📖 امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه اشاره به بعضى از شرايط مهم دوستى كرده مىفرمايد: «دوست انسان، دوست نخواهد بود مگر اينكه برادر خود را در سه حالت فراموش نكند: به هنگامى كه دنيا به او پشت مىكند و در زمانى كه غايب است و پس از مرگش»؛ (لَا يَكُونُ الصَّدِيقُ صَدِيقاً حَتَّى يَحْفَظَ أَخَاهُ فِي ثَلَاثٍ: فِي نَكْبَتِهِ وَ غَيْبَتِهِ وَ وَفَاتِهِ)
شك نيست كه انسان در زندگى خود نيازمند به دوستانى است كه در مشكلات به او كمك كنند و در زمان راحتى مونس انسان باشند؛ زيرا روح اجتماعى انسان از يك سو و نيازهاى گستردهاى كه دارد و به تنهايى قادر به رسيدن به آنها نيست از سوى ديگر ايجاب مىكند كه يارانى براى خود انتخاب كند؛ ولى اين ياران مختلفاند؛
گروهى مانند تاجرانند كه دائماً انتظار دارند در مقابل خدمتى، خدمتى به آنان شود و طبيعى است كه هر وقت از دوست خود بهرهاى نداشته باشند او را براى هميشه رها مىكنند.
گروه ديگرى هستند كه گرچه در برابر هر خدمت انتظار خدمتى دارند؛ ولى خدمات پيشين را فراموش نمىكنند و به پاس آنها دوست خود را در مشكلات يارى مىدهند؛ اما هنگامى كه تصور مىكنند پاداش خدمتهاى پيشين او را دادهاند رهايش مىسازند.
گروه سومى نيز هستند كه دوستى آنها بر اساس #محبت است و صفا و صداقت نه نتيجه خدمت و كارى شبيه تجارت. آنها به هنگام قدرت به دوستان خود خدمت مىكنند و انتظار پاسخى از آنها ندارند و به همين دليل به هنگام بروز مشكلات براى دوستان خود هرگز آنها را رها نمىسازند و همچنان به اصول اخوت و دوستى وفادارند.
امام عليه السلام در اين كلام پربارش اشاره به اين گروه مىكند كه دوستان حقيقى و واقعى اند؛ آنها در سه زمان دوست خود را فراموش نمىكنند؛ به هنگام «نكبت» آنها در چنين زمانى در كنار دوست خود مىايستند، به او كمك مىكنند، تسلى خاطر مىدهند، غمگسار و وفادارند.
...
#مطالعه
#داستانهای_شگفت
#شهید_دستغیب
72 - فدا شدن سگی برای صاحبش
و نیز مرحوم حاج شیخ سهام الدین مزبور نقل کرد از پدرش و آن مرحوم از جدّش که وقتی مرحوم حسینعلی میرزا فرمانفرما در کنار دریا برهنه می شود که در دریا شنا کند، سگی که داشته، مانعش می شود. فرمانفرما به سگ اعتنایی نمی کند و آماده رفتن در آب می شود، آن لحظه که می خواسته خود را در آب بیندازد و سگ می بیند جلوگیری کردنش فایده ندارد و الان صاحبش در آب می رود، ناچار خود را در نقطه معینی از دریا پرتاب می کند، ناگاه حیوان بزرگی او را می بلعد.
فرمانفرما می فهمد جهت جلوگیری کردن سگ چه بود و چگونه خودش را فدای صاحبش کرده است، از رفتن به آب منصرف می شود و از کار سگ حیران و سخت ناراحت و گریان می گردد.
#علامه_مجلسی در جلد 14 بحار، داستانهای عجیبی در باب وفای سگ و فدا کردن خودش را برای صاحبش نقل نموده است و چون در این چند داستان از حیا و وفای سگ و قیاس به حال انسان و بی حیایی و بی وفاییش ذکری شد، مناسب دیدم داستانی را که جناب شیخ بهائی علیه الرحمه به نظم درآورده اینجا نقل شود :
شعر :
عابدی در کوه لبنان بُد مقیم
در بن غاری چو اصحاب رقیم
روی دل از غیر حق برتافته
گنج عزت را ز عزلت یافته
روزها می بود مشغول صیام
یک ته نان می رسیدش وقت شام
نصف آن شامش بُدی نصفی سحور
وز #قناعت داشت در دل صد سرور
بر همین منوال حالش می گذشت
نامدی از کوه هرگز سوی دشت
از قضا یک شب نیامد آن رغیف
شد ز جوع آن پارسا زار و نحیف
کرد مغرب را ادا وانگه عشا
دل پر از وسواس در فکر غذا
بسکه بود از بهر قوتش اضطراب
نه عبادت کرد عابد شب نه خواب
صبح چون شد زآن مقام دلپذیر
بهر قوتی آمد آن عابد به زیر
بود یک قریه به قرب آن جبل
اهل آن قریه همه گبر و دغل
عابد آمد بر در گبری ستاد
گبر او را یک دو نانِ جو بداد
عابد آن نان بِستُد و شکرش بگفت
وز وصول طعمه اش خاطر شگفت
کرد آهنگ مقام خود دلیر
تا کند افطار بر خُبز شعیر
در سرای گبر بُد گرگین سگی
مانده از جوع استخوانی و رگی
پیش او گر خط پرگاری کشی
شکل نان بیند بمیرد از خوشی
بر زبان گر بگذرد لفظ خبر
خبز پندارد رود هوشش ز سر
کلب در دنبال عابد پو گرفت
از پی او رفت و رخت او گرفت
زان دو نان عابد یکی پیشش فکند
پس روان شد تا نیاید زو گزند
سگ بخورد آن نان و از پی آمدش
تا مگر بار دیگر کا زاردش
عابد آن نان دیگر دادش روان
تاکه باشد از عذابش در امان
کلب آن نان دگر را نیز خورد
پس روان گردید از دنبال مرد
همچو سایه از پی او می دوید
عف و عف می کرد رختش می درید
گفت عابد چون بِدید این ماجرا
من سگی چون تو ندیدم بی #حیا
صاحبت غیر از دو نان چیزی نداد
وان دونان را بستدی ای کج نهاد
دیگرم از پی دویدن بهر چیست
وین همه رختم دریدن بهر چیست
سگ به نطق آمد که ای صاحب کمال
بی حیا من نیستم چشمی بِمال
هست از وقتی که من بودم صغیر
مسکنم ویرانهی این گبر پیر
گوسفندش را شبانی می کنم
خانه اش را پاسبانی می کنم
گَه به من از لطف نانی می دهد
گاه مشت استخوانی می دهد
گاه از یادش رود اطعام من
وز مجاعت تلخ گردد کام من
روزگاری بگذرد کاین ناتوان
نه زِ نان یابد نشان نه استخوان
گاه هم باشد که این گبر کهن
نان نیابد بهر خود نه بهر من
چون بر درگاه او پرورده ام
رو به درگاه دگر ناورده ام
هست کارم بر در این پیر گبر
گاه شکر #نعمت او گاه صبر
تو که نامد یک شبی نانت به دست
در بَنای صبر تو آمد شکست
از در رزّاق رو برتافتی
بر در گبری روان بشتافتی
بهر نانی دوست را بگذاشتی
کرده ای با دشمن او آشتی
خود بده #انصاف ای مرد گزین
بی حیاتر کیست من یا تو ببین
مرد عابد زین سخن مدهوش شد
دست خود بر سر زد و بی هوش شد
ای سگ نفس ″بهائی″ یاد گیر
این #قناعت از سگ آن گبر پیر
بر تو گر از صبر نگشاید دری
از سگ گرگینِ گبری کمتری
🌻 دورهۍ آمـوزش مجـازۍ
امــر به معــروف و نهــی از منڪـر
با تدریس استاد برجسته کشوری؛
#دکتر_علی_تقوی
🗓طول دوره : ۲۵ روز، ساعت دلخواه
⏰ روزانه فقط ۱۵ دقیقه
ثبـتنام: ڪلمـهۍ معــروف را بفرستید به👇🏼
@vajeb123
در یڪی از پیام رسانهاۍ
ایتا 🌼گپ🌼آیگپ🌼سروش🌼روبیکا🌼بله
💥گواهی به عنـوان دوره ضمـن خدمـت در ادارات قابل پذیـرش است.
═💎💫═══
به کانال ما بپیوندید👆
🗓 #تقویم_محرم
🏴 در کربلا چه گذشت؟
☑️ روز سوم #محرم
#امام_حسین علیه السلام
#از_تبیین_تا_قیام
🚩 @Mabaheeth
معنی همراهی خانواده با امام3.mp3
1.19M
👆🏻👆🏻
◉━━━━━────
↻ ◁ㅤ❚❚ㅤ▷ㅤ⇆
🎧 منبر: #بعثت_خون
3️⃣ فصل سوم:معنی همراهی #خانواده با امام
🎙#امام_خامنه_ای مدظله العالی
#محرم
#امام_حسین علیه السلام
#از_تبیین_تا_قیام
رسولی.mp3
857.1K
●━━━━━──────
⇆ ◁ㅤ❚❚ㅤ▷ㅤ ↻
▪️سلام ما رو رقیه ببر به محضر بابا...
🎤حاج #مهدی_رسولی
#محرم
#امام_حسین علیه السلام
#هیئت_مجازی
@fatemune
┈••✾🏴✾••┈
🚩 @Mabaheeth
6.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔊━━━━━──────
⇆ ◁ㅤ❚❚ㅤ▷ ↻
🎙 #حاج_محمود_کریمی
به خاک چادر زینب قسم که در صف محشر
تمام گریه کنانند در امان رقیه...
◼️ #حضرت_رقیه(سلام الله علیها)
#ماه_محرم
╭──────๛- - - - - ┅╮
│🏴 @Mabaheeth 🥀
╰──────────────