و سید بن طاووس رضی اللّه عنه روایت کرده است که چون منصور در سالی که به حج آمده به ربذه رسید، روزی بر حضرت صادق علیه السلام در خشم شد و ابراهیم بن جبله را گفت : برو و جامه های جعفر بن محمّد را در گردن او بینداز بکش و به نزد من بیاور، ابراهیم گفت چون بیرون رفتم آن حضرت را در مسجد ابوذر یافتم و شرم مرا مانع شد که چنانچه او گفته بود حضرت را ببرم و به آستین او چسبیدم و گفتم بیا که خلیفه تو را می طلبد، حضرت فرمود: اِنّا للّهِ وَ اِنّا اِلَیْهِ راجِعُون مرا بگذار تا دو رکعت نماز بکنم پس دو رکعت نمار ادا کرد و بعد از نماز، دعایی خواند و گریه بسیار کرد و بعد از آن متوجه من شده فرمود: به هر روش که تو را امر کرده مرا ببر! گفتم : به خدا سوگند که اگر کشته شوم تو را به آن طریق نخواهم برد و دست آن حضرت را گرفته و بردم و جزم داشتم که حکم به قتل او خواهد کرد، چون به نزدیک پرده منصور رسید دعای دیگر خواند و داخل شد چون نظر منصور بر آن حضرت افتاد شروع به عتاب کرد و گفت : به خدا سوگند که تو را به قتل می رسانم ! حضرت فرمود که دست از من بردار که از زمان مصاحبت من با تو چندان نمانده است و زود مفارقت واقع خواهد شد. منصور چون این خبر را شنید آن حضرت را مرخص گردانید و عیسی بن علی را از عقب حضرت فرستاد که برو و از آن حضرت بپرس که مفارقت من از او به فوت من خواهد بود یا به فوت او؟ چون از حضرت پرسید فرمود که به موت من، برگشت و به منصور نقل کرد و او از این خبر شاد شد.
_________
و ایضا روایت کرده است که روزی منصور در قصر حمرای خود نشست و هر روز که در آن قصر شوم می نشست آن روز را ( روز ذبح ) می گفتند؛ زیرا که نمی نشست در آن عمارت مگر برای قتل و سیاست(تنبیه).
و در آن ایام حضرت صادق علیه السلام را از مدینه طلبیده بود و آن حضرت داخل شده بود؛ چون شب شد و بعضی از شب گذشت ربیع حاجب را طلبید و گفت : قرب و منزلت خود را نزد من می دانی و آن قدر تو را محرم خود گردانیده ام که بسیار است تو را بر رازی چند مطلع می گردانم که آنها را از اهل حرم خود پنهان می دارم ، ربیع گفت : اینها از وفور اشفاق خلیفه است نسبت به من و من نیز در دولتخواهی تو مانند خود کسی را گمان ندارم؛ گفت : چنین است می خواهم در این ساعت بروی و جعفر بن محمّد را در هر حالتی که بیابی بیاوری و نگذاری که هیئت و حالت خود را تغییر دهد.
ربیع گفت : بیرون آمدم و گفتم ( اِنّا للّهِ وَ اِنّا اِلَیْهِ راَجِعُونَ ) هلاک شدم ؛ زیرا که اگر آن حضرت را در این وقت به نزد منصور بیاورم با این شدت و غضبی که او دارد البته آن حضرت را هلاک می کند و آخرت از دستم می رود و اگر مداهنه کنم و نیاورم مرا می کشد و نسل مرا بر می اندازد و مالهای مرا می گیرد؛ پس مردد شدم میان دینا و آخرت و نفسم به دنیا مایل شد و دنیا را بر آخرت اختیار کردم.
ادامه دارد ...
#نهج_البلاغه | #حکمت ۴۳۳
🏷️ زود گذر بودن لذت ها
┄┅═✧ا﷽ا✧═┅┄
❁• وَ قَالَ عليهالسلام اُذْكُرُوا اِنْقِطَاعَ اَللَّذَّاتِ وَ بَقَاءَ اَلتَّبِعَاتِ
┅───────────────┅
☜ و درود خدا بر او، فرمود: پايان لذّتها، و بر جاى ماندن تلخىها را به ياد آوريد.
─┅•═༅𖣔✾✾𖣔༅═•┅─
♻️ ترجمه فیضالاسلام: امام عليه السّلام (دربارۀ بياد مرگ بودن) فرموده است: بياد داشته باشيد بريده شدن لذّتها و خوشيها و بر جا ماندن گناهان را (بياد مرگ باشيد كه با رسيدن آن خوشیهاى چند روزه از بين مىرود و كيفر گناهان همواره مىماند در).
🇯 🇴 🇮 🇳
📖 امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكتۀ قابل توجهى دربارۀ گناهان اشاره كرده، مىفرمايد: «به ياد داشته باشيد كه لذات (معاصى بهسرعت) پايان مىگيرد و تبعات و آثار سوء آن باقى مىماند»؛ (اذْكُرُوا انْقِطَاعَ اللَّذَّاتِ، وَ بَقَاءَ التَّبِعَاتِ).
اين يك واقعيت است كه معاصى و گناهان لذتبخش، لذاتى ناپايدار و زودگذر دارند؛ يك فرد شرابخوار چقدر از آنچه مىنوشد لذت مىبرد و يا زناكار لذتش از اين گناه چقدر زمان مىبرد؟
و اين در حالى است كه آثار #گناه و تبعات آن بسيار طولانى و پايدار است.
اما تبعات اخروى آن تا دامنۀ قيامت و در عرصۀ قيامت باقى و برقرار است و حتى تبعات و آثار سوء دنيوى آن نيز غالباً طولانى است؛ شرابخوار، بهخصوص با تكرار اين گناه، انواع بيمارىها را براى خود خريدارى مىكند.
افرادى را مىبينيم كه چند صباحى با استعمال مواد مخدر چنان خود را اسير و ذليل مىكنند كه اين ذلت و اسارت تا آخر عمر بىثمرشان از آنها دستبردار نيست.
شخص ظالمى ممكن است در يك لحظه مرتكب قتلى شود و لذت انتقام از مخالف خود را بچشد؛ اما ناراحتى وجدان، يك عمر باقى است اضافه بر اين گاه زندان طويل المدتى بهسبب آن دامنگيرش مىشود و عذاب الهى كشتن مؤمنان بىگناه طبق صريح قرآن مجيد، خلود در جهنم و عذاب جاويدان است.
بنابراين هركَس در لحظۀ فراهم شدن اسباب گناه بايد مراقب اين نكته باشد كه لذاتش بسيار زودگذر و آثار سوئش بسيار درازمدت است.
اضافه بر همۀ اينها آنگونه كه از آيات و روايات اسلامى برمىآيد يكى از آثار گناهان، سلب نعمتها و مواهب الهى است كه گاه زمانهاى بسيار طولانى اين محروميت ادامه مىيابد. همانگونه كه در خطبۀ 178 مىخوانيم: «ايمُ اللَّهِ مَا كَانَ قَوْمٌ قَطُّ فِى غَضِّ نِعْمَةٍ مِنْ عَيشٍ فَزَالَ عَنْهُمْ إِلَّا بِذُنُوبٍ اجْتَرَحُوهَا؛ به خدا سوگند هرگز ملتى كه در ناز و #نعمت مىزيستند نعمتشان زوال نيافت مگر براثر گناهانى كه مرتكب شدند.
#نهج_البلاغه_بخوانیم
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
پس منصور باز شمشیر را به قدر یک ذراع از غلاف کشید در این مرتبه عزم کردم که اگر من را امر کند به قتل آن حضرت من شمشیر بگیرم و بر خودش بزنم هر چند باعث هلاک من و فرزندان من گردد و توبه کردم از آنچه پیشتر در حق آن حضرت اراده کرده بودم ، پس منصور باز آتش غضبش مشتعل گردید و شمشیر را تمام از غلاف کشید و آن حضرت نزد او ایستاده بود و مترصد شهادت بود و عذر می فرمود و منصور قبول نمی نمود ، پس ساعتی سر به زیر افکند و سر برداشت و گفت : راست می گویی و به من خطاب کرد که ای ربیع ! حقه غالی مخصوص مرا بیاور ، چون آوردم حضرت را نزدیک خود طلبید و بر مسند خود نشانید و از آن غالیه محاسن مبارک آن حضرت را خوشبو گردانید و گفت بهترین اسبان مرا حاضر کن و جعفر را بر آن سوار نما و ده هزار درهم به او عطا کن و همراه او برو تا به منزل او و آن حضرت را مخیر گردان میان آنکه با ما باشد با نهایت حرمت و کرامت و میان برگشت به مدینه جد بزرگوار خود.
مباحث
🔰 سخننگاشت | نماز روزهای یکشنبه ماه ذیقعده 🔻 حضرت آیتالله خامنهای مدّظله العالی: «روزهای یکشنبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از مباحث
📿 نماز مهم و با برکت یکشنبه های ماه ذیقعده:
🔸 برای نماز در روز یکشنبه این ماه روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است.
🔸در فضیلت این نماز، آمده است که هر کس آن را بجا آورد:
➖ توبه اش پذیرفته میشود
➖ و گناهانش آمرزیده میگردد
➖ و سبب برکت برای نمازگزار و خانواده اش خواهد بود،
➖ و در روز قیامت کسانی که از او طلبی و یا حقّی دارند، از وی راضی گردند
➖ و با ایمان از دنیا میرود
➖ و قبرش برای او وسیع و نورانی گردد
➖ و پدر و مادرش از او راضی شوند،
➖ و آنها نیز مورد مغفرت خداوند قرار گیرند،
➖ ذریّه او نیز بخشیده شوند
➖ و روزی او وسیع گردد.
➖ فرشته مرگ به هنگام مردن، با او مدارا کند و به آسانی جانش را بگیرد.
🔸 رسول خدا صلی الله علیه و آله کیفیّت نماز را این گونه بیان فرمودند که:
🔹 در روز یکشنبه غسل کند و وضو بگیرد و چهار رکعت نماز بخواند (هر دو رکعت به یک سلام)
➖ در هر رکعت، سوره «حمد» یک مرتبه، سوره «قل هو الله» سه مرتبه و سورههای «فلق» و «ناس» را یک مرتبه بخواند؛
➖ و بعد از نماز (اتمام چهار رکعت) هفتاد مرتبه استغفار کند،
➖سپس بگوید: «لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ الَّا بِالله الْعَلیِّ الْعَظیم»ِ
(و توان و نیرویی جز برای خداوند بلندمرتبه و باعظمت نیست)
➖ آنگاه بگوید: «یا عَزیزُ یا غَفَّارُ اغْفِرْ لی ذُنُوبی وَ ذُنُوبَ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ و َالْمُؤْمِناتِ، فَانَّهُ لا یَغْفِر الذُّنُوبَ الَّا انْت»
(ای نیرومند ای بسیار آمرزنده بیامرز گناهانم را و گناهان همه مردان مؤمن و زنان با ایمان را که نیامرزد کسی گناهان را جز تو)
📚مفاتیح الجنان (اعمال ماه ذیقعده)
@ostadelahi
💊 در شرایطی هستیم که دارو با گرانی و تحریم گره خورده ...
🔬 الحمدلله جوان های کشورمون با فناوری دانش بنیان تونستن داروی ایرانی سرطان رو با قیمتی پایین تر از نمونه های خارجی تولید کنن تا گوشهای از دغدغه های این بیماران عزیز رو کاهش بدن.
#خوش_خبر
#خبر_خوب
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕ استخوان لای زخم
🔸️فرآیند تاریخی شکلگیری اختلافات مرزی با افغانستان و نتایج آن در دوره پهلوی اول
🔹️"استخوان لای زخم" حکایت جدایی بخش مهمی از سرحدات ایران در دوره #پهلوی_خبیث به دستور رضاشاه است، مناطقی که به جهت اهمیت سر منشأ تقسیم آب میتوانست منافع ملی ایرانیان را تأمین کند.
#حافظه_تاریخی
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
مباحث
و ایضا روایت کرده است که روزی منصور در قصر حمرای خود نشست و هر روز که در آن قصر شوم می نشست آن روز ر
🗣️ محمّد پسر ربیع گفت که چون پدرم به خانه آمد مرا طلبید و من از همه پسرهای او جری تر و سنگین دل تر بودم پس گفت برو به نزد جعفر بن محمّد و از دیوار خانه او بالا رو و بی خبر به سرای او داخل شو بر هر حالی که او را بیابی بیاور. پس آخر شب به منزل آن حضرت رسیدم و نردبانی گذاشتم و به خانه او بی خبر درآمدم دیدم که پیراهنی پوشیده و دستمالی بر کمر بسته و مشغول نماز است ، چون از نماز فارغ شد گفتم بیا که خلیفه تو را می طلبد، گفت بگذار که دعا بخوانم و جامه بپوشم ، گفتم نمی گذارم. فرمود که بگذار بروم و غسلی بکنم و مهیای مرگ گردم ، گفتم مرخص نیستم و نمی گذارم؛ پس آن مرد پیر ضعیف را که زیاده از هفتاد سال از عمرش گذشته بود با یک پیراهن و سر و پای برهنه از خانه بیرون آوردم ، چون پاره ای راه آمد ضعف بر او غالب شد و من رحم کردم بر او و بر استر خود سوار کردم و چون به در قصر خلیفه رسیدم شنیدم که با پدرم می گفت : وای بر تو ای ربیع ! دیر کرد و نیامد؛ پس ربیع بیرون آمد و چون نظرش بر امام علیه السلام افتاد و او را با این حالت مشاهده کرد گریست ! زیرا که ( ربیع ) اخلاص بسیار به خدمت حضرت داشت و آن بزرگوار را امام زمان می دانست ...
حضرت فرمود که ای ربیع ! می دانم که تو به جانب ما میل داری این قدر مهلت بده که دو رکعت نماز به جا بیاورم و با پروردگار خود مناجات نمایم ، ربیع گفت : آنچه خواهی بکن ؛ و به نزد منصور برگشت و او مبالغه می کرد از روی طیش و غضب که جعفر را زود حاضر کن؛ پس دو رکعت نماز کرد و زمان طویلی با دانای راز عرض نیاز کرد و چون فارغ شد ربیع دست آن حضرت را گرفت و داخل ایوان کرد پس در میان ایوان نیز دعایی خواند، و چون امام عصر را به اندرون قصر برد و نظر منصور بر آن حضرت افتاد از روی خشم گفت : ای جعفر! تو ترک نمی کنی حسد و بغی خود را بر فرزندان عباس و هر چند سعی می کنی در خرابی ملک ایشان فایده نمی بخشد، حضرت فرمود: به خدا سوگند! اینها که می گویی هیچ یک را نکرده ام ، و تو می دانی که من در زمان بنی امیه که دشمن ترین خلق خدا بودند برای ما و شما، به آن آزارها که از ایشان بر ما و اهل بیت ما رسید این اراده نکردم و از من به ایشان بدی نرسید با شما را این اراده ها کنم با خویش نسبی و اشفاق و الطاف شما نسبت به ما و خویشان ما، پس منصور ساعتی سر در زیر افکند و در آن وقت بر روی نمدی نشسته بود بر بالشی تکیه کرده بود، در زیر مسند خود پیوسته شمشیر می گذاشت ، پس : دروغ می گویی و دست در زیر مسند کرد و نامه های بسیار بیرون آورد و به نزدیک آن حضرت انداخت و گفت : این نامه های تو است که به اهل خراسان نوشته ای که بیعت مرا بشکنند و با تو بیعت کنند، حضرت فرمود: به خدا سوگند که اینها به من افترا است و من اینها را ننوشته ام و چنین اراده نکرده ام من در جوانی این عزمها نکرده م اکنون که ضعف پیری بر من مستولی شده است چگونه این اراده کنم؟ اگر خواهی مرا در میان لشکر(یا زندان) خود قرار ده تا مرگ برسد و مرگ من نزدیک شده است ، و هرچند آن حضرت این سخنان معذرت آمیز می گفت : طیش منصور زیاده می شد و شمشیر را به قدر یک شبر از غلاف کشید، ربیع گفت : چون دیدم که منصور دست به شمشیر دراز کرد بر خود لرزیدم و یقین کردم که آن حضرت را شهید خواهد کرد؛ پس شمشیر را در غلاف کرد و گفت : شرم نداری که در این سن می خواهی فتنه به پا کنی که خونها ریخته شود؟ حضرت فرمود: نه به خدا سوگند که این نامه ها را من ننوشته ام و خط و مهر من در اینها نیست و بر من افترا کرده اند ...