهها تعطيل مىشود. صبر و استقامت نسبت به ايمان نيز چنين است. اگر از #ايمان جدا شود دوام و بقايى براى ايمان نخواهد بود، زيرا نه در برابر #گناه تاب تحمل ترك دارد، نه در برابر مشكلات اطاعت، توانى در خود مىبيند و نه در مصائب صبر مىكند. به همين دليل هنگامى كه فرشتگان رحمت به استقبال بهشتيان مىآيند به آنها مىگويند: «اين همه نعمت در برابر صبر و استقامتى است كه به خرج داديد»: ««وَ اَلْمَلاٰئِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ مِنْ كُلِّ بٰابٍ * سَلاٰمٌ عَلَيْكُمْ بِمٰا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى اَلدّٰارِ»؛ مؤمنان وارد باغهاى جاويدان بهشتى مىشوند و همچنين پدران، همسران و فرزندان صالح آنها و فرشتگان از هر درى بر آنان وارد مىشوند و به آنها مىگويند سلام بر شما (اينها همه) به دليل #صبر و استقامتتان است چه نيكو است سرانجام آن سراى جاويدان»