فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 حتماً ببينيد
☀️ رهبر معظم انقلاب:
هیئتِ امام حسینِ سکولار نداریم
✅ اینکه آدم در هیئت عزاداری مراقب باشد که نبادا وارد مباحث اسلام سیاسی بشود، این غلط است.
🌴🌾🌷🌴🌾🌷
@mabar17
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷
🌹 یادی از سردار شهید حسین قاسمی(●ولادت: ۱۳۴۲، قم ☆ ○ شهادت: ۱۳۶۵، شلمچه، عملیات کربلای۵)
✅ نزدیک عملیات بود و فشردگی آموزش.
باید بچهها را آماده میکردیم.
آن روز تا غروب کلاس بود و تمرینهای مختلف آموزشی.
همه خسته و کوفته،
برگشتیم اردوگاه شهدای تخریب.
خیلیها از خستگی زیاد،
شام نخورده خواب شان برد.
🌷 حسین آمد و گفت:
🏴 «امشب میخوام مجلس روضه بر پا کنم.»
گفتم:
«بچهها خستهن،
خیلیها خوابیدهن.
کسی استقبال نمیکنه.»
🌷 جواب داد:
«من به کسی کار ندارم.
معلوم نیست کی فرصت بشه دوباره برای آقا عزاداری کنیم.»
🌷 پاهایش را برهنه کرد و رفت وسط محوطه اردوگاه.
توی تاریکی،
با صدای بلند خواند:
مسلمانان حسین مادر ندارد
غریب است و کسی بر سر ندارد
همین یک بیت،
بچهها را از چادرها ریخت بیرون.
همه دور حسین جمع شدند.
مجلس عجیبی شد.
هم سینه زدیم،
هم روضه خواندیم،
با همین تک بیت.
🎤 راوی: حاج حسین کاجی
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷
🌹نثار روح مطهر سردار شهید "حسین قاسمی" صلوات🌹
@mabar17
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷
🌹 یادی از سردار شهید حجتالاسلام و المسلمین سید محسن روحانی(●ولادت: ۱۳۴۰، قم ☆ ○شهادت: ۱۳۶۵، جزایر مجنون)
✅ در عملیات بیتالمقدس با هم در گردان مالک اشتر بودیم.
یادم نمیرود آن پاتک شدید دشمن در منطقه شلمچه.
درگیری سختی آغاز شده بود.
تیراندازی دو طرف لحظهای قطع نمیشد به نحوی که ما با کمبود خشابهای پر مواجه بودیم.
🌷 این شهید والامقام،
در حالی که لباس بسیجی به تن داشت
و رزمندگان با مشاهدهی عمامهی سیاهش،
لحظه به لحظه بر مقاومت جانانهی خویش میافزودند،
خشابهای خالی رزمندگان را با چابکی تمام پر کرده و میداد دستشان
و میگفت:
☀️ «برادران!
مقاومت کنید،
خدا با شماست!»
🎤 راوی : شهید حسین کرمانی
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷
🌹نثار روح مطهر سردار شهید "حجتالاسلام و المسلمین سید محسن روحانی" صلوات🌹
@mabar17
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷
🌹 یادی از سردار شهید حاج یدالله کلهر(●ولادت: ۱۳۳۳، شهریار ☆ ○شهادت: ۱۳۶۵، شلمچه، عملیات کربلای۵)
✅ نماز را همیشه اول وقت میخواند به بقیه هم سفارش میکرد.
بعد از نماز،
زیارت عاشورا خواندنش ترک نمیشد.
حتی اگر مهمانی بود،
کار داشت
یا موقع غذا بود
تا زیارت عاشورا نمیخواند نمیآمد.
شب عاشورا یا توی مراسم دعا،
گریههایش دیدنی بود.
طوری گریه میکرد که همهی بدنش میلرزید.
عزای امام حسین(علیهالسلام) که میرسید سیاه میپوشید
و صف اول سینه میزد.
خیلیها عاشق عزاداریاش بودند.
وقت نوحهخوانی و عزاداری کارشان شده بود نشستن کنار حاجی بلکه از حالتهای معنویاش تاثیر بگیرند.
📚 منبع: کتاب خط عاشقی۱، ص۶۳
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷
🌹نثار روح مطهر سردار شهید "حاج یدالله کلهر" صلوات🌹
@mabar17
4_780052411271086184.mp3
496.2K
🎧 حتماً بشنوید
🌷 سردار شهید مهدی زینالدین:
❗️《...ای کاش جانها میداشتیم و در راه امام حسین علیهالسلام فدا میکردیم!...》
🌴🌾🌷🌴🌾🌷
🌹نثار روح مطهرش صلوات🌹
@mabar17
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷
🌹 یادی از شهید مجتبی کمالیان (●ولادت: ۱۳۴۰ ● قم ☆ ○شهادت: ۱۳۶۱/۰۵/۰۷ ● منطقه کوشک)
🌷 گزیدهی وصیتنامهی شهید:
✅ دوستان من! عزیزان من! همرزمان من!
تنها راه پیروزی ما بخدا قسم،
اتکاء به خداست نه چیز دیگر...
✅ من بعنوان یک جنگنده در راه خدا برای شما مردم ایثارگر پیام میدهم اگر بجز رهبر و کسی که بعد از رهبر معرفی میشود توجه نکنیم بخدا حکومتی بر شما مردم وارد میشود که قدر دوره شاه را بدانند.
✅ کمی فکر کنید و این قلمهای امریکا را بشکنید و نگذارید که این اعمال آمریکا در این فرصت سرنوشت ساز ضربه مهلکی به اسلام بزنند و باز میگویم ای مردم که ادعای مسلمانی دارید بترسید از آزمایشهای خدا و سعی کنید که در خط ولایت فقیه باشید تا خدا شما را در آزمایش خود قبول کند.
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷
🌹نثار روح مطهر شهید "مجتبی کمالیان" صلوات🌹
@mabar17
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷
🌹 یادی از سردار شهید حاج محمدحسن اللهدادی (●ولادت: ۱۳۳۳، روستای کودزر اراک ☆ ○شهادت: ۱۳۶۵، شلمچه، عملیات کربلای۵)
🌷 پای ثابت برنامههای فرهنگی روستا بود.
دیوار نویسی میکرد،
طراحی بلد بود،
نمایشنامه هم مینوشت.
سلحشوری و شهامتش را میشود توی نمایشنامه «از کربلای حسینی تا کربلای خمینی» دید.
💥 جنگ که شد
بیشتر عملیاتها را شرکت کرد.
چهار بار مجروحیت و از دست دادن هفتاد درصد بینایی هم نتوانست مانع ماندنش در جبههها شود.
🌷 همیشه این شعر ورد لبش بود:
من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم
روز اول کامدم دستور تا آخر گرفتم
بر مشامم چون زدند یک قطره از مشک حسینی
سبقت از عود و گلاب و نافه عنبر گرفتم
آن روز وقتی گلوله خورد،
به بیمارستان امام حسین علیهالسلام نرسیده،
از کربلای شلمچه رفت کربلای معلی.
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷
🌹نثار روح مطهر سردار شهید "حاج محمدحسن اللهدادی" صلوات🌹
@mabar17
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷
🌹 خاکریز خاطرات (دست خط پسرمه)
🌷 پیکر یکی از شهدا به نام «احمدزاده» را که براساس شواهد دوستانش پیدا کرده بودیم،
هیچ پلاک و مدرکی نداشت،
تحویل خانوادهاش دادیم.
❤️ مادر او با دیدن چند تکه استخوان،
مات و مبهوت،
فقط میگفت:
«این بچه من نیست!»
حق هم داشت.
❤️ او در همان لحظات،
تکه پارههای لباس شهید را میجست
که ناگهان چیزی توجهاش را جلب کرد.
دستانش را میان استخوانها برد
و خودکار رنگ و رو رفتهای را در آورد.
با گوشه چادر،
بدنه خودکار را پاک کرد.
سریع مغزی خودکار را درآورد
و تکه کاغذی را که داخل بدنه آن لوله شده بود،
خارج ساخت.
اشک در چشمانش حلقه زد.
همه متعجب شده بودند
که چه شده،
دیدیم بر روی کاغذ لوله شده نوشته شده:
《احمدزاده》.
❤️ مادر آن را بوسید و گفت:
«این دست خط پسرم،
این پیکر پسرمه،
خودشه.»
🖥 منبع: سایت نوید شاهد
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷
🌹نثار ارواح مطهر شهیدان صلوات🌹
@mabar17
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷
🌹 خاکریز خاطرات (تشرف شهداء محضر حضرت امام زمان"عج")
🌷[شهید مهدی فضل خدا] در دست نوشتههایش آورده بود:
🕶《از ناحیه چشم مجروح شده بودم.
در بیمارستان بعد از عمل گفتند:
«دیگر بینایی خود را بدست نمیآورید.»
امیدم برای رفتن به جبهه از بین رفته بود.
گریه میکردم و ناراحت بودم.
غروب یکی از روزهای جمعه در اوج ناامیدی به مولایم متوسل شدم.
از عمق جان مولایم را صدا میکردم.
در حال زمزمه بودم
که صدای پایی شنیدم.
☀️ تازه وارد سلام کرد و گفت:
❓«آقا مهدی! حالت چطوره؟!»
✅ با بی حوصلگی گفتم:
«با من چکار دارید.
ولم کنید.
راحتم بگذارید.»
☀️ فرمودند:
«آقا مهدی!
شما با ما کار داشتی،
مگر بینایی چشمت را نمی خواستی!؟»
یک لحظه زبان بند آمد.
دستی روی صورتم حس کردم.
چشمانم یکباره باز شد.
آنچه میدیدم وجود نازنینی بود که در مقابلم قرار داشت.
به اطراف نگاه کردم.
در همین حین احساس کردم
آقا در حال خروج از اتاق است.
شتابان به دنبالش دویدم.
☀️ همین طور که میرفتم فرمود:
«برگرد!»
✅ گفتم:
«نه آقا.
بگذارید من با شما بیایم...»
سرا پا نشناخته به دنبالش از اتاق بیرون رفتم.
اما کسی را ندیدم.
جلوی راه پله پایم پیچ خورد و از پلهها افتادم.
وقتی چشم گشودم روی تخت بیمارستان بودم.
آنها با تعجب به چشمان شفا یافته من خیره شده بودند
و من دنبال گمشدهام بودم.》
📖 منبع: کتاب وصال، صفحه ۱۰۹ تا ۱۱۱
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷
🌹نثار روح مطهر شهید "مهدی فضل خدا" صلوات🌹
@mabar17
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷
🌹 گزیدهی وصیتنامهی شهدای حماسه آفرین استان قم:
🌷 شهید سلمان اویسی:
✅《وصیتم به امت شهیدپرور این است
تنها از خط ولایت فقیه
که خط ولایت امام زمان(عج)
و ولایت رسول الله(صلیاللهعلیهوآلهوسلم)
و ولایت ربالعالمين است،
پیروی کنید.》
🌷 شهید وحید شریف زارع:
✅《عزیزانم!
از ولایت فقیه دفاع نمایید
و همیشه پشتیبان او باشید
که بقا و زوال شما بستگی به ولايت فقيه دارد.》
🌷 شهید حسن انوری:
✅《پشتیبان اسلام فقاهتی و ولایت فقیه باشید تا آسیبی نبینید.》
🌷 شهید ابوالفضل آرمیده:
✅《پشتیبان ولایت فقیه باشید.
اوامر رهبر انقلاب را مو به مو اجرا کنید.》
🌷 شهید رضا بهلولی:
✅《من شما را به حکم وظیفهی شرعی به اطاعت از اولیالامر تاکید میکنم
و هشدار میدهم انحراف از خط ولایت فقیه،
طی کردن راه نابودی است.》
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷
🌹نثار ارواح مطهر شهیدان صلوات🌹
@mabar17
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷
🌹 خاکریز خاطرات (سرباز رهبر)
✅ اولین جلسهی کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه بود.
پس از سخنرانی،
هنگامی که آقا در حال عبور از سالن کنفرانس بود،
سیدحسن،
خودش را به آقا رساند
و دست ایشان را بوسید.
❗️برایم کمی تامل برانگیز بود.
دو روز بعد که به دیدار سیدحسن نصرالله رفتیم،
قضیه را پرسیدم.
🔆 سید حسن گفت:
《امسال، رسانههای جهانی مرا به عنوان «مرد سال» نامیدهاند
و در کشورهای عربی نیز عنوان
«موفق ترین رهبر جهان عرب» را به من دادهاند،
دیروز چون مراسم به طور مستقیم در جهان پخش میشد،
مناسب دیدم به همه بگویم
که من سرباز رهبر انقلابم.》
📖 منبع: کتاب یک سبد گل محمدی
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷
🌻اللهُمَّ احفظ نائب المهدی(عج) امامنا الخامنهای🌻
@mabar17
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷
🌹 خاکریز خاطرات (زیارت دوم را هم بخوان!)
✅ گفتم دقت کنید،
مثل این که امروز قراره خبری بشه.
یکی از بچهها به شوخی گفت:
«الله اکبر،
لشکر ما هم میخواهد شهید بده،
التماس دعا،
شفاعت یادت نره و ...»
وسط میدان مین بودیم.
گفتم بچهها مواظب باشید.
ناگهان یکی از بچهها فریاد زد:
«شهید!»
از فریاد او،
همه ترسیدیم.
بعد از بیرون آوردن پیکر،
شهید هیچ مدرکی نداشت
و یک پایش هم نبود.
✅ گفتم:
«بچهها نذری بکنیم،
هر کجا پلاک پیدا شد،
یک زیارت عاشورا بخوانیم.»
یکی از بچهها گفت:
«یکی هم برای پایش»
یکی دیگر از بچهها هم به شوخی گفت:
«شانس آوردیم فقط یک پا و یک پلاکش نیست،
و گرنه دو سه روز باید این اتراق میکردیم.»
چند دقیق بعد،
پا و پوتین که از مچ قطع شده بود،
پیدا شد.
زیارت را خواندیم.
غروب برگشتیم مقر،
اما پلاک پیدا نشد.
❗️همان کسی که شوخی میکرد،
آمد و گفت:
«زیارت عاشورای دوم را بخوان!
هویت شهید روی زبونه پوتین نوشته شده.»
🖥 از سایت نوید شاهد
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷
🌹نثار ارواح مطهر شهدای گمنام و شهدای تفحص شـهدا صلوات🌹
@mabar17
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷
📢 طنین ولایت (...اوضاع اینگونه نمیماند!)
☀️ حضرت امام خامنهای(حفظهالله):
✅《همان عصر عاشورا بنا به نقل بعضى از روايات،
زينب به برادرزادهى خودش علىبنالحسين عليهالصلاةوالسلام گفت، اى برادزادهى من، اوضاع اينجورى نمىماند ...
♦️ اين قبرها آباد خواهد شد،
اين پرچم برافراشته خواهد شد،
مردم و ملتها و نسلها گروه گروه مىآيند
از اينجا درس مىگيرند
و برمىگردند.
اينجا مدرس آزاديخواهان عالم خواهد شد،
و شد.》 ۱۳۶۳/۰۸/۲۲
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷
🌹السَّلامُ عَلَیْکَ یٰا اَباعَبْدِاللَّهِ الحسین🌹
🌻اللهُـمَّ احفظ نائب المهدی(عج) امامنا الخامنهای🌻
@mabar17
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷
☀️ حالات اصحاب در شب عاشورا
🔆 حضرت آیتالله بهجت(قدسسره):
در حالات اصحاب سیدالشهدا علیهالسلام در شب عاشورا آمده است:
«لَهُمْ دَوِیٌّ کَدَوِیِّ النَّحْل؛
زمزمهای همانند صدای زنبور عسل داشتند».
(یعنی به نجوا با خدا و نماز و خواندن قرآن مشغول بودند و زمزمههایشان مانند صدای زنبور در صحرا میپیچید؛ لهوف، ص۹۴)
همچنین آمده است که ایشان:
«مَا بَینَ راکعٍ وَ ساجِدٍ وَ قائِمٍ وَ قاعِدٍ؛
در حالات مختلف برخی در رکوع و برخی در سجده و برخی ایستاده و بعضی نشسته [به عبادت و رازونیاز و مناجات و انس با خدا مشغول بودند».
و در خطبۀ همام در شمار ویژگیهای متّقین آمده است:
«[أَمَّا اللَّیْلَ] فَصافّونَ أَقْدامَهُمْ تَالِینَ لِاَجْزاءِ الْقُرآنِ یُرَتِّلُونَهُ تَرْتِیلاً؛
در شب [برای عبادت] پاهایشان را کنار هم قرار میدهند و قرآن را شمردهشمرده و با تدبر میخوانند».
📖 برگرفته از کتاب رحمت واسعه، ص٧٣
🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷
🌹السَّلامُ عَلَیْکَ یٰا اَباعَبْدِاللَّهِ الحسین🌹
🏴عرض تسليت🏴
🌻التماس دعا🌻
@mabar17