eitaa logo
مباحث
1.7هزار دنبال‌کننده
37.5هزار عکس
33.6هزار ویدیو
1.7هزار فایل
﷽ 🗒 عناوین مباحِث ◈ قرار روزانه ❒ قرآن کریم ؛ دو صفحه (کانال تلاوت) ❒ نهج البلاغه ؛ حکمت ها(نامه ها، جمعه) ❒ صحیفه سجادیه ؛ (پنجشنبه ها) ⇦ مطالب متفرقه ⚠️ برای تقویت کانال، مطالب را با آدرس منتشر کنید. 📨 دریافت نظرات: 📩 @ali_Shamabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
♻️ ترجمه فیض‌الاسلام: 📜 از نامه‌هاى آن حضرت عليه السّلام است به يكى از كارگردانان خود (كه او را بر اثر پيمان شكنى و خوردن از سرزنش نموده است. و بين رجال دانان و شرح نويسان بر نهج البلاغه اختلافست كه امام عليه السّلام اين نامه را به كدام يك از كارگردانانش نوشته است: بعضى گفته‌اند: بعبد اللّه ابن عبّاس نوشته كه از جانب حضرت حاكم بصره بوده بيت المال را برداشته به مكّه رفته و در آنجا خوش مى‌گذرانيد، ديگرى گفته: عبد اللّه را مقامى ارجمند بوده و از خدمت و متابعت آن حضرت هيچ گاه جدائى ننموده، و برخى گفته‌اند: نامه را بعبيد اللّه ابن عبّاس برادر عبد اللّه نگاشته، و عبيد اللّه كسى است كه دينش درهم و پول بوده و بخبر او اعتماد نداشته ضعيف مى‌شمارند، و شمّه‌اى از داستان گريختن او با سعيد ابن نمران از يمن و آمدنشان نزد اميرالمؤمنين عليه السّلام به كوفه در شرح خطبۀ بيست و پنجم در باب خطبه‌ها گذشت، و سعيد ابن نمران را رجال دانان از شيعيان حضرت و حسن الحال مى‌دانند، و ديگرى گفته: عبيد اللّه ابن عبّاس از جانب حضرت حاكم يمن بوده و از او چنين چيزى نقل نشده است، خلاصه معلوم نگشته كه اين نامه را به كدام يك از پسر عموهايش كه حاكم بصره بوده نوشته است): (۱) پس از حمد خدا و درود حضرت مصطفى، من ترا در امانت خود (حكومت رعيّت و اصلاح امر معاش و معاد ايشان) شريك و انباز خويش ساختم، و ترا (چون) پيراهن و آستر جامه‌ام گردانيدم (همواره ترا از خواصّ‌ و نزديكترين شخص بخود مى‌پنداشتم) و هيچيك از خويشانم براى موافقت و يارى و رساندن امانت (اموال بيت المال) بمن از تو درستگارتر نبود؛ پس چون ديدى روزگار بر پسر عمويت سخت گرفته و دشمن بر او خشم نموده و امانت مردم (عهد و پيمانشان) تباه گشت و اين امّت (به خونريزى و ستم) دلير شده پراكنده گرديدند، به پسر عمويت پشت سپر برگرداندى (از پيروى او دست كشيدى) و از او دورى كردى همراه دورى كرده‌ها و او را يارى نكردى همدست آنانكه از يارى خوددارى كردند و باو خيانت كردى بكمك خيانت كنندگان؛ پس نه به پسر عمويت همراهى نمودى و نه امانت را اداء كردى. (۲) و گويا تو با كوشش خود (در راه دين) خدا را در نظر نداشتى و گويا تو (در ايمان) به پروردگارت بر حجّت و دليلى نبودى (مانند سست ايمانان خدا را نشناخته او را سرسرى پنداشتى) و بآن ماند كه تو با اين مردم مكر و حيله بكار مى‌بردى و قصد داشتى آنها را از جهت دارائيشان بفريبى (خلاصه منظور از اظهار دين و ايمانت آن بود كه مردم را فريفته، دارائيشان را بربائى)كه چون بسيارىِ خيانتِ بمردم ترا توانا ساخت، زود حمله نموده برجستى و ربودى آنچه بر آن دست يافتى از دارائيهاشان كه براى بيوه زنان و يتيمانشان اندوخته بودند مانند ربودن گرگ🐺 سبك ران بز از پا افتاده را؛ پس آن مال را به حجاز (مكّه يا مدينه) با گشادگى سينه (خرّم و شاد) بردى و از گناه ربودن آن باك نداشتى، غير ترا پدر مباد (افّ‌ بر تو) بآن ماند كه تو ميراثت را (كه) از پدرت و مادرت (رسيده برداشته) نزد خانواده‌ات آورده‌اى (بيت المال را مرده ريگ پدر و مادر پنداشتى) (۳) خدا را تسبيح كرده او را از هر عيب و نقصى منزّه مى‌دانم (شگفتا) آيا تو بمعاد و بازگشت ايمان ندارى، يا از مو شكافى در حساب و باز پرسى (در آخرت) نمى‌ترسى‌؟ اى آنكه نزد ما از خردمندان بشمار مى‌آمدى، چگونه آشاميدن و خوردن (آن مال) را جائز و گوارا دانى، با اينكه ميدانى حرام مى‌خورى و حرام مى‌آشامى‌؟ و كنيزان خريده، زنان نكاح ميكنى از مال يتيمان و بى‌چيزان و مؤمنان جهاد كنندگانى كه خدا اين مال را براى آنان قرار داده و بآنها اين شهرها را (از دشمنان) محافظت و نگاه‌دارى نموده است!! (۴) پس از خدا بترس و مالهاى اين گروه را بخود باز گردان كه اگر اين كار نكرده باشى و خدا مرا بتو توانا گرداند هر آينه دربارۀ (بكيفر رساندن) تو نزد خدا عذر بياورم و ترا به شمشيرم كه كسيرا بآن نزده‌ام مگر آنكه در آتش داخل شده بزنم! (۵) و بخدا سوگند اگر حسن و حسين (عليهما السّلام) كرده بودند مانند آنچه تو كردى با ايشان صلح و آشتى نمى‌كردم و از من به خواهشى نمى‌رسيدند تا اينكه حقّ‌ را از آنان بستانم و باطل رسيدۀ از ستم آنها را دور سازم، و سوگند بخدا پروردگار جهانيان: آنچه را كه از مال ايشان برده‌اى، بحلال اگر براى من باشد مرا شاد نمى‌كند كه آنرا براى پس از خود ارث بگذارم. (۶) پس ضحّ‌ رويدا يعنى در چاشت شتر را آهسته بچران (اين جمله مثلى است براى كسيكه در جاىِ آرام رفتن، شتاب كند؛ اشاره باينكه در صرف مال تندروى مكن) كه بآن ماند كه تو بآخرت (مرگ) رسيده‌اى و زير خاك پنهان گشته‌اى و كردارت بتو نمايانده شده در جائيكه ستمكار در آنجا بر اثر غمّ‌ و اندوه (آنچه از دست داده) فرياد ميكند و تباه كننده (حقّ‌ ديگران)، برگشت (بدنيا) را آرزو مى‌نمايد، در حاليكه آن وقت هنگام گريختن (از عذاب الهىّ‌) نيست. 🌙 @Mabaheeth
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.
.
.
.
.
.
.
.