eitaa logo
معبر۱۷
383 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
940 ویدیو
11 فایل
هـی دم زدیـم از یـاد یـاران و شـہـیدان امـا وفـای بر شـہیـدان یـادمـان رفــت ۱۳۹۷/۰۱/۱۱
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹 یادی از شهید امیر رضایی‌طورانی(●ولادت: ۱۳۵۱ ☆ ○شهادت: ۱۳۶۶، شلمچه) 📝 گزیده‌ای از دست‌نوشته‌های شهید: ✅ «دوست دارم که دشمن چشمانم را از حدقه در آورد، دستهایم را قطع کند، پاها و سرم را از تنم جدا نماید و قبلم را آماج رگبارهایش کند تا در نهایت فشار و آزار، دشمنان مکتبم، ببینند که ایمان و هدفم را نمی‌توانند از من بگیرند که همانا عشق به الله و به شهادت و به امام و وطن اسلامی‌ام ایران است...» ☀️ «هیهات که ۱۶ سال از عمرم گذشت و هنوز اندر خم یک کوچه‌ام؛ زیرا از نعمت پروردگارم سپاسگزاری نکردم و هنوز توفيق نیافتم آنطور که باید در گفتار رهبرم تفکر کنم و به آنها جامه‌ی عمل بپوشانم و در مسیرش گام بردارم. افسوس که از ولایتش بهره‌ای نجستم...» 📚 منبع: نشریه معبر، شماره۱۶، ص۳۵ 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹نثار روح مطهر شهید "امیر رضایی‌طورانی" صلوات🌹 @mabar17
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹 خاکریز خاطرات(دست تقدیر) ✅ چند ساعتی به آغاز علمیات والفجر مقدماتی مانده بود. یکی از بچه‌های تبلیغات، پیشانی‌بندهایی را آورد و گفت: «به هر نفرتان یکی می‌رسد!» همه پیشانی‌بندها به نام ائمه اطهار سلام الله عليهم مزین شده بود. نوبت من که رسید گفتم: «خودم برمی‌دارم.» دستم را جلو بردم و یکی از پیشانی‌بندها را برداشتم. نام مقدس حضرت زینب سلام الله علیها بر آن نوشته بود. دوست داشتم پیشانی‌بندم، یا مهدی(عج) باشد. دوباره دستم را جلو بردم، باز هم پیشانی‌بندی با نام مبارک آن بانوی بزرگ در دستم قرار گرفت. آخرش خودم دست به کار شدم و از لا به لای پیشانی‌بندها همانی را که دنبالش بودم پیدا کردم، غافل از این که، اسارت نیز بخشی از زندگی واقعی من بوده است. تقدیر چنین بود که در همان عملیات به چنگال دشمن گرفتار شوم. 🎤 راوی: سهیل مصطفایی 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹سلامتی همه‌ی آزادگان سرافراز صلوات🌹 @mabar17
پیراهن عشق بر تنش زیور شد در دامن شب ستاره‌ای دیگر شد چون رفت شهید عشق با سوز عطش سیراب به دست ساقی کوثر شد 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹نثار ارواح مطهر شهیدان والامقام صلوات🌹 @mabar17
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹 خاکریز خاطرات(سفارش مادر) ✅ در خط مقدم بودیم، نامه‌های رزمندگان را آوردند. ❤️ مادر یکی از رزمنده‌ها در نامه‌اش نوشته بود: «پسرم! هیچ وقت کلاهت را از سرت بر ندار، زیرا ممکن است گلوله دشمن به سرت اصابت کند.» 🌹 آن رزمنده، وقتی این قسمت نامه را خواند، بلافاصله کلاهش را بر سر گذاشت. 💥 در این هنگام گلوله‌ای به سرش خورد، اما کلاه مانع از این شد که آسیب ببیند. ☀️ دعای خیر مادر و عمل به توصیه او باعث شد تا سالم بماند. 🎤 راوی: عباس آبکار 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹یاد باد آن روزگاران یاد باد...🌹 @mabar17
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹 گزیده‌ی وصیت‌نامه‌ی شهدای حماسه آفرین: 🌷 شهید محمدجواد زارعان: ✅《امت غیور ایران! صبر و بردباری داشته باشید. از کمبودها ناراضی نباشید. جمهوری اسلامی ایران با تمام دنیا در حال نبرد است. شما وظیفه دارید این انقلاب را تا انقلاب جهانی آقا امام زمان(عج) همراهی کنید.》 🌷 شهید مهدی حاجی‌زاده: ✅《پیروزی از آن ماست. ملت شهیدپرور از آمریکا و عمالش هیچ گونه هراسی به خود راه ندهد.》 🌷 شهید فتاح طالبی: ✅《با زبان و قلم و با هر چه که می‌توانید به این انقلاب اسلامی خدمت نمایید و با تمام قدرت با درس خواندن خود، مشت محکمی بر دهان ابرقدرت‌ها و ضدانقلاب بزنید.》 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹نثار ارواح مطهر شهدای حماسه آفرین صلوات🌹 @mabar17
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹 خاکریز خاطرات (نیروهای قلابی!) ✅ عملیات والفجر۴ بود. به همراه گردان امام سجاد عليه‌السلام در ارتفاعات لری نزدیک کانی مانگاه مستقر بودیم. 🌷 فرمانده‌ی گردان «شهید جواد عابدی» برای مأموریتی به عقب رفته بود. از من خواست تا زمان بازگشتش، کارها را بر عهده بگیرم. به شدت دچار کمبود نیرو بودیم. از طرفی منطقه از موقعیت خاص و حساسیت بالایی برخوردار بود. می‌دانستم اگر دشمن بفهمد ما از نیروی کمی برخورداریم، هر آن احتمال حمله‌اش وجود دارد. فکری به ذهنم رسید. به همراه شهید رضا پاشاخانلو، جنازه‌های سالم عراقی‌ها را به سنگرهای نگهبانی بردیم و آنها را طوری کنار هم قرار دادیم که انگار مشغول نگهبانی و انجام وظیفه هستند. برایشان اسلحه و کلاه هم گذاشتیم. آن جنازه‌ها چهار شبانه‌روز برای ما نگهبانی دادند. 🎤 راوی: محمدعلی خاکباز یگانه 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹نثار روح مطهر سردار شهید "جواد عابدی" فرمانده‌ی عملیات لشکر۱۷ علی‌بن‌ابی‌طالب(علیه‌السلام) صلوات🌹 @mabar17
این شهیدان خفته در دل خاک از تبار سپیده و نورند آشنای خدای سبحانند روشنی بخش شام دیجورند 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹نثار ارواح مطهر شهیدان والامقام صلوات🌹 @mabar17
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹 یادی از سردار شهید مصطفی یوسفی (●ولادت: ۱۳۳۹/۰۱/۱۹ ☆ ○شهادت: ۱۳۶۲/۱۲/۱۶، عملیات خیبر، جزایر مجنون) ✅ در عمليات والفجر مقدماتی، باز کردن یکی از معبرها به عهده‌ی مصطفی بود. قبل از حرکت مصطفی و نیروهایش به سمت معبر، "آقا رحیم صفوی" با مصطفی صحبت می‌کرد و می‌گفت: 《مصطفی جان! بعد از خدا و دعای خیر مردم، همه امید ما و عملیات به گروه تو و شخص توست.》 🌷 در این هنگام، مصطفی چنان با قوت و شهامت صحبت کرد که من احساس کردم "آقا رحیم" آرامش خاصی پیدا کرد. 💥 معبر باز شد و خط دشمن شکسته شد. من هرگز آن روز و آن صحنه را فراموش نمی‌کنم. 🎤 راوی: هادی شریفی 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹نثار روح مطهر سردار شهید "مصطفی یوسفی" صلوات🌹 @mabar17
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹 خاکریز خاطرات (قشنگ ترین خاطره) ✅ در عملیات خیبر، در ضلع جنوبی جزیره در گوشه خط گردانهای علی بن ابی طالب(علیه‌السلام) و روح الله از لشکر ۱۷ علی‌بن‌ابی‌طالب(علیه‌السلام) مستقر بودند. 🔭ما هم به عنوان دیده‌بان در آن خط بودیم. در حالی که پس از سه روز مقاومت پرفشار قرار شد نیروها عقب نشینی کنند، دو جوان کم سن و سال را آنجا دیدیم که آمدند نارنجک‌های شهدا را بر داشتند و رفتند در لبه‌ی جاده در زیر پتویی مخفی شدند تا به محض رسیدن تانک‌ها از پیشروی آنها جلوگیری کنند. ☄ این شجاعت قشنگ‌ترین خاطره‌ی دوران جنگ من بود. 🎤 راوی: سردار سیدعلی سیدی 📚 منبع : نشریه معبر، شماره۱۳ 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹یاد باد آن روزگاران یاد باد...🌹 @mabar17
1_2597794.mp3
588.7K
🎧 حتماً بشنوید 📢 کلیپ صوتی گفتار متن روایت فتح: ✅《نماز بلندترین فریادهاست...》 🎤 با روایت: شهید سید مرتضی آوینی 🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹نثار روح مطهرش صلوات🌹 @mabar17
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹 خاکریز خاطرات 🌷 حمید عاشوری در عقب نشینی آخر جنگ که عراق جزیره را گرفت به همراه سردار هاشمی و سردار گرجی اسیر شد. بعد از این که آزاده‌ها برگشتند، به سراغ سردار گرجی رفتم. 🕊 گرجی می‌گفت: 🌷《حمید عاشوری روز دوم اسارت کاری کرد که همه را متعجب کرد. وقتی ما را به بصره بردند، خواستند برای بار اول در این دو روز به ما آب بدهند. چند نفری به سمت تانکر رفتند. عراقی‌ها با کابل به اسرا می‌زدند. باید زیر ضربه‌های سنگین آنها آب می‌خوردند. عاشوری به من اشاره کرد، چند نفر مجروح در بین ما هستند که زیر این ضربه‌ها دوام نمی‌آورند. من می‌روم و در یک لحظه کابل را می‌گیرم و بقیه را از اطراف تانکر دور می‌کنم، شما سریع این چند نفر را به آب برسان. تا آمدم به خودم بجنبم دیدم بلند شد، نگاه معنی داری به من کرد و رفت و همین کار را کرد. ما هم سریع مجروح‌ها را بردیم. سربازی که بالای برجک بود به او چند تیر شلیک کرد و بعد او را از آن جا ‌بردند و دیگر از او خبری نداریم.》 🌷 چند سال بعد جنازه‌اش را به ایران ‌آورند. 🎤 راوی: پرویز رفیعی 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹نثار روح مطهر آزاده‌ی شهید "حمید عاشوری" صلوات🌹 @mabar17
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹 خاکریز لبخند (جشن پتو) ✅ قاسم طالقانی مسئول معاونت تبلیغات و انتشارات لشكر ویژه شهدا بود. جوانی خوش سیما و صاف و ساده و جذاب. تازه از مرخصی برگشته و توی همین مرخصی ازدواج هم كرده بود. شاد و شنگول و پرانرژی! گویا قرار جشن پتو برای قاسم با تلاقی نگاه‌های بچه‌ها به هم تصویب شد. احمد كه آن روز شهردار بود در حال جارو كردن خبر آمدن قاسم را رساند. تو اتاق مسئول معاونت، بچه‌ها پتو به دست منتظر ورود قاسم طالقانی نشسته بودند. 💥 در باز و بسته شد و در یك چشم به هم زدن مراسم جشن پتو به بهترین روش اجرا شد. 😳 چراغ‌ها كه روشن شد، دیدیم محمود كاوه است كه نشسته بود وسط! همه سر به زیر و خجل شدیم. 🌷این لبخند و خنده شهید كاوه بود كه تحویل بچه‌ها می‌شد و همه به صرف یك لیوان چای میهمان لبخند مهربانانه كاوه. 🎤 راوی: هادی جهان‌زاده 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹نثار روح مطهر سردار شهید "محمود کاوه" صلوات🌹 @mabar17
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 📢 طنین ولایت(دست قدرت الهی) ☀️ حضرت امام خامنه‌ای(حفظه‌الله ): ✅《ملت ما باید به خدای متعال توکّل کند. توکّل به خدا به معنای کار نکردن و عمل نکردن نیست؛ توکّل به خدا به این معناست که انسان کارهای لازم برای حفظ اقتدار، عزّت، استقلال و امنیت کشور را انجام دهد و پشت سر همه آنها هم خدای متعال و دست قدرت الهی را ببیند. امام راحل در سال شصت‌وپنج به من فرمودند که من از اوّلِ انقلاب دست قدرت الهی را در همه جریانهای این کشور دیده‌ام. بنده هم بعد از رحلت امام تا به امروز دست قدرت پروردگار را در همه جریانهای این کشور مشاهده کرده‌ام.》 🎤 بیانات در حرم مطهر رضوی ۱۳۸۲/۱/۱ 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌻اللهُـمَّ احفظ نائب المهدی(عج) امامنا الخامنه‌ای🌻 @mabar17
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹 یادی از شهید محمدعلی ملایی(●ولادت: ۱۳۱۶، روستای فردوی قم ☆ ○شهادت: ۱۳۶۱، عملیات محرم) 🌷 گزیده‌ی وصیت‌نامه‌ی شهید: ✅《برادران و خواهران! نگذارید منافقین و دشمنان از خدا بی خبر با توطئه و نیرنگ، انقلاب را از راه اصلی خود منحرف یا از بین ببرند. شما که تا به حال تمام ابرقدرت‌ها را با ایمان و از خود گذشتگی به خاک ذلت نشاندید، همچنان بر ایمان خود باقی بمانید تا انقلاب را به دست صاحب اصلی آن [امام عصر(عج)] بدهید.》 📖 منبع: کتاب لاله‌های فردوس، ص۲۲۹ 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹نثار روح مطهر شهید "محمدعلی ملایی" صلوات🌹 @mabar17
ای تشنه لبان جُرعه آب حیات وی منتظرانِ مَقدم بابِ نجات از مِهر و صفای دل و جان بفرستید تقدیم به مَحضر شهیدان صلوات 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌻اَللهُمّ صَلّ عَلی مُحمَّد وَ آل مُحمَّد🌻 @mabar17
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹 یادی از چریک پیر شهید احمد کوچکی (●ولادت : ۱۲۹۲، "روستای چپقلو" همدان ☆ ○شهادت: ۱۳۶۰، "کوت شیخ" خرمشهر، ■مزار: گلزار شهدای شیخان قم) ✅ خرمشهر، مقابل ما یک ساختمان سه طبقه بود که روی پشت بامش یک عراقی سنگر دیده بانی داشت. وقتی با دوربین نگاه کردیم، دوربین عراقی و دو دستش روی گونی‌های سنگر پیدا بود. 🌷 پدرم گفت: «ساکت باشید!» و عراقی را که ۳۰۰ یا ۴۰۰ متر با ما فاصله داشت، هدف قرار داد. 💥 عراقی از سنگرش به بیرون پرت شد. 🌷 گفت: «ساکت باشید! الان می‌آیند جنازه را ببرند.» همان طور هم شد. ⚰ دو نفر که آمده بودند دیده بان را ببرند، مورد هدف پدرم قرار گرفتند و جنازه‌ها سه تا شد و تا شب هیچ کس جرئت نکرد این سه نفر را ببرد. 🎤 راوی: فرزند شهید 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹نثار روح مطهر شهید "احمد کوچکی" صلوات🌹 @mabar17
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹 خاکریز خاطرات (پس این وزیر دفاع چی شد؟!) ✅ ناهار اشرافی داشتیم: ماست! سفره را انداخته و نینداخته دکتر رسید، دعوتش کردیم بماند. دست‌هایش را شست و نشست سر همان سفره، وسط غذا یکی پرسید: «این وزیر دفاع که گفتن قراره بیاد سرکشی جبهه، چی شد پس؟» 😃 بقیه خندیدند... 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹نثار روح مطهر سردار شهید "دکتر مصطفی" چمران صلوات🌹 @mabar17
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹 خاکریز خاطرات (نرده) ✅ صبح "عملیات بدر" بود. جلوی سنگر ایستاده بودیم که سر و کله یک هواپیمای مهاجم پیدا شد. هواپیما با این که از فاصله‌ی نزدیک به بمباران نیروهای ما اقدام کرد، اما به یاری خدا هیچ کدام از بمب‌هایش به ما اصابت نکرد. حدود سی راکت شلیک شده، به ردیف خورده بود به دو طرف جاده، بدون آن که یکی‌شان عمل کند. منظره‌ی جالبی از آب درآمده بود. 🌷 شهید «اسماعیل صادقی» که این صحنه را دیده بود، با خنده می‌گفت: «این جاده‌ی ما احتیاج به نرده داشت که الحمد لله انجام شد!» 🎤 راوی : محمدعلی خواجه‌پیری(استاندار اسبق استان مرکزی) 📚 علمداران سرفراز، ج۱، ص۵۱ 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹نثار روح مطهر سردار شهید "اسماعیل صادقی" مسئول ستاد لشکر۱۷ علی‌بن‌ابی‌طالب(علیه‌السلام) صلوات🌹 @mabar17
چشمان سحر، تشنه‌ی دیدار شماست مهتاب، خجل ز نور رخسار شماست خورشید که در اوج فلک خانه‌ی اوست همسایه‌ی دیوار به دیوار شماست 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹نثار ارواح مطهر شهیدان صلوات🌹 @mabar17
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 📢 طنین ولایت (ایثار کارگران در جنگ) ☀️ حضرت امام خامنه‌ای(حفظه‌الله): ✅《از قشرهای مختلف در جنگ شرکت می‌کردند؛ لیکن جبهه‌ها عمدتاً از همین طبقه‌ی زحمتکش و کارگر پُر می‌شد. گاهی کارگری با داشتن خانواده و چند سر عایله، زندگی خود را رها می‌کرد و در جبهه‌ی جنگ حضور می‌یافت. نقش این قشر زحمتکش جامعه، که با جسم و سرپنجه‌ی خود تولید را افزایش می‌دهند و نیازهای مردم را تأمین می‌کنند، در همه‌ی صحنه‌های حضور، چشمگیر و پُرتحرک است. هیچ‌کس نمی‌تواند منکر این واقعیت شود، مگر این‌که مطلع نباشد. گاهی در جبهه‌ی دفاع از انقلاب، کارگران ایثارهایی می‌کردند که واقعاً انسان از این همه اخلاص شرمنده می‌شد. مثلاً در بحبوحه‌ی جنگ با خبر می‌شدیم که کارگران کارخانه‌یی، بخشی از حقوق خود را به حساب جنگ واریز کرده‌اند! مگر حقوق یک کارگر چه‌قدر بود که خود را در هزینه‌های جنگ هم سهیم می‌دانست؟!》 🎤 بیانات در مراسم بیعت هزاران نفر از نمایندگان کارگران سراسر کشور ۱۳۶۸/۰۴/۰۵ 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌻اللهُـمَّ احفظ نائب المهدی(عج) امامنا الخامنه‌ای🌻 @mabar17
باز این چه شورش است، پریشان شدم حسین ماه محرّم آمد و گریان شدم حسین تا که هلالِ ماه عزایت حلول کرد دل بیقرار و بی سرو سامان شدم حسین 🌹السلام علیک یا اباعبدالله الحسین🌹 🏴عرض تسليت🏴 @mabar17
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 حتماً ببينيد ☀️ رهبر معظم انقلاب: هیئتِ امام حسینِ سکولار نداریم ✅ اینکه آدم در هیئت عزاداری مراقب باشد که نبادا وارد مباحث اسلام سیاسی بشود، این غلط است. 🌴🌾🌷🌴🌾🌷 @mabar17
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹 یادی از سردار شهید حسین قاسمی(●ولادت: ۱۳۴۲، قم ☆ ○ شهادت: ۱۳۶۵، شلمچه، عملیات کربلای۵) ✅ نزدیک عملیات بود و فشردگی آموزش. باید بچه‌ها را آماده می‌کردیم. آن روز تا غروب کلاس بود و تمرین‌های مختلف آموزشی. همه خسته و کوفته، برگشتیم اردوگاه شهدای تخریب. خیلی‌ها از خستگی زیاد، شام نخورده خواب شان برد. 🌷 حسین آمد و گفت: 🏴 «امشب می‌خوام مجلس روضه بر پا کنم.» گفتم: «بچه‌ها خسته‌ن، خیلی‌ها خوابیده‌ن. کسی استقبال نمی‌کنه.» 🌷 جواب داد: «من به کسی کار ندارم. معلوم نیست کی فرصت بشه دوباره برای آقا عزاداری کنیم.» 🌷 پاهایش را برهنه کرد و رفت وسط محوطه اردوگاه. توی تاریکی، با صدای بلند خواند: مسلمانان حسین مادر ندارد غریب است و کسی بر سر ندارد همین یک بیت، بچه‌ها را از چادرها ریخت بیرون. همه دور حسین جمع شدند. مجلس عجیبی شد. هم سینه زدیم، هم روضه خواندیم، با همین تک بیت. 🎤 راوی: حاج حسین کاجی 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹نثار روح مطهر سردار شهید "حسین قاسمی" صلوات🌹 @mabar17
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹 یادی از سردار شهید حجت‌الاسلام و المسلمین سید محسن روحانی(●ولادت: ۱۳۴۰، قم ☆ ○شهادت: ۱۳۶۵، جزایر مجنون) ✅ در عملیات بیت‌المقدس با هم در گردان مالک اشتر بودیم. یادم نمی‌رود آن پاتک شدید دشمن در منطقه شلمچه. درگیری سختی آغاز شده بود. تیراندازی دو طرف لحظه‌ای قطع نمی‌شد به نحوی که ما با کمبود خشاب‌های پر مواجه بودیم. 🌷 این شهید والامقام، در حالی که لباس بسیجی به تن داشت و رزمندگان با مشاهده‌ی عمامه‌ی سیاهش، لحظه به لحظه بر مقاومت جانانه‌ی خویش می‌افزودند، خشاب‌های خالی رزمندگان را با چابکی تمام پر کرده و می‌داد دستشان و می‌گفت: ☀️ «برادران! مقاومت کنید، خدا با شماست!» 🎤 راوی : شهید حسین کرمانی 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹نثار روح مطهر سردار شهید "حجت‌الاسلام و المسلمین سید محسن روحانی" صلوات🌹 @mabar17
روزی که دلم شهید مذهب بشود خون رگ غیرتـم لبالب بشود آموختم از «مدافعان حرمت» باید که سرم فدای«زینب» بشود 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹نثار ارواح مطهر شهدای مدافع حرم صلوات🌹 @mabar17