مباحث
...نهج البلاغه | #نامه_ها ✉️ نامه ۳۲ - نامه به معاویه در افشاى سياستهای گمراه کننده او
...نهج البلاغه | #نامه_ها
✉️ نامه ۳۳ - نامه به قثم بن عباس فرماندار مكه در سفارش به قاطعیت در مدیریت
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
📜 و من كتاب له عليهالسلام إلى قثم بن العباس و هو عامله على مكة
📃 أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ عَيْنِي بِالْمَغْرِبِ كَتَبَ إِلَيَّ يُعْلِمُنِي أَنَّهُ وُجِّهَ إِلَى اَلْمَوْسِمِ أُنَاسٌ مِنْ أَهْلِ اَلشَّامِ اَلْعُمْيِ اَلْقُلُوبِ اَلصُّمِّ اَلْأَسْمَاعِ اَلْكُمْهِ اَلْأَبْصَارِ
پس از ياد خدا و درود، همانا مأمور اطلاعاتى من در شام به من اطلاع داده است كه گروهى از مردم شام براى مراسم حج به مكّه مىآيند، مردمى كور دل، گوشهايشان در شنيدن حق ناشنوا، و ديدههايشان نابينا
اَلَّذِينَ يَلْبِسُونَ اَلْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَ يُطِيعُونَ اَلْمَخْلُوقَ فِي مَعْصِيَةِ اَلْخَالِقِ وَ يَحْتَلِبُونَ اَلدُّنْيَا دَرَّهَا بِالدِّينِ وَ يَشْتَرُونَ عَاجِلَهَا بِآجِلِ اَلْأَبْرَارِ اَلْمُتَّقِينَ وَ لَنْ يَفُوزَ بِالْخَيْرِ إِلاَّ عَامِلُهُ وَ لاَ يُجْزَى جَزَاءَ اَلشَّرِّ إِلاَّ فَاعِلُهُ
كه حق را از راه باطل مىجويند، و بنده را در نافرمانى از خدا، فرمان مىبرند، دين خود را به دنيا مىفروشند، و دنيا را به بهاى سراى جاودانه نيكان و پرهيزكاران مىخرند، در حالى كه در نيكىها، انجام دهندۀ آن پاداش گيرد، و در بدىها جز بدكار كيفر نشود.
فَأَقِمْ عَلَى مَا فِي يَدَيْكَ قِيَامَ اَلْحَازِمِ اَلصَّلِيبِ وَ اَلنَّاصِحِ اَللَّبِيبِ اَلتَّابِعِ لِسُلْطَانِهِ اَلْمُطِيعِ لِإِمَامِهِ وَ إِيَّاكَ وَ مَا يُعْتَذَرُ مِنْهُ وَ لاَ تَكُنْ عِنْدَ اَلنَّعْمَاءِ بَطِراً وَ لاَ عِنْدَ اَلْبَأْسَاءِ فَشِلاً وَ اَلسَّلاَمُ
پس در ادارۀ امور خود هُشيارانه و سر سختانه استوار باش، نصيحت دهندهاى عاقل، پيرو حكومت، و فرمانبردار امام خود باش، مبادا كارى انجام دهى كه به عذر خواهى روى آورى، نه به هنگام نعمتها شادمان و نه هنگام مشكلات سُست باشى. با درود.
═══════❖•° 𑁍 °•❖═══════
╭───
│ 🌐 @Mabaheeth
╰──────────
♻️ ترجمه فیضالاسلام: از نامههاى آن حضرت عليه السّلام است به قثم ابن عبّاس (ابن عبد المطّلب) كه از جانب آن بزرگوار (در تمام مدّت خلافت آن حضرت) بر مكّه حكمفرما بود (رجال دانان او را ثقه و مورد اطمينان و از نيكان اصحاب #اميرالمؤمنين عليه السّلام دانستهاند و حضرت او را در اين نامه از جاسوسهاى معاويه آگاه ساخته و بر حذر مىفرمايد، و ابن ميثم «عليه الرّحمة» در اينجا مىنويسد: سبب فرستادن اين نامه آنست كه معاويه هنگام حجّ جمعى را به مكّه فرستاد تا مردم را به اطاعت او دعوت نموده و از يارى علىّ عليه السّلام باز دارند، و ايشان را بياموزند كه امام عليه السّلام يا كشندۀ عثمان و شريك و همدست بوده، يا يارى او را ترك نموده است، و بهر جهت براى امامت صلاحيّت ندارد، و محاسن و نيكىهاى معاويه را به گمان خود با خوش خوئيها و بخشندگى او نقل كنند؛ پس امام عليه السّلام نامه را فرستاد تا قثم ابن عبّاس را بر اين كار، آگاه سازد و او به سياست و تدبير و انديشه رفتار كند، و گفتهاند: فرستادگان معاويه لشگرى بودند كه فرستاده بود تا در موسم حجّ بر مكّه دست يابند):
(۱) بعد از حمد خدا و درود بر پيغمبر اكرم؛ جاسوسِ من در مغرب (شام كه از شهرهاى غربىّ است) نوشته و مرا آگاه مىسازد كه بسوى حجّ گسيل گشته مردمى از اهل شام با دلهاى نابينا و گوشهاى كر، و ديدههاى كور مادر زاد، كسانى كه حقّ را از (راه) باطل مىجويند (گمان دارند با پيروى از معاويه بدين حقّ مىرسند) و در معصيت آفريننده و نافرمانى خدا از آفريده شده پيروى ميكنند (فرمان معاويه و پيروانش را مىبَرند كه بر خلاف حكم خدا است)، و به بهانۀ دين، شير دنيا را مىدوشند (براى بدست آوردن كالاى دنيا بنام دين و نهى از منكر گرد آمده با امام زمان خود مخالفت مىنمايند) و دنياى حاضر را بعوض آخرت نيكوكاران و پرهيزكاران مىخرند (بجاى نيكبختى و بهشت جاويد آتش دوزخ و كيفر الهىّ را اختيار ميكنند) و هرگز بخير و نيكى نرسد مگر نيكوكار، و هرگز كيفر بدى نيابد مگر بد كردار.
(۲) پس بر آنچه در دو دست تو است (حكومت مكّه و حفظ نظم و آرامش آن) پايدارى و ايستادگى كن ايستادگى شخص با احتياط كوشنده، و پند دهندۀ خردمند كه پيرو پادشاه و فرمانبردار امام و پيشوايش مىباشد.
(۳) و مبادا كارى كنى كه بعذر خواهى بكشد، و هنگام خوشيهاى فراوان، زياد شادمان (كه موجب كبر و سركشى است) و هنگام سختيها، هراسان و دل باخته (كه باعث شكست و از دست دادن دلاورى است) مباش، و درود بر شايستۀ آن.
╭───
│ 🌐 @Mabaheeth
╰──────────
📜 اين نامه زمانى براى قثم بن العباس فرستاده شد که بعضى از عوامل اطلاعاتى امام عليه السلام از مكّه به آن حضرت خبر دادند كه معاويه گروهى از اهل شام را براى پخش شايعات دروغين و سمپاشى بر ضد امير مؤمنان على عليه السلام در ايام حج به مكّه فرستاده است.
از عبارات ابن اعثم كوفى در الفتوح استفاده مىشود كه او سه هزار نفر از لشكر خود را با تجهيزات لازم به صورت پنهانى به مكّه فرستاده بود شايد براى اينكه اگر فرصتى به دست آيد دست به شورش بزنند و با طرفداران على عليه السلام درگير شوند و فضاى حرم امن خدا را نا امن كنند.
به هر حال امام عليه السلام در آغاز اين نامه چنين مىفرمايد: «اما بعد (از حمد و ثناى الهى) مأمور اطلاعاتى من در شام برايم نوشته و مرا آگاه ساخته كه گروهى از مردم شام به سوى موسم حج گسيل داشته شدهاند»؛ (أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ عَيْنِي - بِالْمَغْرِبِ - كَتَبَ إِلَيَّ يُعْلِمُنِي أَنَّهُ وُجِّهَ إِلَىٰ الْمَوْسِمِ أُنَاسٌ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ)
آنگاه صفات آنها را در سه جمله و اعمال آنها را در چهار جمله خلاصه مىكند و مىگويد: «گروهى كوردل، ناشنوا و نابينا»؛ (الْعُمْيِ الْقُلُوبِ، الصُّمِّ الْأَسْمَاعِ، الْكُمْهِ الْأَبْصَارِ)
اين سخن در واقع برگرفته از آيۀ شريفۀ قرآن است: ««وَ لَقَدْ ذَرَأْنٰا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِنَ اَلْجِنِّ وَ اَلْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاٰ يَفْقَهُونَ بِهٰا وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لاٰ يُبْصِرُونَ بِهٰا وَ لَهُمْ آذٰانٌ لاٰ يَسْمَعُونَ بِهٰا أُولٰئِكَ كَالْأَنْعٰامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولٰئِكَ هُمُ اَلْغٰافِلُونَ» ؛ به يقين گروه بسيارى از جن و انس را براى دوزخ آفريديم. آنها دلها (عقلها) يى دارند كه با آن (انديشه نمىكنند) و نمىفهمند و چشمانى كه با آن نمىبينند و گوشهايى كه با آن نمىشنوند. آنها همچون چهار پايانند؛ بلكه گمراهتر؛ اينان همان غافلانند (چون امكان هدايت دارند و بهره نمىگيرند)».
همان گونه كه در تفسير آيۀ شريفه نيز آمده است طرق معرفت انسان سه چيز است:
عقل🤔، كه با آن مىانديشد، چشم👀، كه حوادث مختلف را با آن مىبيند و تجربه مىآموزد و گوش👂، كه علوم نقلى را با آن مىشنود.
✍️ سپس دربارۀ اعمال آنها مىافزايد: «آنها كسانى هستند كه حق را با باطل مشتبه مىسازند و مخلوق را در مسير معصيت خالق اطاعت مىكنند و با دينفروشى به متاع دنيا مىرسند و آخرت را كه در انتظار نيكان و پاكان است به دنيا مىفروشند»؛ (الَّذِينَ يَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ، وَ يُطِيعُونَ الْمَخْلُوقَ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ، وَ يَحْتَلِبُونَ الدُّنْيَا دَرَّهَا بِالدِّينِ، وَ يَشْتَرُونَ عَاجِلَهَا بِآجِلِ الْأَبْرَارِ الْمُتَّقِينَ).
بديهى است كسانى كه كوردل و چشم و گوش بستهاند از اين امور امتناعى ندارند؛ براى اغفال مردم حق و باطل را به هم مىآميزند و براى جلب رضايت مخلوق و به دست آوردن جوايز او فرمان خدا را زير پا مىگذارند و براى به دست آوردن متاع دنيا سرمايۀ دينى خود را از دست مىدهند و آنها كسانى هستند كه چشم بصيرتشان به قدرى ضعيف است كه تنها دنيايى را كه پيش پاى آنهاست و زودگذر است مىبينند و جهان آخرت را با آنهمه نعمتها و مواهب معنوى و مادى كه اندكى دور دستتر است نمىبينند. به همين دليل آن را ناچيز مىشمرند و به آسانى به دنيا مىفروشند.
بديهى است معاويه(علیه الهاویة) هرگز از كسانى كه مختصر ايمان و سابقهاى در اسلام داشتند براى اين كارها انتخاب نمىكرد. دقيقاً جستجو مىكرد افرادى را پيدا كند كه نه دينى داشته باشند نه ايمانى، نه عقلى و نه وجدانى. بندگان و غلامانى باشند جان و دل بر كف و چشم بر امر و گوش بر فرمان؛ و اين است راه و رسم همۀ حاكمان جور و دغلكار.
آنگاه امام عليه السلام به اين حقيقت اشاره مىكند كه هركِس كار نيك و بدى كند پاداش و كيفر آن را خواهد ديد مىفرمايد: «در حالى كه هيچ كِس جز انجام دهندۀ كار نيك به پاداش آن نمىرسد و كسى جز فاعل شر، كيفر آن را نمىبيند»؛ (وَ لَنْ يَفُوزَ بِالْخَيْرِ إِلَّا عَامِلُهُ، وَ لَا يُجْزَىٰ جَزَاءَ الشَّرِّ إِلَّا فَاعِلُهُ).
اين نكته برگرفته از آيات شريفۀ قرآن است كه مىفرمايد: «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقٰالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ * وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقٰالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ»
📜 سپس قثم بن عباس را مخاطب ساخته مىفرمايد: «حال كه چنين است براى حفظ آنچه در دست دارى قيام كن، قيام شخصى دور انديش و محكم و نيرومند، قيام شخصى خير خواه و عاقل كه از سلطان خويش پيروى مىكند و مطيعِ فرمان امام خويش است»؛ (فَأَقِمْ عَلَىٰ مَا فِي يَدَيْكَ قِيَامَ الْحَازِمِ الصَّلِيبِ وَ النَّاصِحِ اللَّبِيبِ، التَّابِعِ لِسُلْطَانِهِ، الْمُطِيعِ لِإِمَامِهِ).
بدين وسيله امام عليه السلام ارادۀ او را تقويت مىكند و براى انجام وظيفه در مقابل توطئۀ معاويه(علیه الهاویة) و خراب كاران شام آماده مىسازد و در ضمن بر نظارت خود نسبت به اعمال وى تأكيد مىورزد.
امام عليه السلام در اين بيان كوتاه و پر معنا شرايط فرماندارى موفق را بيان كرده است: دورانديش بودن، محكم در برابر حوادث ايستادن، خيرخواه مردم و پيشوا و امام بودن، و چشم و گوش بر امر و فرمان داشتن.
به يقين اگر اين شرايط در هر مدير و فرماندهاى جمع شود در كار خود موفق خواهد بود و توطئههاى دشمن را در هم خواهد شكست.
آنگاه در پايان اين نامه #هشدار ديگرى به او مىدهد و مىفرمايد: «از انجام عملى كه ناگزير شوى در برابر آن عذرخواهى كنى بپرهيز و هرگز به هنگام اقبال نعمت مغرور و سرمست مباش و نه در شدايد و مشكلات سست وترسو. والسلام»؛ (وَ إِيَّاكَ وَ مَا يُعْتَذَرُ مِنْهُ، وَ لَا تَكُنْ عِنْدَ النَّعْمَاءِ بَطِراً ، وَ لَا عِنْدَ الْبَأْسَاءِ فَشِلاً ، وَ السَّلَامُ)
ضربالمثل معروفى در ميان تودۀ مردم هست كه مىگويند: «عذرخواهى روى انسان را سفيد نمىكند» درست است كه انسان در مقابل خطاهاى خود بايد معذرت بطلبد؛ ولى بايد توجّه داشت كه اين معذرتخواهى هرگز انسان را به جايگاه اولى باز نمىگرداند؛ پس چه بهتر كه مراقب باشد كارى نكند كه مجبور به عذرخواهى شود. همچنين بايد چنان پر ظرفيت و خويشتندار و مسلّط بر نفس باشد كه اقبال و ادبار نعمتها در او اثر نگذارد.
╭───
│ 🌐 @Mabaheeth
╰──────────
48.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چتون بود انقلاب کردید؟
چرا رفتین راهیپمایی ۲۲ بهمن؟
#جمهوری_اسلامی مگه تو این ۴۴ سال
چیکار کرده واسه این کشور؟
دیگه بدون دلیل از جمهوری اسلامی حرف نزن!
این ۲۰ دقیقه رو ببین تا به جواب سوال هات در مورد کشور عزیز #ایران برسی! دیدنش برا هرکسی که میگه
ما اصلا پیشرفت نکردیم واجب!!!
@seyyedoona
╭───
│ 🌐 @Mabaheeth
╰──────────