9. «و صلۀ رحم را براى افزايش نفوس مقرر داشت»؛ (وَ صِلَةَ الرَّحِمِ مَنَْماةً لِلْعَدَدِ)
💡«مَنْمَاة» مصدر ميمى و به معناى نمو كردن است و چون به صورت مفعول لاجله ذكر شده به معناى سببيت نمو است. روشن است هنگامى كه افراد يك فاميل #صلۀ_رحم به جاى آورند و مراقب يكديگر باشند و به همديگر كمك كنند، تلفات در ميان آنها كم خواهد بود و اين سبب كثرت فاميل و در نتيجه كثرت عدد مسلمانان خواهد شد و در برابر دشمنان قدرت و قوت بيشترى پيدا مىكنند.
افزون بر اين، از روايات استفاده مىشود كه صلۀ رحم تأثير معنوى و الهى خاصى در فزونى #عمر و عمران و آبادى شهرها دارد.
در حديثى از امام صادق از پدرانش از رسول خدا عليهم السلام آمده است: «صِلَةُ الرَّحِمِ تَعْمُرُ الدِّيَارَ وَ تَزِيدُ فِي الْأَعْمَارِ وَ إِنْ كَانَ أَهْلُهَا غَيْرَ أَخْيَارٍ؛ صلۀ رحم خانهها را آباد و عمرها را زياد مىكند، هرچند اهل آن از نيكان نباشند».
در حديث ديگرى از همان حضرت عليه السلام مىخوانيم: «إِنَّ الْقَوْمَ لَيَكُونُونَ فَجَرَةً وَ لَا يَكُونُونَ بَرَرَةً فَيَصِلُونَ أَرْحَامَهُمْ فَتَنْمِي أَمْوَالُهُمْ وَ تَطُولُ أَعْمَارُهُمْ فَكَيْفَ إِذَا كَانُوا أَبْرَاراً بَرَرَةً؛ ممكن است جمعيتى فاجر و گنهكار باشند و از نيكان نباشند؛ ولى در عين حال صلۀ رحم به جا آورند؛ در اين صورت اموالشان افزايش پيدا مىكند و عمرشان طولانى مىشود تا چه رسد به اينكه از نيكان و خوبان باشند».
🤔 بعضى از شارحان نهج البلاغه تفسير ديگرى براى اين كلام حكيمانه ذكر كردهاند كه هرگاه انسان صلۀ رحم به جاى آورد، ارحام او اطراف وى را مىگيرند و قوت و قدرت آن شخص كه صلۀ رحم به جاى آورده فزونى مىيابد ولى تفسير اول صحيحتر به نظر مىرسد.
01. «و قصاص را براى حفظ خونها (و جانها) قرار داد»؛ (وَ القِصَاصَ حَقْناً لِلدِّمَاءِ)
✨ اين سخن برگرفته از قرآن مجيد است كه مىفرمايد: «وَ لَكُمْ فِي اَلْقِصٰاصِ حَيٰاةٌ يٰا أُولِي اَلْأَلْبٰابِ» ؛ اى خردمندان! در قصاص، حيات و زندگى شما است»
🚨 درست است كه ظاهراً بر اثر قصاص، فردى از جامعه حذف مىشود؛ ولى اين حذف سبب پيشگيرى از قتلهاى آينده است؛ زيرا افرادى كه به فكر قتل ديگران مىافتند، هنگامى كه منظرۀ قصاص در نظرشان مجسم مىشود و خود را در خطر قطعى مىبينند از اين عمل خوددارى مىكنند و به فرض كه بتوانند قتلى انجام دهند و متوارى شوند بايد يك عمر به صورت دربهدر زندگى مخفيانه داشته باشند كه ناراحتى و زجر آن كمتر از قصاص نيست.
⚠️ متأسفانه در دنياى امروز، بعضى از گروهها و به اصطلاح طرفداران حقوق بشر با هر گونه قصاص مخالفند و مىگويند: خون را با خون نبايد شست؛ قاتل كار خطايى انجام داده و اگر ما قاتل را به قتل برسانيم خطاى ديگرى است. اينها براى قاتل دلسوزى مىكنند؛ اما گويا براى صدها يا هزاران نفرى كه جانشان بهوسيلۀ قاتلان در خطر است و آن قاتلان با نفى قصاص احساس #امنيت مىكنند دلشان نسوخته است.
11. «و اقامۀ حدود را براى بزرگ شمردن محرمات الهى قرار داد»؛ (وَ إِقَامَةَ الْحُدُودِ إِعْظَاماً لِلْمَحَارِمِ)
«محارم» در اينجا اشاره به گناهان كبيره يا بخش مهمى از آنهاست كه در موردشان اقامۀ حدود و اجراى تعزيرات مىشود؛ زيرا حدود به معناى عام، شامل تعزيرات هم مىگردد.
بديهى است با اجراى حد، گناه در نظرها پراهميت خواهد شد و كمتر كسى به سراغ آن مىرود؛ زيرا مىداند علاوه بر مجازات الهى در سراى آخرت، در اين دنيا هم مجازات سنگينى دامن او را مىگيرد و اين امر سبب #امنيت جامعه و حفظ آن از آلودگىهاى گسترده خواهد شد.
🌧️ از اين رو در حديثى از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله آمده است: «وَ حَدٌّ يُقَامُ لِلَّهِ فِي الْأَرْضِ أَفْضَلُ مِنْ مَطَرِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً؛ حدّى كه در زمين اجرا شود برتر از چهل روز باريدن باران است».
در حديث ديگرى از ابو ابراهيم (#امام_كاظم عليه السلام) در تفسير آيۀ شريفۀ «وَ يُحْيِ اَلْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهٰا» مىفرمايد: «اين فقط احياى بهوسيلۀ باران نيست؛ بلكه خداوند مردانى را مبعوث مىكند كه عدل را زنده كنند و زمين با احياى عدل زنده مىشود. سپس افزود: «وَ لَإِقَامَةُ الْحَدِّ لِلَّهِ أَنْفَعُ فِي الْأَرْضِ مِنَ الْقَطْرِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً؛ و اقامۀ حد در آن سودمندتر است از نزول چهل روز باران در زمين».
البته اساس دعوت انبيا بر برنامههاى فرهنگى است و اكثريت مردم از اين طريق به راه راست دعوت مىشوند؛ ولى مواردى پيدا مىشود كه افرادى سرسختانه در مقابل اوامر و نواهى آنها به مخالفت برمىخيزند. در اينگونه موارد جز توسل به اجراى حدود و مجازاتها راهى نيست، همانگونه كه در برنامۀ تمام عقلاى جهان و قوانين عالم نيز همينگونه است.
12. «و ترك شرب خمر را براى حفظ و سلامت عقل تشريع كرد»؛ (وَ تَرْكَ شُرْبِ الْخَمْرِ تَحْصِيناً لِلْعَقْلِ)
جاى شك و ترديد نيست كه شراب و همۀ مواد مخدر از دشمنان شمارۀ يك عقل انسانى هستند؛ نهتنها در حالت مستى شعلۀ عقل بهكلى خاموش مىشود و افراد مست دست به هر كارى مىزنند؛ بلكه بعد از آن نيز تأثيرات زيادى در تخريب مغز و اعصاب از خود به جاى مىگذارد و گاه منجر به جنون مىشود.
مرحوم «كلينى» در جلد ششم كتاب كافى بابى تحت عنوان «إنّ الْخَمْرَ رَأسُ كُلِّ إثْمٍ وَ شَرٍّ» (شراب سرچشمۀ هر گناه و بدى است) آورده است و احاديث فراوانى در ذيل آن ذكر كرده است؛ از جمله در حديثى از رسول خدا صلى الله عليه و آله آمده است: «إِنَّ الْخَمْرَ رَأْسُ كُلِّ إِثْمٍ؛ شراب سرچشمۀ هر گناهى است».
🔐 در حديث ديگرى از #امام_صادق عليه السلام مىخوانيم: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ لِلشَّرِّ أَقْفَالاً وَ جَعَلَ مَفَاتِيحَهَا أَوْ قَالَ مَفَاتِيحَ تِلْكَ الْأَقْفَالِ الشَّرَابَ؛ خداوند براى شُرور و بدىها قفلهايى قرار داده (كه همان قفل عقلهاست) و كليد آن قفلها را شراب قرار داده است».
در حديث ديگرى از امام باقر يا امام صادق عليهما السلام نقل شده است كه فرمود: «مَا عُصِيَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِشَيْءٍ أَشَدَّ مِنْ شُرْبِ الْخَمْرِ إِنَّ أَحَدَهُمْ لَيَدَعُ الصَّلَاةَ الْفَرِيضَةَ وَ يَثِبُ عَلَى أُمِّهِ وَ أُخْتِهِ وَ ابْنَتِهِ وَ هُوَ لا يَعْقِلُ؛ گناهى در پيشگاه خداوند شديدتر از شرب خمر نيست. بعضى از شرابخواران نماز واجب را بهكلى ترك مىكنند و ممكن است به مادر و خواهر و دخترخود در حالى كه نمىفهمند تجاوز كنند».
همين مضمون را يكى از شعراى فارسى زبان در شعر خود مجسم ساخته است؛ آنجا كه مىگويد:
ابليس شبى رفت به بالين جوانى
آراسته با شكل مهيبى سر و بر را
گفتا كه منم مرگ اگر خواهى زنهار
بايد بگزينى ...
13. «و دورى از سرقت را براى حفظ عفت (و پرهيز از آلودگى به اموال مردم) مقرر داشت»؛ (وَ مُجَانَبَةَ السَّرِقَة إِيجاباً لِلْعِفَّةِ)
سرقت و دزدى به هر شكل باشد از بزرگترين گناهان در اسلام و داراى حدّ شرعى است و در همۀ عرفها و نزد تمام عقلا كارى بسيار زشت محسوب مىشود و در تمام قوانين دنيا براى آن مجازات مقرر شده است.
تعبير به «عفت» در كلام امام عليه السلام اشاره به خويشتندارى و مناعت طبع و ترك هر گونه حرص است.
خداوند سرقت را ازاينرو تحريم فرموده كه افزون بر حفظ #امنيت مالى جامعه، روح #عفت را در افراد زنده كند، هيچ كَس به اموال ديگرى چشم ندوزد و حتى در بدترين حالات معيشتى به فكر دستبرد به اموال ديگران نيفتد، همانگونه كه در قرآن مجيد خداوند عدهاى از نيازمندان را با اين عبارت ستوده است: «لِلْفُقَرٰاءِ اَلَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اَللّٰهِ لاٰ يَسْتَطِيعُونَ ضَرْباً فِي اَلْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ اَلْجٰاهِلُ أَغْنِيٰاءَ مِنَ اَلتَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيمٰاهُمْ» ؛ (انفاقهاى شما براى) كسانى باشد كه در راه خدا در تنگنا قرار گرفتهاند (و توجه به آيات خدا آنها را از وطنهاى خويش آواره ساخته و شركت در ميدان جهاد به آنها اجازه نمىدهد تا براى تأمين هزينۀ زندگى دست به كسب و تجارتى بزنند) نمىتوانند مسافرتى كنند (و سرمايهاى به دست آورند) و از شدت عفت و خويشتندارى افراد ناآگاه آنها را بىنياز مىپندارند؛ اما آنها را از چهرههايشان مىشناسى».
به يقين همان اندازه كه حفظ امنيت جامعه اهميت دارد، پرورش روح عفّت و ابراز بىنيازى از اموال مردم نيز مهم است و در واقع اين روحيه است كه جامعه را به امنيت مالى رهنمون مىشود.
14. «و ترك زنا را براى حفظ نسبها قرار داد»؛ (وَ تَرْكَ الزِّنَىٰ تَحْصِيناً لِلنَّسَبِ)
به يقين زنا و آميزشهاى نامشروع آثار سوء فراوانى دارد كه امام عليه السلام به يكى از مهمترين آنها اشاره كرده است.
هرگاه در جامعه آميزشهاى نامشروع رواج پيدا كند محصول آن فرزندان نامشروعى است كه وابسته به هيچكس نيستند، نه كسى حضانت آنها را بر عهده مىگيرد و نه تكيهگاهى براى خودشان پيدا مىكنند، نه حمايت مالى مىشوند، نه ارث دارند و نه از عواطف پدرانه و مادرانه برخوردارند. چنين فرزندانى بزرگترين مخاطره را براى جامعه دربر دارند.
📈 آمارها نشان مىدهد كه بسيارى از جنايات هولناك به دست همين فرزندان نامشروع انجام مىگيرد.😱
به فرض كه نهادى اجتماعى فرزندان نامشروع را جمعآورى و حفاظت كند، باز محروميت از پيوند با پدر و مادر و آثار عاطفى و قانونى آن، كار خود را خواهد كرد.
❌ به همين دليل اسلام زنا را حرام كرده و مجازات سنگينى براى آن قائل شده است؛ ولى متأسفانه در تمدّن مادّىِ غرب نهتنها زنا حرام نيست؛ بلكه مراكز فحشا تحت حمايت دولتها نيز هست و به دولتها ماليات نيز مىپردازند. آنها حتى براى روابط نامشروعِ زنان شوهردار نيز اهميتى قائل نيستند. تنها زناى به عنف را ممنوع و قابل تعقيب قانونى مىدانند و به همين دليل فرزندان نامشروع در جوامع غربى بسيار زياد است و مفاسد آن را نيز با چشم خود مىبينند؛ اما غلبۀ هوا و هوس و آزادىهاى به معناى بىبندوبارى به آنها اجازۀ محدودساختن را نمىدهد. در بعضى از جوامع غربى كار به آنجا رسيده كه در شناسنامهها تنها نام مادر نوشته مىشود و از نام پدر خبرى نيست؛ زيرا ديدهاند اگر نام پدر را بخواهند بنويسند مجهول بودن پدران براى بسيارى از نوزادان مشكل عظيمى ايجاد مىكند.
😲 شگفتآور است كه مجاز شمردن زنا حتى مانع از تجاوز به عنف نشده و به گونهاى است كه آمار بعضى از كشورهاى غربى نشان مىدهد در هر دقيقه يك تجاوز به عنف صورت مىگيرد.
15. «و ترك لواط (و همجنسگرايى) را براى افزايش نسل مقرر داشت». (وَ تَرْكَ اللِّوَاطِ تَكْثِيراً لِلنَّسْلِ)
💗💞 مىدانيم آفرينش شهوت جنسى در زنان و مردان براى اين است كه از طريق صحيح، نسل انسان افزايش پيدا كند و از ميان نرود و اگر اين علاقۀ جنسى ميان زن و مرد نبود ممكن بود در مدت كوتاهى نسل انسان نابود شود.
حال اگر اين علاقۀ جنسى به صورت همجنسگرايى درآيد كه هيچ تأثيرى در بقاى نسل نداشته باشد و اين مطلب در جامعۀ بشرى گسترش يابد آن هم سبب قطع نسل انسان يا كمبود افراد بشر خواهد شد.
📛 به همين دليل، استمنا يا آميزش با حيوانات نيز در اسلام تحريم شده است، زيرا آنها نيز مانند همجنسگرايى سبب ضايع شدن نطفههاى انسانى مىگردد.
در حديثى از امام صادق عليه السلام مىخوانيم كه زنديقى از آن حضرت سؤالى دربارۀ تحريم زنا كرد و حضرت پاسخ او را فرمود و سپس از تحريم لواط پرسيد. امام عليه السلام فرمود: علتش اين است كه «أَنَّهُ لَوْ كٰانَ إِتْيٰانُ الْغُلامِ حَلالاً لَاسْتَغْنَى الرِّجالُ عَنِ النِّساءِ وَ كانَ فِيهِ قَطْعُ النَّسْلِ وَ تَعْطِيلُ الْفُرُوجِ وَ كانَ فِى إِجازَةِ ذلِكَ فَسادٌ كَثِيرٌ؛ هر گاه آميزش با پسر حلال بود مردان از زنان بىنياز مىشدند و سبب قطع نسل و تعطيل آميزش مشروع و طبيعى مىشد و مُجاز بودن اين كار مفاسد بسيارى در بر داشت».
شبيه همين معنا با توضيح بيشترى از امام على بن موسىالرضا عليه السلام نقل شده است؛ البته آنچه امام عليه السلام در اينجا بيان فرموده و در روايات ديگرى نيز به آن اشاره شده يكى از آثار بسيار شوم همجنسگرايى است؛ آثار زيانبار ديگرى نيز دارد كه يكى از آنها از نظر مسائل بهداشتى و عاطفى است؛ زيرا اين كار، تحريف روشنى در آفرينش علاقۀ جنسى و اعضاى تناسلى است و امروز زيان آشكار آن به صورت بيمارى ايدز بروز كرده كه طبق بعضى از آمار، اكثر موارد ايدز از مسئلۀ همجنسگرايى ناشى مىشود، همان بيمارىاى كه امروز تمام اطباى جهان در درمان آن واماندهاند؛ زيرا نيروى دفاعى بدن را از كار مىاندازد و انسان در مدت كوتاهى به انواع بيمارىها مبتلا مىشود و با تمام كوششهايى كه از سوى پزشكان دنيا به عمل آمده هنوز داروى مطمئنى براى درمان آن پيدا نشده است.